انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 2 از 6:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  پسین »

Lakestan | لک و لکستان


مرد

 
نظر اندیشمندان راجع به‌زبان لکی

گویش‌وران و زبان شناسانی که بر روی زبان‌های باستانی کار می‌کنند، می‌توانند، زبان لکی را مورد مداقه قرار دهند. یکی از راه‌هایی که این گویش‌وران را می‌تواند بر روی زبان لکی به‌فرجام برساند، گفت و گو با پیران کهنسال قوم لک است. با شنیدن واژه‌های اصیل و کهن لکی، می‌توان به‌نتیجه رسید. بی‌هیچ تردیدی این عهده فقط از آنان بر می‌آید. در کنار اینان شاعران و نویسندگان با سرودن و نوشتن می‌توانند، خدمتی بزرگ به‌احیاء زبان لک کنند، تا این زبان دچار زوال و نیستی نگردد.

علی رزم‌آرا در کتاب (جغرافیای نظامی1) خود می‌نویسد: زبان لکی از زبان‌های فارسی قدیم ایران می‌باشد، که به‌علت کوهستانی بودن جایگاه آن مردم، از نفوذ واژه‌های بیگانه محفوظ مانده است.

حمید ایزدپناه می‌گوید: زبان لکی، زبان شعر، بیان حال، عشق، اعتقاد و حماسه می‌باشد.

علی‌محمد ساکی نیز می‌گوید: زبان‌های لرستان (لکی و لری) خیلی کم‌ واژه‌ی بیگانگان را می‌پذیرند، اگر هم قبول کنند تغییراتی در آن به‌وجود می‌آورند یا نمونه جدید می‌سازند که برای زبان صاحب واژه مفهومی ندارد. (كه اين حقير آن را مؤلَك ناميده‌ام، مانند مفروس و معرب).

راویلسون اقرار می‌کند: راز دستیابی به‌کتیبه‌های ایران (بیستون) استفاده از واژه‌های محلی می‌باشد، که همانا مسلماً چیزی جز زبان لکی نیست.

ایرانگردی به‌نام ریچ می‌گوید: لک طایفه‌ای قدیمی و بازمانده واقعی از نژاد آرین می‌باشد.
     
  
مرد

 
دفاع در برابر حمله اعراب

نزدیک ترین سرزمین به اعراب که هرگز به اسلام ایمان نیاورد سرزمین لکستان و قوم لک است.

علت اصلی آن هم تناقض های فراوان بین ارزش های لکی و ارزش های نوبنیان اسلام بوده است.

در واقع آنچه از فرهنگ لک برمی آید(البته مستند نیست) لکها هیچگاه مردم مذهبی نبوده اند حتی قبل از اسلام و در دوران زرتشتی گری.و بیشتر قوائد رفتاری نه بر پایه ی مذهب بلکه بر پایه ی یک سیستم عرفی و قراردادی بوده است.

لکها چه در گذشته و چه در حال به هیچ چیز از جمله مذهب آنقدر بها نداده و نمیدهند که زندگی معمولشان مختل شود و در برهه هایی از تاریخ که مذهبی بودن در سایر سرزمین ها ارزش و اعتبار محسوب می شد در میان لکها مذهبی بودن باعث انگشت نما شدن فرد و کودن شمردن او می شد.

اما شرح شکست قوم لک از مسلمانان و مصائبی که برای همیشه گریبان گیر مردم لک شد خود بحثی است مفصل که شرحش در این متن نمیگنجد.

نکته ی جالب اینجاست که پس از شکست خوردن لکها از مسلمانان با وجود اینکه لکستان از نزدیکترین سرزمینها به خلیفه های اسلامی بود و همیشه در دسترس خلفای عرب بود هرگز اسلام را نپذیرفت و این در حالی بود که مردمانی از کرمان و یزد و اصفهان با وجود دوری از مراکز قدرت مسلمانان، نه تنها اسلام را پذیرفتند بلکه برای بسط آن چه جانفشانی ها که نکردند.

در زمانی که شور اسلامی شرق ایران را فراگرفته و بازار انگ ارتداد زدن به هم دیگر داغ بود،قوم لک آنچنان کینه ای از فاتحان به دل گرفته بود که در هر سختی بجای دست به دعا شدن به درگاه خدا و پیامبر جدید شروع به کفر و ناسزا گفتن میکرد.

تا جاییکه مردم لک در میان زاگرس نشینان شهره به دشمنی با خدا شدند.

اما پس از اینکه قوم لک همه چیز را از دست رفته و همسایگانش را مسلمان شده دید برای عقب نماندن از غافله ی اسلام گرایی،به ظاهر او هم اسلام آورد اما اسلامی که تنها مختص به لکها و ساخت دست خودشان بود. بنیان این ادیان همان اعتقادات قبل از اسلام مردم لک بود که مخلوطی از زرتشتیت،میتراییسم و ارزشهای بومی قوم لک بود که برای حفظ و حراست از آنها در مقابل نو کیشان،تمام آن اعتقادات را منتصب به حضرت علی کردند.

من جمله یارسان و اهل حق که اصلا در ماهیت اسلام نیستند.

اما چرا لک برای ادامه ی حیات معنوی خود علی را برگزید؟

خبر اینکه حضرت علی در جنگها شرکت نمیکند و حتی مخالف کشورگشایی هاست و میان فاتحان مخصوصا عمر و او نزاع و درگیریست به لکها رسیده بود.

مردم لک بنا به کینه ای که نسبت به فاتحان داشتند و صرفا جهت لجاجت پشتیبان امام علی شدند تا بدینگونه هم مسلمان باشند هم به فاتحان سرزمینشان دهن کجی کرده باشند.

و شاید اولین کسانی به خود جرات دادند که در نزاعی که اکثریت قریب به اتفاق آن مخالف علی بودند(تقریبا تمام مسلمانان)،طرف علی را بگیرند و از اینکه مرتد و ملهد شناخته شوند نهراسند مردم لک بودند.

بعدها و در زمان صفوی به تبعیت از همین شجاعت، مذهب شیعه در ایران شکل گرفت.

موضوع اینکه لکها تمام ارزشها و تاریخ خود را برای حفاظت در علی خلاصه کردند خود موضوعیست مفصل.
در این مورد همین بس که حضرت علی که مردم لک در ذهن خود ساخته بودند در واقع مجموع امیال و آرزوهای انسان لک بود و بسیار متفاوت بود از حضرت علی که شخصیتی تاریخی در تاریخ اسلام است.

در زمان حال هم بخش هایی از لکستان از مذهب یارسان پیروی میکنند اما بیشتر مناطق لک نشین از جمله بیشتر مناطق لرستان و ایلام به خاطر شرایط اجتماعی و فرهنگی که در کشور حاکم است به ظاهر شیعه هستند.
     
  ویرایش شده توسط: nisha2552   
مرد

 
ایلات و طوایف لک و پراکندگی آنها در ایران،عراق،ترکیه،داغستان:

* بالاوند: هلیلان، زردلان و مایدشت
* کوشوند: هلیلان و زردلان
* خالوند: فهوار محال، درودفرامان و ماهیدشت کرمانشاه-سرفیروزآباد روستای سراب و سخر علیا
* جلیلوند: دینور
* نامی وند: منطقهٔ ماهیدشت کرمانشاه
* پایروند: کوه پرآو در شمال شرقی کرمانشاه، منطقهٔ درودفرامان در شرق کرمانشاه
* هموند: منطقهٔ درودفرامان در شرق کرمانشاه
* شیرازی یا شیرازوند: منطقهٔ درودفرامان
* احمدوند: انکوخاصی علیاو، قسمتی از درودفرامان
* حسنوند: شامل طایفه‌های چراغ، دولت شاه، میه فر، کاکلوند، خوانین، پولا، زیودار و سیاهچوش می شونددرشهرستان سلسله
* بیرانوند: بیرانوند یاراحمد و بیرانوند مال اسد. ایل بیرانوند از طایفه‌های فراوانی تشکیل شده است.
* یوسفوند: :شهرستان سلسله
* کلیوند یا کولیوند: :شهرستان سلسله و دلفان
* فلک الدین: خاوه بین نهاوند، الشتر، سیمره
* کرم علی یا کرم علی وند: خاوه، دلفان از شمال غربی لرستان بین کرمانشاه هرسین و الشتر
* کاکاوند: هرسین، چمچمال و دلفان و کلاردشت مازندران که مهاجرت کرده اند
* سنجابی :دلفان
* میربگ: دلفان
* شاهیوند:دلفان
* موسی وند: انتهای خاک خاوه دلفان
* نورعلی و احمدوند:دلفان
* ایتی وند: دلفان
* عثمانوند: منطقهٔ عثمانوند در جنوب کرمانشاه
* جلالوند: در جنوب کرمانشاه و همجوار عثمانوند. جلالوند: کرند غرب در کرمانشاه* اولادقباد: دلفان، هرسین وکوهدشت و چمخاله لنگرود،رودهن که مهاجرت کرده اند
* بیژنوند: صفرخانی، حیدبگی، بیژنوند حانی و جنوب پل سیمره به طرف سرابله
* منطقهٔ هلیلان: هلیلان، کنار رودخانهٔ سیمره
* منطقهٔ مایدشت: بخش سرفیروز آباد
* می‌روند: خاک الشتر
* فلانی: کاکارضا
* لک: اسفندآباد، چهار کاد، علی وردی
* قلابوند: کوه طافا، کوه هشتاد پهلو
* گراوند، رومانوند، آدینه وند، روماینوند، ماولین یا بوالیند، کرنالوند، کرناتی، کوشکی، ازدجوند یا ازدج، آزادبخت: محل سکونت جنوب غربی خرم آباد، جنوب دلفان، بین رود کشکان و سیمره، خاوه و طرهان
* دالوند، هلیلان، بالاوند، دینارآوند، زینل وند، سکوند، کبیر کوهی، کر، مهکی یا محکی، بادرانی:
* طوایف پشتکوه لکی محل سکونت آنها در جنوب کرمانشاه، رودخانهٔ سیمره، دزفول، بین النهری، جنوب کرمانشاه، کولک و ارکوازی

* آبدامانی، دشتی یا دشتی وند، قلم مراد خانی، کید خورده وند، دیناروند، ریزوندی، همایون وند، خیر یا خیروند، قنیوند، شمس الدین و خضروند: نزدیک آبدانان، دهلران، بیک و سوسیان، تمین و کرازان

* غیاثوند، جلیلوند، کاکاوند: اطراف قزوین و ملایر
* پولدوند، عبدالوند، حاجی وند، عیسی وند: ایل‌های لک در منطقهٔ بختیاری، سالاروند، خانه جمالی
* لک، سهرابی یا سهرایوند: اطراف سیرجان در استان کرمان
* چهار ملیلوند، لک، رحیمی: ایل‌های لک در منطقهٔ قشقایی فارس، وندا، کرانی، لک، منطقهٔ همراه عمله در دو فرسخی حنا، قسمتی در چهار فرسخی یزدخواست، کنار رودخانهٔ رحیمی

* طایفه جمور یا جمیر بزرگترین طایفه کوچنده این قوم است که در مناطقی بین کرمانشاه و همدان و کردستان عراق سکونت دارد.

* ایل چهاردولی در منطقه چهاردولی شهرستان شاهین‌دژ در جنوب آذربایجان غربی و شهرستان قروه در جنوب شرقی استان کردستان و شهرستان اسدآباد در غرب استان همدان ساکن هستند و با زبان لکی صحبت می‌کنند

* قیاسوند (قیاسی. غیاثی یا غیاثوند) نام یکی از طوایف بزرگ لک و لک زبان است که در ایران و عراق زندگی می‌کنند. طایفه قیاسوند از هفت تیره تشکیل شده است. طوایف قیاسوند در استان ایلام در دره شهر، دهلران، آبدانان و در استان لرستان در خرم آباد، ملایر، نهاوند، و پلدختر و استان کرمانشاه و استان زنجان، رودبار، منجیل، لوشان، طرازان، تهران ساکنند. در عراق اکثر در شهرهای الحی البدره و الکوت ساکنند لازم به ذکر است که در عراق این طایفه را با نام فیلی) القیسی) می‌شناسند.

* دهستان لکستان در در استان آذربایجان غربی و عده‌ای از ساکنان میانکاله و روستای زاغ‌مرز از توابع بهشهر مازندران خود را لک می‌دانند. چهاردولی‌ها نیز از لک‌ها هستند. تیره‌هایی از لک‌ها در استانهای قزوین و خراسان ساکن هستند.

* بخش‌هایی از طوایف لک در کردستان ترکیه، سکونت دارند بخش‌هایی از طوایف لک در کرکوک و خانقین در کردستان عراق، سکونت دارند.

* لک‌های کرکوک (منطقه تق تق کرکوک) که عبارتند از روستاهای: قشقه، خورخور، آومار و چند روستای دیگر.
* لک‌های منطقه دشت اربیل که عبارتند از روستاهای: دوشیوان، آودلوک، اصحاب لک و بعدها در سراسر دشت پراکنده می‌شوند و از این طوایف تشکیل شده‌اند: ابراهیمی، اسماعیلی، خمان و جردیسی. البته کلمه لک در اسامی‌جغرافیایی بسیاری دیده می‌شود که عبارتند از: روستای جدیده لک، برایم لک، آودلوک (ئاوده‌ل له‌ک)، اصحاب لک، روستای لک خورماتو، به لک‌های منطقه خورماتو لک گرمیانی می‌گویند.

* سر پرسی سایکس درباره لک‌ها می‌گوید: بخشی از لک‌ها در سال ۱۲۷۹ شمسی (۱۹۰۰ میلادی) از جیرفت به سمت گیسکان می‌روند که ییلاق و قشلاق دارد. طوایف لک عبارتند از: درمریدی، گوالی، لیاسی، میرزایی، یارغایی، خواجه دایی، زردشتی، شهسوار، تهرانی، درویشی، تمرادی، سهرابی، خرو، زرایی، چارچی و گداری.
کتاب آمار ایران در سال ۱۳۶۱ شمسی "لک" را به این طوایف تقسیم می‌کند: سرگداری، کوچک خانی، مهنی، سلطان شیخ و عرب سلنار. طایفه جمور یا جمیر بزرگترین طایفه کوچنده این قوم است که در مناطقی بین کرمانشاه و همدان سکونت دارد.
بخشی از این قوم در مهران و دهلران و خوزستان سکونت دارند و در تابستان‌ها نیز به سمت کوهستان‌های کرمانشاه و همدان کوچ می‌کنند. بخشی دیگر از قوم جمور در شمال خانقین سکونت دارند، حکومت عراق نام قوم جمور را به قوم «جبور» عربی تغییر داده بود در حالی که جمور از لغت «گمو» به معنای سیار (کوچنده) گرفته شده است. به احتمالی بسیار قوی لک‌های ساکن در استان‌های کرکوک، سلیمانیه، اربیل و موصل هم از طایفه جمور باشند.

طایفه جمور در کردستان شرقی از بخش‌های زیر تشکیل شده است: عبدلی، گومه یی، به رازی و شاهی.
جیمز موریتی جهانگرد انگلیسی که در سال ۱۸۱۰ میلادی از ایران دیدن کرده است، می‌گوید: لک در سراسر ایران پراکنده شده است و طایفه‌ای بزرگ است و از چند بخش تشکیل شده است. در اصل ایرانی اند و خود را کرد می‌دانند، نویسنده در ادامه می‌گوید لک‌های کرمان در سال ۱۰۵۰ قمری از بندرعباس به این منطقه آمده‌اند.
وزیری نیز می‌گوید در منطقه برنجان کوهستانی، چندین نام جغرافیایی دیده می‌شود که دربردارنده عنوان "لک" هستند که متعلق به "لک"هاست. در ادامه اینگونه درباره طوایف لک ساکن در این منطقه می‌گوید: درمریدی، گودالی، میرازیی، خواجه، زروسی، شهسواری، تهرانی، درویشی، غزاوی خدر.
در سال ۱۲۷۹ سر پرسی سایکس می‌گوید: گیسکان منطقه‌ای کوهستانی است که قوم لک در آن ساکن اند.
اکبر وقایع نگار می‌گوید: بیشتر لک‌های لکستان در کلیایی و کرمان و استان کردستان ساکن اند و شماری از لک‌ها نیز به اجبار در اصفهان سکونت داده شده‌اند.

آیت محمدی کلهر می‌گوید: هداوند یکی از طوایف بزرگ قوم لک است که همراه با کریم خان زند به شیراز رفته‌اند.
پس از به روی کار آمدن قاجارها به دستور آقا محمد خان قاجار لک‌ها به مناطقی چون اطراف تهران، دماوند، ورامین، لار، توچال و بخش ایوانکی، روستاهای سنگاب و کرسی علیا، کرسی سفلی و چنداب منتقل شدند. شماری از آنها نیز در ساوه و زرند و قزوین ساکن شدند.
لک هداوند در شهرستان ایوانکی استان سمنان از سه طایفه اصلی سیرس، خانی و میرزایی تشکیل شده‌اند و در مجموع بالغ بر ۴۲ طایفه را شامل می‌شوند.
همچنین آقا محمدخان قاجار شماری از لک‌ها را به کلاردشت مازندران منتقل کرد.
ژوکوفسکی می‌گوید: لک یکی از اقوام «تلخ دشت» است که در سال ۱۸۸۵ به آنجا منتقل شده‌اند، لک‌ها به گویشی نزدیک به گویش هورامی‌تکلم می‌کنند. تلخ دشت در جنوب غربی شیراز واقع شده است. ژوکوفسکی در بخش ۴ کتابش می‌گوید: لک‌های طایفه جاویدی ممسنی به گویش لری ممسنی سخن می‌گویند، همچنین می‌گوید طایفه دیگری از لک‌ها به نام لک زندی در میان ممسنی‌ها دیده می‌شود که بخشی از آنان در شیراز ساکن اند. در اینجا اشاره‌ای به زبان یا گویش لک‌های زندی نشده است.
د. جمشید صداقت کیش در کتاب کردان پارس و کرمان از لک‌های ساکن میان قشقاییان سخن به میان آورده و می‌گوید: امروز در طایفه کشکولی قشقایی خانواده‌هایی ساکن اند که به لک مشهورند و به زبان ترکی تکلم می‌کنند، اما می‌دانند که در اصل لک هستند. بخشی از لک‌های استان کردستان نیز در دوران کریم خان زند در این منطقه ساکن شده‌اند و بیشتر آنها در اسفندآباد و منطقه برزاب ساکن بوده و به کار کشاورزی مشغول اند.

* لک‌های کردستان ترکیه: همچنین در مناطقی از کردستان ترکیه ساکن اند که عبارتند از: قاره‌مان، کونیا، آسکی شهر، نیغده، قیصری، مرشف جوروم، ویرشهر، جوقراوادنه. لک‌های ترکیه به زبان ترکی تکلم می‌کنند. احتمال می‌رود که توسط دولت عثمانی به این منطقه منتقل شده باشند.

* لک‌های کردستان عراق: در مناطقی از استان دیاله تا استان موصل دیده می‌شوند و در مناطقی از خورماتو، داقون، خانقین، کرکوک، چند روستای نزدیک به تق تق و در سراسر دشت اربیل پراکنده‌اند و از بستوره تا قراج چند روستای مستقل در این دشت متعلق به لک‌هاست که عبارتند از: جدید لک، آو دلوک، دوشیوان و حوشترالوکی قراج و چند روستای دیگر. همچنین در غرب موسل و در چند روستای شبک ساکن اند و به گویش شبکی تکلم می‌کنند.

مردمان قوم لک و پاره ای از لکستان در داغستان
مردمان قوم لک در داغستان در بخش مرکزی بخش های کوهستانی در حد فاصل نواحی لک و کولینکسی زندگی می کنند. طبق سرشماری جمعیت سال 2002 میلادی حدود 140 هزار نفر لک که معادل حدود 5.5 درصد کل جمعیت است در داغستان زندگی می کنند. در نواحی لک و کولینسکی لک ها به ترتیب 94 و 99 درصد جمعیت ناحیه را تشکیل می دهند. افزون بر نواحی یاد شده، جمعیت روستایی قوم لک در نواحی دشت نوالاک ( 48 درصد)، آکوشینسکی (5 درصد)، روتول (5 درصد) و کیزلار نیز زندگی میکنند. از حدود 140 هزار نفر ساکن در جمهوری داغستان حدود 36 درصد (50 هزار نفر) در روستاها و 64 درصد (90 هزار نفر) در شهرها سکنی گزیده اند.

بیش از نیمی از مردمان قوم لک در داغستان در پایتخت تمرکز یافته اند جاییکه بیش از 12 درصد کل جمعیت به حساب می آیند. قوم لک در کاسپیسک 14 درصد و در بویناکسک و لیزیلیورت حدود 8 درصد جمعیت شهری را به خود اختصاص داده است. در برخی از نواحی شهرگونه نظیر سولاک، آچیسو، کاهولای و ماناسکنت قوم لک حدود 3 تا 9 درصد جمعیت را دارا است.

جمعیت لکستان:
تخمین زده می شود که جمعیت لک های ایران از جمله محل سکونت اصلی آنها یعنی لرستان،کرمانشاه،همدان و ایلام و همچنین اقوام لکی که از این مکانها در سراسر ایران به علت مهاجرت و تبعید ساکن شده اند از جمله شمال خراسان،کرمان،قم،مازندران،چمخاله لنگرود،شیراز،قزوین و... حدود دو میلیون میباشد.

همچنین جمعیت لکهای عراق،ترکیه و داغستان را بیش از دو میلیون تخمین میزنند.البته بیشتر این جمعیت شامل کردستان عراق میباشد.
     
  
مرد

 
کیش مردمان لک از باستان تاکنون

کیش کاسیان :
کیش کاسیان را شاید نخستین نقش پناهگاه جنوبی دره میر ملاس واقع در کوه سَر سُر حسن شان کوهدشت نقطه عطفی در پژوهش برای دانستن نخستین جلوه ها از باورهای آنان به نیروی خدایان باشد

از نقش ها در مفرغ ها مرکب از شکار و بت است یعنی مجموعه ای از از کله قوچ با شاخهای نیمدایره ای که درون هر دایره شاخ و یا حلقه صورتی از انسان خدا نما جلوه می کند. مفرغهای دارای سر قوچ و حلقه ، گاه بر معبد ها نیاز می شده است و گاهی هم طلسمی برای همراه داشتن هنگام شکار رفتن که آنها را بر یراق لگام اسبان شکارچیان می آویخته اند و سرانجام پس از مرگ شکارچی ، همراه وی به خاک سپرده می شدند . این حلقه بعد از حمله تازیان بر روی نقوش به صورت بسته و باز در معماری و سفالگری و نقاشی و مینیاتور به کار گرفته شد و به عنوان طلسم و حرز حلقه ای بر درهای خانه شد تا به هنگام در زدن خبر های با شکوه و خوب را نوید دهد .یکی از خدایان آنها به نام کاشو نه تنها جنبه خدایی داشت بلکه نام نیای قبیله کاسیان نیز بود . خدایان کاسیان با خدایان بابلیان متفاوت بودند ولی کاسیها هم خدایان دیگری هم داشتند که برای بابلیها مورد احترام بود اما بعد از سقوط دولت کاسیان ، بابلیها پرستش آنها را ترک کردند .

آئین مهری یا میترائیسم :
آثار باقی مانده از معبد مهری در توه بوواس در خرم آباد و قلعه کهزاد و غار کوگو نشان دهنده وجود این آئین کهن است ، معبد مهری در دوره ساسانیان تغییر موقعیت داد و به آتشکده تبدیل شد . آثار به جای مانده دیگر از این آئین :

1. نام شهر مهرگان کده دوره ساسانیان که تازیان آن را مهر جان می گفتند .

2. شهر مهران در پشتکوه که اینک جزو ایلام محسوب می گردد .

3.کوه افسانه کوه مهراب در شمال باختری لرستان که جزء دلفان و در دامنه محلی است که مردم معتقدند کشتی نوح در آنجا به گل نشسته است ( مهرکو یا مهراب کوه یکی از کوههای دلفان است که آن را طلسم می دانند و درباره آن افسانه ها نقل می کنند) .

4. دو رود مهم کشکو و صیمره که در مکانی به نام چم مهر در جنوب غربی پلدختر به هم می رسند بر سر راه ( دره شهر ) کنونی یا مهرگان کده باستانی به هم می ریزند و از آن پس تنها با نام صیمره روان می شود . محل پیوستن دو رود در دامنه نزدیک به کوه مله واقع شده است کوه جنوبی این مکان که پس از آن صیمره بر دامنه شمالی آن روان است کوَرَ نام دارد

5. دژ سنگی ویزن یار ( بیژن یار ) که نام کنونی آن کهزاد است که دژ کهزاد مشرف به رود صیمره است یکی از آثار های دوره مهری بوده است .

6. نفوذ اعتقادی در گفته ها و آداب و رسوم همگانی مثلا قبلاً به شعاع خورشید قسم یاد می کردند ( وه لیسک افتاو )

آئین زردتشت :
تعالیم یکتاپرستی زرد تشت نیز در لکستان فراگیر بوده است از جمله وجود آتشکده اروخش در الشتر و آثار آتشکده دیگری در صیمره ( دره شهر) نشانه گسترش این کیش و باور هاست .

بعد از اسلام

آئین اسلام :
مذهب رسمی و موروثی بومیان لکستان اسلام است و پیرو مذهب دوازده امامی هستند. زمانی که تازیان به شهرهای باختری حمله کردند نخست با مقاومت مردم روبه رو شدند ولی پس از کشته شدن فرمانده آنها که پسر هرمزان بود ، نیروی پایداریشان در هم شکست و تسلیم شدند . ساکنان شهرها شرط تسلیم را بستن پیمان مصالحه اعلام کردند که برابر حکم دین اسلام جزیه بپردازند و بر کیش زرتشتی خود باقی بمانند . دیگر ساکنان که زندگی کوچ نشینی داشتند از تعرض و دستیابی به دور بودند و تا مدتها و سالیان دراز به کیش خود باقی بودند . و آئین اسلام که نماد و مظهر یکتا پرستی بود و با آئین زردتشت نزدیکی داشت مردم آن را به راحتی پذیرفتند .

مذهب شیعه
مردم در زمان امویان که از ظلم و ستم آنان به تنگ آمده بودند توانستند در برابر مرکز خلافت بغداد و خلیفه الطایع به پا خیزند که ایرانیان و ساکنان لرستان نیز از آنها حمایت کردند در این سالها که بغداد تحت نفوذ دیلمیان بود به خواست آنان مذهب شیعه پا گرفت و گسترش یافت و تا کنون هم اکثریت لک زبانان شیعه اثنی عشری هستند .

- یارسان یا اهل حق :
ترکیب از اعتقاد و کیشهای کهن ایرانی و باورها و منشهای و پندارهای آنها و نیز آئین شیعه اسلامی . بیشترین یارسان لرستان را شاخه آتش بیگی تشکیل می دهد که سه طایفه بزرگ لک به نامهای نیرالی و میر بک . چوواری را شامل می شود . قبور و آرامگاه های پیشوایان اهل حق در سر تا سر لرستان تحت عنوان پیر ، بابا ،شاه و سلطان مورد زیارت و ستایش هستند مثل شاهزاده احمد ( یکی از سه برادر هستند که در منطقه شهرت داشتند و دو برادر دیگر سلطان محمد در دشت هلیلان ( شاه محمد ) و سلطان ابراهیم ( بابا بزرگ ) مشهور است .

این اعتقاد گاه به اشتباه علی الهی یا نُصیری یاد می شود و برخی نیز آن را نصرانیت شاخه ای از مسیحیت می دانند . به ویژه که در داستان شاه خوشین مادرش ماما جلاله در عین بکارت آبستن می شود شباهت موضوعی با داستان حضرت عیسی دارد .
     
  
مرد

 
آداب ورسوم قوم لک

آداب و رسوم

از آنجا كه این قوم یکی از اقوام اصیل ایرانی است به همین خاطر با خیلی ازآداب دیگر اقوام اشتراکاتی دارد. از جمله عيد نوروز، چهارشنبه سوري، اعیاد مذهبی. علاوه بر اشتراكات مذكور آنها رسوم خاص خود را نيز دارند .که البته با تاثیر شهرنشینی ومدرنیته کم رنگ شده اند.به عنوان مثال مراسم عزاداري (پرس يا چمر) و مراسم عروسي ، شب نشینی وفال چهل سرور، فال شب شنبه(شوشمه) ، شو چله و مراسم های کامریجان درمیان اهل حق و ....

مراسم عزاداری



پديده مرگ در ميان لك‌ها اهميت زيادي دارد. همه اقوام، دوستان و آشنايان به بالين فرد در حال احتضار دعوت مي‌شوند تا وي به راحتي مرحله گذر به جهان ابدي را طي كند. بعد از مرگ تمام طوايف و آشنايان براي مراسم خاكسپاري (سرلش) دعوت مي‌شوند، اكثر افراد اين دعوت را مي‌پذيرند. اغلب بيش از آن تعدادي كه دعوت مي‌شوند در اين مراسم حضور مي‌يابند. در اين مرحله مراسم بزرگي براي متوفي برگزار مي‌شود هر چند كه ممكن است برخي اين مراسم را اتلاف وقت و سرمايه تلقي كنند، اما بنظر مي‌رسد كه چنين نيست چرا كه اولا اين مراسم همبستگي اجتماعي را دوباره تحكيم مي‌بخشد و دوم اينكه بازماندگان متوفي به راحتي با مرگ عزيز از دست رفته‌شان كنار مي‌آيند.
دراین مراسم زنان مویه سرایی می کنندکه درزبان لکی مور گفته می شود. مور از سرودهای شناخته شده قوم لک میباشد. البته این سرود منحصر به مردمان این قوم نبوده کما آنکه شاهد خواندن مور توسط مردمان کرد جنوبی هم هستیم مردمانی مانند ایلامی ها و مردم کرمانشاهان.

ویژگی بارز مور، غمگین بودن و دلتنگی آن است. این سرود کهن در بیشتر مواقع دلتنگی همنشین و همدم مردان و زنان قوم لک است. همنشین و همدمی که هیچ گاه آنان را تنها نمیگذارد و از همان روز توسط این مردمان در گوششان زمزمه شده و تا مرگشان بر زبانهایشان جاری است.
     
  ویرایش شده توسط: nisha2552   
مرد

 
مراسم ازدواج



مراسم عروسي در ميان تمام رده‌ها و گروههاي اجتماعي يكسان برگزار مي‌شود تنها تفاوت قابل مشاهده تعداد مهمانان دعوت شده به اين مراسم است.
لك‌ها عموما به اين مراسم اعتقاد زيادي دارند و آنها را به شيوه‌اي آييني و باشكوه برگزار مي‌كنند. آنها در مراسم عزا هيچ عنصر مدرني را نپذيرفتند اما در مراسم ازدواج برخي عناصر مدرن را در كنار عناصر قديمي جاي دادند. از جمله عناصر مدرني كه در عروسي لك‌ها وجود دارد ساز ارگ به جاي سرنا و دهل، لباس عروس به جاي گلوني، دوربين فيلمبرداري، آرايش عروس و استفاده از ماشين‌هاي جديد به جاي اسب است. از جمله عناصر قديمي كه در مراسم ازدواج لك‌ها هنوز باقي است مي‌توان از رسم‌هاي متعدد، موسيقي، لباس زنان و رقص‌هاي لكي نام برد. رسم‌هاي متعددي كه در مراسم عروسي وجود دارند از قرار ذيل‌اند:
الف) شيربها و (خلات(هديه‌اي است كه از جانب داماد به يكي از اقوام خانواده عروس داده مي‌شود)

ب) عروس و داماد هنگام عقد دور عقدنامه مي‌چرخند و اين يك رسم قديمي است.
ج) هنگام عزيمت عروس از خانه پدري مقداري نان خشك به همراه يك دستمال ابريشم به كمر وي مي‌بندند (اين رسم نزد همگان اجرا مي‌شود در زمان قديم تصور اين بوده است كه عروس با رسيدن به خانه جديد ممكن است كه گرسنه باشد و نتواند گرسنگي خود را بيان كند. بنابراين غذاي مذكور براي رفع گرسنگي وي بوده است. مضاف بر اين نشانه روزي رساني و بركت نيز بوده است.) علاوه بر اين خانواده داماد با آوردن عروس بايد يك شي هر چند ناچيز (مثلا در حد يك نعلبكي و گاهي بيشتر) را از خانواده عروس همراه خود بياورند. اين رسم نزد لك‌ها عموميت دارد اما براي كاكاوندي‌ها و كوليوندها كاملا حيثيتي است.

ح) خانواده داماد با اسپند دود كردن به پيشواز عروس مي‌روند.وقربانی می کنند و عروس نيز بايد از روي (قرباني) رد شود و ذره‌اي از لباس عروس را به خون آن آغشته كند.
و) خانواده داماد با وجود غذاهاي متعدد كه در مراسم عروسي تهيه مي‌شود يك غذاي محلي به نام (گنم روين( )اين غذا بسيار قديمي است و معمولا براي عروس مي‌برند.
پسته و گردوي كوبيده شده را با خرما و گندم قاطي مي‌كنند و به آن روغن حيواني اضافه مي‌كنند. وجود اين غذا در عروسي ضروري و خوردن يك قاشق آن نمادين است) را نيز تهيه مي‌كنند و شركت كنندگان در عروسي منتظر مي‌مانند تا حتي اگر به اندازه يك قاشق هم كه شده از اين غذا بخورند.


علاوه بر رسوم مذكور، رقص‌هاي مراسم ازدواج كاملا محلي‌اند مانند شله‌شله، سوار سوار، فتاپاشاي، سملي سما، گريان و دوپا... اين رقص‌ها هر كدام با آواز و مقام موسيقي خاص خود اجرا مي‌شود.
پوشش زنان در مراسم ازدواج كاملا محلي و خاص است. اين لباس (كراس) نام دارد و اكثر زنان آن را مي‌پوشند. مراسم عروسي حتما در يك فضاي باز يا بسيار وسيع برگزار مي‌شود و تمايزي بين زنان و مردان وجود ندارد. روي هم رفته عليرغم حضور عناصر مدرن همچنان هويت لكي در اين مراسم حفظ شده است. نوعي همنشيني عناصر عام (جهاني) و خاص(محلي) در اين مراسم ديده مي‌شود.
برخي رسم‌هاي كهن عليرغم غيرواقعي بودنشان همچنان از حيث معنايي و هويتي برخوردارند و اين يكي از عناصر اصلي هويت قومي است.
     
  
مرد

 
نودنانه:

به محض آنکه اولین دندان دردهان نوزاد دیده می شود پدرومادر موظفندجشن (نودنانه)برای او برگزار کنند.که این جشن خانوادگی بوده ووالدین کودک بایستی حیوانی را ذبح کرده ومقداری از گوشت کباب شده را به کودک می دهند تا بجود زیرا معتقدند کودک با درآمدن اولین دندانش نیاز روحی وجسمی به جویدن وپاره کردن پیدا می کند که دراین رابطه روده کباب شده گوسفند وبز را برای این منظور مناسب می دانند.


نافه برانه:

یکی از رسوم رایج درمیان ایلات وعشایر منطقه لکستان رسم (نافه برانه) یا به تععبیرامروزی تر پیوند زناشویی از روز اول تولد است.دراین رسم با متولد شدن نوزادی که دختر باشد یکی از زنان فامیل هنگام بریدن ناف نوزاد پیمان می بندند که این دختر برای فلان پسر در نظر بگیرند.با پذیرش این شرط از طرف پدر ومادرنوزاد آن دختر از آن پس نامزد(دستگیران) فرد مورد نظر است وزمانی که به سن ازدواج رسیدند آن دو به عقد همدیگر در می آورند واگر به دلایلی به همدیگر نرسیدند از حیث اخلاقی این رسم در بین مردم منطقه محترم شمرده می شود وهمگی به آن احترام می گذارند.وبا بستن این پیمان دختر وپسر حق وحقوقی بر یکدیگر دارند.


زبان باز کردن کودک:

زمانی که کودک می خواهد زبان باز کند والدین او مکلفند چند دانه قند سوراخ دار را به نخی آویزان کرده وبه گردن طفل بیندازندکه کودک به شیرینی قند زبان باز کند.وبراین باورند که شیرین بودن دهان طفل دراوان شروع به صحبت کردن باعث می شود که اوبرای همیشه با مردم شیرین صحبت کند وهیچگاه زبانی به تلخی نخواهد گشود.
     
  
مرد

 
نوروز

گستردگي رسوم و خصلتهاي فرهنگي لک ها به مرور در همهمه زندگي شهري رو به فراموشي و برخي ديگر كمرنگ شده است .
جشن نوروز در ميان لک ها با آيين ها و مراسم گوناگوني برپا مي شودكه عبارتند از:

سر خاك:
( جشن فرودگان:پنج شنبه آخر سال:فرودگان بازگشت فروهر( مردگان)است. آرياييـان باستان بر اين باور بودندكه فروهر(مردگان)در روز پنج شنبه ي آخرسال براي ديدن خانمان وكسان خود به زمين باز مي گردند.در كتـاب السماءالعالم ص19 آمده است:در نوروز خداوند از بندگان پيمان گرفت تا اورا پرستش كنند وبراي او شريك قائل نشوندوبه آيين فرستادگانش درآيند ودستوراتش را بپذيرندواجرا كنند.)پنجشنبه اخر سال مردم به زيارت اهل قبور مي روند پخش حلوا خرما و....ازحسنات رايج اين روز است عقيده عمومي بر اين است كه با اين عمل موجبات امرزش مردگان را فراهم مي اورند و ياد مرگ را همواره در خود زنده نگه مي دارند.اين مراسم در عرف محل «سر خاك.» ناميده مي شود .
بان باجه يا شال انداختن : در مناطق لک ها افراد بالاي بام خانه رفته وبه ميمنت سالي خوش و پر بركت شالي را از باجه كه سوراخي براي تهويه هوا در ساختمانهاي قديمي بود مي انداختند معمولاً به گوشه شال اينان مقداري شيريني و آجيل يا پول به عنوان هديه توسط صاحب خانه بسته مي شد و شال اندازان بدون مشخص كردن هويت خويش به خانه فرد ديگري مي رفتند .

آخر چوار شممه چهارشنبه سوري) :از ديگر مراسم كهن لک ها كه در مناطق لک نشين به آن مي پردازند، « آخر چوار شممه » است كه در غروب آخرين سه شنبه سال و در شب چهارشنبه انجام مي شود . به اين منظور خار ، بوته ، گون و كاه جمع آوري مي شد و با درست كردن پشته هايي كه معمولاً(در لهجه محلي كوما مي گفتند) رو به سمت قبله مي نهادند و سپس آتش زدن آنها ، از روي آتش مي پريدند و هنگام پريدن با خوشحالي مي خواندند( سرخی تونه مه زردی منه تو).

فال گوش ايستادن:شب چهارشنبه سوري افراد به ويژه زنان و جوانان دم بخت به در منازل يا پشت بام ها رفته وبا دقت به حرفهاي افراد خانواده گوش ميدادند اگرموضوع سخنان اهل خانه جالب بود آن را به فال نيك ميگيرند وگرنه نيت خود رابه فال بد تعبير ميكنند.


سِزه مو ده ر:در اين روز مانند سایر اقوام لک ها به تفريح و شادي مپردازند . وسبزه ای که برای سفره عید آماده کرده بودند را با خود می برند ودر آب جاری می اندازند.وبه تعداد افراد خانواده سبزه گره می زنند.

شو چله:از مراسم كهن لک ها است كه هم از منزلت خاصي برخوردار است . شب اول دي ماه هر سال را اهل خانواده و خويشان و گاه همسايه ها گردهم مي آيند تا آيين شب چله را برگزار نمايند براي مراسم شب چله ، معمولاً خوردني ها و تنقلات و آجيل زيادي فراهم مي آورند . هندوانه به سفره اين شب رنگ و بوي ديگري مي بخشد و به قولي اگر هر كس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگي نمي كند.
     
  
مرد

 
فال شوشمه(شب شنبه):

این فال زمانی انجام می گیرد که می خواهی از نتیجه وعاقبت کاری مطلع شوی ودر زمان مشخصی هم باید انجام گیرد. روش انجام آن نیز بدینصورت است که در زمان جمعه شب یا شب شنبه با نیت گرفتن واستمداداز خداوند که نیت مورد نظر عاقبت خوبی دارد وانجام می گیرد یا نه واز میان افرادحاضر درجمع بدون اینکه کسی متوجه شود یکنفرراکه ساکت تر وکم حرف تر ازبقیه است انتخاب می نمایی وازخداوند می خواهی که نتیجه نیت مورد نظر را از زبان فرد موردنظرانتخاب شده بشنوی ومنتظر می مانی تا آن فرد مطلبی به زبان بیاورد .که جواب خودرا باید با تحلیل مطلبی که به زبان رانده شده دریابی.

وتوجیه علمی آن نیز برمی گرددبه استفاده از نیروی روح وارسال امواج فکری والقاء به فرد انتخاب شده وکمک گرفتن از نیروی روح است جهت آگاهی از عاقبت انجام یک کار.


چهل سرور:

یک نوع فال دسته جمعی است که با یک عدد تسبیح انجام می گیرد.و باید صاحب فال با خلوص نیت از خداوند متعال طلب نماید که اورا از عاقبت نیتی که دارد توسط این فال مطلع نماید.

برای انجام این فال چند نفر ترجیحا فرد باشند گرد هم جمع می شوند وتوسط صاحب فال ویا کس دیگری یک عدد تسبیح راکه چهل دانه تسبیح ازآن جداومشخص شده است به دور از چشم جمع نگه دارد.وبه ترتیب توسط جمع اشعاری را که به زبان لکی وبه همین نام چهل سرور مشهور است به صورت تصادفی می گویند وبه تعداد هر یک بیت شعری که گفته می شود بایدیک دانه تسبیح سوا شود.البته ابتدای فال با صلوات وسه بارذکر یا بابای بزرگ شروع می گردد.درآخرکه چهلمین بیت شعر گفته شد کسی که تسبیح در دست اوست اعلام می کند که فال همین بیت آخری است وبا تفسیر آن بیت شعر صاحب فال را راهنمایی می کنند.
     
  
مرد

 
جنگل های بلوط لکستان



منطقه لکستان پوشیده از درختان بلوط است این درختان تمام مناطق لک نشین رو پوشش می دهند.
به همین دلیل است که لکستان را با دو عمل طبیعی یعنی رودخانه سیمره و جنگل های بلوط میشناسند.در واقع قوم لک با رودخانه سیمره و درخت بلوط عجین شده است و این دو عامل طبیعی تاثیری به سزا در شکل گیری زندگی این دیار داشته.

از دیگر درختانی که در این منطقه روییده می شود می توان درخت انجیر کوهی،زالزالک،بادام کوهی و... را نام برد.
این منطقه سرشار است از گیاهان کوهی و داروهای گیاهی مانند:کنگر،شنگ،پغازه،ریواس،میوه بلوط و...که برای درمان خیلی از بیماری ها استفاده می شود.

     
  ویرایش شده توسط: nisha2552   
صفحه  صفحه 2 از 6:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  پسین » 
ایران

Lakestan | لک و لکستان

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA