انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 9 از 14:  « پیشین  1  ...  8  9  10  ...  14  پسین »

زنان ایرانی در دو قرن اخیر


زن

 
مبارزه با تعدد زوجات

نمونه ای از تلاشهای مهرانگیز منوچهریان

۲


در اسفند 1342 که نمایندگان مجلس سنا و شورای ملی خود را آماده می کردند که به برنامه دولت حسنعلی منصور رای اعتماد دهند، تلاش نمایندگان برای تصویب یا اصلاح قوانین نیز وارد مرحله ای تازه شد و این وضعیت در حوزۀ زنان نیز رخ نشان داد.

در سال 1328 منوچهریان در ادامه فعالیت هایش کتابی را منتشر کرد که در آن قوانین مربوط به خانواده، جزا و انتخابات را به نقد کشیده بود. این کتاب در 1342 تجدید چاپ شد و در پی آن منوچهریان طرح پیشنهادی قانون خانواده را به چاپ رساند اما پیش از ارائه آن به مجلس، تبعید شد .ص 237

چرا که با انتشار این طرح علمای مذهبی در برابر آن ایستادند و وزیر دادگستری رسما در روزنامه اطلاعات اعلام کرد: «قانون مدنی ایران تغییر نمی کند.»

اما مهرانگیز منوچهریان ساکت ننشست و دوباره در 2 آبان 1345 در مجلس سنا نطق پیش از دستور خود را به ارائه طرح قانون خانواده اش اختصاص داد. هر چند که به تصویب آن اطمینان نداشت. اما تمام نیروی خود را به کار گرفت تا علاوه بر جلب نظر مثبت اعضای سنا در حوزه قانون گذاری، با مصاحبه یا نوشتن مقاله در مطبوعات بر افکار عمومی نیز تاثیر بگذارد.

هم زمان با تلاش های منوچهریان برای ارائه طرح پیشنهادی قانون خانواده در سنا تحولاتی هم در سازمان زنان ایران رخ داده بود که بی ارتباط با بحث قوانین مربوط به خانواده نبود. اطلاعات بانوان در شماره 490 خود(22 مهر، 1345) خبر داد«در اجتماعی که در حضور والا حضرت شاهدخت اشرف پهلوی تشکیل گردید، جمعیت های مختلف بانوان به سازمان زنان ایران پیوستند» هم چنین در شماره 491، 30 مهر 1345 از گشایش سمیناری با عنوان«سمینار زنان ایران» در حزب ایران نوین خبر داد. هدف این سمینار که توسط فرح دیبا افتتاح شده بود، ضرورت«بررسی حقوق حقه ای» عنوان شده بود که «زنان ایران از آن محروم» بودند. این سمینار 14 سخنران داشت که فقط چهار نفر از آنان زن بودند.

در پایان این کنفرانس، قطعنامه ای منتشر شده بود که شامل بسیاری از حقوق خانوادگی و اجتماعی زنان بود و قرار بود«برای اجرای مفاد آن، طرح هایی به مجلس ارائه گردد و از دولت نیز خواسته شود در آن قسمت هایی که نیاز به وضع قانون ندارد، اقدامات لازم را به عمل آورد» بنابراین به نظر می رسد دغدغه اصلاح قوانین مربوط به خانواده جای خود را به رقابت در ارائه طرح داده بود به طوری که حتا بین زنان نیز همبستگی در ارائه طرح قانون خانواده وجود نداشت و فعالیت های موازی در این عرصه آغاز شده بود. منوچهریان که از پیشگامان ارائه طرح هایی بود نیز در این زمینه طرح خانواده خود را پیش می برد.

طرح قانون خانواده از سوی منوچهریان با آن که باب تازه ای را درباره مباحث مربوط به خانواده و حقوق زن در مجلات و جامعه فراهم آورد ، راه به جایی نبرد. اما یکباره در اسفند 1345 لایحه ای با عنوان« لایحه قانون حمایت از خانواده» با جنجال فراوان در مطبوعات دولتی انعکاس یافت. در این طرح نه نامی از منوچهریان بود و نه اشاره ای به کوشش های او در طرح بحث قوانین مربوط به خانواده، به عکس از طرح منوچهریان به عنوان طرحی شتاب زده و غیر معتدل نام برده شده بود:

طرح پیشنهادی دولت نه به صراحت که به تدریج مطرح شد و سرانجام زن روز در 6 خرداد 1346 خبر تصویب لایحه توسط مجلس شورا را داد.

سازمان زنان ایران


در کنار فعالیت هابی حقوقی مستقل فعالان زن ، زنان دیگری هم در صحنه اجتماعی حضور داشتند که در قالب سازمانی دولتی فعالیت می کردند . از آن جمله "سازمان زنان ایران" به ریاست عالیه اشرف پهلوی بود. این سازمان در ابتدا به نام شواری همکاری جمعیت های بانوان ایران فعالیت میکرد که با حضور جمعیت های مختلف زنان تشکیل شده بود . این جمعیت ها برای هماهنگی بیشتر دست به ایجاد این تشکل زده بودند اما بعد ها با نفوذ خاندان سلطنتی در این شورا حرکت های زنان در چارچوب های رسمی و دولتی محدود شد.

بعد ها شورای همکاری جمعیت های بانوان به شورای عالی زنان تغییر نام داد (11 اسفند 1337) و با ریاست اشرف پهلوی به فعالیتش ادامه داد. این شورا می کوشید با دعوت از انجمن ها، اهداف و برنامه های آنان را جهت داده و هماهنگ کند، اما مانع از آزادی عمل و فعالیت مستقل آنان نبود. چرا که در بحث تشکیل شورای جمعیت های زنان بر استقلال جمعیت ها و توجه به نقش تعیین کننده آنها تاکید شده بود. اما پس از انقلاب سفید شاه و متولی گری خاندان پهلوی در حقوق زنان این مسئله مطرح شد که زنان برای برخورداری از حقوق خود چه نوع فعالیت هایی داشته باشند؟ ایدئولوژی کدام است و بالاخره چه روش هایی زنان را برای رسیدن به هدف کمک خواهد کرد. پاسخ به این سوال ممکن نبود مگر در سایه یک تشکیلات مشخص و استوار که به طور مستمر به مسایل فوق بپردازد از این رو در 28 آبان 1345 شورای عالی جمعیت های زنان با تشکیل اولین مجمع عمومی و برگزاری انتخابات به سازمان بزرگ تری به نام سازمان زنان ایران تبدیل شد.

سازمان زنان ایران بیشترین فعالیتش را بر قدرتمند کردن جمعیت های رسمی و دولتی زنان متمرکز می کرد و از این طریق سعی در مترقی جلوه دادن کشور داشت. هدف سازمان زنان ایران این بود که همه نگرش های موافق با مشارکت سیاسی زنان- در نظام موجود- در تشکیلاتی منسجم، کنترل و هماهنگ شود. که این خود می توانست به عاملی بازدارنده در برابر مشارکت سیاسی زنان تبدیل شود.

طی هفت سال اول تاسیس سازمان زنان ایران فعالیت آن متوجه امور رفاهی و سواد آموزی بود اما در اوایل دهه 1350 این رویه تا حدودی تغییر یافت و منجر به تصویب متمم اساسنامه این سازمان در مجمع عمومی 1352 شد. مهناز افخمی این تغییرات را که درزمان دبیر کلی او به وجود آمده است چنین توضیح میدهد: « مهم ترین تغییر، مربوط به بخش اول ماده 2 می شد که هدف سازمان را این گونه تعریف کرده بود: " کمک به زنان در انجام مسولیت های اجتماعی و هم چنین ایفای نقش خود به عنوان مادر و همسر در خانواده متحول ایرانی" . متن جدید چنین بود: "دفاع از حقوق شخصی، خانوادگی و اجتماعی زنان برای تامین برابری کامل آنان در جامعه و در برابر قانون".

بعد از این تغییرات در کنار فعالیت های حقوقی مهرانگیز منوچهریان و چند سال پس از تصویب قانون حمایت خانواده (1346) ، به تدریج نارضایتی هایی در مورد این قانون آغاز شده بود چرا که قانون حمایت خانواده 1346 پاسخ گوی نیازهای مترقی زنان نبود، سازمان زنان ایران هم به مسئله حقوق زنان در خانواده پرداخت و تلاش هایی را انجام داد از آن جمله برگزاری سمیناری با عنوان " بررسی نتایج اجرایی قانون خانواده" با شرکت قضات، اساتید دانشگاه، وکلای دادگستری و دیگر کارشناسان حقوقی و اجتماعی (تیر ماه 1347) که طی جلسات نه روزه خود با برخورداری از مجموع نظریات و آراء و عقاید ابراز شده قطعنامه ای را تنظیم کرد.

در متن این قطعنامه هدف از آن اینگونه بیان شده است: به منظور حفظ و صیانت و استحکام هر چه بیشتر مبانی و اصول خانواده و تنظیم و تامین حقوق و روابط سنجیده تر و عادلانه تری میان افراد آن به نحوی که متناسب با اوضاع و احوال اجتماعی عصر انقلاب و پیشرفت ها و تحولات انجام یافته در کلیه شئون مملکتی باشد، تصمیم گرفت که برای رفع نقائص اجرایی قانون حمایت خانواده و تکمیل آن به اقتضای ضرورت های جدید اجتماعی موارد مشروحه در این قطع نامه را برای توجه و امعان نظر مراجع صلاحیتدار عرضه و پیشنهاد نماید.( متن قطعنامه سمینار سازمان زنان ایران در تیر 1347)

در بند 6 این قطعنامه خواهان اصلاحاتی در قانون حمایت از خانواده سال 1346 در مورد تعدد زوجات می گردد: الف- چون تعدد زوجات بدون رعایت مقررات قانون حمایت خانواده جرم شناخته شده و ارفاق بی مورد دادگاه های جزایی و تعیین مجازات هایی در حدود یک یا دو ماه حبس قابل خرید موجب مسخ قانون و زایل شدن تاثیز آن خواهد گردید لذا پیشنهاد می نماید که دادگاه های کیفری از استفاده از مواد 45 و 47 قانون مجازات عمومی در این مورد ممنوع شوند و این مجازات بالاخص برای سر دفتران و عاقد غیر قابل گذشت باشد.

ب- برای زنی که با علم و اطلاع از متاهل بودن مرد بدون اجازه دادگاه با او ازدواج می کند و هم چنین عاقد و سر دفتر ازدواج و شهود عقد که عالم به مورد باشند مجازات تعیین گردد.
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
     
  
زن

 
مبارزه با تعدد زوجات

نمونه ای از تلاشهای مهرانگیز منوچهریان

۳


اصلاح قانون حمایت از خانواده


قانون حمایت از خانواده سال 1346 پاسخ گوی نیازهای مترقی زنان نبود و حتا همین قوانین تحت اندیشه های مردمدار و سنتی جامعه راه های گریز از قانون را نیز در بر داشت. به این ترتیب موج انتقاد از قانون حمایت خانواده و پیشنهاد برای اصلاح برخی از مواد قانونی آن آغاز شد.

همانطور که گفته شد سازمان زنان ایران در تیر ماه 1347 سمیناری را با عنوان «سمینار بررسی نتایج اجرایی قانون حمایت خانواده» برگزار کرد. و در انتها قطعنامه ای نیز با توجه به انتقادات وارد شده به قانون حمایت خانواده نوشته شد.

در سال 1350 سازمان زنان ایران به همراه وزارت بهداشت کنفرانسی شش روزه ترتیب داد که در آن سن قانونی ازدواج مورد بحث قرار گرفت و لغو بندهای 1041 قانون مدنی که به زنان در شرایطی خاص اجازه ازدواج زیر 15 سالگی را میداد مطرح شد.

در 17 اسفند 1350 مهرانگیز منوچهریان در مصاحبه با زن روز در انتقاد به قانون حمایت خانواده به ضعف قوای مجریه در اجرای مفاد این قانون و همین طور به ضعف های موجود در قانون تعدد زوجات اشاره کرد:

«اگر زن ایرانی نتوانسته است چنان که باید و شاید از حقوق و آزادی هایی که به او اعطا شده، به نفع خانواده و جامعه استفاده کند، گناه آن در درجه اول متوجه قوه مجریه است، زیرا قوه مجریه بعد از انقلاب شاه و مردم، موظف بوده قوانینی را که در آن ها نسبت به زن تبعیض هایی دیده می شود، به تدریج و با واقع بینی اصلاح بکند. اکنون 10 سال از انقلاب می گذرد و در این سال تنها کاری که قوه مجریه انجام داده، این بوده است که مطابق قانون حمایت خانواده، مظلمه چند زنه شدن مرد را به گردن قاضی بیچاره انداخته اند. می دانم کسانی هستند که می گویند: " فلانی از زنش بچه نداشت و مجبور شد زن دیگری بگیرد!" ولی فراموش نکنیم که چه بسیار زنانی هستند که بچه دار نشدن شان ناشی از شوهر است، با این همه میل و غریزه نیرومند مادر شدن را سرکوب میکنند و با شوهرشان میسازند. وانگهی در عمل مردها وقتی برای گرفتن زن دوم به دادگاه مراجعه می کنند که زن شان جوانی خود را از دست داده و به اصطلاح عشق پیری آقا جنبیده و بدون در نظر گرفتن خدمات و فداکاری های چندین ساله زن بیچاره، هوس زن جوان کرده است. تعدد زوجات یا به قول فرنگی ها "پلی گامی" در اکثر کشورهای دنیا جرمی است که مخل نظم عمومی است. به نظر من صدور هر نوع حکمی از طرف قاضی، که تعدد زوجات را به هر نحو تایید کند، از نظر ملی و بین المللی ننگی است بر دامان قوه قضاییه کشور ما. اگر زن و شوهری به هر دلیلی نتوانند با هم بسازند، وقتی پای زن دومی هم در خانواده باز شد، زن اول بدون تردید متزلزل تر خواهد شد و بعد از چند سال، با تن بیمار و اعصاب خردتر، مجبور به ترک خانه خواهد شد. اما به هنگام جدایی جبری، اولا زن باید نیمی از دارایی خانواده را به عنوان سهم خود از دارایی مشترک خانواده ببرد، ثانیا اگر خود در خارج خانه کار نمی کند باید به نسبت سال هایی که در خانه شوهر کار کرده از حقوق بازنشستگی عادلانه بهره مند باشد...»

قانون حمایت خانواده را در این سالها تنها حقوقدانانی چون منوچهریان به نقد نمی کشیدند، بسیاری از نشریات چون زن روز، اطلاعات بانوان با چاپ مقالاتی در این خصوص به انتقاد از قانون حمایت خانواده می پرداختند و از این طریق سعی داشتند بر افکار جامعه تاثیر بگذارند.

و اما سازمان زنان ایران هم کمیته ویژه ای برای بررسی و اصلاح قانون حمایت خانواده تشکیل داده بود. این کمیته به منظور بهبود قانون، موادی در تکمیل قانون حمایت از خانواده ارائه داد. پیشنهادهای اصلاحی سازمان زنان ایران شامل « بالا بردن سن ازدواج، ضمانت اجرا برای حق ملاقات طفل پس از طلاق، منع تعدد زوجات، تساوی حقوق پدر و مادر نسبت به اولاد، مشارکت زوجین دراموال حاصل از دوران ازدواج» بود.

با همه اعتراضات صورت گرفته توسط فعالان زن سرانجام در 1353 مجلس لایحه ای را در زمینه اصلاح قانون حمایت خانواده مطرح کرد و بالاخره متممی بر قانون حمایت خانواده نوشته شد. و 15 بهمن 1353 به تصویب شورای ملی رسید. این متمم دارای 28 ماده بود. در این قانون موافقت دادگاه در مورد ازدواج مجدد مرد به توافق زن اول، عدم رضایت او در مورد روابط جنسی با همسر اول، بیماری ذهنی و عقیم بودن یا عدم حضور زن مشروط بود.
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
     
  
زن

 
مبارزه با تعدد زوجات

نمونه ای از تلاشهای مهرانگیز منوچهریان

۴


انتقاد به قانون خانواده همچنان ادامه دارد

بعد از تصویب قانون حمایت خانواده در سال 53 تعدد زوجات بنا بر ماده 16 این قانون مشروط به 9 شرط شده بود و با اینکه این شروط، ازدواج مجدد مردان را سخت تر میکرد اما آن را منع نمی کرد از این رو کسانی چون مهرانگیز منوچهریان بعد از تصویب این قانون هم مجددا به انتقاد از قوانین خانواده و تعدد زوجات پرداختند . منوچهریان دیدگاه های خود را در قالب کتاب دیگری با عنوان نا برابری های زن و مرد در ایران و راه اصلاح آن به چاپ رساند. او در این کتاب معیار اساسی در اصلاح قوانین را توجه به اصل تساوی حقوق زن و مرد می دانست و با همین معیار قانون حمایت خانواده را در تعارض با این اصل عنوان کرد. او به رسمیت شناختن قانون تعدد زوجات را در قانون حمایت خانواده زیر سوال برده و پس از استدلالهای بسیار نوشته بود: « قانون مدنی جز در مواد 942(در صورت تعدد زوجات ربع یا ثمن ترکه، که تعلق به زوجه دارد بین همه آنان بالسویه تقسیم میشود) و 1048( جمع بین دو خواهر ممنوع است اگر به عقد منقطع باشد) و 1049( هیچ کس نمی تواند دختر برادر زن یا دختر خواهر زاده زن خود را بگیرد مگر با اجازه زن خود) که در آن ها به طور ضمنی از تعدد زوجات نام برده، در هیچ جا صریحا نمی گوید، که مرد با داشتن زن، همسر دوم اختیار کند، ولی ماده 16 قانون حمایت خانواده صریحا از چند زنه شدن مرد بحث میکند و ماده 17 همین قانون، مظلمه این کار را به گردن قاضی بیچاره می اندازد، که بعد از یک عمر تحصیل و مطالعه و زهد و ورع، باید به موضوعی بدین ابتذال رسیدگی کند و احیانا دلال محبت هم بشود.»

طبق بخش آخر ماده 17 قانون حمایت خانواده هر گاه مردی با داشتن همسر، بدون اجازه دادگاه ازدواج میکرد، به حبس از 6 ماه تا یک سال محکوم میشد: «قانونی که مرد متاهل را برای ازدواج مجدد، بدون تحصیل اجازه دادگاه، مجازات می کند، خود جرم، یعنی آن نکاح غیر قانونی را معتبر می شمارد»

منوچهریان موضوع اجازه زن را در مورد تجدید فراش مرد که در قانون حمایت خانواده ذکر شده « هم مضحک و هم بی معنی» می دانست: «برای زن هیچ چیز از این ناگوارتر نیست که ببیند شوهرش با زنی دیگر به سر می برد و گاهی از روی ترحم برای دلنوازی دستی به سر او می کشد. مطمئنا اگر پای گرسنگی و تهیدستی در میان نباشد هیچ زنی اجازه نمی دهد که شوهرش زنی دیگر بگیرد.» و سپس افزوده بود: « در ماده 17 قانون حمایت خانواده نیز همان روح ریاکارانه از زن که در بسیاری از قوانین اجتماعی مشهود است، و در این ماده هم از صدر تا ذیل قوس نزولی میکند، به چشم میخورد." چراکه" مطابق حدود ماده 17، دادگاه یک نسخه از تقاضانامه شوهری را که با داشتن همسر، می خواهد برای ازدواج مجدد از دادگاه اجازه بگیرد، برای همسر فعلی او می فرستد، ولی به تحقیق از زن فعلی چندان مقید نیست، غالبا هم علت این است که این قبیل شوهران که فقط به علت مصلحت خود میخواهند با حفظ زن فعلی، همسر دیگری هم اختیار کنند، می کوشند که اخطار تعیین وقت رسیدگی و ضمائم آن، به دست زن فعلی نرسد، به این معنی که اگر زن با آنان هم خانه است، مراقب هستند اوراق مربوط را ( به موجب ماده 91 قانون دادرسی مدنی) به عنوان یکی از بستگان یا خادمین، دریافت می دارند و به رویت زن نمی رسانند، و اگر زن با آنان هم خانه نباشد، با وسایل معمولی... می کو.شند که اخطار دادگاه (طبق ماده 90 قانون دادرسی مدنی) به صورت ابلاغ قانونی در آید» منوچهریان در ادامه می پرسد: « در هر حال معلوم نیست دادگاه (در مورد عدالت مذکور در ماده 17 قانون حمایت خانواده) قدرت مرد را به اجرای آن، به معنی وسیع کلمه، درباره چند زن، با چه محکی می تواند احراز کند؟ » با همه تلاش هایی که زنان در انتقاد از قوانین خانواده و علی الخصوص تعدد زوجات انجام دادند با وقوع انقلاب 1357 قانون حمایت خانواده به کلی تعطیل شد. کیهان در 7 اسفند 1357 خبری مبنی بر لغو قانون حمایت خانواده منتشر کرد: « با انتشار نامه ای که از سوی دفتر امام خمینی تهیه شده است اجرای قانون حمایت خانواده در تمام دادگاه متوقف می شود.» در پی اعلام این خبر، مقالات اعتراض آمیز از سوی زنان در مطبوعات منتشر شد و در نتیجه این اعتراضات هر چند قانون حمایت خانواده صریحا لغو نشد اما با تصویب لایحه قانونی تشکیل دادگاه های مدنی خاص، توسط شورای انقلاب، عملا قانون حمایت خانواده نسخ شد. و فقط ماده 17 آن از طرف شورای نگهبان در تاریخ 9 مرداد 1363 غیر شرعی اعلام شد. در ماده 17 آمده بود: « چنان چه مردی با داشتن همسر بدون تحصیل اجازه دادگاه، ازدواج کند به حبس جنحه از شش ماه تا یک سال محکوم خواهد شد.»

با الغاء قانون حمایت خانواده در سال 1357 دیگر شاهد هیچ تغییری در قانون خانواده نبوده ایم تا در اردیبهشت 1386 دولت وقت لایحه ای را در حمایت از خانواده به مجلس شورای اسلامی تقدیم کرد که تمام تلاش های یکصد ساله زنان ایران را نه تنها نادیده گرفته بلکه از قانون فعلی هم (که مورد اعتراض تمامی طیف های مختلف جنبش زنان بود ) عقب تر رفته بود .

طبق ماده 23 این لایحه: «اختیار همسر دائم بعدی منوط به اجازه دادگاه پس از احراز توانایی مالی مرد و تعهد اجراء عدالت بین همسران می باشد.»

این لایحه مورد اعتراض بخش بسیار گسترده ای از فعالان زن قرار گرفت و در نهایت با اعتراضات فعالان زن و مردم و حتی شخصیت های سیاسی، مجلس شورای اسلامی مجبور به پذیرش خواست زنان و لغو ماده 23 از لایحه گردید. لغو ماده 23 پایان قصه دردناک تعدد زوجان نیست هنوز بر طبق قانون مدنی در ایران مرد می تواند زن دوم، سوم و چهارم اختیار کند ...

متاسفانه یکصد سال تلاش برای لغو قانون تعدد زوجات هنوز به نتیجه نرسیده است.
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
     
  
مرد

 
با اجازه نسرین خانم


لیلا اسفندیاری (شیرزن کوهنورد)

لیلا اسفندیاری کجوری راد ( زاده ۲۷ بهمن ۱۳۴۹، تهران - درگذشته ۳۱ تیر ۱۳۹۰، گاشربروم ۲ پاکستان ) کوهنورد زن ایرانی بود که در کوه گاشربروم ۲ سقوط کرد و کشته شد.

لیلا پس از اتمام دانشگاه در رشته آزمایشگاهی میکروبیولوژی در بیمارستان آبان مشغول به کار می‌شود. زمانی که تصمیم به صعود به نانگاپاربات می‌گیرد، موفق به جذب یک اسپانسر شده و از کار در بیمارستان استعفا می‌دهد. او تا زمانی که در قید حیات بود، روزانه دست‌کم ۷ ساعت تمرین کوهنوردی، بدن‌سازی، شنا و سنگ‌نوردی را در دستور کار خود قرار می‌داد. وی آرزو داشت در کوهستان یا در غار جان خود را از دست دهد و از این‌رو به هم تیمی‌اش، سامان نعمتی که در حین صعود به قله نانگاپاربات جان خود را از دست داده بود، غبطه می‌خورد.

لیلا در یکی از شاخصترین صعودهای خود موفق شد به قله دشوار نانگاپاربات صعود کند، صعودی که از سوی فدراسیون کوهنوردی ایران هرگز پذیرفته نشد. اما پس از مرگش بارها از این صعود یاد شد. در سال ۱۳۸۹ تلاش برای ثبت رکوردی جدید، قصد صعود به قله کی۲، دشوارترین قله جهان را می‌گیرد که به دلیل شرایط نامساعد تا کمپ ۲ به ارتفاع ۷۵۶۵ متری قله کی۲ صعود می‌کند و همه گروه مجبور به بازگشت می‌شوند. وجه مشخص صعودهای وی به هیمالیا، تأمین هزینه صعودها شخصاً و بدون کمک‌های دولتی بوده‌است تا جایی که به گفته خود برای صعود به قله K۲ مجبور شده‌است خانه خود را بفروشد. وی در طول دوران ورزشی‌اش ۲ بار مجبور به جراحی دیسک کمر خود شد ولی با کمک پزشک متخصص دوباره به کوهنوردی حرفه‌ای بازگشت.

لیلا اسفندیاری که برای صعود به قله‌های گاشربروم ۱و۲ به این کوهستان رفته بود، در دومین تلاش خود، در ساعت ۱۴:۱۵جمعه مورخ ۳۱ تیر ۱۳۹۰ (۲۲ ژوئیه ۲۰۱۱) موفق می‌شود قله گاشربروم ۲ را صعود کند. اما در حین فرود دقایقی بعد در بازگشت تیمی (۶ مرد و لیلا) از قله به سمت کمپ ۳، در حدود ساعت ۱۴:۳۰ بعد از ظهر به دلیل خستگی و از دست دادن تعادل خود از مسیر دشوار یخی زیر قله سقوط می‌کند. پیکرش در ارتفاع۷۸۰۰ متری در مکانی خارج از مسیر و مابین صخره‌ها (بین دو شیب یخی) متوقف می‌شود.

او به دوستان و بستگان خود گفته بود: اگر در کوه جان خود را از دست دادم بگذارید همانجا بمانم. نمی‌خواهم دیگران به خاطر من جانشان را به خطر بیاندازند، می‌خواهم بام جهان آرامگاه ابدی ام باشد. جسد وی همچنان در همان محل سقوط در منطقه گاشربروم پاکستان باقی مانده است. البته در قطعه نام‌آوران بهشت زهرا تهران تندیسی به یاد وی ساخته شده است.


یک روز پس از درگذشت وی، خانواده اسفندیاری پیام تسلیتی منتشر کردند:
"گسترش مرزهای محدود توانایی، مقابله با محرومیتهای قراردادی و اثبات شایستگی‌های زنان، آرمانهایی بودند که لیلا پرداختن به آنها را در کوهنوردی یافته بود. شنیدن خبر درگذشت لیلا بسیار تأسف‌بار بود و ما از این بابت متأثر هستیم و او تمامی فرصت‌ها و اندوختهٔ زندگی اش را صرف کوهنوردی کرد و سرانجام در جایی آرام گرفت که آرزویش را داشت. ما خانواده اسفندیاری با دلی آکنده از اندوه، به تصمیم لیلا در انتخابش احترام می‌گذاریم و بر اساس خواستهٔ خودش، پیکر پاکش را در همان نقطه ای که هست به کوه‌های بلند، پاک و پربرف گاشربروم می‌سپاریم. جایی که تا ابد چشم‌انداز زیبای کوهستان قراقروم را برای او به منظر خواهد داشت."
همچنین قرار بود تا مستندی به نام لیلای بی لیلی (نسخهٔ اولیهٔ فیلم مربوطه به سفارش باشگاه کوهنوردی دماوند تهیه شده بود) در مراسم یادبود او به نمایش عمومی در آید که به دلیل مصاحبه بدون روسری از پخش آن در سالن ممانعت به عمل آمد.


پی نوشت: از پیکر بیش از ۲۰۰ کوهنورد که در طول سالها جان خود را در حین صعود یا فرود از دست داده اند در نقاط مختلف رشته کوههای هیمالیا بعنوان نشانه راه برای دیگران استفاده میشود. صعودکنندگان به قلل مرتفع به شکلهای مختلف به این پیکرها ادای احترام میکنند.

ادای احترام مانا نیستانی به ایشان :
https://www.looti.net/10_8275_6.html#msg142956866
Make the REST of your life, the BEST of your life
     
  ویرایش شده توسط: mahdi75   
مرد

 
مهدی جان یکی از موفقیت های بزرگ ایشون فتح و راهپیمایی غار پراو بود.خدا رحمتش کنه
     
  
زن

 
روشنک نوع دوست

و

تلاش بی وقفه برای بیداری زنان

۱


روشنک نوعدوست از فعالان حقوق زنان در رشت و از جمله افراد تاثیرگذار بر زندگی زنان و خصوصا زنان گیلان بود.

روشنک نوعدوست در سال 1273 در شهر رشت به دنیا آمد. پدرش حاج سید حسن طبیب،در شهر رشت پزشک بود و مادرش خانم جان بود که اطلاعاتی دیگری از او در دست نیست. روشنک بعدها خود نام و نام خانوادگی اش را برگزید. وی ادبیات فارسی و فرانسه را نزد پدر آموخت و نزد شیخ علی، ریاضیات و از صدرالافاضل، ادبیات عرب را یادگرفت. او در آن دوران بانویی تحصیلکرده و اندیشمند بود.

شهر رشت در آن زمان از جمله شهرهای مهم و فعال در جنبش مشروطه محسوب می شد و روشنک در همین دوران در این شهر زندگی می کرد. او در سال 1295 جذب جمعیت «فرهنگ رشت» شد و سعی کرد برای زنان جلسات جداگانه ای داشته باشد.

او در سال 1296 مدرسه ای چهار کلاسه در رشت به نام «سعادت نسوان» تاسیس نمود و پس از آن جمعیت «پیک سعادت نسوان» را به همراه عده ای از زنان راه اندازی نمود. این تشکل از موفق ترین تشکل های زنان در رشت محسوب می شد، اما پیش از آن تشکل های زنان دیگری همچون «انجمن فرهنگی بانوان ارمنی» رشت و «جمعیت معارف پژوهان نسوان» نیز در رشت وجود داشت. از افراد دیگر این جمعیت می توان پری رخ نویدی کسمایی، جمیله صدیقی، شوکت روستا و شوکت شریفی را نام برد.

جمعیت پیک سعادت نسوان اقدام به برگزاری نمایش هایی از آثار «مولیر» برای بانوان کرد که درآمد حاصل از آن نیز صرف اداره مدرسه و نشریه پیک سعادت نسوان میشد . از منابع دیگر درآمد این جمعیت دریافت حق عضویت کمک های مردمی و فرهنگ دوستان بود. روشنک نوعدوست همچنین در سال 1309 یک قرائت خانه عمومی راه اندازی کرد. این جمعیت به سرپرستی روشنک نوعدوست توانست نظر مساعد بخش زیادی از مردم را به خود جلب کند به طوریکه شب نشینی باشکوه این جمعیت در سال 1305 با استقبال مردم رشت مواجه شد.

جمعیت پیک سعادت نسوان برای اولین بار توانست روز هشتم مارس مراسم روز جهانی زنان را در سال 1300 در انزلی و در 1301 در شهر رشت برگزار کند. مدرسه ی سعادت نسوان نیز، از کلاس آمادگی تا کلاس یازده را ارائه می کرد. مدرسه تا کلاس چهارم مختلط بود و دانش آموزان پسر را نیز می پذیرفت. دختر و پسر در کلاس کنار هم درس می خواندند و زنگ تفریح با هم بازی می کردند. از کلاس پنجم به بعد فقط دانش آموزان دختر به این مدرسه راه داشتند. هنگامی که وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش کنونی) کلاس دوازده را به سیستم آموزشی افزود، این مدرسه نیز کلاس دوازده را اضافه کرد.


روشنک نوع دوست و مدرسه دخترانه او در 4 سال قبل از کشف حجاب . رشت


بنای اصلی مدرسه ی سعادت نسوان در حاشیه ی خیابان «سبزه میدان» بود که در سمت دیگرش باغ «سبزه میدان» قرار داشت. روشنک هر روز هنگام زنگ پایانی صبح برای نهار و نیز هنگام زنگ پایانی مدرسه در مقابل مدرسه و در حاشیه ی باغ سبزه میدان می ایستاد و مواظب بود که پسرها مزاحم دختران مدرسه نشوند.«مجله ارگان»متعلق به جمعیت پیک سعادت نسوان نیز به مدیریت روشنک نوعدوست در 15 آبان 1306 در رشت منتشر شد که معتبرترین نشریه زنان در تاریخ مطبوعات گیلان است و به مسائل سیاسی و اجتماعی زنان می پرداخت. از مطالب این نشریه می توان به مسائلی پیرامون حقوق زنان، اهمیت تربیت فرزند، مسائل روز و اشاره کرد.
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
     
  ویرایش شده توسط: nnasrin   
زن

 

روشنک نوع دوست

و

تلاش بی وقفه برای بیداری زنان

۲

پیک سعادت نسوان


از اقدامات ماندگار روشنک نوعدوست می‌توان به تأسیس جمعیت «پیک سعادت نسوان» در سال ۱۳۰۲ همراه با کسانی چون «جمیله صدیقی»، «شوکت روستا» و «پری رخ نویدکسمایی» اشاره کرد. این جمعیت بعداً به انتشار مجله نیز دست زد و خود او اداره و انتشار مجله این جمعیت به نام «پیک سعادت نسوان» را نیز به عهده داشت. این نشریه تنها از مهر ۱۳۰۶ تا شهریور ۱۳۰۷ منتشر شد اما تأثیر ماندگار خود را در آن دوره و خصوصاً در شهر رشت برجای نهاد. این نشریه در کنار نشریاتی چون «عالم نسوان»، «جهان زنان» و یا «نسوان وطن‌خواه» از معدود نشریات زنان محسوب می‌شدند که در آن دوره تاریخی انتشار یافتند. پیک سعادت نسوان را معتبرترین نشریه زنان در تاریخ مطبوعات گیلان دانسته‌اند. نشریه پیک سعادت نسوان هر دو ماه یک بار منتشر می‌شد و پس از شش شماره برای مدتی طولانی متوقف شد. اما نهایتاً و پس از چند ماه توقف شماره‌ هفتم این نشریه که آخرین شماره آن نیز بود، منتشر شد و پس از آن دیگر انتشار نیافت.




سرانجام جمعیت پیک سعادت نسوان نیز مانند بسیاری از تشکل های آن زمان در سال 1310 پس از ده سال فعالیت تعطیل شد.
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
     
  
زن

 
روشنک نوع دوست

و

تلاش بی وقفه برای بیداری زنان

۳

نمونه تلاش برای عدالت آموزشی


روشنک نوعدوست به رغم اداره مدرسه‌ی سعادت نسوان و با وجود مشکلات مالی برای اداره آن، هیچگاه خود را کارمند رسمی دولت نساخت و تنها زمانی که دولت وقت روی گسترش تحصیل کودکان تاکید کرد، مدرسه «سعادت نسوان» نیز از برخی کمک‌های دولتی برخوردار شد. خود نوعدوست نیز با اینکه مدرسه را به صورت خصوصی و با شهریه دانش‌آموزان می‌گرداند، سعی می‌کرد این مساله ناقض اصل عدالت آموزشی نیز نشود و از این رو شاگردان بی‌بضاعتی را که دارای استعداد تحصیلی بالاتر از متوسط بودند در مدرسه می‌پذیرفت و از آن‌ها شهریه نیز نمی‌گرفت. در مدرسه‌ روشنک نوعدوست، تعصب دینی به هیچ عنوان وجود نداشت و با وجود اینکه در آنجا تعلیمات دینی نیز تدریس می‌شد اما معلمان مدرسه اعم از مسلمان، سکولار، و یا چپ‌گرا بودند. حتی یکی از معلمان بهایی بود و معلم موسیقی مدرسه نیز خانمی ارمنی بود. در استقلال روشنک نوعدوست در اداره مدرسه شاید این اشاره را می‌توان کافی دانست؛ در دهه سی و بر مبنای «اصل چهار» – که از طرف آمریکا برای توسعه کشورهای عقب مانده دنبال می‌شد – از طرف وزارت فرهنگ دستوری به مدارس ابلاغ شد که هیچ دانش‌آموزی را تا کلاس چهارم یا پنج دبستان مردود اعلام نکنند. اما روشنک نوعدوست از اجرای این دستور سر باز زد و بیان داشت که سنجش میزان پیشرفت دانش‌آموزان امری جدی‌ست و به هیچ بهانه‌ای نباید نادیده گرفته شود.


روشنک نوعدوست؛ نشسته، نفر پنجم از سمت چپ، در جمع دست اندرکاران مدرسه سعادت نسوان


شور اجتماعی یک زن

روشنک نوعدوست در کنار اداره مدرسه و کارهای آموزشی به دیگر اقدامات فرهنگی و آموزشی نیز می‌پرداخت. از جمله دیگر اقدامات می‌توان به تأسیس کتابخانه و قرائت خانه عمومی، گروه تئاتر، کلاس خیاطی و صنایع دستی برای زنان و... اشاره کرد. به عنوان مثال درآمد حاصل از نمایش تئاترها، برای مخارج مدرسه سعادت نسوان صرف می‌شد. با تلاش نوعدوست بود که در اسفند ۱۳۰۲ اولین تئاتر زنان در گیلان با نام «دختر فروشی» در تماشاخانه «اولوش بیگ» به روی پرده رفت.
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
     
  
زن

 

روشنک نوع دوست

و

تلاش بی وقفه برای بیداری زنان

۴

اصلاحات اساسی برای زنان


روشنک نوعدوست باور دینی و اعتقادات مذهبی خاصی نداشت و هوادار سوسیالیسم بود و همین مسئله باعث شده بود برخی این انتقاد را مطرح کنند که مدرسه و جمعیت پیک سعادت نسوان عقاید کمونیستی را تبلیغ می کند و از این طریق به مدرسه ضربه وارد کنند اما این مسئله در مدرسه به چشم نمی آید هر چند نشریه پیک سعادت مقالاتی دارد که در پی ترویج تفکر سوسیالیستی است. البته این مقالات زیاد نیستند.

روشنک نوعدوست زنی ایراندوست بود و مردم را نیز دوست داشت و صمیمانه به پیشرفت مردم کشورش علاقمند بود. روشنک نام سعادت نسوان را به دقت برگزیده بود و مفهوم «سعادت» برای او بس گسترده تر از «موفقیت» در درس و تحصیل بود. وی زنی همه جانبه نگر بود که از تعصب عقیدتی به دور بود. تنها موضوع مهم برای او چرخاندن مدرسه، استخدام معلم های خوب و تامین حقوق آنها، و کیفیت بالای آموزشی بود. در کنار دانش آموزانی که شهریه می پرداختند همواره تعدادی شاگردان بی بضاعت نیز که دارای استعداد تحصیلی بالاتر از متوسط بودند در مدرسه پذیرفته می شدند که از پرداخت شهریه معاف بودند. در مدرسه ی روشنک، آموزگاران مسلمان و آموزگاران سکولار و چپ در کنار هم تدریس می کردند. یکی از معلم ها یک خانم بهائی بود، و معلم موسیقی که به نام «مادام» خوانده می شد، ارمنی بود. مدیر مدرسه جمیله صدیقی از منسوبان به حزب کمونیست ایران بود که در برابر چشمان محصلان مدرسه توسط نیروهای امنیتی دوره ی رضا شاه به شکل توهین آمیزی مورد ضرب و شتم قرار گرفت و بازداشت شد. جمیله صدیقی 5 سال در زندان های رضاشاه ماند و پس از آزادی و سقوط رضا شاه، به همراه عده ای دیگر از همفکران خود دست به تاسیس سازمان زنان حزب توده زد. در مدرسه سعادت نسوان تعلیمات دینی نیز تدریس می شد. شهر رشت نیز فضای نسبتا آزادی داشت که چنین مدرسه ای در آن توانست رشد کند و مردم روشنک نوعدوست را واقعا دوست داشتند. در حالی که شاید در برخی شهرهای دیگر که میزان تعصب سنتی مردم نسبت به زنان بیشتر بود، چنین زنی را در آن دوران تکفیر می کردند

نشریه پیک سعادت نسوان که به مسائلی با عناوین «علت تیره‌روزی»، «زن در جامعه»، «سهم مادرها در ترقی و تجدد ایران»، «عاقبت صیغه روی» و غیره می‌پرداخت، تمام سعی خود را در جهت روشنگری برای ترقی زنان و بهبود اوضاع آنان می‌کرد. شاید بتوان نوشته خود نوعدوست را درباره چرایی انتشار این نشریه، توصیفی روشنگر درباره آن دانست. خود نوعدوست در شماره اول این نشریه، هدف از تأسیس چنین مجله‌ای را اینگونه اعلام می‌کند: «در این هنگام که پرده‌های سیاه‌بختی و هزارگونه عوامل تیره‌روزی سد بزرگی در مقابل ترقیات نسوان گردیده، در این زمان که اصول اجتماعی تمام ملل خاموش و عقب مانده اصلاح و سر و صورت نوین به خود می‌گیرد و بالاخره در وقتی که ایران هم از خواب غفلت طولانی خود جنبش نموده.... با این اوضاع اسفناک و رقت‌آور حیاتی و معارف، نسوان ایران ما هم به نوبه خویش سکوت را بیش از این جایز ندانسته خامه ناتوان به دست گرفتیم که تا حد امکان عوامل و وسایل سیه روزی را نشان داده، اصلاحات اساسی آن‌ها را خواستار شویم.»

توجه به تجربه کشورهای همسایه

در بالا خواندیم که روشنک نوعدوست سخت به امر آموزش زنان اهمیت می‌داد. او این دغدغه را به نشریه پیک سعادت نسوان نیز انتقال داده بود و به عنوان مثال در شماره ششم این نشریه بود که او به تبعیض آموزشی بین دختران و پسران اعتراض کرد و نوشت: «تعداد مدارس دخترانه در این زمان در گیلان ۲۰ باب مدرسه است و فقط ۷ مدرسه دولتی هست. در مقایسه با ۵۰ باب مدرسه پسرانه در گیلان است که ۱۲ مدرسه ملی و ۳۸ مدرسه دولتی است.» با اینکه نشریه جامعه هدف خود را زنان می‌دانست اما مردان نیز با آن همکاری می‌کردند و از جمله نویسندگان مرد نام آور این نشریه افرادی چون «سعید نفیسی» یا «کریم کشاورز» بودند. نکته برجسته دیگری که در باب این نشریه می‌توان ذکر کرد توجه آن به تجربه کشورهای همسایه است. این نشریه همانطور که از عنوان یکی از مقالات آن - «تشریح اوضاع زنان در افغانستان» - برمی آید، به کشورهای همسایه خود و احوال زنان در آن دیار نیز توجه ویژه داشت و ترکیه و مصر و افغانستان را - به عنوان کشورهای همسایه و مسلمانی که زنانش با زنان ایران از مسائل تقریباً مشترکی برخوردارند – از دیده دور نمی‌داشت.
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
     
  ویرایش شده توسط: nnasrin   
زن

 
روشنک نوع دوست

و

تلاش بی وقفه برای بیداری زنان

۵

توجه ویژه به تئاتر


در سال هایی که ایفای نقش زنان را هنوز مردانی با پوشش زنانه و صدایی نازک بر عهده داشتند و بازیگران زن هنوز بدکاره و فاحشه خوانده می شدند، بانوان گیلانی پا پیش نهادند. این مشتاقان تحول فکری مردم که تا حد زیادی خود را وجدان اجتماعی به شمار می آوردند، تلاش می کردند تا دریچه جدید ارتباط با مخاطب را تجربه کنند و این مهم را با تشکیل جمعیتی زنانه به انجام رساندند. مجمع فرهنگی و هنری پیک نسوان به همت خانم ساری امانی در نیمه دوم سال ۱۳۰۲ خورشیدی تأسیس شد و نخستین نمایشنامه خود را در ۱۵ اسفند ۱۳۰۲ با عنوان "عروسی یا دختر فروشی" در پنج پرده در تماشاخانه اولوش بیک به اجرا گذاشت. متن نمایشنامه به طور دقیق گزارش زندگی زنان آن دوران است.

این جمعیت که پس از مدتی در نتیجه فشارهای موجود دچار انشعاب شده بود، درست در همان مقطعی که نزدیک بود بنای همه آرمان هایشان فرو ریزد در پناه حضور روشنک نوعدوست، بار دیگر جان گرفت. روشنک این بار برای تشریح کاستی های اجتماعی، تأتر را برگزید تا به گفته خودش برای "مبارزه اجتماعی آماده شود و قدم های سریعی در راه تعالی و نجات و ثبت حقوق مدنی نسوان بردارد". این تأتر قصد داشت همین مسائل عام را به نمایش بگذارد تا بتواند به گونه ای انقلابی عمل کند. .گروه او علاوه بر اجرای نمایشنامه های زنانه که از دل جامعه بر می خاست به تبعیت از تأترهای آن زمان در تهران ، بخش هایی از آثار مولیر، ویکتور هوگو و راسین را برای بانوان اجرا می کرد. کلیه در آمد این مجمع به مصرف تأمین بودجه مدرسه نسوان می رسید. اعضای مجمع عبارت بودند از: پریرخ نویدی کسمائی، سرور مختاری، ماهرخ کسمایی، "مینویی" فرخنده نویدی کسمایی، ایراندخت نویدی کسمایی، خدیجه توکلی، فرانک آبتین، روشنک نوعدوست، فهیمه حقیقی، شوکت روستا، قیصر سیف، شوکت سیفی شریفی، دولت شهرستانی، زهرا شکوری، و جمیله صدیقی. پرشماری اهالی کسما در جمعیت سعادت نسوان البته بی دلیل نیست. نزدیک شهر مرکزی جنگلی ها و از پایگاه های فرماندهی کمونیست ها بود. بیشتر اعضای جمعیت ، همسر، خواهر و خویشاوند مردان کمونیست بودند که از این روستا جنبش را هدایت می کردند. این زنان خود را کمونیست می دانستند و بسیاری از آنها عضو حزب کمونیست ایران بودند. با همراهی این زنان و چند بانوی ارمنی، پس از تهران رشت دومین شهری بود که تأتر خود را از حوزه صرف مردانه خارج می کرد. اما تلاش قانون، اجتماع و عرف ، همراه با تحقیر و افترا همچنان برای واژگونی این فعالیت ها ادامه داشت. دیری نگذشت که "مجمع فرهنگی و هنری پیک سعادت نسوان" به سبب افکار تند انقلابی برخی از اعضا با "سیاست روز" مخالف تشخیص داده شد و برای همیشه تعطیل گردید. به گفته فریدون نوزاد "اگرچه خانم روشنک نوعدوست توانست مدرسه را حفظ نموده و از چنگال خونین بغض دولتیان نجات دهد، ولی تا سال ۱۳۲۰ به طور کامل تحت نظارت شهربانی بود"
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
     
  
صفحه  صفحه 9 از 14:  « پیشین  1  ...  8  9  10  ...  14  پسین » 
ایران

زنان ایرانی در دو قرن اخیر

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA