ارسالها: 2517
#81
Posted: 31 Jan 2013 14:50
سالروز شکست مغولها در پروان (غزنه) ـ معمای شکست هر نیروی خارجی که به ایران خاوری (افغانستان امروز) تعرض کرده است
31 ژانویه1221 [سال 599 هجری خورشیدی = 618 هجری قمری] نبرد دو روزه پروان میان یک سپاه مغول به فرماندهی قوتوقو ـ امیرزاده مغول ـ و سپاهیان جلال الدین خوارزمشاه با شکست مغولان پایان یافت. [پروان ناحیه ای است در ایالت غزنه جنوب کابل و شرق بامیان ـ با ایالت پروان افغانستان امروز اشتباه نشود]. این نخستین شکست سپاهیان مغول از آغاز لشکرکشی چنگیزخان به ایران زمین بود. در این نبرد 45 هزار مغول با 60 هزار نیروی سلطان جلال الدین جنگیده بودند. سلطان جلال الدین پس از افتادن نیشابور به دست مغولان در سال 1220 میلادی به شرق خراسان بزرگتر (افغانستان شمالی امروز) رفته بود و در تخارستان [واقع در شمال کابل] یک واحد نظامی مغول را فراری داده و از آنجا رهسپار غزنه شده بود. در پی عزیمت جلال الدین به تخارستان مغولان به ریاست تولی خان پسر چنگیز نیشابور را ویران و همه ساکنان آن را قتل عام کرده بودند زیراکه نیشابوری ها ـ بمانند سایر خراسانیان ـ درپی آگاه شدن از چند پیروزی نظامی جلال الدین برضد مغولان بپاخاسته بودند. شمار کشته شدگان نیشابور و مناطق اطراف آن را بیش از یک میلیون و هفتصد هزار تن برآورد کرده اند.
619 سال بعد (دوم نوامبر 1840) در ناحیه پروان غزنه میان پشتونها به ریاست دوستمحمدخان و یک سپاه انگلیسی نبردی روی داد که مقدمه نخستین دور جنگ های معروف جنگهای افغان و انگلستان بشمار رفته است. در دنباله همین جنگ پشتونها 14 ماه بعد (ژانویه 1842) در نزدیکی جلال آباد نیروهای در حال عقب نشینی انگلیسی را به دام انداختند و قتل عام کردند و غیر نظامیان هندی همراه آنان را اسیر و به بردگی کشاندند. نیروهای روسیه نیز در دهه 1980 بیشترین تلفات را در کوههای لغمان (شمال شرقی ایالت غزنه) متحمل شده بودند. از زمان اسکندر مقدونی تاکنون هر نیروی خارجی که به پرشیای خاوری (افغانستان امروز) تعرض کرده شکست خورده و تلفات سنگین داده است. مردم غزنه را «غزنوی» گویند که دودمانی به همین نام در تاریخ وجود دارد. محمد تره کی روزنامه نگار افغان که نظام حکومتی افغانستان را کمونیستی کرد یک غزنوی بود.
نام مولف:نوشیروان کیهانی زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#82
Posted: 31 Jan 2013 15:01
نخستين شماره روزنامه مردم و تنها نويسنده آن ـ دکتر انور خامه اي كه هنوز می نویسد ـ بازمانده گروه 53 نفري کمونيست هاي دهه 1320
عکس انور خامه اي در 93 سالگي
روزنامه مردم كه بعدا ارگان حزب توده عنوان گرفت يازدهم بهمن 1320 (31 ژانويه 1942) نخستين شماره خودرا در تهران منتشر ساخت. اين روزنامه كه زماني به پراوداي ايران معروف بود در طول عمر خود چند بار زير زميني شده است. حزب توده دهم مهرماه 1320 (29 سپتامبر 1941) در ايران آغاز به كار كرد و در پي تيراندازي به شاه در محوطه دانشگاه تهران در 15 بهمن 1327 (4 فوريه 1949) غيرقانوني اعلام شد و .... حزب توده هنگام تاسيس اشاره به ايدئولوژي اشتراکي نکرده بود تا به استناد قانون مصوبه دهه 1310 مانع از فعاليت آن شوند. اين قانون تاسيس و فعاليت حزب و گروه با مسلک اشتراکي را ممنوع کرده بود.
از نخستين نويسندگان روزنامه مردم تنها دكتر انور خامه اي در قيد حيات است كه هنور به كار نوشتن ادامه مي دهد. وي که 29 اسفند 1295 به دنيا آمده است و در کرج زندگي مي کند پيش از روزنامه مردم در روزنامه هاي «رهبر» و «سياست» قلم مي زد و مدت ها سردبير روزنامه رهبر بود. انور خامه اي در نيمه دهه 1320 به نمايندگي از سوي روزنامه نگاران ايران در کنگره جهاني مطبوعات که در پاريس برگزار شده بود شرکت کرد. وي در آن دهه ديدارهاي حزبي و مطبوعاتي متعدد از اروپاي شرقي يوگوسلاوي چک اسلواکي و روسيه به عمل آورده بود.
دکتر انور خامه اي که در دهه 1320 رشته مهندسي شيمي خوانده و دبير دبيرستان صنعتي تهران شده بود از نوجواني افکار سوسياليستي داشت و خواهان رفاه و برابري انسان ها بود. با همين تفکر به جمع اصحاب اين انديشه که دکتر تقي اراني «بزرگ انديشمند» آنان بود پيوست که در سال 1316 به نام گروه 53 نفري دستگير زنداني و محاکمه شدند و انورر به 6 سال زندان محکوم شد و تا پايان کار رضاشاه در زندان بود. وي از تحسين کنندگان دکتر تقي اراني به دليل ميهندوستي اش و داشتن شخصيتي مستقل و بي باک بوده است.
دکتر خامه اي دو ـ سه سال پس از تاسيس حزب توده وقتي که ديد حزب دارد ابزار دست مسکو و استالين مي شود و «مسکو دوستاني» همچون عبدالصمد کامبخش قدرت را در حزب قبضه مي کنند که خاطرات خوبي از او در دوران زندان نداشت که به پليس اطلاعات مي داد و نيز در ديدار از مسکو مشاهده کرده بود که آنچنان مساواتي که در آروزيش است در شوروي تامين نشده و مقامات دولت و حزب زندگاني لوکس و عالي دارند به انتقاد از کميته مرکزي و گردانندگان حزب دست زد و با شماري ديگر ازجمله خليل ملکي از حزب جدا شد و به دنياي معلمي و نگارش مستقل بازگشت. ولي عشق به روزنامه نگاري اورا آرام نگدازد و چندي بعد با جمعي از همفکران نشريه «جهان ما» را تاسيس و منتشر کرد و به دفاع از جنبش ملي کردن صنعت نفت به رهبري مصدق و تامين حاکميت ملي پرداخت. باوجود انشعاب خامه اي از حزب پس از تيراندازي به شاه در 15 بهمن 1327 در دانشگاه تهران وي را هم از تعقيب مصون نگذاشتند. انور پس از کودتاي 28 امُرداد هم دستگير و زنداني شد. او پس از رهايي از اين زندان به اروپا رفت و در آلمان و سويس به تحصيل اقتصاد پرداخت و دکترا گرفت و به وطن بازگشت و ضمن از سرگرفتن کار آموزش و پرورش به عضويت تحريريه روزنامه اطلاعات درآمد و در سال 1336 براي اين روزنامه به سبک روزنامه هاي اروپا صفحه گزارش روز ايجاد و فيچر نويسي (گزارش مشروح با ذکر جزئيات و سابقه و توأم با نظر ديگران) را وارد مطبوعات ايران کرد و صفحه 5 روزنامه اطلاعات اختصاص به اين کار داده شد. يکي از فيچر هاي اين صفحه انتشار ادعاي مردي به نام هراتي [ساکن کوچه چاله حصار چهار راه گلو بندک و نه چندان دور از بازار تهران] به کشف داروي سرطان بود که در شهريور 1336 انتشار يافت و در جامعه وقت صدا کرد و دولت مجبور شد که در اختيار او زير نظر بيمارستان لقمان الدوله ادهم بيمار بگذارد. انور که عضو وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش و علوم امروز) بود در آن زمان هرچه تلاش کرد که کار تدريس در دانشگاه به او داده شود ميسر نشد!.
انور خامه اي سال ها از دبيران تحريريه روزنامه اطلاعات و سردبير مجله اطلاعات هفتگي و يكي از سران آموزش پروش تهران بود ــ رئيسي كه با داشتن اتومبيل سرويس با اتوبوس شهري سر كار مي رفت سمت «فرمانبر» را در دفتر اين اداره حذف تعيين مديران مدارس را انتخابي كرده بود و توزیع معلمان تازه میان مدارس با قرعه کشی صورت می گرفت تا اعمال نفوذ درکار نباشد. وي مديران مدارسي را كه انجمن خانه و مدرسه نداشتند مواخذه مي كرد و صورت جلسات اين انجمن ها را شخصا مي خواند و دستور رفع نقائصي را كه در صورت جلسات آمده بود مي داد. ابتکار او در نصب مدیر برای مدارس بعدا وارد آیین نامه مدارس شد و انتخاب مدیر پس از مصاحبه با داوطلبان و احراز شرایط به رای شورای آموزش و پرورش هر منطقه موکول شده بود.
دكتر خامه اي پس از خروج مجدد از ايران در دهه 1340 سال ها نماينده و كا شناس سازمان ملل در قاره آفريقا بود و به روي پاي خود ايستادن كشورهاي تازه استقلال يافته اين قاره كمك بسيار كرد. نام او بر مدارس و تالارها و خيابانهاي بسياري از شهرهاي اين ممالک گذارده شده است (ولي نه در وطن خود او).
خامه اي درجريان انقلاب سال 1357 (1978 و 1979 ميلادي) به ايران بازگشت حقوق بازنشستگي خودرا در وزارت آمورش و پروش احياء كرد و مقيم كرج شد و به كار پژوهش و نوشتن ادامه داده است. وي عمدتا براي مجله ها ازجمله گزارش بخارا و ... نوشته است. با روزنامه ها تنها مصاحبه کرده است. وي مولف کتاب هاي متعدد به زبان هاي فرانسه و پارسي ازجمله کتابي در تحريف و سوءء اجراي سوسياليسم است که ترجمه پارسي عنوان آن «تجديد نظر طلبي از مارکس تا مائو» است.
ايران تاکنون روزنامه نگاري نداشته است که بيش از 70 سال به کار قلم اشتغال داشته باشد. خاطرات سياسي آموزش و پرورشی و سياسي او بسيار ارزشمند و آموزنده است و جا دارد که اورال هيستري (تاريخ شفاهي) از اين خاطرات تهيه شود.
نام مولف:نوشیروان کیهانی زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#83
Posted: 31 Jan 2013 15:04
روزي که گرشاسپ نامه پايان يافت
به نوشته تاريخ عمومي شعر و ادبيات (جهان) اسدي توسي شاعر ايراني «گرشاسپ نامه» را به سبك فردوسي در وصف گرشاسپ ـ يل و گردن فراز ایران باستان و برخاسته از سيستان [سیستان بزرگتر] سي و يكم ژانويه سال 1065 ميلادي به پايان برد. وي اين كار سنگين را به تشويق و كمك مالي حكمران وقت اران (جمهوري آذربايجان کنونی) انجام داده بود كه اين حكمران زرتشتي و از بازماندگان ساسانيان مي خواست که كارهاي نياكان زنده و ماندگار بماند.
نام مولف:نوشیروان کیهانی زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#84
Posted: 1 Feb 2013 12:16
مصر يک ساتراپی و مصریان اتباع ایران باستان
به نوشته مورخان عهد باستان و محاسبات تقويمي قرن بيستم در فوریه سال 523 پيش از ميلاد (به قولي يک و يا دو روز بعد از جشن شده) برجستگان مصر ـ کشوری که صدها سال استقلال كامل داشت ـ پذيرفتند كه از آن پس اتباع و سرزمين شان يك ساتراپي (ايالت) ايران باشد. دور اول حكومت ايران بر مصر (زمان هخامنشيان) 121 سال طول كشيد. پس از اين مدت هم تا ساليان دراز يهوديان مصري خودرا از اتباع ايران معرفي مي كردند.
ارتش ايران در سال 618 میلادی (زمان پادشاهي خسروپرويز) نیز شمال مصر را فتح كرد و در اسكندريه مستقر شد. خسرو پرویز از سال 590 میلادی تا آخرین ماه سال 627 بر ایران پادشاهی کرد
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#85
Posted: 1 Feb 2013 12:17
عبور ترکان سلجوقي از آمودریا و بازشدن فصلی نوین در تاریخ تاریخ ایران و خاورمیانه
ترکان سلجوقي (غزها = آغوزها) كه استقرار آنان در منطقه فرارود تكميل شده بود در فوريه سال 999 ميلادي براي ورود به نقاط دیگری در ايران زمین عبور از آمودريا (رود جيحون) را به شکلی گروهی آغازکردند. مهاجرت سلجوقيان در دسته هاي پياپي به سرزمينهاي ايراني به دليل از ميان رفتن پادگان هاي منطقه شمال شرقي بود كه در دوران ساسانیان عنوان «مرزبان» داشتند و نيز قدرت يافتن بردگان ترك در دستگاه خلافت عباسيان و استفاده از آنان در نیروهای نظامی و ارتقاء تا مقام فرماندهی واحد. پادگان هاي مرزباني ايران در امتداد سیردیا (رود سیحون) در پي سقوط ساسانيان از ميان رفته بودند. اين دودمان همانند هخامنشيان شديدا با اختلاط نژاد ايراني مخالفت مي كرد. سلجوقيان به پارسيان «تاجيك» مي گفتند به همان گونه كه اعراب ايرانيان را «عجم» مي خواندند. با استقرار سلجوقيان در ايران که شمار زيادي هم نبودند زبان ترکي (از گروه آلتائيک) نيز در برخي از نقاط وطن رواج يافت. سلجوقيان که بعدا بغداد را تصرف و تا اعماق آناتولي پيش رفته بودند موفق به تاسيس يک امپراتوري در خاورميانه شده بودند که سال ها دوام آورد. مورخان اروپایی امپراتوری عثمانی را دنباله دولت سلجوقیان نوشته اند.
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#86
Posted: 1 Feb 2013 12:21
براي پايان دادن به شايعات دکتر مصدق بهاي سکه طلا را به 74 تومان (740 ريال) کاهش داد ـ مقايسه اي کوتاه از بهاي ارز و طلا
12بهمن 1331 (یکم فوریه 1953) دولت دكتر مصدق با هدف پايان دادن به شايعه احتمال تنزل نرخ برابري ريال [بالارفتن بهاي پول هاي خارجي و سكه طلا] كه مردم را نگران ساخته و دارندگان پس انداز را به فكر خريد سكه و ارز انداخته بود اعلام داشت كه برغم اعلاميه قبلي مبني بر تثبيت بهاي طلا از امروز سکه يك تومان ارزانتر و به 74 تومان عرضه خواهد شد كه در طلافروشي ها با احتساب دستمزد فروشنده 74 تومان و 5 قران خواهد بود. در اعلاميه دولت گزارش روزنامه های تهران تكذيب شده بود كه نوشته بودند دولت براي جبران كسر بودجه مي خواهد نرخ سكه و ارز را با كاهش دادن ارزش برابري ريال بالا ببرد [تا با فروش ذخایر خود ریال بیشتری به دست آورد] و تاكيد شده بود كه اين عمل مغاير منافع ملي است و بودجه كشور تنها با اعمال سیاست های اقتصادی متناسب وضعیت کشور ازجمله افزایش ماليات بردرآمدهای بالا و تعرفه گمرکی برخي اقلام وارداتي لوكس و كاهش هزينه هاي دولت بايد متوازن شود نه تغيير بهاي سكه و ارز. این تصمیم از همان روز (12 بهمن) به اجرا درآمد. نرخ سکه و ارز از آن روز تا بهار سال 1357 [سال انقلاب] به مدت 26 سال تقریبا ثابت مانده بود. برغم افزایش بها و صادرات نفت ایران و مهاجرت چند میلیون ایرانی ازکشور بهای سکه طلا در ایران در سال 2011 پنج هزار برابر 34 سال پیش از آن (سال 1977) بود. در بهمن ماه 1331 درآمد ارزي ايران از محل صدور نفت تقريبا به صفر رسيده بود که در سال 2011 حدود 90 ميليارد دلار آمريکا بود.
سکه طلا (بهار آزادی طرح قدیم معادل سکه دوران نظام سابق) 12 بهمن ماه 1388 حدود 280 هزار تومان بود (390 برابر بهای 32 سال پیش از آن). دلار آمريکا که در همه کشورها تنزل يافته در سال 1388 در ايران حدود 950 تومان بود (135 برابر 31 سال قبل از آن). بهاي پول هاي ساير کشور ازجمله دلار آمريکا يورو اتحاديه اروپا پوند انگلستان و ... نسبت به ريال در ژانويه 2012 به شکلي چشمگير و بي سابقه افزايش يافت و همچنين بهاي سکه طلا. براي مثال ارزش برابري دلار آمريکا در ژانويه 2012 در بازار آزاد (صرافي هاي تهران) به 1800 تومان رسيد و سکه طلا تقريبا يک ميليون تومان شد.
نام مولف:نوشیروان کیهانی زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#87
Posted: 1 Feb 2013 12:26
خودسوزي آواره ايراني در کوالالامپور در برابر دفتر سازمان ملل ويژه آوارگان
غلامحسن در ميان شعله هاي آتش
30 ژانويه 2004 غلامحسن انوري ايراني 50 ساله که در خواست پناهندگي او دوبار از سوي دفتر سازمان ملل ويژه آوارگان در کوالالامپور رد شده بود و به حالت اعتراض مقابل اين دفتر و در برابر چشم دهها تن خود را آتش زده بود در بيمارستان درگذشت.
غلامحسن که دو سال و چند ماه پيش از اين از طريق مرز بلوچستان پاکستان از ايران خارج شده و خود را به فدراسيون مالزيا رسانده بود در شهر کوالالامپور از شعبه دفتر سازمان ملل ويژه آوارگان تقاضاي پناهندگي کرده بود و اين دفتر پس از رسيدگي بدوي و تجديد نظر درخواست او را به اين دليل رد کرده بود که متقاضي مدارک کافي ارائه نداده بود تا ادعاي او را که بازگشت به وطن برايش مخاطره آميز است ثابت کند.
غلامحسن 26 ژانويه 2004 يادداشتي در پنج صفحه نوشت و سپس به روزنامه هاي محل اطلاع داد که عکاس به مقابل دفتر آوارگان بفرستند و آنگاه با تاکسي خود را به مقابل اين دفتر رسانيد. وي پس از پياده شدن از تاکسي يادداشت را به سوي خبرنگاران افکند شيشه کوچک بنزين را روي لباسش ريخت و با فندک آتش زد. يک روزنامه محلي نوشته بود که غلامحسن ساعتي پيش از خودسوزي يادداشت پنج صفحه اي اش را به دفتر آن روزنامه فاکس کرده بود.
در پي خودسوزي غلامحسين پليس کوالالامپور گفته بود که اين ايراني به طور غير قانوني در مالزيا زندگي مي کرد و يک بار مدعي شده بود که يک مالزيايي سرش کلاه گذارده و پول او را بالا کشيده است و در نتيجه تا پايان رسيدگي و احقاق حق بايد در مالزيا باقي بماند. پرونده اخراج غلامحسن از مالزيا در دست تکميل بود که خود را آتش زد.
نام مولف:نوشیروان کیهانی زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#88
Posted: 2 Feb 2013 15:17
نظر «ژوستي ني ان» درباره ايرانيان
ژوستي ني ان امپراتور روم
«پروكوپيوس» مورخ رومي متولد فلسطين در يادداشت هاي روزانه خود در ذيل روزي كه بعدا باتطبيق تقويم ها معلوم شده دوم فوريه سال 553 ميلادي است نوشته است : امروز نسخه اصلي ( دستخط خودش ) تاريخي را كه نوشته ام و عنوانش را « جنگ ها » قرار داده ام به امپراتور « ژوستي ني ان » دادم . پس از مروري كوتاه گفت : گرچه به سود ما ــ روميان ــ نيست و باعث تزلزل روحيه مي شود اما جا داشت كه مي نوشتي كه « ژوستي ني ان » عقيده دارد كه در خون پارسيان (سربازان ايراني ) يك ماده اختصاصي وجود دارد كه باعث مي شود ترس نداشته باشند بي باك و مغرور باشند و تسليم نشوند. اگر هم احيانا اسير شوند برخلاف سربازان ساير ملل دربرابر فاتح زانو نزنند و عجز و لابه نكنند. بازور نمي شود اسير ايراني را به بيگاري وادار كرد و يا با شكنجه غرور و شخصيتش را شكست. من نمي دانم ايران چه آبي دارد كه بذر « نهايت ميهندوستي » را در جان مردمش پرورش مي دهد و....
پروكوپيوس تاريخ « جنگ ها » را در هشت كتاب نوشته و عمدتا شرح جنگ هايي است كه خود شاهد عيني آن ها بوده و سه بخش از اين تاريخ اختصاص به سه جنگ «ژوستي ني ان» با ايران دارد. بخشهاي ديگر مربوط به جنگ هاي روم با « گوت ها » و جنگ هاي شمال آفريقاست. پروكوپيوس در همه جنگ هايي كه ژنرال « بلي ساريوس » در آن ها شركت داشت همراه او بود.
با اين كه اين مورخ كوشيده است تا ضعف روميان را ظاهر نسازد در چندين مورد از انضباط و ايستادگي سربازان ايران ستايش كرده و نوشته است ؛ سرباز ايراني بدون تصميم فرمانده خود محال است دست به عقب نشيني و فرار بزند . وي در باره تاكتيك واحدهاي ارتش ايران نوشته است كه ايرانيان تلاش مي كنند كه ميدان جنگ را گسترده كنند. آنان پيادگان را در دسته هاي كوچك در سنگرها مستقر مي كنند و سواران نيز در دسته هاي كوچك و متعدد مي كوشند كه سرباز طرف ديگر را به كمينگاه پيادگان بكشانند و در دست آنان رها سازند . روميان از اين تاكيتيك بيزارند و اصولا از ميدان جنگ كه گستردگي زياد داشته باشد واهمه دارند و....
پروكوپيوس تاريخ جنگ ها را به سبك توسيديدس نوشته است تا هرودوت.
اين مورخ قسمت هايي از يادداشت هاي روزانه و خاطرات شخصي كه آن ها را بدون رعايت ملاحظات تهيه كرده در كتاب ديگرش تحت عنوان « تاريخ محرمانه » نقل كرده است . نوشته هاي اين مورخ به زبان يوناني است.
ژوستي ني ان هم عصر خسرو انوشيروان بود.
مجسمه پروكوپيوس و صفحه اي از تاريخ محرمانه او
نام مولف:موشیروان کیهانی زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#89
Posted: 2 Feb 2013 15:23
يك نمونه از رادمردي كريم خان زند مردي که تاج بر سرننهاد
تصوير کريم خان
مورخاني كه تاريخ زنديه را نوشته اند شكست محمدحسن خان رئيس وقت ايل مغولي قاجار را در جنگ با شيخ علي خان زند 13 بهمن سال 1136 هجري (2 فوريه 1758) ذکر کرده اند. در اين جنگ كه در مازندران ناحيه اشرف (بهشهر) روي داد محمدحسن خان كشته شد و فتنه شمال پايان يافت.
شيخ علي خان سرِ بريده محمدحسن خان را به شیراز نزد كريم خان فرستاد كه اين رادمرد از اين عمل به خشم آمد و ضمن ارسال يك نامه توبيخ براي شيخ علي خان دستور داد كه سر محمدحسن خان را با گلاب شستند و با تشريفات ويژه به خاك سپردند و برايش مراسم ترحيم رسمی (با شرکت مقامات) برپاداشتند.
کريم خان بسال 1705 ميلادي به دنيا آمد و در سال 1779 درگذشت و هيچگاه تاج بر سر ننهاد.
مجسمه کريمخان کار عبدالغفور قصرالدشتي
نام مولف:نوشیروان کیهانی زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2517
#90
Posted: 2 Feb 2013 15:25
استقرار كميته دفاع ملي در كرمانشاه در 1916
13 بهمن 1294 (2 فوريه 1916و درجريان جنگ جهاني اول) اعضاي كميته دفاع ملي كه با نزديك شدن نيروهاي روسيه به اراك ازقم و اصفهان رهسپار كرمانشاه شده بودند تا باكمك عثماني و آلمان در برابر نيروهاي متجاوز انگلستان و روسيه از وطن دفاع كنند وارد كرمانشاه شدند و والي ايالت را كه دست روي دست گذارده و براي دفاع در برابر تجاوز ساكت نشسته بود بيرون كردند. در همين روز نماينده آلمان با آنان در كرمانشاه ملاقات كرد و از ورود ژنرال «پرسي سايكس» با نيروي تازه نفس از هند به بندر عباس آگاهشان ساخت. در آن زمان عراق قسمتي از امپراتوري عثماني بود و عثماني كه در كنار آلمان و اتريش با روسيه و انگلستان و فرانسه در جنگ بود در آنجا نيروي نظامي داشت.
نام مولف:نوشیروان کیهانی زاده
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7