ارسالها: 23330
#21
Posted: 14 May 2016 13:26
نقش زبان تاتی در جنگ ایران و عراق
در جنگ هشت ساله ایران و عراق زبان تاتی نقش تعیین کننده ایی در پیروزی اطلاعاتی ایران ایفا نمود؛ ضداطلاعات ارتش عراق با شنود مکالمات بیسیم چیهای ایرانی متوجه تحرکات و برنامههای عملیاتی ارتش و سپاه ایران میشدند و نیروهای ایرانی از هر کدام از گویشها و زبانهای ایرانی برای مکالمات بیسیم چیها استفاده مینمودند، توسط استخبارات و ضد اطلاعات ارتش بعث عراق شنود و ترجمه میشد؛ تا اینکه از گویشوران زبان تاتی در دو سوی بیسیمهای نیروهای ایرانی استفاده شد و ارتش بعث عراق و هیچیک از همپیمانانش تا پایان جنگ نتوانستند هیچکدام از مکالمات اطلاعاتی عملیاتی ایران را رمزگشایی نمایند این بیسیم چیها از دو روستای وفس و چهرقان استان مرکزی انتخاب شده بودند؛ در سال ۱۳۷۰ و سه سال بعد از پایان جنگ، سپهبد امیر صیاد شیرازی فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش ایران با حضور در این دو روستا و افشای این موضوع، از مردم و شهدای این دو روستا قدردانی کرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#22
Posted: 14 May 2016 13:30
زبان تاتی ایران
- بومی استانهای : قزوین ، البرز ، تهران ، اردبیل ، گیلان ، خراسان شمالی ، مرکزی ، زنجان ، آذربایجان شرقی
- منطقه : شمال ایران
- جمعیت : ۴۰۰ هزار
زبان تاتی ایران (به تاتی: Tâti Zobun, تاتی زبون) یا تاتی جنوبی از دستهٔ زبانهای ایرانی شاخه شمال غربی است. گویشهای این زبان روزگاری از آذربایجان تا شمال خراسان گسترده بود ولی امروزه با ترکزبان و فارسیزبان شدن بخشی از شمالباختری ایران تنها جزیرههایی از گویشهای تاتی در منطقه به جا ماندهاست. بزرگترین این جزیرهها در استانهای مرکزی، قزوین، البرز، تهران، اردبیل، گیلان، زنجان و خراسان شمالی یعنی شهرستانهای زرندیه، تاکستان و بوئینزهرا و الموت، اشتهارد و طالقان، دماوند، شاهرود خلخال، رودبار، طارم، جاجرم و اسفراین و شهرستان آران و بیدگل استان اصفهان دیده میشوند.
همچنین زبان تاتی در فهرست میراث ناملموس آثار ملی ایران از استان آذربایجان شرقی نیز ثبت شده است. این زبان در روستای کرینگان ورزقان سخن گفته میشود.
زبان تاتی از آنجا که یکی از زبانهای ایرانی شمال غربی است با فارسی تفاوت دارد و به زبان تالشی نزدیک میباشد. تاتی، بسیاری از ویژگیهای آوایی، واژگانی و صرف و نحوی کهن همچون تمایز جنس دستوری، ساخت ارگتیو، مادهی مجهول، گردش مصوتها، حالت دوگانهی فاعلی و غیرفاعلی در اسم و ... را حفظ کرده است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#23
Posted: 14 May 2016 13:35
ریشه زبان تاتی
تاتی با توجه به اینکه یکی از زبانهای ایرانی شمال غربی است بیشترین نزدیکی را به زبانهای تالشی، کردی، گیلکی، مازنی و بلوچی دارد. نظرات بسياری در مورد ريشه تاتی داده شده است. برخی به شباهتهای تاتی با اوستايی اشاره داشتهاند. عدهای نيز كوشيدهاند به شباهتها و پيوندهای تاتی با پهلوی اشاره داشته باشند. برخی نيز تاتی را به همراه تالشی و مازندرانی و گيلكی، بازماندههای زبان مادی كهن دانستهاند. دياكونوف در اين باره میگوید:
«در زمان حاضر هم تاتها و تالشان و گليكها و مازندرانیها به زبانهایی سخن میگویند كه خود بقايای زبان هند و اروپائی میباشد كه در آغاز زبان ماد شرقی بوده است. امتياز ويژه اين زبانها كهنگی و مهجوری تركيب اصوات میباشد كه با زبان پارسی تفاوت داشته و با مادی و پارتی و اوستايی مناسبت دارد.»
مادی بودن ريشه تاتی را كسان ديگری چون عباس طاهری، اسدالله رحمانی و ابراهیم جهانبخش در مقالههای «بررسی گویش تاتی تاکستان»، «راهکارهای حفظ زبان تاتی» و «ساختار دستوری تاتی» و همچنین احسان یارشاطر در دانشنامه اسلام و ایران بیان داشتهاند.
احمد کسروی معتقد است که زبانی که تاتها بدان سخن میگویند در زمانهای گذشته گسترش زيادی داشته و به استناد شواهد عینی و پژوهشهای انجامشده، زمانی همه مردم آذربايجان و قزوين را در بر گرفته ولی بعدها با اشاعه و استيلای زبان ترکی کم کم از بين رفته است.
در هر حال میتوان ریشه اصلی زبان تاتی را مادی دانست که در طول قرون متمادی تحت تأثیر اوستایی که زبان مذهبی مردمان این سامان بوده، و فارسی باستان و پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی و فارسی دری، که به ترتیب زبان رسمی حکومتهای هخامنشی و اشکانی و ساسانی و حکومتهای پس از اسلام بوده، قرار گرفته، و امروزه در آخرین شکل خود تحت عنوان تاتی درآمده است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#24
Posted: 14 May 2016 13:36
ادبیات تاتی
حوزه ادبيات تاتی با در نظر گرفتن اشعار پراکنده، سده هشتم هجری قمری میباشد كه بر جای مانده است و داراي سابقه طولانی است. اما تاريخ آغاز جديد آن در ایران به پس از دوره مشروطه، و در قفقاز به پس از وقوع انقلاب ۱۹۱۷ روسيه میرسد که اشعار و نمايشنامههای م. بخشی اف (متولد ۱۹۱۰) و اشعار و داستانهای ده آنتی لوف (متولد ۱۹۱۳) گواه اين موضوع است.
در دهههای اخیر حس هویتخواهی تاتهای ایران سبب خلق تعدادی آثار مکتوب به این زبان شده است. اشعار و داستانهایی به زبان تاتی سروده و نوشته شدهاند. دو نمونه از این کتاب «آوای تات: سرودههایی به زبان تاتی تاکستان» اثر عباس پدرام و کتاب (زورق شکسته) اثر محمود زرندی است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#25
Posted: 14 May 2016 13:37
نامهای دیگر و کاربردشان
هر چند که سخنوران کنونی، همگی، زبان خود را تاتی میخوانند (همانند نیما یوشیج در مقدمهٔ اشعار روجا با عنوان – می اتا گپ - می نویسد که: من شاعر زبان تاتی هستم.) اما پژوهشگرانی نیز میکوشند تا در راستای اهداف پژوهش خویش نامهائی دیگر بر آن بنهند. بیش تر ایشان نام تات و تاتی را نام بومی ندانسته و در پی نامی بومی بر این زباناند. اما احسان یارشاطر از ایرانشناسان و بنیانگذار بنیاد ایرانیکا در رساله خود، دربارهٔ زبان تاتی، که با راهنمایی والتر هنینگ نوشته است، نام صحیح این زبان را تاتی میداند. وی اشاره میکند که زبان مردم آذربایجان نه ترکی بلکه زبان تاتی بوده است. نامهای پیشنهادی در میان غیر بومیان این گونه است:
- البرزی: گروهی از پژوهش گران این دسته زبانی را بر پایه پراکنش جغرافیائی سخنوران موجود زبان البرزی میخوانند که برگرفته از نام رشته کوه البرز است.
- رودباری: شماری از پژوهشگران بر پایه تراکم جغرافیائی سخنوران کنونی حول شهرستان رودبار و رودبار الموت و نیز برای تأکید بر پیوستگی جغرافیایی - زبانی با زبان تالشی آن را زبان رودباری میخوانند.
- آذری: شماری از پژوهشگران بر پایه شواهد تاریخی حضور جغرافیائی سخنوران در آذربایجان (ماد آتروپاتگان) آن زبان آذری مینامند.
- دیلمی: شماری بر این پندارند که سرزمینی که آن را دیلمستان میخوانند (به معنی جغرافیای تاریخی قوم دیلم) به این زبان گپ میزدهاند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#26
Posted: 21 May 2016 10:46
نقش زبان تاتی در جنگ ایران و عراق
در جنگ هشت ساله ایران و عراق زبان تاتی نقش تعیین کننده ایی در پیروزی اطلاعاتی ایران ایفا نمود؛ ضداطلاعات ارتش عراق با شنود مکالمات بیسیم چیهای ایرانی متوجه تحرکات و برنامههای عملیاتی ارتش و سپاه ایران میشدند و نیروهای ایرانی از هر کدام از گویشها و زبانهای ایرانی برای مکالمات بیسیم چیها استفاده مینمودند، توسط استخبارات و ضد اطلاعات ارتش بعث عراق شنود و ترجمه میشد؛ تا اینکه از گویشوران زبان تاتی در دو سوی بیسیمهای نیروهای ایرانی استفاده شد و ارتش بعث عراق و هیچیک از همپیمانانش تا پایان جنگ نتوانستند هیچکدام از مکالمات اطلاعاتی عملیاتی ایران را رمزگشایی نمایند این بیسیم چیها از دو روستای وفس و چهرقان استان مرکزی انتخاب شده بودند؛ در سال ۱۳۷۰ و سه سال بعد از پایان جنگ، سپهبد امیر صیاد شیرازی فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش ایران با حضور در این دو روستا و افشای این موضوع، از مردم و شهدای این دو روستا قدردانی کرد
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#27
Posted: 21 May 2016 10:49
در مورد تاتها چه میدانید؟ ایا تاتها از قوم ماد هستند؟
انسانها در طول تاریخ گاه بی آب و خوراک و بی سر پناه زیسته اند ولی هیچ انسان بافرهنگی هرگز حتی یکروز بدون ادبیات زندگی نکرده است منظور از ادبیات به معنی گسترده آن است. یعنی همه آنچه که در حوزه علوم انسانی قرار می گیرد اعم از آنچه کتبی و شفاهی است می باشد و فرهنگ مقدم بر آن، اما منظور از انسان با فرهنگ به معنی متعارف آن یعنی باســوادان و تحصیل کـرده ها نمی باشند، زیرا نخستین انسانهایی که گرد هم آمدند و سخن را آغازکردند و به تامل و تفکر درباره اشیاء و پدیده های پیرامون خود پرداختنـد برخـوردار از فرهنگ بوده اند و نطفه ادبیـات نیز از واکنش های فکری و ذوقی بسیار ساده و ابتدائی آنها، از همان زمان بسته شد و به صورت رشته روابط ، و آینه درک خویشتن مادی آنان ،با جهان گسترده مه آلود زندگی گردید. از این رو هیچ قومی یا طایفــه ای را نمی توان یافـت که نشود برایشان ادبیات و یا تاریخچه ای خاص ادبیات قایل شد، ممکن است ادبیـــــــات یک قوم مکتوب و درمرحله ای از پیشرفت باشد و ادبیات قومی دیگر ساده و شفاهی و یا در آغاز مرحله ورود به حوزه خاص و کتابت باشد.
تاتها نیز اقوامی ایرانی هستند که با وجود داشتن تاریخ و فرهنگ چند هزار ساله ادبیات شفاهی و بسیار غنی برخوردارند ولی تاریخچـــه ادبیات مکتوبشان بسیار جوان و ادبیات منظوم خاص آنهامدت نسبتاً کوتاهی است که به منصه ظهور رسیده است.
حوزه ادبیات تات با در نظر گرفتن اشعار پراکنده، صده هشتم هجری قمری می باشد كه بر جای مانده است و دارای سابقه طولانی است . اما تاریخ آغاز جدید آن به دوره پس از وقوع انقلاب 1917 روسیه میرسد . كه اشعار و نمایشنامه های م. بخشی اف متولد1910 و اشعار و داستانهای ده آنتی لوف متولد 1913 گواه این موضوع است تا جایی که نگارنده ادعا دارد به جز قوم کرد که از این بابت وضعیت خاصی دارد دیگر اقوام گوشه و کنارمیهن ما نیز وضعیتی همانند تاتها دارند ازجمله علل آن نیز این است که از صـده پنجـم تا اواسـط صده چهاردهم هجری قمری به مدت یکـــهزار سـال سلالــه های تـرک و یـا ایرانیـــــانترک شده ای مانند صفویان در ایران فرمانروایی کرده اند و همه اینها چه آندسته که درباره آنها تکیه گاه فرهنگ و مدنیت ایرانی شده و چه آن دسته که به این مقوله عنایتی ننموده و به نشر زبان خود به طرق مختلف همت گماشته اند، همگی در کوثر ایران و ایرانیت تحلیل رفته اند و آنچه مانده و در جامعه ایرانی ریشه دوانده و سایه گسترده زبان ترکی است.
ورود سلاله های ترک به ایران و حکومت آنها در این کشور، همیشه همراه با مهاجرت گروه انبوهی از تیره ها و طوایف ترک زبان بوده، این گروه ها که اغلب در نیمه شمالی ایران اسکان می یافتند. به لحــاظ برخــورداری از برتـری سیاســی و حقوق اجتماعی ویژه و همچنین داشتــــن تعصب قومی مردمـــان بومی، به زبــان آنـان سخن نمی گفتند این امر بطور کلی یک تقابل و رویارویی زبانی بین ملت ایــران با ملتی بیگانه بود در این رویارویـی، زبان فارسی به لحاظ بهره مندی از یک پشتـوانه سترگ و تاثیر گذار علمی و ادبی به هیچ وجه میدان را برای رقیب خالی نمی کرد . ولی زبانها و گویش های هم خانواده آن که از چنان پشتــوانه و غنای علمی و ادبـــی بی بهـــره بودند و همانند تاتی دایم در تماس و جوشش با ترک زبانان بودند به شدت آسیب دیده و در مقابل زبان بیگانه تدریجاً خانه به خانه از شهری به شهر دیگر، پیوسته گام به عقب برداشتند.
در دوره اسلامی از زمانی که نخستین سنگ بنای ادبیات فارسی گذاشته شد تا امروز، زبان فارسی زبان اکثریت مردم این کشور شاید نبود، ولی زبان رسمی و مظهر ملیت و وحدت ایرانیان بوده و تنها ما با این زبان، اقوام و طوایف پراکنده در ایران بزرگ توانسته ایم با هم تفهیم و تفاهم نماییم.
در حال حاضر در ایران سه زبان وجود دارد که به عنوان زبان شناخته شده اند فارسی، ترکی و عربی است . زیرا بر اثر بروز ظهور لهجه های گوناگون و شاخه شاخه شدنهاست که از پارسی کهن گویش های مختلفی همچون لری، بلوچی، کردی، گیلکی ، تاتی، تالشی و .... زاییده شده و مجدداً از هر یک از آنها لهجه های گوناگون دیگری پدید آمده و می آید که در دراز مدت بطور کلی از اصل خود فاصله گرفته و تاثیر پذیر شده اند و خود تبدیل شده اند به معجــونـی از کلمــات عربـی، ترکـی، انگلیسی و ... که بـه مـرور زمـــان بـــه نابودی می گرایند، که عواملی همچون مرور زمان، نبود زبان ادبی، شرایط جغرافیا، روابط با متکلمان زبانهای دیگر ، نیازهای جدید لغوی رسانه های جمعی از جمله تاثیر گذارانی هستند که بر ساختار و کیفیت زبان اثر گذاشته و در آن موجب تغییرات می شوند این تغییرات تدریجاً منجر به تعدد لهجه می شود .
لهجه ها همانند گسیختگی ها در یک سطح شناور از هم فاصله گرفته و به لکه ها و یا جزایر کوچک که با هم همگونی ماهوی دارند تبدیل می شوند و سپس به تدریج تحلیل می روند یا جای خود را به زبان نیرومند دیگری می دهند.
تات نامی است که به بخش گسترده ای ازجامعه ایران بزرگ اطلاق شده است تاتها نه یک قومند و نه یک طایفه و نه یک ایل، بلکه جماعات مختلفی از ایرانی اند كه اطلس پراکندگی آنها از داغستان تا شیروان و آذربایجان، قزوین، زنجان، سمنان، خراسان، بجنورد و برخی از روستاهای خط مرزی ترکمنستان را در بر گرفته است .
زبانی که جماعات موسوم به تات به آن سخن می گویند آنچنــان متنوع و متفاوت از هم اســـت که با وجود ایرانی بودن و وجود اشتراک فراوانی که با هم پیدا می کنند بعنوان لهجه های مرتبط بهــم در یک زبـان واحـد قرار نمی گیرند. بطورمثال لهجه ای که تاتهای بخش جرگلان از توابع بجنورد و برخی روستاهای مرزی ترکمنستان به آن سخــن می گویند با لهجــه های تات های تاکستـان و بلوک زهـرا و رامند از یک طرف و یا تاتی اطراف مرند و خلخال و زنجان از طرف دیگر و همه اینها با تاتی قفقاز همانقدر متفاوت است که هر یک از این ها، آن تفاوت را با فارسی و گیلکی و کردی دارند از این رو نام تات با منشاء قومی و زبانی این بخش یا جامعه ایرانی ارتباط ندارد و بی تردید در گذشته های دور، در تمام ایران باستـان نامهای دیگری داشته و از ترکیب قومی و زبانی مختلف قرار داشته اند .
لذا اینكه بررسی تاریخی واژه تات به چند جهت دارای اهمیت است :
- 1- بیـانگـر معنای متفاوت تات در ادوار تاریخی گوناگون است .
- 2- سیر تاریخی پیشرفت زبان تركی از غرب به شرق ،بویژه در زمان صفویه و بعد از آن نشان می دهد .
- 3- مشخص می كند كه زبان تاتی كنونی با لهجه های متفاوت ،زبان مشترك ایالت آذربایجان و ایران بوده است .
- 4- بیانگر زیر بنای مشترك زبانهای ایرانی در قلمرو ایران بزرگ است كه بقـایـای جزیــره های زبان تاتی آذربایجان و زنجان و مناطق غرب ،گواه آن است .
- 5- به معرفــی تاریخـی یكی از اصیل ترین زبانهای ایران می پردازد و علاوه بر معرفی زبان تاتی ،به معرفی مردمی می پردازد كه به این زبان سخن می گویند
ایلقار تورك , qartal_qartal
87/11/30 (21:35)
انسانها در طول تاریخ گاه بی آب و خوراک و بی سر پناه زیسته اند ولی هیچ انسان بافرهنگی هرگز حتی یکروز بدون ادبیات زندگی نکرده است منظور از ادبیات به معنی گسترده آن است. یعنی همه آنچه که در حوزه علوم انسانی قرار می گیرد اعم از آنچه کتبی و شفاهی است می باشد و فرهنگ مقدم بر آن، اما منظور از انسان با فرهنگ به معنی متعارف آن یعنی باســوادان و تحصیل کـرده ها نمی باشند، زیرا نخستین انسانهایی که گرد هم آمدند و سخن را آغازکردند و به تامل و تفکر درباره اشیاء و پدیده های پیرامون خود پرداختنـد برخـوردار از فرهنگ بوده اند و نطفه ادبیـات نیز از واکنش های فکری و ذوقی بسیار ساده و ابتدائی آنها، از همان زمان بسته شد و به صورت رشته روابط ، و آینه درک خویشتن مادی آنان ،با جهان گسترده مه آلود زندگی گردید. از این رو هیچ قومی یا طایفــه ای را نمی توان یافـت که نشود برایشان ادبیات و یا تاریخچه ای خاص ادبیات قایل شد، ممکن است ادبیـــــــات یک قوم مکتوب و درمرحله ای از پیشرفت باشد و ادبیات قومی دیگر ساده و شفاهی و یا در آغاز مرحله ورود به حوزه خاص و کتابت باشد.
تاتها نیز اقوامی ایرانی هستند که با وجود داشتن تاریخ و فرهنگ چند هزار ساله ادبیات شفاهی و بسیار غنی برخوردارند ولی تاریخچـــه ادبیات مکتوبشان بسیار جوان و ادبیات منظوم خاص آنهامدت نسبتاً کوتاهی است که به منصه ظهور رسیده است.
حوزه ادبیات تات با در نظر گرفتن اشعار پراکنده، صده هشتم هجری قمری می باشد كه بر جای مانده است و دارای سابقه طولانی است . اما تاریخ آغاز جدید آن به دوره پس از وقوع انقلاب 1917 روسیه میرسد . كه اشعار و نمایشنامه های م. بخشی اف متولد1910 و اشعار و داستانهای ده آنتی لوف متولد 1913 گواه این موضوع است تا جایی که نگارنده ادعا دارد به جز قوم کرد که از این بابت وضعیت خاصی دارد دیگر اقوام گوشه و کنارمیهن ما نیز وضعیتی همانند تاتها دارند ازجمله علل آن نیز این است که از صـده پنجـم تا اواسـط صده چهاردهم هجری قمری به مدت یکـــهزار سـال سلالــه های تـرک و یـا ایرانیـــــانترک شده ای مانند صفویان در ایران فرمانروایی کرده اند و همه اینها چه آندسته که درباره آنها تکیه گاه فرهنگ و مدنیت ایرانی شده و چه آن دسته که به این مقوله عنایتی ننموده و به نشر زبان خود به طرق مختلف همت گماشته اند، همگی در کوثر ایران و ایرانیت تحلیل رفته اند و آنچه مانده و در جامعه ایرانی ریشه دوانده و سایه گسترده زبان ترکی است.
ورود سلاله های ترک به ایران و حکومت آنها در این کشور، همیشه همراه با مهاجرت گروه انبوهی از تیره ها و طوایف ترک زبان بوده، این گروه ها که اغلب در نیمه شمالی ایران اسکان می یافتند. به لحــاظ برخــورداری از برتـری سیاســی و حقوق اجتماعی ویژه و همچنین داشتــــن تعصب قومی مردمـــان بومی، به زبــان آنـان سخن نمی گفتند این امر بطور کلی یک تقابل و رویارویی زبانی بین ملت ایــران با ملتی بیگانه بود در این رویارویـی، زبان فارسی به لحاظ بهره مندی از یک پشتـوانه سترگ و تاثیر گذار علمی و ادبی به هیچ وجه میدان را برای رقیب خالی نمی کرد . ولی زبانها و گویش های هم خانواده آن که از چنان پشتــوانه و غنای علمی و ادبـــی بی بهـــره بودند و همانند تاتی دایم در تماس و جوشش با ترک زبانان بودند به شدت آسیب دیده و در مقابل زبان بیگانه تدریجاً خانه به خانه از شهری به شهر دیگر، پیوسته گام به عقب برداشتند.
در دوره اسلامی از زمانی که نخستین سنگ بنای ادبیات فارسی گذاشته شد تا امروز، زبان فارسی زبان اکثریت مردم این کشور شاید نبود، ولی زبان رسمی و مظهر ملیت و وحدت ایرانیان بوده و تنها ما با این زبان، اقوام و طوایف پراکنده در ایران بزرگ توانسته ایم با هم تفهیم و تفاهم نماییم.
در حال حاضر در ایران سه زبان وجود دارد که به عنوان زبان شناخته شده اند فارسی، ترکی و عربی است . زیرا بر اثر بروز ظهور لهجه های گوناگون و شاخه شاخه شدنهاست که از پارسی کهن گویش های مختلفی همچون لری، بلوچی، کردی، گیلکی ، تاتی، تالشی و .... زاییده شده و مجدداً از هر یک از آنها لهجه های گوناگون دیگری پدید آمده و می آید که در دراز مدت بطور کلی از اصل خود فاصله گرفته و تاثیر پذیر شده اند و خود تبدیل شده اند به معجــونـی از کلمــات عربـی، ترکـی، انگلیسی و ... که بـه مـرور زمـــان بـــه نابودی می گرایند، که عواملی همچون مرور زمان، نبود زبان ادبی، شرایط جغرافیا، روابط با متکلمان زبانهای دیگر ، نیازهای جدید لغوی رسانه های جمعی از جمله تاثیر گذارانی هستند که بر ساختار و کیفیت زبان اثر گذاشته و در آن موجب تغییرات می شوند این تغییرات تدریجاً منجر به تعدد لهجه می شود .
لهجه ها همانند گسیختگی ها در یک سطح شناور از هم فاصله گرفته و به لکه ها و یا جزایر کوچک که با هم همگونی ماهوی دارند تبدیل می شوند و سپس به تدریج تحلیل می روند یا جای خود را به زبان نیرومند دیگری می دهند.
تات نامی است که به بخش گسترده ای ازجامعه ایران بزرگ اطلاق شده است تاتها نه یک قومند و نه یک طایفه و نه یک ایل، بلکه جماعات مختلفی از ایرانی اند كه اطلس پراکندگی آنها از داغستان تا شیروان و آذربایجان، قزوین، زنجان، سمنان، خراسان، بجنورد و برخی از روستاهای خط مرزی ترکمنستان را در بر گرفته است .
زبانی که جماعات موسوم به تات به آن سخن می گویند آنچنــان متنوع و متفاوت از هم اســـت که با وجود ایرانی بودن و وجود اشتراک فراوانی که با هم پیدا می کنند بعنوان لهجه های مرتبط بهــم در یک زبـان واحـد قرار نمی گیرند. بطورمثال لهجه ای که تاتهای بخش جرگلان از توابع بجنورد و برخی روستاهای مرزی ترکمنستان به آن سخــن می گویند با لهجــه های تات های تاکستـان و بلوک زهـرا و رامند از یک طرف و یا تاتی اطراف مرند و خلخال و زنجان از طرف دیگر و همه اینها با تاتی قفقاز همانقدر متفاوت است که هر یک از این ها، آن تفاوت را با فارسی و گیلکی و کردی دارند از این رو نام تات با منشاء قومی و زبانی این بخش یا جامعه ایرانی ارتباط ندارد و بی تردید در گذشته های دور، در تمام ایران باستـان نامهای دیگری داشته و از ترکیب قومی و زبانی مختلف قرار داشته اند .
لذا اینكه بررسی تاریخی واژه تات به چند جهت دارای اهمیت است :
1- بیـانگـر معنای متفاوت تات در ادوار تاریخی گوناگون است .
2- سیر تاریخی پیشرفت زبان تركی از غرب به شرق ،بویژه در زمان صفویه و بعد از آن نشان می دهد .
3- مشخص می كند كه زبان تاتی كنونی با لهجه های متفاوت ،زبان مشترك ایالت آذربایجان و ایران بوده است .
4- بیانگر زیر بنای مشترك زبانهای ایرانی در قلمرو ایران بزرگ است كه بقـایـای جزیــره های زبان تاتی آذربایجان و زنجان و مناطق غرب ،گواه آن است .
5- به معرفــی تاریخـی یكی از اصیل ترین زبانهای ایران می پردازد و علاوه بر معرفی زبان تاتی ،به معرفی مردمی می پردازد كه به این زبان سخن می گویند .
لذا اینكـه واژه « تات» از دو منشاء زبانی به مــا رسیده است : یكی زبـــــــان فارســی باستـان ودیگر زبان تركی . تات در زبان باستان به صورت پسوند استفاده می شده است ،اما تات در زبات تركی به معنی خارجی یا بیگانه می باشد . پس از حضــور تركـان در سرزمین های شرق ایران ، به ایرانیان تحت سلطه ترك ها تات گفتند اگر چه با تسلط بیشتر ترك ها تات معنی وسعیتری به خود گرفت .تـا اینكـه در دوره اقتدار تـرك ها در ایران ، معادل ایرانیان شد . اما مردم ایران با استعداد فرهنگی و پیشینه تاریخی ای كه داشتنــد معنــی تات را از مفهوم بیگانــه و خارجی به معنی ایرانی و اهل قلم تغییر دادند بطوریكه در دوره صفویه ،جامعه ایران به دو گروه اهل شمشیر (ترك ها ) و اهل قلم (تاتها وتاجیك )تقسیم شده بود.
اگر چه تات و تاجیك و هیئت های متفاوت آن در مورد ایرانیان بكار می رفت ،ولی نمی توان گفت كه معنی تات و تاجیك كاملا برابر بوده است . زیرا معنایی كه فرهنگ و لغت های تركی و مفاهیمی كه سفرنامه نویسان اروپایی از این دو واژه داده اند و همچنین سكوت فارسی نویسان ایرانی ،در مورد استفاده از واژه تات جملگی شواهد و دلایلی هستند كه اندكی تفاوت درمعنی و مفهوم این دو واژه را نشان می دهند و احتمالا واژه تات نسبت به تاجیك از نظر معنی و مفهوم منفی تر بوده است و به همین جهت است كه در متـون گذشتـه فارسـی، فقط در پنج مورد از واژه تات استفاده نموده اند . و بطور یقین دو مــورد آن نیــز بخاطـر ضــرورت شعـری بوده است . ولـی واژه تاجیك را بطـور متعـدد و در متــون گوناگون فارسی می توان دید .
به هر حال با سقوط صفویه و به مرور زمان ،این مرزبندی جامعه ایران – تات ها (تاجیك ها) و ترك ها – از بیــن رفت و زبان مـردم هرمنطقه را نیز بنام همان ایالت یا منطقه نامیدند مانند : لری ،گیلكی ،تالشی ،مازندرانی ،كردی ،مشهدی و.... در حالی كه زبان شهرهای بزرگ شمال غرب ایران به تركی تغییر یافته بود ( البته این تغییر زبان بصورت تدریجی و از زمان سلجوقیان تاپایان حكومت صفویه انجام گرفته است ) اما نیم زبانهای شمال غرب ایران كه در روستاها و آبادی های پراكنده متداول بود ،به نام زبان تاتی در بعضی مناطق به نام همان روستاها – مثل هرزنی و... خوانده شدند – نویسنده تاریخ ماد در مورد این زبان چنین می نویسد : تاتی مانند تالشی و مازندرانی وگیلكی از بقایای زبان هنداروپایی است كه در ابتدا ، زبان ماد شرقی بوده است وبا اینكه در لهجه های مزبور از لحاظ منشاء لغوی سهم فارسی فوق العاده زیاد است . ولی این زبان كاملا مبنا و مایه مادی خود را حفظ كرده است . در این شصت سال اخیر در ایران نیز پژوهش هایی برای شناساندن این زبانهای ایرانی انجام گرفته است و احمد كسروی اولین كسی بود كه در این زمینه اقدام نمود . او این نیم زبانهای پراكنده شمال غربی ایران را « آذری » خـوانــد و دیگــران نیــز بنام های تاتــی ، هرزنی ،مادی ، تالشی ، كردی و..... از آن یاد كرده اند.
بنابر این « تات » واژه ای است تركی ، كه در ابتدا به مردم غیر ترك درمناطــق ترك نشین گفته می شد ، سپس به تمام ایرانیـــان اطـــلاق شد . اكنــون نیز به بقایای نیم زبان های غربی ایران عمدتا « تاتی » و به مــردمی كه به این زبـــان سخــن می گویند « تات » می نامند .
درجای دیگر پیترودلاواله ، قشون شاه عباس را چنین توصیف می كند:
قشون ایران مركب از چهار دسته است كه به ترتیب اهمیت از پایین ترین آنها یعنی تفنگچیان كه شاه چندی پیش به توصیه آنتونی شرلی انگلیسی به تشكیل آن همت گماشت ، شروع می كنم .
تفنگچیان از نژاد اصیل ایرانی هستند كه مسكن و ماوای آنها در شهــرها و دهات است ،و چون در تمام سـال حقــوق می گیرند مجبورند هروقت به وجود آنها احتیاج باشد فورا به خدمت حاضر شوند . نجیب زادگان یعنی قزلباش ها وارد این دسته نمی شوند. درحقیقت افراد آن را فقط رعیت ها تشكیل می دهند .به رعیــت لفظ « تات » نیــز اطـلاق می شـود. در فارسی وقتی تات می گویند منظور این است كه طرف از طبقه نجبا (قزلباش) نیست . ولی در حقیقت آنان اصیل تر از قزلباشها هستند ، زیرا دسته اخیرالذكر فقط از زمان شاه اسماعیل صوفی به بعد خود را به زور اسلحه تحمیل كرده اند و درحالی كه تات ها ایرانـــی الاصل هستنــد و ساكنیــن واقعـــی این سرزمین را تشكیـل می دهند ، و خیلی از بزرگان و ثروتمندان و بعضی میرزاهاو بطــور كلی كسانی كه به دلایلی جزء سپاهیان منظم نیستند ویا مشـاغل دباری و دولتی ندارند در طبقه بندی از « تات ها» محسوب می شوند . تفنگچیان نیز جزو همین طبقه « تات » هستند ومعمولا از آبادیها ودهات آمده اند.
درمیان تفنگچیان ،مازندرانی ها خود را ممتاز و مشخص ساخته اند و آنان بودند كه دوسال پیش در ارمنستان برخلاف میل شاه از قلعه ایروان دفاع كردند و محمد پاشا سردار ترك را كه با دویست و حتی سیصد هزار نفر حمله كرده بود بعد از چند روز جنگ وستیز شكست دادند . عده تفنگچیان قوای ایران فعلا قریب بیست هزار نفر است و چون آنان از « تاتها » هستند تاج قزلباش بر سر ندارند و عمامه ای ساده می بندند .
پیترودلاواله درجای دیگر می نویسد :
امروز اتكای او (شاه عباس ) به تفنگچیان تات ومخصوصا غلامانی است كه روز به روز بر قدرتشان اضافه می شود و به مقام های بلند گماشته می شوند ...شاه تقریبا تمام وزراء ومنشیان وسایر صاحب منصبان را ازمیان «تات ها» انتخاب می كند و مشاغل نظامی را در دست غلامان یا فرزندان آنها متمركز كرده است (ص 350).
و دیگر اینكه انگلبرت كمپفر هم در فصل یازدهم سفرنامه خود نوشته است :« زبان رایج دربار ایران تركی است كه زبان مادری سلسله صفویه است واین زبان با زبان مردم عادی مملكت تفاوت دارد .»
درمبحث «قشون ایران وفرمانده آن » چنین می نگارد:
... این كلاه خاص صوفیان صفوی باعث شد كه آنها از طرف ترك ها « قزلباش» نامیده شوند ،یعنی كسانی كه سر سرخ دارند . درست است كه ترك ها با بكاربردن این لفظ دشنامی رادر نظر داشتند اما قزلباش ها این نام را مایه افتخــار دانستند . بدین ترتیـب قزلباش ها سخت برخود می بالند و به مردم بومی این سرزمین كــه آنهــا را تاجیك یا تازیك و یا بطـور كلی « تات » می نامند به دیده تحقیر می نگرند .
تفنگچیان ،تنفگچی لر آقاسی (فرمانده تفنگچیان ) كه ب قــوایی مـركب از دهقانــان و پیشه وران ایران فرماندهی دارد ،در قشون ایران دارای رتبه سوم است .
و اما در روایتــی دیگر از سفرنامه سانسون چنین آمده است :
این كلاه (تاج) بسیــار مـورد احتـرام همـه می باشد زیرا می گویند كه این كلاه به دوازده امام اختصاص دارد . تمام خانها و قزلباش ها در روز های سلام و تشریفات این كلاه را بر سر می گذارند .
ولی « تاتها » كه كشوری هستند نمی توانند این كلاه را بر سر بگذارند. همچنین اعتمادالدوله فعلی نیز كه از خوانین لشگری نیست این كلاه را برسر نمی گذارند.
تات ها بومی های محلی ایران هستند و قزلباشها كه به معنی « طلا سران » یا سرخ كلاهان سرخ سران می باشند لشگــری هستند . قـزلباش ها از سلسلـه غلامان می باشند
یعنی در اصل غلام بوده اند یا از ملت هایی هستند كه به ایران پناهنده شده اند .بسیاری از قزلباشها از دمشق وهنگری به ایران آمده اند. قابل ذكر است كه شاهسونها وسایر ایلات ترك زبان آذربایجان ، شهرنشینان و روستاییان را « تات » می نامند .
غلامحسین ساعدی می نویسد :
...شهرنشین هــا یا به قــول شاهســون ها « تات ها » كه جز خــوردن وخوابیــدن و اندوختــن كاری نداشتنــد ...(خیاو- ص77)...شعر بسیار معروفی كه یك شاعر گمنام اهل قره درویش به اسم غفار سالها پیش سروده ، مناظره ای است بین شاهسون وتات ،كه تات شاهسون را به اسكان و آسایش در شهر وخانه دعوت می كند و شاهســون از نعمت وبركت و لذت چادرنشینی دفاع می كند و شهرنشینی را نمی پسندد . تات ددی ای شاهسون گل بو كوچماقدان اوتان – استراحت اوتور میندار سوایچماقدان اوتان(یعنی تات گفت ای شاهسون بیا واز كوچ بگذر – بیاو ساكن شو و از خوردن آب آلوده راحت باش .
در این مناظـره تات و شاهســون ، دونكته بنیــــادی جلب نظر می كند ، نخست تات نام كردن شهری وروستایی ، از جانب شاهسون است . این اصطلاح همان معنی ومفهوم هفتصد سال پیش را به یاد می آورد كه ابوحیان اندلسی دركتاب « الادراك للسان الاتراك »و مولف « تحفه الزكیه فی اللغه التركیه » واژه «طیت» و«طاط» را شهرنشین و كشاورز معنی كرده اند . دوم ،پرهیز چادر نشینان به ویژه تركان از شهرنشینی است كه این خود از اختلافات لهجه ترك و تات و ناهماهنگــی شهــری و روستایــی خبـر می دهد ،و ضرب المثل معروف تركی رابه یاد می آورد كه می گوید : « توركه شهرایچی زندان گلیر» یعنی داخل شهر برای ترك به زندان می ماند.
از مثل و مناظره كه بگذریم و به ابزار آلات كشاورزان آذربایجانی امروزی به دقت نظر افكنیم ،می بینیم كه در همـــه این ابزارآلات ، آنان از واژه ها و اسامـی گذشته یعنی « تات = فارسی زبانان » هستند همانند :كدخدا ،وریار، رشبر(رنجبر) ،باغبان ، میرآو،چوپان، چودار،پادار،رمی، شخم ، تخم،گاوآهن ، جوت (جفت) ،خرمن، خرمنگاه، شنه (شانه) ،جرجر ،جوال ،باغ ، باغچه ، میشه (بیشه ) بستان ، بیل ، بیلچه ، دن آو،خاك آو ، شورآو، كوشن ، ورزن ،چمن ،سنبل و...
جلال آل احمد هم می نویسد: گرچه دهات دیگر بلوك زهرا (كه اغلب در آنها بوده ام و مطالعات كلی كرده ام ) مـردم به تركـی حـرف می زنند ولی مثلا در « خوتان » و « ماشگین » و « چیسگین » ادوات زراعت و كشاورزی و اصلاحات خاص آن هنوز به زبان « تاتی » است .(ص19).
بهرحال تات ها یک تیره ایرانی هستند که عمدتاً در کنــاره های غــربی دریای خزر و آذربایجان شرقی زندگی می کنند، زبانی و گویشی که تات ها بدان سخن می گویند در زمانهای دیرین گسترش بسیاری داشته است، شواهد عینی و پژوهش هایی که انجام گرفته است نشان می دهد زمانی همــه مــردم آذربایجان، قزوین و طارمات را در بر می گرفته، همانطور كه گفته شد بعدها با اشاعه زبان ترکی، تاتی کم کم از میان برداشته شد و تنها ساکنین چندین آبادی در جای جای این سرزمین کهن و کشور پهناور این زبان را نگهداری و تا به امروز حفظ نموده اند .
از شمار تات های کنونـــــی آمار دقیقــــی در دســـــت نیست ولی امروزه بصورت جزیره های كوچك در جاهای مختلف كشور بزرگ ایران سكونت دارند از جمله در استان زنجان و شاهرودخلخال چندین آبادی در رودبار گیلان ، شال ، اسفرورین وآبادی های دیگری در قزوین و تاكستان ، هرزند وكرینگان و گلین قیه درمرند و زنور و حسنو در قره داغ و چند روستا در بجنورد و توده های زیادی به شکل پراکنده در کرج، شهرقدس، اسلامشهر و دیگر شهرهای ایران و همچنین بخشی از ساکنان شبه جزیره آبشوران، سوراخانی، بالاخانی، باکو، نواحی شماخی و کربا و قوناخ کند و دیوچی و خزی و دیگر بخش های آذربایجان شوروی سابق و همچنین ناحیه دربند و برخی دیگر از نواحی داغستان و کایتاکو و طبسران در شوروی سابق نیز تات نشین هستند.
بنابه آمار مندرج به سال1362 هجری شمسی در شوروی سابق عده تات ها در آن کشور قریب به یازده هزار نفر بوده است . و این درحالی است که در ایران به مراتب بیشتر بوده اند زیرا تنها در آبادیهای اسبو، اسکستان، درو، کلـور، شال، دیز، لــرد ، کـرن ، و گیلـــــوان و شاهـــرود خلخال بدون در نظر گرفتن سایر نقاط تات نشین ها قریب به چهل هزار نفر به زبان تاتی در سال 1353 هجری شمسی سخن می گفتند.
شایان ذکر است پژوهشگران ایرانی تاکنون فرصت انــدکی را صرف پرداختن به زبان و فرهنگ مردم تات نموده اند. احمد کسروی ضمن پژوهشی مفصل درباره آذری، زبان آذربایجانی ها در روزگار پیش از استیلای اقوام ترک، تاتی امروزی را بعنوان واپسین یادگار آن زبان بروشنی شناسانده و می نویسد:
« آذری به یک باره از آذربایجان ناپدید نگشته است و هنوز درچندین نقطه میان خود بومیان به آن زبان سخن گفته می شود و آنچه ما می دانیم یکی از آن جاها هرزند و گلین قیه از پیرامون مرند و دیگری زنور و حسنو در قره داغ وخلخال است... چنانکه شنیده ایم در لیقوان و آن پیرامون تا شصت – هفتاد سال پیش آن را می شناخته اند ودرباره خاندانها گفتگو می شده ، ولی سپس ناپدید گردیده».
از نظر آثار مرجع، دست و بال ما چندان باز نمی باشد ولی كتاب هایی همچون آذری ها یا زبان باستان آذربایجان تالیف احمــد کسـروی، گویــش آذری تالیـــــف انارجانی، هرزند و کرینگان خلخال یک لهجه ی آذری، تالیف عبدالعلی کارنگ، زبان دیرین آذربایجان تالیف منوچهر مرتضوی و چند مقاله کوتاه از احسان یار شاطر ، وآثاری از یحیی ذکاء و رحیم ملک زاده می باشد كه جهت آشنایی با تات ها و زبان تاتی می شود به آنها مراجعه نمود، ولی در کشور شوروی کارهای چشمگیری درباره زبان و فرهنگ تاتی انجام پذیرفته، چنانکه حتی تاتی زبانهای آن کشور برای خود خط و کتابت و یژه ای داشته و دارند در ظرف چهل پنجاه سال اخیر کتب و تالیفات بالنسبه فراوانی به زبان تاتی منتشر شده، من باب مثال می توان به اشعار و نمایشنامه های م- بخشی اف متولد1910، اشعار و داستانهای د-آنتی لوف متولد 1913 و افسانه های خ- داداش اف را نام برد . در سال1940 مجموعه ای از فرهنگ عامه تاتی چاپ و منتشر شده است. از پیشینه تاریخی و سیر تکوینی تاتی هنوز آگهی چندانی در دست نیست. احمد کسروی در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان ، زبان مردم آن دیار را تا پیش از ورود ترکان به آن نقاط، و اشاعه زبان و فــرهنگ مسلط ترکــی، آذری نامیــده است و تاتی کنـونـی را ادامه و بازمانده آذری معرفی نموده است، و این بیانگر آن است که اکثر آذری های ترک کنونی، تاتهای ترک شده هستند.
پژوهشگران روسی معتقدند که کلمه تات در آغاز بر نژاد و قبیله ای اطلاق نمی شده ،بلكه قبایل صحرانشین که اکثرا ترک بودند مردم زراعت پیشه و تخته قاپوی ایرانی زبان را که در زیر انقیاد خویش در آورده بودند تات می خواندند.
تاتی در واقع همان زبان پهلوی است که در اثر گذر زمان و حوادث روزگار تاتی نامیده شد .لکن تاتی امروز هم مثل اکثر زبانهای دیگر معجونی است كه از زبانهای گوناگون تشکیل شده است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#28
Posted: 21 May 2016 10:52
تات ها سامی هستند؟(مقاله ای ثابت نشده)
شخصی در یک کامننت اشاره کرده بود که تات ها یهودی هستند.این مطلب رو قبلا هم از یک محقق ارمنی که در باره تاریخ ایران تحقیق میکرد شنیدم.البطه اون زمان زیاد به این موضوع توجه نکردم.حالا که میبینم دوست دیگری هم این نظر رو داره از همه کسانی که در این باره اطلاع دارند خواهش میکنم مقالات خودشون رو در این باره برام بفرستند تا بهتر بشه در باره این موضوع بحث کرد.
توضیح:مقاله زیر را شخصی با نام مستعار (تات یهود)در بخش کامننت وبلاگ نوشته اند و صحت این نظریه مورد تایید مدیر وبلاگ کلور نمیباشد وصرفا جهت بحث در این مورد به این گفتار انتقال یافته.
قبل از اسلام یهودی ها در مناطقی که اکنون تاتها هستند پراکنده شده بودند از اذربایجان تا خراسان قسمتهایی از افغانستان امروزی هم یهودیه نام داشت به انها عربهای شرقی هم می گفتند حتی هم اکنون نیز عده زیادی از تاتها به دین نیاکان خود یهودی باقی مانده اند احتمالا تاتها یکی از طوایف گمشده یهود هستند همان طور که پشتونها تاجیکها بلوچها و کردها سندی ها کشمیری ها هم احتمالا یهودیهای ایرانی شده باشند و مربوط به همان طوایف گم شده یهود باشند البته این اقوام را جز عربها هم به حساب اورده اند ولی به احتمال زیاد یهودی هستند چون قبل از اسلام به یهودی ها عربهای شرقی هم می گفتند بلوچها و پشتونها و کشمیری ها نمادی همانند یهودی ها دارند تاجیک و تات هم به غیر ایرانی هایی که در نزد ایرانیان پرورش یافته اند گفته می شود دی ان ا کردها هم نشان داده که اریایی نیستند تمام این اقوام ذکر شده سامی نژاد هستند که با ایرانیان در امیخته اند و زبانشان ایرانی شده تاتها یکی از اقوام تشکیل دهنده اذربایجانیها هستند قسمتهایی از اتفاقات تورات هم در اذربایجان اتفاق افتاده.تاتها همان یهودی های مسلمان و فارس شده هستند اکثر تاتها سید هستند البته در ایران دو نوع سید داریم سیدهایی که از نسل پیامبر و امامان هستند و در حقیقت عرب هستند و سیدهایی که یهودی بودند و مسلمان شده اند مثل تاتها
۱.
اين مطلب را در ويكي پديا خواندم.براي اگاهي بيشتر به ويكي پديا مراجعه كنيد.
تاتهای کلیمی مذهب که خود را «داغ جوودی» یعنی یهودیهای کوهستانی مینامند و اکثرا در داغستان ساکن هستند.
در این مساله که عده ای از تات ها در قفقاز از ایین یهودی پیروی میکنند شکی نیست.اما مساله ای که فکر من رو به خود مشغول کرده این کامننت اقای یهودی است.با دقت بخوانید
لازم به توضیح دوباره است هیچکدام از نظریات ایشان مورد تایید بنده(مهدی جم پور)نمیباشد!
من به همزبانان تاتی خودم توصیه می کنم واقع بین باشند و گول نخورند تاتها اریایی نیستند بلکه یهودی هستند اگر تاریخ را مطالعه کنید به راحتی به این مساله پی خواهید برد زبان تاتها در زمان ساسانیان به زور به فارسی تغییر یافته است همانند زبان کردها تالشها و بلوچها بنابراین ما نباید بیخودی خود را قاطی دعواهای ترکها و فارسها بکنیم بلکه باید هویت خودمان را نگهداریم همانطور که اجدادمان به خاطر این امر زحمات بسیار کشیده اند فارسها تهران قزوین رودهن بومهن کرج را که شهرهایی کاملا تات نشین بوده اند و حتی معنی اسم این شهرها هم فقط در زبان تاتی وجود دارد غصب کرده اندحتی از نامگذاری تاتستان بر روی تاکستان وحشت داشتند ما تاتها هرگز فارس نبوده و نیستیم بلکه ما هم از فرزندان اسراییل هستیم و حتی بیشتر از فارسها در ایران سابقه سکونت داریم
بنده احتمال میدهم ایشان یکی از علاقمندان و سر سپردگان اقای پورپیرار نویسنده جنجالی است که با نظریات بی پایه و اساسی که میدهند قصد تحریف تاریخ ئو فرهنگ ایران را دارند.
این نظریات نشات گرفته از ذهن ایشان است.شاید هم تات یهود خود اقای پورپیرار باشند که قصد دارند یکشبه برای تات ها و تالش ها هم تاریخی جدید بنگارند.
اگر تات ها یهودی بودند چرا در کلور و دیگر مناطق تات نشین تا کنون کوچکترین اثری از یهودی بودن این قوم(تات)یافت نشده؟چرا یهودیانی که به قول پورپیرار تخت جمشید را چند سال قبل ساختند در کلور چیزی نساختند تا چند سال بعد ثابت کند تات ها یهودی هستند؟
چرا هیچ رد پایی از فرهنگ و زبان عبری در شهر های تات نشین ایران یافت نمیشود؟
چرا زبان تاتی نزدیکترین گویش به زبان زردشتی است؟با هزاران کلمه مشابه وحتی کلماتی یکسان؟!
اقای تات یهود شما فکر میکنید تاریخ به همین سادگی قابل تغییر است؟
در ضمن چرا این یهودی ها که به قول پورپیراراینقدر تلاش کرده اند برای ایران تاریخ و هویت جعلی بسازند این انرژی وسرمایه را صرف ساخت بنا های یهودی در سرزمین فلسطین نکردند تا اکنون مجبور باشند برای اثبات اینکه فلسطین سرزمین پدری شان است به حفر تونل زیر مسجد الاقصی روی بیاورند؟
اقای عزیز.به این راحتی نمیتوان برای کسی هویت ساخت و یا هویت و فرهنگ را از قومی زدود!
شما در بخشی از نظریاتتان گفته اید سید(سادات) های کلور همان یهودی های مسلمان شده هستند.
اولا چرا یهودی ها باید سید شوند؟
ثانیا سادات کلور که سابقا در محله ای بنام میره دره ساکن بودند اکثرا مهاجرانی هستند که بخاطر میهمان نوازی کلوری ها و علاقه ایشان به خاندان پیامبر (ص)در کلور ساکن شده اند و اکثرآتوسط مردم کلور مورد حمایت و احترام هستند وسالهاست که در کنار سایر مردم به خوبی زندگی میکنند.
از پدر بزرگم مرحوم عباد الله جم پور شنیدم که میگفت اکثر سادات کلور در ۱۰۰ سال اخیر به کلور مهاجرت کرده اند.حتی در باره این مهاجران به کلور خاطراتی هم برایم تعریف کرده اند.
با این اوصاف هنور فکر میکنید سادات کلور یهودیان سابق کلور بوده اند؟
باید اضافه کنم اقوام یهودی و سایر ادیان الهی وتمامی انسانها برای اینجانب محترم هستندواین نوشتار فقط برای این است که به اقای تات یهود بگویم تات ها یهودی نبوده اند و فرهنگ تمدن و زبان مخصوص به خود را داشته اند.
باز هم چنانچه ایشان دفاعی از نظریه خود دارند میتوانند ارسال نمایند تا در وبلاگ درج شود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#29
Posted: 21 May 2016 11:01
مفاخر تات ها
حسن هنرمندی
- زادروز ۱۳۰۷
- طالقان
- درگذشت ۲۶ شهریور ۱۳۸۱ (۷۴ سال)
- پاریس
- محل زندگی طالقان، تهران و پاریس
- دوره معاصر
- منصب مدیر سابق بخش ادبی رادیو ایران
حسن هنرمندی (۱۳۰۷-۲۶ شهریور ۱۳۸۱)، شاعر و مترجم ایرانی ساکن فرانسه بود.
حسن هنرمندی در سال ۱۳۰۷ خورشیدی در طالقان متولد گردید. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ساری به پایان رسانید. سپس رهسپار تهران شد و موفق به اخذ مدرک لیسانس زبان و ادبیات فرانسه از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران گردید. مدتی در دبیرستانهای تهران به تدریس مشغول بود و چند وقتی نیز برنامههای ادبی رادیو ایران را اداره میکرد. در سال ۱۳۴۳ شمسی به فرانسه رفت و به اخذ مدرک دکتری در رشته ادبیات فرانسه نایل آمد. سپس به ایران بازگشت و در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به سمت استادیاری رشته زبان فرانسه برگزیده شد. ضمنا برخی از اثار ادبی و شعری فرانسه را به زبان فارسی ترجمه نمودهاست. در شعر او گرایشهای عاشقانه و اجتماعی به چشم میخورد.
پس از انقلاب به فرانسه مهاجرت کرد و عاقبت در روز ۲۶ شهریور ماه ۱۳۸۱ در شهر پاریس، با خوردن چند قرص خوابآور با کنیاک خودکشی کرد.
دربارهٔ ترجمههای هنرمندی در کتاب «تاریخ ترجمهٔ ادبی از فرانسه به فارسی» چنین اظهار نظر شده است: « هنرمندی در ۱۳۳۳، همزمان با سردبیری ماهنامهٔ سخن، نخستین ترجمهٔ خود را تحت عنوان همسران هنرمندان اثر آلفونس دوده منتشر کرد. او علاقهٔ وافری به آندره ژید داشت و همواره میکوشید با تدوین مقالات و برگردان آثار مهمش نظیر سکه سازان، مائدههای زمینی و مائدههای تازه و آهنگ روستایی، وی را بیش از پیش به ایرانیان بشناساند. ترجمههای او در عرصهٔ نظم و نثر، با آنکه گاهی شتابزده و تحتاللفظی جلوه مینماید، در ردیف ترجمههای قابل قبول قرار دارد.»
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#30
Posted: 21 May 2016 11:03
یوسف علیخانی
- زادروز ۱ فروردین ۱۳۵۴
- روستای میلک، الموت قزوین
- ملیت ایرانی
- تحصیلات رشته زبان و ادبیات عرب دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۷
یوسف علیخانی (متولد اول فروردین ۱۳۵۴ در روستای میلک الموت) نویسنده معاصر ایرانی است.
علیخانی پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی در روستای زادگاهش به قزوین رفت و پس از اتمام دوره متوسطه برای ادامه تحصیل راهی تهران شد. وی سال ۱۳۷۷ از رشته زبان و ادبیات عرب دانشکده ادبیات دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد.
از یوسف علیخانی جدا از چند کتاب پژوهشی، سه مجموعه داستان به نامهای قدمبخیر مادربزرگ من بود، اژدهاکشان و عروس بید و همچنین رمان بیوهکشی منتشر شدهاست. وی در حال حاضر با پژوهش و نوشتن، و مدیریت نشر آموت گذران زندگی میکند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.