ارسالها: 1264
#132
Posted: 19 Dec 2017 18:40
ventola: سلام ممنون از پستهای زیباتون
سپاس از توجه شما
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
ارسالها: 1264
#133
Posted: 19 Dec 2017 18:45
فخرالدوله
۳
فخرالدوله در كودتای ۱۲۹۹ شمسي با شوهر و فرزندان به قم حركت كرد. برف فراوانی در راه بود و كالسكه هم به واسطه اینكه اسب یدكی نداشت. مسافت كمی در روز حركت میكرد. گاه نیز در برف گیر میافتاد. بالاخره با مشقات زیاد به قم رسیدند و نزدیك صحن خانهای تهیه كردند. علت نزدیكی خانه به صحن در واقع امكان سریع بستنشینی بود. اما در روز بعد احضاریهای به آنجا فرستاده شد. متن احضاریه، مربوط به املاك لشتهنشاء بود. این املاك مورد دعوا بین فخرالدوله و میرزا كریمخان رشتی در دادگستری رشت بود كه پس از مدتی به حوزه قضایی تهران منتقل شد. عدم حضور در این جلسه در واقع واگذاری املاك به مرد دیگری بود. پس فخرالدوله با وجود مخالفت شوهرش، میرزامحسنخان امینالدوله تصمیم به مراجعت به تهران گرفت. در مراجعت به تهران او با سردارسپه ملاقات كرد و نظر مساعد او را در كسب املاك پدری جلب نمود و توانست املاك لشتهنشاء را پس بگیرد.
فخرالدوله پس از پس گرفتن املاك تمام تلاش خود را صرف آبادی آنجا كرد به طوری كه املاكش ظرف مدت كوتاهی از ارزش زیادی برخوردار شد. او حتی خود شخصاَ به نظارت در امور اجرایی املاك میپرداخت. روزی كه خود به طور ناگهانی به دیدار و بازرسی كارگران دراملاك رفته بود متوجه شد كارگری كه در ته چاه مشغول به كار است جهت دریافت مزد بیشتر وانمود میكند ۲ نفر است به طوری كه با تغییر صدا و گفتگو و سوال و جواب میخواست فخرالدوله را فریب دهد. این عمل از نگاه تیز بین فخرالدوله پنهان نماند و خود طناب چاه را گرفته و به داخل آن سرازیر شد و با مشاهده حقیقت مقنی را به سختی مجازات كرد.
اینگونه اقدامات فخرالدوله را در نظر رجال سیاسی و مردان با نفوذ عصر دارای احترام فوقالعاده كرده بود به طوری كه رضاخان قبل از رسیدن به مسند سلطنت در محافل میگفت: «قاجاریه یك مرد و نیم داشت، مردش فخرالدوله و نیم مردش آغامحمدخان بود».
فخرالدوله واسط بین خاندان قاجار و رضاخان میرپنج بود او چون از وضعیت زمان و روحیه احمدشاه قاجار واقف بود سعی كرد تا در بین این دو گروه آشتی و مدارا برقرار كند تا افراد ایل را از هرگونه آسیبی حفظ نماید.
دكتر علی امینی در خاطراتش در این مورد گفته است:
در اوایل سلطنت رضاشاه، روزی از دربار خبر دادند كه شاه میخواهد به دیدن مادرم بیاید. مادرم فوراَ دستور داد وسایل پذیرایی را آماده كنند و مبلها را طوری ترتیب دهند كه رضاشاه پایینتر از مادر مینشست. در ضمن دستور داد لنگه در ورودی باغ را هم ببندند كه رضاشاه نتواند با كالسكه و با اتومبیل خودش وارد باغ شود و ناچار مقداری راه را پیاده تا عمارت طی كند. مرا هم كه بچه ده دوازده سالهای بودم، دم در فرستاد كه از شاه استقبال كنم. رضاشاه همراه من تا داخل عمارت آمد ولی روی مبل ننشست و همانطور كه قدم میزد شروع به صحبت كرد و قدم زنان به داخل باغ برگشت. مادرم هم ناچار به دنبال او روان شد. او در باغ روی كنده درختی نشست. در آنجا بود كه منظور اصلی خود را از آمدن به دیدن مادرم بیان كرد و گفت:
فخرالدوله شنیدهام كه شاهزادههای قاجار هنوز در گوشه و كنار بر ضد من تحریك میكنند آنها خیال میكنند من تاج را از سر احمدشاه برداشتهام. آمدهام به شما بگویم كه این شاهزادهها را جمع كنید و به آنها بگویید دست از این كارها بردارند و گرنه آنها را معدوم خواهم كرد...
رضاشاه پس از گفتن این حرف از جای خود بلند شد و ضمن خداحافظی به مادرم گفت: چون برای شما احترام قائلم خواستم این مطالب را قبلاَ به شما گفته باشم وگرنه از میان بردن این تحریكات برای من كار آسانی است. وقتی رضاشاه رفت، مادرم شاهزادههای قاجار را خبر كرد كه فردای آن روز همه در خانه ما جمع بشوند و به آنها گفت: كاری است گذشته و رضاشاه بر تخت نشسته و مقاومت در مقابل او بی فایده است بعلاوه این شخصی كه من میشناسم، ملایمت و گذشت سرش نمیشود و اگر تمكین نكینم دودمان ما را به باد خواهد داد پس بهتر است دست از پا خطا نكنیم و كنار بنشینیم.
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
ارسالها: 1264
#134
Posted: 20 Dec 2017 19:46
فخرالدوله
۴
امور خیریه
فخرالدوله به عنوان بانویی مؤمن، با کفایت و نیکوکار مشهور است که از ثروت خانوادگی خود با چنگ و دندان محافظت کرد. او با تدبیر و کاردانی، خود و خانوادهاش را از آشفتگیهای مربوط به عزل پدر شوهر و غضب دربار، خلع برادرزادهاش احمدشاه از سلطنت، روی کار آمدن سلسله پهلوی و دیگر گرفتاریهای سیاسی رهانید. ضمن آنکه از ثروت خویش در امور خیریه به بهترین وجهی استفاده نمود. از جمله کارهای مهم او تأسیس آسایشگاه سالمندان در املاک موروثی واقع در کهریزک است که امروزه جزو عظیمترین مؤسسات یاریرسان به مصدومان، از کار افتادگان و سالمندان به شمار میرود.
فخرالدوله در اواخر دوره قاجار و در بحبوحۀ اقدامات سردار سپه، در حدود ۷۸ دختر و پسر یتیم را تحت پوشش قرار داد و به همراه جمعی از زنان خیّر در اطراف پرورشگاه که بعدها بنگاه خیریه بانوان نیکوکار نامیده شد از دختران و پسران نگهداری میکرد. از جمله کسانی که او را در این کار یاری میدادند باید از جبّاره فرمانفرما، عزتالملوک فرمانفرما، هما فرمانفرما (اتحادیه)، همسر دکتر حسین علاء، قدسی عنایت دختر ظهیرالاسلام، نورافشار پایهگذار بیمارستان مسیح دانشوری، همدم نفیسی خواهر سعید نفیسی - که پس از تحصیل مامایی در فرانسه به ایران بازگشت، اما چون جو اجتماعی به گونهای نبود که بتواند مستقلاً مطبی باز کند در این بنگاه به کارهای مربوط به رشته تحصیلی خود و انجام امور خیریه پرداخت- و معصومه امینی (نفیسی) دختر فخرالدوله نام برد که بر اساس قوانینی که برای کار خود تدوین کرده بودند به کودکان بیسرپرستی که در چارچوب مقررات قرار داشتند خدمت میکردند. طبق ضوابط و مقررات پرورشگاه، در صورتی که مادری خواهان نگهداری فرزند خود بود، ابتدا دو نفر از زنان همکار فخرالدوله به محل زندگی آن مادر رفته، پس از تهیه گزارشی در چارچوب عقاید هیأت مدیره و داشتن شرایط لازم از جمله فقدان پدر، بچه را تحویل میگرفتند.
برای این دختران پس از رسیدن به سن بلوغ، با دادن جهیزیه كامل و به پسران سرمایه كاری شرایط ازدواجشان را فراهم میكرد. البته شرایط پیمودن مدارج تحصیلی برای افراد مستعد نیز مهیا بود. مجموع آنها دهها عروس و داماد بودند.
یکی از دختران تحت حمایت فخرالدوله به نام سکینه ابراهیمی - که امروزه خود صاحب چندین فرزند و نوه است - خاطراتش را از فخرالدوله و فعالیتهای مؤسسه چنین بازگو میکند: «در مؤسسهای که خانم فخرالدوله آن را اداره میکرد ضمن برقراری احساس محبت و آرامش، انضباط خاصی حکمفرما بود. ما ملزم بودیم علاوه بر یادگیری فنون خانهداری، خیاطی و موسیقی، ادامه تحصیل را از یاد نبریم. چنان که خود من تا پیش از ازدواج تا کلاس ششم درس خواندم. هنگام آمد و رفت به مدرسه بر اساس انضباط خاصی که توسط مربیان اجرا میشد به محل تحصیل رفته و به خوابگاه خود باز میگشتیم.»
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
ارسالها: 1264
#135
Posted: 21 Dec 2017 18:52
فخرالدوله
۵
بانو فخرالدوله بسیار حسابگر بود. كلیه مخارج منزل، هزینه تحصیل و پوشاك فرزندان، تحت ضابطه خاصی قرار داشت. و به هر یك از فرزندان خود ماهیانه میداد. هر سه ماه یکبار فرزندان ایشان پس از امضا كردن صورتحساب مقرری خود را دریافت میكردند. این امر تا پایان عمر فخرالدوله ادامه داشت. میگوینددر زمان حكومت زاهدی هنگامی كه علی امینی وزیر دارایی بود برای اخذ مقرری ماهانه خود نزد مادر رفته بود، با كمال تعجب دید بابت حقوق سه ماهه او فقط دو هزار تومان واریز شده است چون علت تقلیل آن را پرسید، فخرالدوله گفت: «یكی از مأمورین مالیه، شش هزار تومان از مستأجرین من رشوه گرفت، من آن پول را به مستأجر پس دادم و گفتم از حقوق تو كه وزیر مالیه هستی كسر كنند تا بهتر بفهمی مردم از دست مأمورین جنابعالی آقای وزیر چه میكشند؟»
بانو فخرالدوله اولین مؤسسه تاكسیرانی را در تهران پایهگذاری كرد، گرچه این اقدام بعدها از سوی دیگران دنبال شد، ولی ابتكار و ابداع چنین كاری به نام ایشان میباشد. وی همچنین قصد تأسیس یك موسسه بورس ملی در مقابل بانك ملی (شعبه فردوسی) را داشت كه به علت فراهم نبودن شرایط، موفق به ایجاد آن نشد.
شبهای جمعه مرتباَ دیگهای پلو و قیمه در مسجد امینالدوله جهت اطعام ایتام وفقرا بار گذاشته میشد همچنین چندین مسجد ومدرسه وبیمارستان وآسایشگاه در املاك خود بناكرد و وقف نمود.
مسجد فخرالدوله
مسجد فخرالدوله یا مسجد فخرآباد، مسجدی تاریخی واقع در خیابان فخرآباد در محله دروازه شمیران و در محدوده منطقه ۱۲ شهرداری تهران است. این مسجد در تهران، خیابان ابن سینا، نبش خیابان شهید مشکی واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ مهر ۱۳۸۳ با شمارهٔ ثبت ۱۱۲۰۵ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
بنای مسجد به دست حاج میرزا علیخان امینالدوله در سال ۱۳۲۴ آغاز شده است و ۴ سال به طول انجامیده است. این بنا در سال ۱۳۲۸ به همت بانو اشرفالملوک فخرالدوله و روبروی خانه او به اتمام رسید. مارکف در دوران سلطنت رضا شاه از مطرحترین معماران ایران بود، و بناهای بسیاری را در تهران و دیگر شهرها ساخت. ساختمان دبیرستان البرز از اولین کارهای ماندگار او ست. مسجد امین الدوله را هم وی به درخواست بانی اش خانم فخرالدوله بنا نهاد
فخرالدوله در اواخر عمر دچار ضایعه بزرگی شد و حسین امینی، فرزندش را بر اثر حادثهای از دست داد. او پس از این پیشامد، بیشتر در باغ الهیه به سر میبرد و از مراوده با اشخاص خوداری میكرد. وی در آخرین سفر خود به عتبات عالیات، آرامگاهی در نجف اشرف خریداری كرده بود، اما در آخرین لحظات حیاتش به اطرافیان گفت كه او را در ابنبابویه، در كنار قبر پسرش حسین امینی به خاك بسپارند!
فخرالدوله در دیماه ۱۳۳۴ در سن ۷۳ سالگی بهطور ناگهانی بر اثر سكته قلبی درگذشت. او وصیت كرده بود برای او مجلس ختمی گرفته نشود و مخارج آن صرف امور خیریه گردد. اما در مسجد فخرآباد ـ كه در پارك امینالدوله ساخته شده بود ـ امینیها مراسم یادبودی بزرگ برگزار كردند و عده بیشماری از رجال و شاهزادگان و بزرگان كشوری در آن شركت كردند.
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من