انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 2 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین »

تصرف وحشیانه سرزمین ایران به دست اعراب


مرد

 
آمدن خالد به عراق

سبب آمدن خالد به عراق چنانکه از قراین برمی‌آید تنبیه اعراب عراق و هم پیمانان اهل رده بوده‌است لیکن ناچار منتهی به تصادم با لشکریان ایران شده و جنگ‌ها و فتح‌های اسلام از آنمیان پدید آمده‌است. گفته اند که مقارن اواخر خلافت ابوبکر که جنگ های رده پایان یافته بود، مثنی بن حارث شیبانی به خلیفه نامه نوشت و او را از هرج و مرج عراق و ضعف و فتور دولت ساسانی آگاه کرد.

ابوبکر او را نمی‌شناخت از حال و کار او پرسید گفتند که از نامداران و دلاوران عرب است. چندی بعد مثنی بن حارثه بتن خویش آهنگ مدینه کرد و در آنجا با خلیفه دیدن کرد و برای دستبرد به ایران از جانب او استظهار یافت. مقرر شد که ابوبکر عده‌ای از سپاه مسلمانان را به عراق گسیل دارد و از بکر بن وائل کسانی را که در فرمان مثنی بودند، در نشر اسلام یاری کند. اما برخلاف انتظار مثنی خلیفه امارت مسلمانان عراق را به او که تازه مسلمان بود وانگذاشت و خالد بن ولید را که در آن زمان تازه فتنهٔ اهل رده را در یمامه و بحرین فرو نشانده بود، بدین مهم فرستاد. البته در آن زمان اندیشهٔ فتح ایران و جنگ منظم با دولت ساسانی بیشک به خاطر خلیفه نمی‌گذشت لیکن این امر نتیجه‌ای بود که رفته رفته از پیشرفت اعراب در حدود فرات و عراق به حصول پیوست

جنگ زنجیر

در سال ۶۳۳ میلادی، خالد بن ولید بطرف شمال حرکت کرده، وارد نقطه‌ای شد که در نزدیکی خلیج فارس و کویت امروزه واقع و در آن زمان سرحد ایران شناخته شده و موسوم به حفیر بود. درین زمان مرزبان این نواحی یکی از اسواران بود نامش هرمز. هرمز در سمت بیابان با رهزنان عرب سروکار داشت و در جانب دریا با دزدان دریایی که از اقیانوس هند به حدود خلیج فارس می‌آمدند. هرمز چون از آمدن خالد آگاه شد از تیسفون کمک خواست و خود با لشکری که داشت به جانب حفیر و به جلوگیری خالد رفت.
در اینجا خالد به هرمز سرحددار محل تکلیف کرد که یا اسلام را قبول کند یا جزیه دهد. جنگ مابین ایرانیان و مسلمین درگرفت و هرمز، خالد را به جنگ مردومرد یعنی مبارزهٔ دو سردار طلبیده، بدست وی کشته شد بعد اعراب بر ایرانیان تاختند و فاتح شدند.
خالد ایرانیان را تعقیب کرد ولی به قشون ایرانی کمک رسید و کار خالد مشکل شد. در این احوال او به جنگ تدافعی پرداخت ولی دیری نگذشت که به او نیز کمکی رسید و جنگ سختی روی داد که باز مسلمین فاتح شدند. بعد خالد ساحل فرات را گرفت و به فیراز که شهر رومی و در طرف راست رود مزبور واقع بود، رسید. در اینجا جنگی مابین قوای رومی و سپاهیان ایرانی که به رومیان کمک می‌کردند از یک طرف و خالد ولید از طرف دیگر درگرفت و باز مسلمین فاتح شدند.

این جنگ را جنگ زنجیر یا ذات السلاسل نامیده‌اند زیرا بطوریکه اعراب نوشته‌اند پای بعضی از سربازان ایرانی را زنجیر کرده بودند که فرار نکنند. البته این احتمال می‌رود که اگر در واقع زنجیری در کار بوده‌است، نوعی آرایش جنگی بوده‌است که برای اعراب بکلی تازگی داشته‌است.

جنگ رودخانه
جنگ رودخانه یا جنگ مذار دومین جنگ از رشته جنگ‌های صدر اسلام است که بین ایران و اعراب به وقوع پیوسته‌است. این جنگ را چون نزدیک نهری واقع شده است بعضی وقعهٔ ثنی خوانده‌اند یعنی وقعهٔ نهر و بعضی به سبب مجاورت با مذار وقعهٔ مذار نام داده‌اند. این جنگ در سال ۶۳۳ میلادی مطابق با صفر سال دوازه دهم هجری، بین سپاه اعراب به فرماندهی خالد بن ولید و سپاه امپراتور ساسانی و به فرماندهی کارن پسر قریانس، در محلی به نام مذار در نزدیکی تلاقی دو رود دجله و فرات رخ داده‌است. این مذار تا بصره چهار روز راه بود و در واقع کرسی ولایت میسان بشمار می‌آمد و در محل کوةالعمارهٔ امروز واقع بود.

پیشینه جنگ رودخانه
قبل از شروع نخستین درگیری مابین ایران و اعراب در صدر اسلام یعنی جنگ زنجیر «هرمزد» مرزبان و فرماندهٔ ایرانیان از شاهنشاه ساسانی، درخواست کمک نموده بود. از طرف دربار ایران سپاهی به فرماندهی کارن پسر قریانس به کمک هرمزد فرستاده شد اما تا رسیدن سپاه کمکی، هرمزد بدست خالد بن ولید کشته شد و نخستین جنگ با پیروزی سپاه اعراب پایان یافت. با کشته شدنِ هرمزد بسیاری از سپاهیان ایرانی از محل جنگ گریختند و در حدود مذار نزدیک نهری فرود آمدند و سپاه کارن هم که از مدائن به کمک هرمزد آمده بود به آنها پیوست واردوگاه جنگ را بر پا کردند. سپاه خالد نیز که در دنبال هزیمتیان بود، بدین جایگاه در رسید.

جنگ مذار
جنگ سختی آغاز شد و در طی جنگ کارن و دو سردار دیگر ایرانی به نام انوشگان و قباد کشته شدند.
تاریخ‌نویسان نوشته‌اند که در این جنگ ۳۰ هزار تن از سربازان ایرانی کشته شدند که بسیاری از آنان در آب رودخانه غرق شدند.
پس از جنگ زن و فرزندان جنگاوران ایرانی و کسانی که به آنها کمک کرده بودند، به اسارت گرفته شدند اما کشاورزانی که در جنگ شرکت نکرده بودند، به دادن جزیه به مسلمانان تن در دادند

     
  
مرد

 
جنگ ولجه


foto hochladen


جنگ وَلَجَه سومین جنگ از رشته جنگ‌های صدر اسلام است که بین ایران و اعراب به وقوع پیوسته‌است. این جنگ در ماه آوریل سال ۶۳۳ میلادی در محلی به نام ولجه و به فرماندهی خالد بن ولید رخ داده‌است. این جنگ بعد از جنگ زنجیر و جنگ رودخانه به وقوع پیوسته‌است.

دربار ایران با آگاهی از شکست سپاه ایران در جنگ مذار به یکی از امرای عرب حیره به نام اندرزگر که تبعیت ایران را پذیرفته بود، دستور داد تا خود را برای رویارویی با خالد آماده سازد.
بعد از جنگ مذار کسانی از اعراب که مسیحی نصرانی و جزو رعیت ایران بشمار می‌آمدند درین زد و خوردها طبعاً جانب ایران را گرفتند و این نکته عصبیت قومی اعراب را تجدید کرد. باری خالد از مذار به جانب استان کشتگر رفت و در آنجا در موضعی بنام ولجه که در حدود واسط بود با دسته‌ای از سپاهیان ایران که سالارشان اندرزگر بود برخورد. در این محل گذشته از لشکریان ایران عده‌ای از اعراب بکر بن وائل که در بحرین نیز با مسلمانان جنگیده بودند، به‌ویژه کسانی از بنی عجل که دین نصاری داشتند، با خالد به جنگ برخاستند

در جنگ ولجه در نزدیکی دجله بر اثر سلحشوری ایرانیان ، خالد سردار عربان با خود عهد کرده بود که تا هزار نفر از ایرانیان را به هلاکت نرساند دست به طعام نبرد ولی در پایان جنگ ، تعداد کشته شدگان به دست خالد به این تعداد نرسید و وی با کشتن اسیران ایرانی تعداد کشته شدگان را به هزار رسانید و دست به طعام برد !
     
  
مرد

 
به نظرم از بی لیاقتی حاکمان وقت ایران بوده که اونا حمله کردن به ایران وسلام.
نمیدونم چکار کنم ؟!!!
     
  
مرد

 
I_R_IRAN: به نظرم از بی لیاقتی حاکمان وقت ایران بوده که اونا حمله کردن به ایران وسلام.
میشه بگین کدوم بی لیاقتی؟؟
اصلا تو از فرماندهان سپاه ایران چی میدونی؟؟
جوی خون خالدبن ولید رو شنیدی؟

اگه میبینی مغول ها و اعراب تونستن امپراطوری های بزرگی رو شکست بدن در بیشتر مواقع از بی لیاقتی حاکمان نبوده از وحشی گری و از بین بردن همه چی در سرراهشان بوده که پیروز شدن نه از اصول جنگی
     
  
مرد

 
جنگ الیس

محل جنگ الیس

Bilder hochladen

جنگ اُلیس (به انگلیسی: Battle of Ullais) این جنگ به نهر الدم نیز مشهور است. در ماه صفر (در صحت این تاریخ جای تردید است.) سال دوازدهم هجری ۶۳۳ میلادی و در زمان خلافت ابوبکر، بین سپاه ایران و اعراب در حمله اعراب به ایران در منطقهٔ الیس در عراق در ناحیهٔ البادیه در نزدیکی رود فرات اتفاق افتاد. در این جنگ افراد قبیلهٔ بکر بن وائل به دوقسمت تقسیم شدند، قسمتی به سپاهیان ایران کمک می‌کردند، و قسمت دوم به لشکر خالد بن ولید پیوستند.

در اثنای جنگ مذار یا جنگ رودخانه گروه زیادی از اعراب بکر بن وائل و بنی عجل بر خاک هلاکت افتادند. از آنجا که بخش عظیمی از این کشته شدگان مسیحی بودند، ترسایان اهواز و حیره و موصل به دربار ایران نامه نوشته اظهار داشتند که «ما در خاک ایران بسر می بریم و آماده‌ایم تا دولت را در امر نبرد یاری کنیم و با مسلمانان بجنگ برخیزیم.» و از ایران خواستند که آنها را از لحاظ نیرو و نفر یاری کند. یکی از سرداران ایرانی بنام بهمن جادویه که در جنگ ولجه حضور داشت، از این قضیه آگاه شد و از دربار خواست تا وی را دربارهٔ رفتاری که می‌بایستی با مسیحیان مزبور در پیش گیرد، راهنمایی کنند.
پادشاه ساسانی پیامی به بهمن جادویه که در (قسیاثا) بود، نوشت که در هر صورت با لشکرت همراه با اعراب بکر بن وائل و بنی عجل متحد شده به سوی الیس حرکت کن. «بهمن جادویه» همراه با یکی دیگر از فرماندهان سپاه بنام بهمن جاپان به سوی الیس حرکت کردند، در نیمه راه مابین دو راهی «حیره» و «آبله» خبر بیماری پادشاه به بهمن رسید، بهمن جاذویه به‌ناچار از سردار بهمن جاپان جدا شد و به تیسفون برگشت.

بهمن جاپان راه آلیس را در پیش گرفت. در ناحیهٔ آلیس جنگ شدیدی مابین ایرانیان و مسیحیان اعراب که با ایرانیان هم‌پیمان بودند و لشکر مسلمانان به فرماندهی خالد بن ولید در گرفت، خالد بهمن جاپان را بکشت، با آنکه تعداد سپاهیان فارسی از مسلمانان بیشتر بودند، اما باز هم مسلمانان در این جنگ نیز پیروز شدند. همچنین سردار مسیحیان نصرانی عرب، عبدالأسود العجلی نیز کشته شد و باقی‌ماندهٔ لشکر عبدالأسود العجلی به اسارت خالد در آمدند.

خالد نذر کرده بود که اگر در جنگ پیروز شد، تمام اسیران جنگی مسیحیان عرب را که به یاری سپاهیان پارسیان شتافته بودند، در رودخانه گردن بزند، سواران گروه گروه از آنها که همراه لشکر پارسیان جنگیده بودند می‌آوردند و خالد کسانی را معین کرده بود که گردنشان را در رود می‌زدند، چنانکه تمام آب رودخانه خون‌آلود شده‌بود، لذا نام این رود نهر الدم گذاشته شد.


بعد از جنگ الیس خالد به امغیشیا رفت که در واقع شهری بود در آن حدود و اُلیس قریه‌ای یا قلعه‌ای از مضافات آن بشمار می‌آمد. آنجا را خود مردم تقریباً خالی کرده بودند. با اینهمه غنیمت بسیار در آنجا بچنگ خالد و اعراب افتاد و خالد شهر را که خود تا حدی متروک مانده بود، ویران کرد و از آنجا آهنگ حیره نمود. پیش از حرکت چنانکه از روایت بلاذری بر می‌آید با مردم این حدود صلحی کرد، بر آنکه مسلمانان را یاری و راهنمایی کنند و در بین ایرانیان به سود اعراب جاسوسی نمایند.
     
  
مرد

 
جنگ حیره

جنگ حیره (به عربی: معرکة الحیرة) این جنگ در سال دوازدهم هجری مطابق با ۶۳۳ میلادی بین سپاه ایران و اعراب در حمله اعراب به سواد (عراق) به فرماندهی خالد بن ولید رخ داده‌است. محل این جنگ در نزدیکی حیره از شهرهای قدیم میان‌رودان است که در نزدیکی ۶٫۵ کیلومتری جنوب شهر نجف کنونی قرار گرفته بوده‌است. این شهر پایتخت ملوک لخمی بود که آنها نیز خود فرمان‌بردار پادشاهان ساسانی بودند. این منطقه از مراکز مهم فرهنگی ایرانیان باستان بوده‌است. این شهر همچنین از شهرها و استحکامات مهم مرزی ایران بود.

مقارن شروع ضعف و انحطاط ایران دو تن از سران قبایل بکر بن وائل بنام مثنی بن حارثه شیبانی در حدود حیره و سویدبن قطبه در نزدیک ابله پیوسته در کناره‌های خاک ایران تاخت و تاز می‌کردند و چون با پریشانی‌ها و بی‌سامانی‌هایی که بود تعقیب آنها ممکن نمی‌شد، جسارتشان هر روز می‌افزود. مثنی جسورتر بود و هشیارتر به همین جهت در این غارت‌های سرحدی از سوید بن قطبه شهرت و آوازهٔ بیشتری یافت. بعلاوه مقارن پایان جنگ‌های ارتداد اسلام آورد و در مدینه خرابی اوضاع ایران را برای خلیفه ابوبکر باز نمود و او را به جنگ ایران تشویق کرد. با قبول اسلام مثنی خود را به مسلمین بست تا در تاخت و تازها و راهزنی‌های خویش مدینه را پشت سر خود داشته باشد. ابوبکر هم که او را به جنگ رخصت داد، در دنبال او خالد بن ولید را روانه کرد و به مثنی نوشت که در برخورد با ایرانیان از خالد فرمانروایی کند. کار عمده‌ای که خالد در عراق انجام داد فتح حیره بود.

فتح حیره
چنانکه ابن کلبی و بلاذری آورده‌اند، خالد پس از جنگ الیس آهنگ حیره کرد. سپاه آزادبه در خارج شهر با سپاه خالد رویاروی شدند و خالد پیش از آن که به دروازهٔ حیره رسد، پسر مرزبان حیره را که برای دفع او رفته بود، مغلوب کرده و کشت. مرزبان حیره چون از قتل پسر آگاه شد، روی مقاومت ندید، از ناامیدی بگریخت.
مردم حیره شهر را بستند و در قلعه‌های خویش آمادهٔ مقاومت شدند. خالد شهر را محاصره کرد و کار بر اهل شهر سخت شد. خالد بن ولید بفرماندهانش دستور داد که ایشان را به اسلام دعوت کنند، اگر پذیرفتند که خوب و اگر نه یک روز دیگر مهلت دهند.

آنها نیز ایشان را به یکی از سه کار، اسلام، جزیه یا جنگ دعوت کردند.
مردم جنگ را برگزیدند و فریاد زدند که گلوله‌های سفالین به شما پرتاب می‌کنیم. دیری نپائید که روی دیوارهای کاخ و دژ پر از مردمی شد که با توبره‌های پر از گلولهٔ سفالین ظاهر شدند و عرب‌ها را هدف آنها قرار دادند. عرب‌ها نیز آنها را به تیر بستند و سر دیوارها را از مردم خالی نمودند. سپس دست به تاراج زدند و خانه‌ها و دیرها را گشودند و بسیاری از مردم را کشتند کم‌کم مردم به ستوه آمدند.

بزرگان قوم که مسیحی بودند، به قلعه‌های خویش پناه جسته بودند و عامه را به جنگ می‌فرستادند، مورد نفرت و خشم عامه شدند. مردم هر روز در اطراف قلعه‌ها جمع می‌شدند و از ضرورت صلح و تسلیم دم می‌زدند و کشیشان و راهبان فریاد می‌زدند که شما ما را به کشتن می‌دهید. عاقبت کسانی که در دژها بودند، دست از مقاومت کشیدند و حاضر به مصالحه شدند.

قرار بر آن شد که اهل حیره جزیه‌ای بدهند، سالیانه هشتاد و چهار هزار و به قولی دویست و نود هزار درهم، بر مسلمانان نشورند و از کار دشمنان هر چه آگاهی یابند به مسلمانان باز نمایند.
صلح نامه‌ای هم در این باب امضاء شد. در ماه ربیع‌الاول سال دوازهم هجری. خالد مژدهٔ فتح را با جزیه و هدایا به مدینه نزد ابوبکر فرستاد.
این پول نخستین جزیه‌ای بود که به مدینه فرستادند. خالد بن ولید یکسال در حیره ماند و در اطراف حیره پیشروی کرد تا به شام رفت. بعد از رفتن خالد از عراق اهالی حیره از پرداخت باقی جزیه سرفرو پیچیدند چنانکه سعد بن ابی وقاص با آنها دگر بار صلحنامه‌ای دیگر منعقد کرد.

     
  
مرد

 
نقشهٔ جنگ‌های خالد بن ولید در عراق و محل وقع آنها مشخص شده

bild upload

جنگ انبار

جنگ انبار یا ذات العیون، یکی از جنگ‌های منجر به اشغال ایران توسط اعراب است که در دوران خلافت ابوبکر و در ماه دسامبر ۶۳۳ میلادی به وقوع پیوسته‌است. این جنگ به فرماندهی خالد بن ولید رخ داده‌است.

پیشینه شهر
این شهر در زمان ساسانی به پیروز شاپور مشهور بود و در غرب نهر فرات و در ۶۲ کیلومتری غرب شهر بغداد قرار داشت. این شهر یکی از شهرهایی است که شاپور یکم مورد بازسازی و تجدید بنا قرار داد و در آن انبارهای بزرگ اسلحه و موادغذائی برای سپاهیان ساسانی ایجاد کرد. اهمیت شهر انبار بدان جهت بود که در سر اولین نهر بزرگی که قابل کشتی‌رانی بود و از فرات جدا می‌شد و به دجله می‌ریخت، واقع بود. پیروز شاپور یا انبار در حملهٔ اعراب دچار صدمات و خرابی‌های فراوانی گردید.
این شهر بسبب موقعی که داشت در ضبط و نظم امر آبیاری سواد بسیار مهم شمرده می‌شد. از این رو در کار لشکر کشی نیز برای ایران و روم هر دو اهمیت تمام داشت. شهر از جهت نظامی انبار ذخایر بود: دخایر گندم و جو برای لشکریان و هم ذخیرهٔ مهمات جنگ در هنگام ضرورت از این جهت در ردیف حیره بشمار می‌آمد. گذشته از ایرانیان که در آنجا به مرزداری و نگهبانی می‌نشستند اعراب نصارا هم در آنجا فراوان بودند. هم نسطوری در آنجا کلیسا و دستگاه داشتند و هم مسیحیان یعقوبی بعلاوه از یهود نیز کسانی در شهر می‌زیستند.

جنگ انبار
چنانکه از روایت طبری و بلاذری بر می‌آید، در ماه دسامبر ۶۳۳ میلادی، خالد بن ولید پس از تسخیر حیره، پایتخت خاندان لخمی آهنگ انبار کرد.
مردم انبار وقتی از مقصد خالد باخبر شدند، دور تا دور شهر خندق کندند، و در درون و پشت خندق‌ها سنگر گرفتند. گویند مقدمهٔ سپاه خالد در آن روز در فرمان اقرع بن حابس پهلوان عرب بوده‌است. خالد چون دید که لشکر شیرزاد سر تا پا در جوشن و کلاه آهنین فرو رفته‌اند به سربازان و تیراندازان خود دستور داد تا همه چشم‌های سربازان را هدف قرار دهند. در اثر این تیراندازی‌ها تیر به چشم تعدادی از سربازان سواد اصابت کرد. در مورد تعداد این سربازان، در منابع مختلف اختلاف وجود دارد. بدین سبب این جنگ را (ذات العیون) نام دادند.

پس از آن شیرزاد فرماندهٔ ایرانی ادامهٔ جنگ را ممکن نیافت و فرستاده‌ای نزد خالد فرستاد و پیشنهاد صلح داد.
پیشنهاد موافق میل خالد نبود و آن را رد کرد. شهر به محاصره افتاد و خالد بعضی از نواحی آن را آتش زد. در کنار شهر خندق بود، خالد فرمان داد تا شترهای فرتوت را هر چه در لشکر بود بکشند و گوشه‌ای از خندق را از این لاشه‌ها انباشته کرد و از خندق بگذشت.

در خندق بین سپاه خالد با یاران شیرزاد تلاقی روی داد. آخر شیرزاد کس نزد خالد فرستاد و به شرایط صلح رضایت داد. روایت خالی از گزاف به نظر نمی‌آید و در اینکه اقرع بن حابس دراین جنگ حاضر بوده باشد نیز جای تردید هست. گمان می‌رود این واقعه از روایات حماسه آمیز بنی تمیم در عراق رنگ گرفته باشد.
     
  ویرایش شده توسط: nisha2552   
مرد

 
دوستان نظرات و مطالبي كه خوندم بسيار عالي و قابل تقدير هستند
اما واقعا ما هر چقدر هم بد ديده باشيم و هر چقدر خرتبي ايجاد شده باشه همه و همه بر ميگرده به تاريخ خيلي خيلي گذشته ما و سوال اينه كه ما چرا از خودمون شروع نكنيم چرا ايران عزيزمون رو تبديل به كشور با شكوه با فرهنگ غني و مثال زدني نكنيم
واقعا تا زماني كه مرم عزيزمون اينطور نسبت به هم بي اعتنا باشن و بدتر از اون همه در حال انتقام از هم باشيم اتحادي براي ساختن وجود نخواهد داشت
حتي در رانندگي سعي ميكنيم انتقام بگيريم به هم و حقوق هم احترام نميذاريم و اي كاش براي بهتر بودن و رشد عرضي بيشتر و برون رفت از اين فرهنگ ناهنجار جدا بشيم ، مهربان باشيم و منافع شخصي تنها هدف ما نباشه
     
  
مرد

 
Fratuos: اما واقعا ما هر چقدر هم بد ديده باشيم و هر چقدر خرتبي ايجاد شده باشه همه و همه بر ميگرده به تاريخ خيلي خيلي گذشته ما و سوال اينه كه ما چرا از خودمون شروع نكنيم چرا ايران عزيزمون رو تبديل به كشور با شكوه با فرهنگ غني و مثال زدني نكنيم
چون باید هرکسی تاریخ کشور خودشو بدونه
اتفاقا خیلی از همین بی فرهنگی ها به خاطر اینه که مردم کشور ما تاریخ کشورشونو نمیدونن
تاریخ در عین ظاهر بی تاثیرش خیلی مسئله مهمیه برای همه کشورها
     
  
مرد

 
جنگ عین‌التمر

جنگ عین‌التمر (به عربی: معركة عين التمر) این جنگ در عراق رخ داده‌است و یکی از رشته جنگ‌های صدر اسلام است که بین ایران و اعراب در سال ۶۳۳ میلادی به وقوع پیوسته‌است. «عین تمر» نام مکانی است در نزدیکی انبار و بر جانب غربی فرات با نخلستان‌ها و قریه‌هایی چند در کنارهٔ صحرا. این شهر در اختیار ساسانیان بود و ایرانیان در آنجا سلاح‌گاه داشتند.

بعد از سقوط حیره به دست خالد بن ولید، خالد رهسپار ناحیهٔ «عین التمر» شد. گویند پسر بهرام چوبین بنام «مهران بن بهرام» در آن ناحیه فرمانروا بوده‌است. مهران فرمانده سربازان پارسی بود. عرب‌های مسیحی که با ساسانیان هم‌پیمان بودند و مشتمل بودند از، قبیله‌های «النمر» و «تغلب» و «ایاد» تحت فرماندهی عقه بن ابی عقه در آنجا فراوان بودند.
«عقه» به «مهران» سردار ساسانی پیشنهاد کرد که در این جنگ خود به تنهایی و بدون کمک قشون پارسیان با مسلمانان بجنگد، وی به «مهران» گفت که ما عرب‌ها بیشتر از دیگران با نبرد عرب‌ها آشنا هستیم، مهران چون دید این مسئله به نفع سربازان ایرانی است واگر سربازان در جنگ شرکت نکنند آسیبی نمی‌بینند، با رأی عقه موافقت کرد. «عقه بن ابی عقه» با لشکر خود به تنهایی به ملاقات خالد رفت، جنگ بین دو طرف در گرفت، ولی دیری نگذشت که خالد توانست عقه را اسیر کند، پس از اسارت عقه بدست خالد سپاه عقه فرو پاشید و خالد در جنگ پیروز شد.

مهران چون این خبر را شنید جای درنگ ندید و راه گریز را پیش گرفت. یاران عقه نیز گریختند و در شهر حصاری شدند. خالد شهر را در حصار افکند و کار بر آنها تنگ گرفت. اعراب امان خواستند، خالد نپذیرفت آخر شهر را به جنگ گرفت و عقه و یارانش را هلاک کرد و اسیر و غنیمت بسیار بدست آورد.

درون قلعه خالد دید که ۴۰ کودک از کودکان مسیحیان در اتاقی در حال آموزیدن انجیل هستند، و درب اتاق را بروی ایشان بسته‌اند، درب را شکست و کودکان بیرون آورد. از بین این کودکان یکی «سیرین» پدر محمد ابن سیرین بود که یکی از نامدارترین خواب‌گزاران مسلمان در سده‌های میانه بود. ودیگری «نصیر» بود، پدر موسی بن نصیر فاتح اندلس بود.
     
  
صفحه  صفحه 2 از 10:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  پسین » 
ایران

تصرف وحشیانه سرزمین ایران به دست اعراب

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA