انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
ایران
  
صفحه  صفحه 35 از 48:  « پیشین  1  ...  34  35  36  ...  47  48  پسین »

Interesting news from Iran | اخبارهای جالب و خواندنی از ایران


مرد

 
سازمان ثبت احوال: جمعیت ایرانیان به ۸۰ میلیون نفر رسیده است

رییس سازمان ثبت احوال ایران جمعیت کشور را ۷۸ میلیون و جمعیت کلی ایرانیان را ۸۰ میلیون نفر اعلام کرد، آماری که نشان می‌دهد شمار ایرانیان مهاجر در خارج کشور دو میلیون نفر است.
خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، روز جمعه، پنجم دی ماه، اظهارات محمد ناظمی اردکانی را بازتاب داده که گفته است: منحنی ولادت، ازدواج، فوت و طلاق در ایران حکایت از آن دارد که «جمعیت کشور رو به کاهش» گذاشته است.
وی در این باره گفت: «آمار‌ها نشان می‌دهد شیب ولادت و ازدواج کاهش یافته و شیب فوت و طلاق در حال افزایش است... [بنابراین] جمعیت کشور رو به کاهش است و نرخ باروری در کشور به ۱.۷ درصد رسیده است که این نرخ با توجه به دو دهه افزایش جمعیتی، نشان می‌دهد دچار سقوط جمعیتی خواهیم شد».
این آمار در شرایطی‌ست که علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی بارها بر افزایش جمعیت ایران تاکید کرده و گفته است که این جمعیت باید به ۱۵۰ میلیون نفر برسد.
در این راستا دولت حسن روحانی نیز برنامه‌هایی را به اجرا گذاشته که هدف از آن افزایش جمعیت ایران است از جمله اعطای کمک هزینه بارداری برای فرزند چهارم به بعد.
با این حال از سخنان رییس سازمان ثبت احوال کشور چنین بر می‌آید که تمایل ایرانی‌ها به خانواده کوچک‌تر است به طوری که «۱۴ درصد خانواده‌های ایرانی تمایلی به داشتن فرزند ندارند و ۱۹ درصد نیز تک فرزند هستند».
آقای ناظمی اردکانی اظهار داشت: «در دهه ۶۰ و ۷۰ متوسط هر خانواده شش نفر بود که اکنون به سه نفر کاهش یافته است و نشان می‌دهد که خانواده‌ها به تک فرزندی و یا نداشتن فرزند تمایل بیشتری دارند».
به گفته او، اگرچه جمعیت کنونی جوان است «اما با در نظر گرفتن مولفه‌های جمعیتی پیش‌بینی می‌شود این شرایط پایدار نخواهد ماند و جمعیت به سمت پیری و میانسالی پیش خواهد رفت».
وی در نهایت تاکید کرد که اگر قرار باشد «جمعیت جوان کشور همچنان پویا و سازنده باقی بماند لازمه آن، رساندن نرخ جمعیتی از ۱.۷ درصد به نرخ بالای جانشین یعنی ۲.۱ درصد است».
سازمان ثبت احوال ایران اردیبهشت ماه اعلام کرده بود که جمعیت کشور از مرز ۷۷ میلیون نفر گذشته است.
مرکز آمار ایران نیز پیش‌بینی کرده که جمعیت کشور در سال ۱۳۹۵ به ۸۰ میلیون برسد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
گفت‌و‌گو با یک فروشنده شیاف ترمیم کننده بکارت : 300 هزارتومان،هزینه ترمیم نیم ساعته پرده بکارت

رمز و راز باکرگی و حفظ پرده بکارت از دیرباز نشان از نوعی دست نخوردگی وحفظ معصومیت فیزیکی بوده و شاید بروز راه‌ها و روش‌های تازه برای وانمود کردن اینکه پرده بکارت کماکان به قوت خود باقی است، نشان از همین تفکر عمیق و ریشه دار دارد.
تفکر متعارضی که روشنفکر و بقال و راننده نمی‌شناسد و جایی که من بزرگ شده‌ام، یعنی خاک تفتیده جنوب، سرشار از قصه‌های دردناک و تاریک دخترکانی است که بابت برون افتادن راز و رمز تنانگیشان از چنبرهٔ تقدس زده بکارت، محکوم به مرگ شده‌اند، روشن ترینشان که ته ذهنم باقی مانده خودکشی همکلاسی زیبا و معصومی است که سوم راهنمایی روی یک نیمکت درس می‌خواندیم، زود عروسش کردند، هنوز هم معصومیت و سادگی‌اش به خاطرم مانده، دخترکی که شب عروسی‌اش مثل یک نگین زیبا می‌درخشید با موهای بافته شده و گل‌های رنگارنگی روی پیشانی که فردای زفاف قربانی فرهنگ درمانده ایی شد که تاوان سرپیچی یا حتی شبههٔ سرپیچی را جان زنانه می‌داند.
نام «شیاف ترمیم کننده بکارت» را اولین بار از یک دوست فیس بوکی شنیدم، دوستی که از یک صفحهٔ فیس بوکی به نام «دختران مجرد» حرف می‌زد که در آن دختران عضو، به طرح مشکلات فیزیکی یا تجربه‌های دردناک و خوشایند دخترانه‌شان می‌پردازند و در آنجا از شیافی صحبت شده که ۳۰ تا ۴۵ دقیقه قبل از رابطه زناشویی در شب عروسی، در واژن قرار می‌دهند و سی دقیقه بعد پوسته ژلاتینی این شیاف پاره شده و محتوای آن به شکل خونریزی کاذب، این تصور را ایجاد کند که در آن لحظه ازاله بکارت انجام شده است.
به این شیاف در انگلیسی‌ یا plastic membrane می‌‌گویند که پوست پلاستیکی معنا می‌‌دهد یا vaginal suppository که معنای آن شیاف واژن است. بیشترین مشتری‌های این پوست مصنوعی در کشورهای اروپای زنان مهاجر از کشور‌های اسلامی هستند.
شماره تلفن یکی از فروشندگان شیاف­های ترمیم بکارت را از همان دوست مجازی می گیرم ، سلام و علیک می­کنم و به عنوان مشتری سراغ قیمت و کیفیت محصول را می­گیرم

می‌گوید: خانم چند بسته می‌خواهی؟

می‌گویم: مگر چه خبر است؟ من یک نفرم. گیرم که بخواهم بخرم به هر حال یک بسته کافی است؟
بعدش می‌پرسم: اول بگو قیمت هر بسته چقدر است؟


300 هزار تومان که اگر بخواهید دم در منزل تحویل بدهیم قیمت کرایه راه یا هزینه پست هم محاسبه می‌شود.
همه جورش را شنیده بودم اما شیاف پرده بکارت به نظرم پدیدهٔ نوبری آمد، تصمیم گرفتم تا آخر بازی را بروم و به طور کلی سر از ماجرا در بیاورم

می‌خواهم بدانم کارکردش چیست؟ به چه صورت عمل می‌کند؟

شما چند سال است دچار مشکل شده‌اید؟

مشکل؟

منظورم این است که بکارتتان از بین رفته؟

من... راستش... یعنی هفت هشت سالی می‌شود.

ببیند این بسته شامل دو عدد شیاف است. من هم تولید کننده نیستم بلکه یک بازاریابم. اما شما را مطمئن می‌کنم که به عملکردش صد در صد اطمینان خاطر داشته باشید، من خودم روزانه بیش از ۱۵ مشتری دارم و تا به حال هیچ کس تلفنی حمل بر نارضایتی نزده و اظهار دلخوری نکرده است.

قرص را چطور استفاده می‌کنند؟

در اصل قرص نیست بلکه نوعی شیاف است. آن را در دو سه سانتی دهانه رحم می‌گذارند، سی دقیقه تا یک ساعت قبل از نزدیکی. پوسته و غشایی که دور این شیاف قرار دارد با جذب رطوبت بدن بسته به طبع سرد یا گرم استفاده کننده، تولید خونابه می‌کند.

ساخت ایران است؟

بله. ایده آن اولین بار توسط یک کشور اروپایی اجرا شده اما بعدش توسط داروسازان داخلی تولید شده.

یعنی تولید و فروش آن مجاز است؟

خانم اصول الدین می‌پرسید؟ شما یک مصرف کننده‌اید چه کار به کار این مسائل دارید؟ شما سفارشتان را بدهید اگر شیاف عمل نکرد من به شما قول می‌دهم پولتان را برمی گردانم.

به نظرتان یک بسته یا یک شیاف برایم کافی است؟

یک بسته که کافی است چون بسته‌های ما دو شیاف دارند. یکی را قبل از شب زفاف به طور امتحانی مصرف می‌کنید تا طبعتان مشخص شود. چون شیاف‌ها بسته به طبعتان و میزان حرارت بدنتان عمل می‌کنند، کسانی که سردمزاجند چیزی حدود ۴۵ تا 50 دقیقه زمان لازم دارند تا غشای بیرونی شیاف رطوبت بدنشان را جذب کند ولی آنان که مزاجشان گرم است ۳۰ تا 35 دقیقه کافی است.

رنگ و بوی خونش چه؟ به شکلی نیست که طرف مشکوک بشود به کل ماجرا؟

نه. رنگی که تولید می‌کند و بوی آن شبیه به خون طبیعی است. میزانش هم به میزان خون طبیعی پرده بکارت است که از دهانه رحم خارج می‌شود و حتی روی آلت مرد هم باقی می‌ماند.

قابل استفاده مجدد هم هست؟ مثلا کسی بخرد و بعد به دوستش هم بدهد؟

چقدر سوال می‌پرسید خانم؟ یک بسته قرص ۳۰۰ هزار تومانی می‌خواهید به اندازه سه میلیون تومان وقت مرا گرفتید.

راستش خیلی کنجکاو شدم

نه یک بار مصرف است اما به علت ترکیباتش تا دو سال توی دمای معمولی اتاق دوام می‌آورد، یعنی اگر خریدید و عروسی به هر دلیل بهم خورد تا دو سال برای شما باقی می ماند. شما کافی است با تلفن‌های ما تماس بگیرید آن را دو روز بعد به هر جای ایران که خواستید برایتان می‌فرستیم.

به نظرتان انجام این کار اخلاقی است؟ اینکه کمک کنید تا یک نفر به نفر دیگری که قرار است یک عمر با هم زندگی کنند، دروغ بگوید؟ بهتر نیست در ابتدای مسیر زندگی طرفین ماجرا با هم روراست باشند و مثلا به گذشته هم کاری نداشته باشند؟

خانم شما اگر از اداره پلیس یا وزارت بهداشت تماس می‌گیرید باید بگویم ما برای کارمان مجوز داریم می‌توانیم پاسخگو باشیم.

نه. من خبرنگارم. ببخشید باید از‌‌ همان اول گفت‌و‌گو می‌گفتم ولی ترسیدم شما مکالمه را قطع کنید. الان هم اگر تمایلی نداشته باشید این گفت‌و‌گو را منتشر نمی‌کنم.

نه اشکال ندارد. به هر حال شما که اسمم را نمی‌دانید. اما بهتر بود‌‌ همان اول می‌گفتید.

اما نگفتید به نظرتان این کاری که می‌کنید اخلاقی است؟ از اینکه به یک پروسه دروغگویی کمک می‌کنید احساس عذاب وجدان ندارید؟

خیر مطلقا.
ببیند دخترانی هستند که از سر کم توجهی و غفلت و بدون اینکه به دنبال بی اخلاقی یا تنوع بوده باشند با یک انتخاب اشتباه بکارتشان را از دست داده‌اند. بعضی‌ها به علت خودارضایی این اتفاق برایشان افتاده. اتفاقا بیشتر کسانی که با من تماس می‌گیرند و گاهی درد دل می‌کنند دخترانی هستند که حین خودارضایی دچار مشکل شده‌اند. اما این‌ها هم حق زندگی دارند. یکی دو مورد مراجعه کننده هم داشته‌ام که به خاطر افتادن از بلندی و ورزش‌های سنگین دچار مشکل شده‌اند.

استقبال از این شیاف‌ها چطور بوده؟

باورتان نمی‌شود خانم. فوق العاده است. من هر روز بیش از صد تماس را جواب می‌دهم و تقریبا ۱۵ بسته می‌فروشم. به هر حال روش جراحی مشکلات خودش را دارد بعضی‌هاشان هزینه عمل جراحی بکارت را ندارند. ضمن اینکه با جراحی تشت رسواییشان پیش سایر اعضای خانواده که در جریان نیستند از بام می‌افتد. کل خانواده متوجه بستری شدن و جراحی کردن دخترک بیچاره می‌شوند. احتمال عفونت و درد و مشکلات دیگر هم هست و البته در روش جراحی، پرده بکارت ترمیم شده فقط نه ماه تا ۱۳ ماه دوام دارد و بعدش به خودی خود زایل می‌شود. اما این بسته شیاف نه هزینه بالایی دارد نه رسوا کننده است. می‌خری و نیم ساعت قبل از نزدیکی و دخول می‌گذاری داخل دهانه رحمت و دیگر تمام.

باز هم به نظر من کار اخلاقی و درستی نیست. اینکه یک نفر مجبور باشد گذشته اش را و هویتش را انکار کند یا خفت بار تلقی کند.

بروید بابا. خانم جان اخلاق کیلو چند است؟ شما مگر کجا زندگی می کنید؟ لابد ایران نیستید؟ آنجا که جان و امنیت خانم‌ها تهدید می‌شود به نظرتان کار بدی است ما کمکشان کنیم؟ من کاملا احساس آرامش خاطر دارم. به یک عده کمک می‌کنم تا به ادامه زندگیشان امیدوار باشند. تحت فشار و شکنجه و قضاوت نباشند و از افسردگی و انزوا خارج بشوند بروند پی زندگی عادیشان.

شاید بهتر است پسرانمان را جوری بار بیاوریم که بدانند وقتی خودشان قبل از ازدواج حق تجربه جنسی دارند ، همسران آینده‌شان هم این حق را دارند.

ول کنید خانم تو رو خدا. تا شما بیایید فرهنگ سازی کنید چند نسل نابود شده این وسط. بفرمایید بیایید فرهنگ سازی کنید؟ فرهنگ کیلویی چند است؟ بروید ببینید اوضاع بعضی جراحان عمومی و بعضی پزشکان زنان و زایمان برای ترمیم پرده بکارت چقدر شلوغ و آشفته است. برای بعضی‌ها شده کاسبی. رقم‌های کلان می‌گیرند و خانواده بیچاره هم ناچارند با تحمل استرس و قرض و هزار بدبختی هزینه ترمیم بکارت را تهیه کنند.
من اگر اجازه بدهید باید بروم. چندین پشت خطی و مشتری را به خاطر تلفن شما از دست دادم.

ممنونم. می‌توانم حرف‌هایتان را منتشر کنم

بله خانم به هر حال شما که اسم مرا نمی دانید اما خواهش می­کنم شماره تلفنم را به دوستانتان ندهید. به هر حال می‌فهمید که؟ ما هم کاسبیم. هی نمی‌خواهیم تحت نظر باشیم.

باشه حتما. ممنونم و روزتان خوش


گفتگو از: ماهرخ غلامحسین پور
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
انجام جراحی نادر برای خروج میلگرد یک متری از سر یک کارگر در تهران

جراح مغز و اعصاب بیمارستان حضرت رسول جزئیات یکی از نادرترین‌های عمل‌های جراحی برای خروج میلگرد یک متری از سر یک کارگر را تشریح کرد.
دکتر علیرضا طبیب خوئیی گفت: بیمار توسط اورژانس تهران به بیمارستان حضرت رسول اکرم به همراه اسکورت گروه آتش نشانی آورده شد.
وی با بیان اینکه در بدو ورود بیمار، بی قرار بود و هوشیاری کامل نداشت، افزود: اما از نظر پزشکی با توجه به اینکه هنوز با افت هوشیاری شدیدی مواجه نبودیم به این معنی بود که ما احتمالا زمان برای انجام روند تشخیصی و درمانی مناسب خواهیم داشت.
این پزشک با بیان اینکه میلگرد به طول حدود یک متر از پیشانی بیمار در سمت راست وارد و از استخوان پشت سری در سمت چپ خارج شده بود گفت: دو صفحه فرضی در جمجمه وجود دارد که مغز را به دو نیمه راست و چپ و یا دو نیمه جلو و عقب تقسیم می کنند؛ جسم خارجی که هر دو این صفحات را قطع کند مشابه این بیمار شانس وی را برای زنده ماندن کاهش می دهد، خصوصآ که این جسم کاملآ آلوده هم بوده و دقیقآ از نواحی مرکزی مغز عبور کرده باشد که با مناطق حیاتی مجاورت دارد؛ تنها نکته مثبت فیکس شدن میلگرد داخل جمجمه از دو محل ورود و خروج بود که در غیر این صورت هر حرکت کوچکی در آن حین جابه جایی بیمار، آسیب وارده را شدید و شدیدتر می کرد؛ با این حال جهت جلوگیری از هر گونه جابجایی، بیمار با داروهای خواب آور آرام شد.
طبیب خوئیی گفت: پیش از شروع جراحی، انجام سی تی اسکن می توانست اطلاعات بیشتری را در اختیار پزشکان قرار دهد اما سر بیمار با میلگرد یک متری وارد دستگاه نمی شد، به ناچار به کمک پرسنل آتش نشانی با دستگاه هوا برش بدون هیچ لرزش یا حرکتی در میلگرد طول آن کوتاه شد. پس از انجام سی تی اسکن و بررسی مسیر عبور میلگرد و عروق مجاور آن و با بررسی ناهمواری های دو سمت میلگرد تصمیم به خارج کردن جسم از پشت سر گرفته شد تا آسیب بیشتری به مغز وارد نشود. بیمار به اتاق عمل منتقل شد و بعد از بیهوشی سر وی در وضعیت خوابیده به پهلو فیکس شد. داروهای ضد عفونی کننده جهت کاهش حجم آلودگی قسمتی از میلگرد که خارج از جمجمه و در دسترس ما بود بکار رفت و بعد از انجام اقدامات اولیه محل ورود و خروج میلگرد برش داده شد.
وی افزود: استخوان های اطراف با دریل ظریف تراشیده شدند تا جسم آزاد شود، پرده های اطراف مغز دور تا دور میلگرد باز شدند و خونریزی موضعی مغز کنترل شد و سپس با کمک دستیاران بدون ایجاد تغییری در مسیر عبور، میلگرد به آرامی از پشت سر بیمار خارج شد. هر گونه جابجایی بعد از آزاد شدن میلگرد می توانست باعث تشدید آسیب مغزی شود. بعد از خارج شدن کامل میلگرد، خونریزی مسیر خروج کنترل شد و پرده های مغز و پوست ترمیم شدند.
این پزشک با بیان اینکه این جراحی از ابتدا تا انتها حدود سه ساعت به طول انجامید، گفت: خوشبختانه در طول جراحی مشکل خاصی که روند پیش بینی شده ما را مختل کند اتفاق نیفتاد و در زمان خارج کردن میلگرد آسیبی به عروق مجاور که سبب خونریزی داخل مغز شود روی نداد و خونریزی سطحی مغز کنترل شد.
طبیب خوئیی با بیان اینکه در حال حاضر بیمار کاملا هوشیار است و تکلم و حرکات اندامها کاملا طبیعی است، افزود: عفونت مغزی (مننژیت) ثانویه به جسم آلوده که قابل پیش بینی بود با آنتی بیوتیک درمان شده و طی روزهای آینده دوره درمانی آن به پایان می رسد و بیمار قابل ترخیص خواهد بود.
وی گفت: بیمار قبل از جراحی هوشیار نبود و به دلیل بی قراری و جهت پرهیز از تشدید آسیب در اورژانس به وی داروهای خواب آور تجویز شده بود.
این پزشک در مورد فراوانی این حوادث گفت: چنین حوادثی گرچه گزارش شده اند اما نادر بوده و معمولا هر کدام ویژگی منحصر به فرد خود را دارند. در مرکز ما نمونه های دیگری مثل ورود سلاح سرد، تیغ سنگ بری، گلوله و ... در سالهای اخیر وجود داشته که تحت درمان قرار گرفته اند و درمان بعضا موفق یا ناموفق بوده اما جدا از سرنوشتی که برای این افراد روی می دهد، مسئله مهم پیشگیری از تکرار چنین حوادثی است که در بسیاری موارد در محیط کار روی داده و با رعایت اصول ایمنی از جمله استفاده از کلاه ایمنی ضروری است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
پانسیون‌ حیوانات خانگی؛ شغلی نوظهور و پولساز در تهران

مراکزی در تهران دایر شده‌اند که مراقبت و پرستاری از حیوانات خانگی را در غیاب صاحبانشان بر عهده می‌گیرند. این پانسیون‌ها برای سگ و گربه و پرندگان میهمان، لباس و خوراک و اسباب بازی و وسایل آسایش و پیرایش نیز عرضه می‌کنند.
روزنامه "شهروند" در گزارشی با موضوع پانسیون‌های نگاهداری حیوانات خانگی در تهران، به امکانات عرضه شده در این مراکز و هزینه‌های آنها پرداخته است. این پانسیون‌ها که در شمال شهر قرار دارند، در اصل برای نگاهداری این حیوانات در غیاب صاحبان‌شان دایر شده‌اند اما خدماتی چون فروش وسایل خور و خواب، نظافت و بهداشت و یا آموزش و تربیت سگ و گربه را نیز ارائه می‌دهند.
در گزارش شهروند از این پانسیون‌ها با نام "هتل" یاد شده است؛ هتل‌هایی که بر حسب امکانات و سرویس‌های خود تا سطح "هتل پنج ستاره" نیز ارتقاء می‌یابند. شهروند می‌نویسد که این شغل نوظهور به سرعت در حال گسترش است.
در این مراکز، انواع اسباب‌بازی‌‌، لباس، کفش و غذاهای مخصوص خارجی وجود دارند و خدمات آرایشی و پیرایشی هم‌چون کوتاه کردن مو و ناخن و بال، شستشو و نیز معاینات دامپزشکی ارائه می‌شود. تبلیغات این مراکز در دنیای مجازی صورت می‌گیرد.
هزینه‌ها بر اساس کیفیت خدمات و محل پانسیون تعیین شده‌اند. سرویس برخی از آنها به چند قفس و مقداری خوراک محدود می‌شود که در این صورت، هزینه نگاهداری حیوانات روزانه ۵ تا ۱۰ هزار تومان است. در پانسیون‌های لوکس اما بهای نگاهداری به روزی ۵۰ تا ۷۰ هزار تومان می‌رسد. این قیمت‌ها مربوط به سگ و گربه هستند و مخارج نگاهداری جوندگان و پرندگان ارزان‌تر است.
شهروند می‌نویسد که هزینه مراقبت روزانه از جوندگان و پرندگان، بین ۲ تا ۱۰ هزار تومان است: «شاغلان مالک حیوان خانگی به صورت ماهانه حداقل ۶۰ هزار و حداکثر ۲ میلیون تومان برای نگاهداری حیوانات‌شان هزینه می‌کنند.»


دوره‌های آموزشی و پرورشی
در این پانسیون‌ها دوره‌های آموزشی نیز برگزار می‌شود. مربی مرکزی در الهیه گفته است که سگ‌ها و گربه‌ها در این دوره‌ها در دو مرحله مقدماتی و پیشرفته تربیت می‌شوند: «در دوره مقدماتی دستورهای ضروری به توله‌ها آموزش داده می‌شود مثل این که کجا دستشویی برود، فرامین بکن و نکن را یاد بگیرد و اوامر صاحبش را بفهمد. مرحله پیشرفته برای اصلاح رفتار حیوان، افزایش اعتماد به نفس او، از بین بردن ترس‌هایش و ترک عادت‌هایی مثل صمیمیت با غریبه‌هاست.»
نرخ دوره یک ماهه کلاس‌های مقدماتی ۵۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان و نرخ کلاس‌های ۱۲ جلسه‌ای پیشرفته یک میلیون و ۲۰۰ تا یک میلیون و۵۰۰ هزار تومان است. این پانسیون‌ها برای صاحبان حیوانات نیز دوره‌های آموزشی دارند تا به آنها چگونگی تشویق و تنبیه حیوان، تفاوت نژادها و باید و نباید رفتار با حیوان را یاد بدهند. هر جلسه آموزش مالکان، ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومان هزینه دارد.
در پانسیون‌های مربوطه، آرایشگاه‌های مخصوص حیوانات نیز به راه هستند؛ آرایشگاه‌هایی که کوتاه کردن ناخن، چیدن بال و سوهان زدن نوک پرنده و مدل دادن به موی سر و تن سگ و گربه را انجام می‌دهند. صاحبان حیوانات برای انتخاب مدل مو، از ژورنال‌های خارجی موجود در پانسیون‌ها استفاده می‌کنند. نرخ پایه آرایش سگ کوچک ۲۵ هزار تومان، سگ بزرگ ۳۵ هزار تومان و گربه ۳۰ هزار تومان است.


خدمات جفت‌یابی و جفت‌گیری
یافتن جفت از دیگر سرویس‌های این پانسیون‌هاست. یک دامپزشک بر روند تولید مثل حیوانات با یافتن جفتی سالم و هم نژاد نظارت می‌کند و البته این امر با انتخاب مالکان و از طریق آلبوم‌هایی انجام می‌شود که از عکس و شناسنامه انواع حیوانات داوطلب تهیه شده است.
برخی از این پانسیون‌ها خدمات کاشت میکروچیپ (برای گم نشدن حیوان) و ثبت رسمی نژاد حیوان‌ را هم ارائه می‌دهند که بین ۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومان هزینه دارد. قیمت نوزادان سگ و گربه در پانسیون‌ها حداقل حدود ۵٠٠‌ هزار تومان و حداکثر به ٢ تا ٣‌میلیون تومان برای نژادهای کمیاب‌تر می‌رسد.
اصلی‌ترین تعهدات پانسیون‌های یاد شده، شامل تمیز کردن به موقع قفس‌های نگاهداری، بهداشت حیوان، استاندارد بودن خوراک و چکاپ‌های دامپزشکی می‌شوند. صاحب یک پانسیون در منطقه ده تهران به شهروند گفته است: «حیوان خانگی به دلیل وابستگی به مالک خود اگر مدتی طولانی در جای دیگر نگاهدای شود، دچار افسردگی و بی‌غذایی می‌شود. اگر پرنده باشد آواز نمی‌خواند یا پرهایش می‌ریزد. به همین دلیل پانسیون‌ها از پذیرش بیش از یک ماه حیوان به دلیل دردسرهای احتمالی خودداری می‌کنند.»


از پانسیون تا بازداشتگاه
شغل نوظهور پرستاری و پیرایش و پرورش حیوانات خانگی در حالی رو به گسترش است که گرداندن سگ در معابر عمومی در ایران جرم تلقی می‌شود و تلاش‌های نوینی نیز برای جرم‌انگاری نگاهداری سگ، صورت می‌گیرد.
۳۲ نماینده مجلس ایران طرحی را ارائه کرده‌اند که در صورت تصویب آن، "گرداندن سگ و میمون دراماکن عمومی" مجازات جدی خواهد داشت. طبق این طرح، نه تنها سگ گردانی در شهر، بلکه معامله و نگاهداری سگ در خانه نیز مجازاتی چون ۷۴ ضربه شلاق، سه تا شش ماه حبس، ضبط حیوان و جریمه نقدی از یک تا ۱۰ میلیون تومان خواهد داشت.
تدوین کنندگان این طرح خواستار آن شده‌اند که حیوانات مصادره شده به "باغ وحش، جنگل یا بیابان" منتقل شوند و هزینه‌های نگاهداری تا پایان مراحل انتقال نیز بر عهده صاحبان‌شان باشد.
پیش از این و در بهار سال ۱۳۹۲ نیز "یگان امداد" نیروی انتظامی با انجام عملیاتی در خیابان‌ها، سگ‌ها را از صاحبانشان گرفته و به بازداشتگاه کهریزک برده بود. از بین ۱۵۰ سگی که بازداشت شده بودند، حدود ۶۰ قلاده سگ و سگ‌توله به دلیل تشنگی، گرسنگی و بیماری‌های ویروسی تلف شدند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
چگونه تصادف یک موتورسوار جان دختر ۱۹ ساله را نجات داد؟

تصادف یک موتورسوار و مصدومیت وی موجب نجات دختر ۱۹ ساله‌ای شد که از پل شهید کاظمی سقوط و با یک دستگاه خودروی سواری برخورد کرده بود.
حسن عباسی مدیر روابط عمومی اورژانس تهران در گفت وگو با خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری فارس، از نجات یک دختر 19 ساله توسط تکنسین های اورژانسی خبر داد که برای نجات جان یک موتورسوار به محل حادثه اعزام شده بودند.
وی در این ارتباط گفت: ساعت 20 شب گذشته خبر یک تصادف در اتوبان رسالت به مرکز اورژانس تهران مخابره شد و بلافاصله یک دستگاه آمبولانس به محل حادثه اعزام شد.
عباسی ادامه داد: در این حادثه یک موتورسوار با یک دستگاه پراید برخورد کرده و دچار جراحت از ناحیه دست و دو پا شده بود.
وی به نقل از یکی از اعضای اورژانس حاضر در صحنه حادثه گفت: پس از حضور در محل حادثه، اقدامات اولیه بر روی مصدوم صورت گرفت و در حین انتقال وی به بیمارستان امام حسین(ع) در مسیر بیمارستان با ازدحام جمعیت در زیر پل شهید کاظم‌زاده حوالی سبلان مواجه شدیم.
مدیر روابط عمومی اورژانس تهران به نقل از تکنسین حاضر در صحنه حادثه ادامه داد: بلافاصله متوجه شدیم که یک دختر 19 ساله حین عبور از پل سقوط کرده و پس از سقوط با یک خودروی عبوری برخورد و به شدت مجروح شده است که با توجه به وخامت حال مصدوم و نبودن زمان کافی برای درخواست آمبولانس کمکی و احتمال جان باختن مصدوم، اولین اقدامات برای زنده نگه داشتن وی صورت گرفت و این دختر به همراه موتورسوار مصدوم به بیمارستان منتقل شدند.
به گفته وی با حضور سریع اورژانسی که برای نجات موتورسوار به مأموریت اعزام شده بود بر بالین دختر 19 ساله خوشبختانه جان این دختر 19 ساله حفظ شد.
به گزارش فارس، در حین انجام این مأموریت یکی از تکنسین‌های اورژانس به علت ازدحام جمعیت از ناحیه چشم آسیب دید، اما با این وجود مجروحان دو حادثه متفاوت را به مرکز درمانی منتقل کرد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
پهلوان مقدم، مدیرعامل پدیده شاندیز کیست؟

محسن پهلوان مقدم، مدیرعامل شرکت پدیده را اوایل سال 90 در جزیره کیش دیدم، مردی کوتاه قامت، خوش صحبت، بذله گو و شلوغ. بابک زنجانی هم آن وقت ها تازه داشت در کیش جان می گرفت. پهلوان مقدم رستوران بزرگش را در گوشه ای دور افتاده راه انداخته بود، راضی به نظر نمی رسید ولی ایده اش ساخت یک شهر رویایی در کیش بود و مصمم نشان می داد برای اجرایش. دنبال این بود که نماد رستورانش که یک لنگر بزرگ بود، بشود نماد جزیره کیش و می خواست پروژه رسانه ای برای این تعریف شود.
دوستش که نشریه ورزشی داشت می گفت پهلوان مقدم می خواهد جدی تر وارد فعالیت های تبلیغاتی و رسانه ای شود. ایده عجیبش این بود که رسانه ها می توانند یک بچه خوشگل بسازند از کارهایی که او می کند، طوری که همه تعریف کنند ازش. خبرگزاری دانشجو چند روز پیش گزارش داد: ۱٫۵ درصد از حجم درآمد صدا و سیما از محل تبلیغات مربوط به شرکت پدیده شاندیز است، علاوه بر این روزانه در روزنامه‌های سراسری هم تبلیغات دارد که به طور متوسط هزینه هر روز تبلیغ، تنها در یک روزنامه ۳۰ تا ۴۰ میلیون تومان است." خب! این یعنی که ایده بچه خوشگل را او خیلی خوب دارد دنبال می کند.
دنبال کارهای خیریه و مذهبی هم بود، مثلا یک مورد دیدم که 150 میلیون تومان داده به ستاد بازسازی عتبات عالیات که خرج مکان های مذهبی شیعیان در عراق شود، به ابومسلم خراسان و پرسپولیس هم کمک کرده بود. ادبیات مخصوص این کارها را هم دارد. مثلا وقتی می خواست سهام شرکتش را به قیمت 8 هزار تومان بفروشد، گفت عدد 8 به نیت امام رضا انتخاب شده است.
او تیرماه سال 92 در گفت و گو با مجله زندگی ایده آل اینطوری خودش را توصیف کرده است: " بچه خیابان تهران، مشهد هستم. نسل در نسل، ما در کارهای ساختمانی بودیم. کاشی‌کاری‌های حرم امام رضا (ع) و بقعه خواجه‌ربیع، کار پدربزرگ من بوده. برای همین ما هم درکار ساخت و ساز افتادیم. مجتمع سازی و ویلا سازی و... ؛ اما با این حال در تمام مدتی که در کار ساخت و ساز بودم، هرچند روز یک مرتبه به رستوران شاندیز سر می‌زدم. چون بهترین جایی بود که می‌توانستیم در مشهد غذا بخوریم. این رفت‌و آمدها باعث شد ما یک کار مشارکتی را آغاز کنیم؛ سال 1376 بود که با همکاری یکی از رستوران‌های زنجیره‌ای شاندیز، رستوران شاندیز خیابان جردن تهران را برپا کردیم ... بازی تبلیغات را از گروه ارمغان بهزیستی یاد گرفتم؛ برگه‌هایی را با 200 تومان به مردم می‌فروختند تا در قرعه‌کشی‌جایزه‌های نقدی شرکت کنند. در واقع کاغذ می‌فروختند به مردم. یک تیم بازرگانی فرانسوی هم پشت ماجرا بود ... با این تیم بازرگانی دیدار کردم، پیشنهاد کردند برای افتتاح رستوران شاندیز در جردن تبلیغ کنم ... بازی تبلیغات را آغاز کنم ... در افغانستان رستوران را افتتاح کردم، پاتوقی شد برای وزیران افغانستان. حتی حامد کرزای هم، برای یک وعده به رستوران ما آمد. از همه مهم‌تر چیزی ‌که برای سفارت ایران هم غیرقابل پیش‌بینی بود، حضور زلمای خلیل‌زاد، سفیر وقت ایالات متحده آمریکا در رستوران ما بود ... تمام حق انحصاری بیل‌بورد‌های تبلیغاتی افغانستان را به مدت 20 سال از حامد کرزای گرفتم .... شروع کردم به ساختمان سازی. چند مجتمع را کلنگ زدم. البته دراین مدت، آستان قدس رضوی هم، در افغانستان سرمایه‌گذاری کرد و شریک ما شد ... اما داستان پدیده شاندیز. یک روز دریکی از باغ‌هایم در شاندیز نشسته بودم. جمعی از دوستان بودیم و شهردار شاندیز هم بود. او من را دعوت کرد، فردای آن روز به دفتر شهردار بروم. روز بعد شهردار شاندیز به من گفت یکی از پارک‌های شاندیز، تبدیل شده به پاتوق معتادان. از من خواهش کرد دراین پارک سرمایه‌گذاری کنم ... بازهم بمباران تبلیغاتی را آغاز کردم. جوری ... در ایران، رستورانی نداریم که با این ظرفیت رقابت کند. در دنیا هم فقط رستورانی در دمشق سوریه ساخته شده که ظرفیت آن 6 هزار نفر است. البته ما در پدیده شاندیز در یک وعده، 8 هزار غذا دادیم، این رکورد در هیچ جای دنیا ثبت نشده."
اما پهلوان مقدم آرام و سرخوش آن روزها، این روزها درگیر یک ماجرای پیچیده شده و دارد بابک زنجانی دوم می شود. شرکت پدیده، بهمن 83 ثبت شده است. اول اسمش بود "شرکت سرمایه‌گذاری کاوشگران سهام"، سال 87 تغییر اسم داد به " شرکت توسعه بین‌المللی صنعت گردشگری پدیده شاندیز." 73 درصد سهام این شرکت متعلق به خانواده پهلوان مقدم است.
زیر مجموعه شرکت پدیده، 7 شرکت مشغول به کار هستند: "شرکت ابنیه و ساختمان پدیده شاندیز، پدیده پارسیان توس، بین‌المللی کیش، تجارت الکترونیکی پدیده کیش، آریا دوام ساز شرق، شهربازی پدیده شاندیز و باشگاه فرهنگی ورزشی پدیده". شرکتی که الان فعالیت هایش دردسرساز شده، "ابنیه و ساختمان پدیده شاندیز" است که سال 87 ثبت شده.
ایران وایر قبلا در گزارشی به فاسد بودن روند خرید و فروش سهام این شرکت اشاره کرده بود. ارزش سهام شرکت پدیده سال 88، 100 تومان بوده، دی ماه 93 رسیده به 11300 تومان.
هفته گذشته اعلام شد که فروش سهام پدیده شاندیز با دستور قضایی ممنوع و دفاتر فروش سهام پلمپ شده اند. غلامعلی صادقی، قاضی پرونده پدیده در مشهد هم گفته "به خاطر افزایش های به اصطلاح بادکنکی و غیرقانونی سهام، مبالغ میلیاردی جابه جا شده است که این امر حتما نیازمند شفاف سازی است تا هر کسی یک شبه میلیاردر نشود."
پیش از این، محسن پهلوان مقدم، مدیرعامل این شرکت گفته بود: "شاید پدیده اولین و آخرین شرکت اقتصادی در دنیا باشد که در آن سهام افزایش پیدا می‌کند و قیمت سهم در آن کاهش نمی یابد. از بزرگان علم اقتصاد هم بپرسید به شما می‌گویند که این موضوع کاری بزرگ است."
شرکت پدیده در سال 92 سودی معادل 680 میلیارد تومان داشته، روزنامه قدس در گزارشی درباره ابعاد فعالیت های این شرکت، نوشته: "بیش از 64 درصد سود خالص سال مالی 92 شرکت پدیده، ناشی از معاملات درون گروهی و سود فروش سهام شرکت بین المللی پدیده شاندیز کیش به شرکت ابنیه و ساختمان پدیده شاندیز به مبلغ 4353 میلیارد ریال بوده ؛ به عبارتی حدود 835 تومان از سود 1305 تومانی "پدیده" از بابت انجام معاملات درون گروهی است که طی آن تنها سهام از یک شرکت به یک شرکت دیگر زیرمجموعه آن منتقل شده، یعنی شرکتی با سرمایه 14 میلیارد تومانی به قیمتی بیش از 435 میلیارد تومان فروخته شده."
تخلفات پدیده محدود به این موارد نیست. این شرکت در مشهد با تغییر کاربری 41.5 هکتار خارج از محدود شهری، مساحت اجرای پروژه پدیده شاندیز را به 50 هکتار رسانده، آن را جزو محدوده شهری تعریف کرده، مسئولان استانی و شهری و نمایندگان مجلس هم حمایت کرده و صدا و سیما هم تبلیغ این پروژه مشغول شده است. پدیده در قزوین و شمال کشور هم از این کارها کرده و تقریبا در همه جای ایران می توان تبلیغات این شرکت را مشاهده کرد. در طول یک سال گذشته، دفاتر فروش سهام پدیده در 20 شهر بزرگ ایران به فروش سهام 150 پروژه این شرکت مشغول بوده اند.
اعداد و ارقام درباره شرکت پدیده هر روز بزرگ تر می شوند و بازیگران ماجرا، گردن کلفت تر. کیهان در سرمقاله 15 دی ماه نوشته که این شرکت 90 هزار میلیارد تومان سهم به مردم فروخته، 100 هزار سهامدار نگران هستند، خبرنگاری از محسنی اژه ای، سخنگوی قوه قضاییه درباره بدهی 94 هزار میلیارد تومانی این شرکت پرسیده، 4 وزارتخانه شاکی هستند، دادستان کل کشور وارد ماجرا شده و قرار است پرونده اش در ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی بررسی شود، نمایندگان مجلس که همین چند ماه پیش پروژه های پدیده را افتخار ملی توصیف کرده بودند، حالا می گویند فاجعه و فساد ملی رخ داده، تیم پدیده شاندیز معلوم نیست چه شود، مثل راه آهن بابک زنجانی می شود یا دامادش امیر منصور آریا. خروج پهلوان مقدم از کشور تکذیب شده تا مبادا خاوری دیگر ظهور کند و ... در این کشاکش، پهلوان مقدم هم دو روز پیش به روزنامه شهرآرای مشهد گفته است: "سهامداران نگران نباشند، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد." اعتماد به نفس و آرامش کماکان در جمله‌هایش موج می‌زند، بابک زنجانی، امیرمنصور آریا، حتی دورتر، شهرام جزایری هم اینطوری بودند، نمایندگان اقتصاد امروز ایران، اقتصادی پر از پتانسیل توسعه و رقابت ولی فاسد و عقب مانده، شبیه جزیره زیبای کیش.

ایران وایر : رضا حقیقت نژاد
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  ویرایش شده توسط: pixy_666   
مرد

 
گفت و گو با یک مامور اجرای حکم اعدام

وقتی طناب دار پای منبع و درهای پلمپ شده هواخوری را می‌بیند، پی می برد که قرار است مراسم اعدام در زندان برگزار شود اما اصلا به مغزش هم خطور نمی‌کند کسی که باید چهارپایه را از زیر پای متهم بکشد، خود او است.
«رسول»، سرباز وظیفه یگان حفاظت سازمان زندان ها بود و داخل زندان خدمت می کرد. پنج ماه بیش‌تر از خدمتش نگذشته بود که یک‌روز فرمانده او را صدا می‌کند و می‌گوید در مراسم اجرای اعدام امروز باید به عنوان مامور اجرای حکم حضور داشته باشی.
او به «ایران‌وایر» می‌گوید: «وقتی فرمانده این حرف ها را زد، هم استرس گرفتم و هم دچار هیجان شدم. راستش را بخواهید، از قبل هیجان تماشای چنین مراسمی را هم داشتم. در زندانی که من خدمت می‌کردم، همیشه طناب دار را پای منبع می بستند و پلمپ هواخوری که هر روز صبح باز می‌شد، تا زمان اتمام مراسم اعدام باز نمی‌شد. وقتی طناب دار را می‌دیدم، دلم می‌خواست این مراسم را ببینم اما سربازان اجازه دیدن مراسم اعدام را نداشتند مگر زمانی که مامور اجرای حکم می‌شدند.»
اولین بار که کنار چوبه دار می‌ایستد، دست و پای خودش بیش‌تر از متهم می‌لرزد: «پای خودم توان رفتن نداشت اما به من گفتند متهم را ببر پای چوبه و طناب را دور گردنش بیانداز. پای متهم قفل شده بود و سخت حرکت می‌کرد و من با این که خودم می‌لرزیدم، لرزش شدید بدن او را احساس می‌کردم. ولی به هر حال، او را پای چوبه بردم و طناب را به گردنش انداختم.»
متهم به جرم و خرید و فروش مواد مخدر و تجاوز به عنف حکم اعدام گرفته بود. رسول می‌گوید: «اعدام با قصاص فرق دارد. قصاص جنبه شخصی دارد و اعدام جنبه عمومی و دولتی. در قصاص، اولیای دم متهم حضور دارند، می توانند ببخشند و یا اگر نبخشند، خودشان چهارپایه را از زیر پای متهم می‌کشند. اما در حکم اعدام دولتی "بخشش" سر صحنه اعدام وجود ندارد و یکی از ماموران اجرای حکم که سربازان هستند و یا کارمندان اداره اجرای احکام باید چهارپایه را از زیر پای متهم بکشد. البته در زندانی که من بودم، چهارپایه بود اما شنیده‌ام در زندان های بزرگ تر اهرمی وجود دارد که مامور اجرای حکم فقط آن را فشار می‌دهد.»
بعد از قرائت کیفر خواست، رسول باید چهارپایه را از زیر پای متهم می کشد: «به محض انداختن چهارپایه، وظیفه مامور اجرای حکم تمام است و باید مراسم اعدام را سریع ترک کند.»
رسول تا دوشب نمی‌خوابد، کابوس می‌بیند و عذاب وجدان دارد:«خودم را عامل مرگ یک انسان می‌دانستم و سرزنش می‌کردم. رفتم پیش مشاور زندان و همه‌چیز را برایش گفتم. او گفت این‌ها آدم هایی هستند که باید بمیرند. این هایی که اعدام می‌شوند، خودشان، خودشان را کشته‌اند، تو هیچ‌کدام را نمی‌کشی. کمی حرف زد اما از استرس وجود من کم نکرد.»
رسول حدود 15 بار در مراسم اعدام حاضر شده و صحنه‌های عجیب و غریب زیادی دیده است: «یک بار وقتی متهم را می‌بردم تا طناب دار را دور گردنش بیاندازم، از شدت ترس دچار بی اختیاری ادرار شد.»
اما او سر مراسم اعدام گریه هم کرده است: «یک پسر 19 ساله در زندان بود که در یک حادثه، با دوستش درگیر شده و او را کشته بود. پسر بسیار باهوش و مودبی بود. کلی هم ایده داشت. بخش مددکاری زندان خیلی تلاش کرد که رضایت خانواده مقتول را بگیرد اما خانواده او رضایت ندادند. روز اعدام من این پسر را پای چوبه بردم. خانواده مقتول چهار پایه را از زیر پای او کشیدند. همان جا بغضم ترکید.»
حالا دو سال است که خدمت سربازی او تمام شده اما هنوز با یادآوری خاطرات آن دوران مضطرب می‌شود و صدایش می‌لرزد: «الان دو سال است که برای کاهش اضطراب و کابوس‌هایم به روان‌پزشک مراجعه و دارو مصرف می‌کنم. ببخشید اگر صدایم می لرزد.»
رسول شاهد اعدام‌هایی بوده که در داخل زندان انجام شده اما در مراسم اعدام در ملاء عام حضور نداشته است: «ماموران اجرای حکم در داخل زندان نقاب به صورت نمی‌زنند اما در ملاءعام باید نقاب به چهره داشته باشند چون در این اعدام‌ها خانواده متهم هم حضور دارند و اگر چهره مامور اجرای حکم را ببینند ممکن است در صدد انتقام برآیند.»
لباس‌های مشکی و صورت‌هایی که با نقاب سیاه پوشیده شده و فقط دو چشم ازآن بیرون مانده‌اند، چهره مامورانی است که در مراسم اعدام در ملاءعام حضور دارند. عکس‌های منتشر شده از آن ها هم گاه خبرساز شده اند؛ مثل عکس اعدام پسران نوجوان که فیلم زورگیری‌ آن ها با موبایل ضبط شده بود. یکی از آن ها هنگام اعدام، پناهی نزدیک تر از شانه مامور اجرای حکم نیافته بود. او سرش را روی شانه‌های مرد نقاب داری گذاشت و اشک ‌ریخت که چند لحظه بعد حکمش را اجرا می کرد.
فیلم صحنه اعدام محکومی که پیش از اجرای حکم می‌خواست مادرش را ببیند و مامور اجرا را با لگد روی زمین انداخت و دست‌بندش را شکست، یکی دیگر از تصاویر خبرساز و مورد توجه از مراسم اعدام در ملاءعام بود. به گفته یک منبع آگاه، این تصاویر باعث شده که هنگام اجرای مراسم اعدام در ملاء عام، کنار ماموران اجرای احکام از ماموران «نوپو» هم استفاده شود.
ماموران نوپو به «سیاه جامگان» معروفند و لباس آن ها درست شبیه لباس ماموران اجرای احکام است؛ سرتا پا مشکی ‌می‌پوشند و از کلاه‌های کشی سیاه‌رنگی استفاده می‌کنند که تمام صورت به جز چشم‌ها و دهان را می‌پوشاند. تصاویر آن ها در «طرح جمع آوری اراذل و اوباش» نیروی انتظامی بارها با همین لباس ها از تلویزیون پخش شده است.
نوپو زبده ترین واحد«یگان ویژه» نیروی انتظامی ایران است. ماموران نوپو، نیروهای فوق تخصصی یگان ویژه هستند.«اسماعیل احمدی مقدم»، فرمانده نیروی انتظامی در خرداد ۱۳۹۲ سطح مطلوب مهارت تیراندازی نیروهای پلیس را در کلانتری‌ها ۸۰، در یگان ویژه ۹۰ و در نوپو ۱۰۰ از ۱۰۰ عنوان کرد.
«حسن کرمی»، فرمانده یگان ویژه ناجا نیز نوپو را از برترین نیروهای ویژه در آسیا و کارآزموده تر از دیگر واحدهای ویژه نیروهای مسلح ایران هم‌چون یگان «صابرین» سپاه و «کلاه سبز»های ارتش دانسته است.
پیش از این گفته می‌شد که نوپو مخفف «نیروی ویژه پاد وحشت» است اما فرمانده جدید نوپو گفته نوپو نام اختصاری نیروهای ویژه پاسدار ولایت است.
یک منبع آگاه درباره نحوه جذب ماموران نوپو به «ایران‌وایر» می‌گوید: «آن‌ها از میان ماموران یگان ویٰژه داوطلب برای آموزش انتخاب می‌شوند. قد، آمادگی جسمانی، ضریب هوشی بالا و سلامت روانی از فاکتورهای مهم انتخاب ماموران نوپو است. داوطلبانی که این ویژگی ها را دارند، توسط افسران با تجربه مصاحبه می‌شوند و اگر اعتقادشان محکم باشد، دوره‌های آموزشی برای آن ها آغاز می‌شود.»
سرهنگ «حسین امجدیان»، فرمانده نوپو شهریورماه امسال در گفت وگو با «ایسنا» درباره آموزش‌هایی که به نیروهای نوپو داده می‌شود، سخن گفته است:«ماموران ما عبور از موانع شهری را با ورزش پارکور می‌آموزند و بعد از آن نیز باید رشته تخصصی خود در ورزش‌های رزمی و دفاع شخصی را فراگیرند.»
امجدیان می‌گوید مامورانش دوره‌های خاص هوابرد را نیز می‌آموزند و پرش از انواع چترها، سقوط آزاد، پاراگرایدر، پاراموتور و... را به خوبی آموزش می‌بینند به طوری که نقطه زنی مقطعی را می‌توانند بدون خطایی انجام دهند: «البته غواصی، سکان‌داری و عملیات آبی را نیز به خوبی یاد می‌گیرند.»
حسین امجدیان تیرماه امسال در کسوت فرماندهی نوپو نشست و اولین فرمانده نوپو است که تن به مصاحبه داده است.
نوپو سال ۷۶ به شکل منسجم آغاز به کار کرد. فرماندهان نیروی انتظامی مدعی بودند که آن ها برای عملیات رهایی گروگان وضدتروریستی تربیت می‌شدند اما اولین بار اسم این نیرو در جریان حمله شبانه به کوی دانشگاه رسانه‌ای شد.
سرهنگ «فرهاد ارجمندی»، فرمانده وقت نوپو متهم ردیف سوم در دادگاه حادثه کوی دانشگاه بود. او به این که دستور ورود به کوی و دستگیری و ضرب و شتم دانشجویان را به نیروهای رسمی خود و لباس شخصی‌های تحت امرش داده ‌است اعتراف و از تصمیم خود دفاع کرد. البته تبرئه شد.
از آن به بعد با وجود انتشار تصاویر برخی ازعملیات‌های این واحد انتظامی، هیچ گاه توضیح زیادی درباره نقش و یا شکل گیری این واحد یگان ویژه منتشر نشده است. اما چند ماهی است که نام نوپو دوباره سر زبان فرماندهان نیروی انتظامی افتاده و آن ها در حرف های خود، قدرت نوپو را در زمینه‌های مختلف به رخ می‌کشند.
درست یک ماه پیش از انتصاب امجدیان، فرمانده یگان ویژه ناجا در گفت وگو با خبرگزاری «تسنیم»، آشکارا از توانمندی این افراد در عملیات ضد اغتشاش سخن گفت: «واحد نوپو، ویژه‌ترین واحد یگان‌ ویژه است و حرفه‌ای‌ترین نیروهای یگان‌ ویژه را در اختیار دارد. ما مدعی هستیم که نیروهای ما در واحد نوپو از نظر حرفه‌ای، قدرت جسمانی،‌ توانمندی و تجهیزات در ضد اغتشاش و رهایی گروگان‌ حرف اول را می‌زنند.»
همه این توضیحات در شرایطی داده می شود که چندی پیش نیروی انتظامی از جدیدترین تجهیزات ضد شورش مردمی پرده برداری کرد و تصاویر ماشین‌های بزرگ ضد انفجار و نیز آب‌پاش و خودروهایی شبیه تانک در رسانه‌ها منتشر شد که روی آن ها کلمه نوپو نوشته شده بود.
حالا نیروهای آموزش دیده نوپو در همه جا دیده می‌شوند؛ فرقی نمی‌کند که مراسم اعدام در ملاءعام باشد یا شورش خیابانی ویا حتی دستگیری اراذل و اوباش محلی. آن ها مردان تنومندی هستند با نقاب‌های سیاه که فرماندهان نیروی انتظامی روی قدرت آن ها مانور می‌دهند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
غوغای پدیده شاندیز، پای سپاه در میان است یا آستان قدس؟

ایران وایر , ونوس امیدوار : " محسن پهلوان مقدم" بابک زنجانی نیست که با پولهای نفت کشور برای خودش سرمایه ای به جیب بزند و بعد هم متواری شود. بلکه 10 سال است که با تبلیغات و جمع آوری سرمایه های خرد و کلان مردم دست و با احداث پروژه های تفریحی و رفاهی هم برای خود و هم برای سهامدارانش سود به ارمغان آورده و حالا هم مردانه در برابر تمام اتهامات ایستاده است."
اینها حرف های " حسن" یکی از سهامداران شرکت پدیده شاندیز است. او مهندس ساختمان است، دو سال پیش 20 میلیون تومان سهام خریده، در حال حاضر، ارزش سهامش به 145 میلیون تومان رسیده است: "تحت تاثیر شایعاتی که فقط به دلیل فشار آوردن بانک ها و کسانی که در این موضوع ذینفع نیستدند و می خواهند هرطور شده این شرکت را به زمین بزنند؛ قرار نمی گیرم و سهامم را نمی فروشم. بدترین سرنوشتی که می توان برای این شرکت پیش بینی کرد، رفتن به بورس و سوددهی کمتر است، اما به نظرم باز هم تداوم سرمایه گذاری است و ارزش ماندن را دارد."
این روزها در بسیاری از شهرهای ایران به ویژه مشهد، در هر محفل رسمی و غیررسمی و حتی خانوادگی این شهر حضور یابی صحبت از پدیده شاندیز و شایعات داغ آن است.
بحث قانونی و یا غیرقانونی بودن فعالیت شرکت پدیده شاندیز شاید مدتهاست که جسته و گریخته در رسانه ها به راه افتاده اما زمزمه های برخورد با آن از یکی دو ماه پیش بود که نقش محافل غیررسمی شد تا اینکه از حدود ده روز پیش، بحث ها به شدت بالا گرفته است.
یک روز دادستان مشهد از غیرقانونی بودن این شرکت و لزوم تعطیل شدن آن و ممنوع بودن تبلیغات رسانه ای و محیطی آن سخن می گوید، روز بعد عضو کمیسیون اقتصادی مجلس از فعالیت اقتصادی سالم پدیده و لزوم حمایت از " پهلوان" به عنوان یک کارافرین موفق دفاع می کند.سخنگوی قوه قضاییه نیز موضوع کلاهبرداری این شرکت را رد و بر این نکته تاکید می کند که شکایت هایی از سوی برخی سازمان ها و وزارتخانه ها از جمله جهادکشاورزی مبنی بر زمین خواری این شرکت وجود دارد که پرونده در حال رسیدگی است اما کسی دستگیر نشده است.
با وجود همه این بحث ها آنچه عملا در مورد پدیده شاندیز اتفاق افتاده اینکه شرکت قیمت هر سهم را کاهش و در مقابل تعداد آن را افزایش داده و از سوی دیگر پای دلالان و واسطه گران که پیش از این به خرید و فروش سهام می پرداختند، را از این شرکت کوتاه کرده است.
شرکت مجبور شده قیمت سهام را از 20 هزار تومان به 2012 تومان برساند و تعداد سهام هر سهامدار را شش برابر کرده تا به این وسیله به گفته " پهلوان" مدیر عامل شرکت پدیده هم بر سر قولی که شرکت به مردم مبنی بر روند افزایشی سهام داده بود، باقی بماند و هم به فشار قوه قضاییه مبنی بر کاهش قیمت و نزدیک کردن آن به قیمت واقعی پاسخ داده باشد.
به تازگی و با دستور دستگاه قضایی، فروش سهام «پدیده شاندیز» ممنوع شد. شرکتی که گفته می‌شود، تاکنون حدود ۴۶ میلیارد و ۲۸۰ میلیون تومان سود عایدش شده است و 2 میلیون نفر سهامدارش هستند.
اما آنچه در مورد این شرکت مطرح است اینکه دولت و قوه قضاییه تنها با یک شخص و یا اعضای هیئت مدیره یک شرکت مواجه نیست بلکه پای 2 میلیون سهامدار خرد و کلان در میان است که هر روز و هر لحظه پیگیر اخبار و تغییر و آن هستند.
" سمانه" یک از سهامداران شرکت پدیده است که در همین روزها 1000 سهم پدیده شاندیز را خریداری کرده است. او می گوید: " پایه های این شرکت محکم و به سپاه پاسداران متصل است به همین دلیل هیچ کس نمی تواند ان را منحل کند و فکر می کنم در نهایت موضوع با پرداخت مبلغی رشوه و یا جریمه بین مسئولان حل و فصل شود."
او که برخی فامیل و بستگانش صاحب چند کارخانه کاشی و سرامیک در استان های مرکزی کشور هستند می گوید: "برخی از همین بستگانم نیز صدها میلیون تومان از سهام پدیده شاندیز مشهد را به دلیل اطمینان از سوددهی آن خریداری کرده اند، در حالیکه هیچ کدام از کارخانجات تولیدی آنها تا به این حد سودده نیست. "
حسن هم از تداوم علاقه مندی مردم به خرید سهام پدیده می گوید:" چند روز پیش به یکی از دفاتر رسمی خرید و فروش سهام مراجعه کردم شاید حدود 30 نفر آنجا حضور داشتند که از این تعداد 10 نفر فروشنده و 20 نفر خریدار سهام بودند و این نشان می دهد مردم این شرکت را باور دارند و می دانند به آسانی تعطیل نخواهد شد." به گفته وی، برخی می گوید دست آستان قدس رضوی در میان است و برخی دیگر پای اعضای بیت رهبری را پیش می کشند، هر چه باشد سرمایه گذاری در شرکت پدیده راهی برای کسب سود در یک اقتصاد متلاطم است. او می افزاید: "امروزه پس از ده سال که از عمر این شرکت می گذرد به یک برند ملی تبدیل شده است و ما سهامداران در واقع سهامدار این برند هستیم."
این روزها به دفاتر رسمی پدیده شاندیز در مشهد که سر بزنی، عده زیادی بیرون و درون ساختمان های شیک و مجلل این شرکت در رفت و آمد و یا خرید و فروش سهامشان هستند. جسته و گریخته دلالانی هم حضور دارند که به صورت پنهانی و با قیمت پایین تر، سهام را می خرند و چک روز می دهند، در حالیکه شرکت پدیده رسید 45 روزه به فروشندگان می دهد.
آنچه در مورد فعالیت این شرکت بیشتر از همه مورد توجه مسئولان قضایی قرار گرفته بحث زمین خواری و ساخت و ساز غیرقانونی در منطقه شاندیز مشهد است. چند روز پیش مدیرعامل پدیده با انتشار اسناد به ظاهر قانونی این شرکت اعلام کرد هیچ فعالیت غیرقانونی در این شرکت انجام نمی شود و مجوزها با پرداخت جریمه و حق تغییر کاربری به مسئولان وقت صادر شده است. موضوعی که باعث شده پای مسئولان استانداری خراسان رضوی در دولت گذشته، شهرداری شاندیز، جهادکشاورزی و ... به میان آید که چرا و در مقابل چه مبالغی حاضر به صدور اجازه تغییر کاربری زمین های زراعی منطقه شده اند؟
پهلوان مقدم، مدیر عامل شرکت پدیده شانیز نیز یکی دو روز پیش در جمع حدود 1500 تن از سهامدارانش که به دنبال یک دعوت پیامکی در محل احداث پروژه " شهر رویایی پدیده شاندیز"حاضر شده بودند از انقلابی و بسیجی بودن خود و تمکین در برابر قوه قضاییه سخن گفت. او همچنین تاکید کرد: " این شرکت به هیچ سازمان و یا وزارتخانه ای بدهی ندارد و تاکنون نیز هیچ فعالیت غیرقانونی انجام نداده، بلکه توانسته برای 30 هزار نفر شغل ایجاد کند و گامی موثر در جهت رونق گردشگری در کشور و همچنین کاهش وابستگی به نفت بردارد."
وی وارد شدن یا نشدن این شرکت به بورس اوراق بهادار را منوط به رای سهامدارانش دانست و تاکید کرد: "در صورتیکه شما سهامداران به رفتن به بورس رای دهید، ما نیز این مسیر را هموار می سازیم."
از سوی دیگر کمپینی از سوی این شرکت و سهامداران در برخی سایت های اینترنتی مبنی بر قانونی بودن و ضرورت بقا آن به راه افتاده و همچنین اعضای این کمپین از دستگاه قضایی خواسته اند موضوع را به دقت بررسی کند و تنها براساس خواست چند نهاد و دستگاه دولتی مانع فعالیت آن نشود.
روزهای آینده آبستن حوادث تازه ای برای شرکت پدیده شاندیز و سهامدارانش و نیز قوه قضاییه و دولت است که چگونه با این شرکت برخورد کند و اینکه در این کشمکش بالاخره وزنه کدام طرف سنگین تر می شود و طرف مقابل را مغلوب می سازد و تکلیف 2 میلیون سهامدار مانند حسن و سمانه که دل به سوددهی غیر متعارف این شرکت چشم دوخته اند چه می شود؟
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
شیاف ترمیم بکارت، یک محصول علمی نیست

ایران وایر: پس از انتشار گفت‌و‌گو با یک فروشنده شیاف ترمیم کننده بکارت ، واکنش و ایمیل‌های بسیاری از سوی خوانندگان این مطلب دریافت کردم؛ ایمیل‌های متعددی که یا شماره تلفن فروشنده این محصول را می خواستند یا در رد و تایید اخلاقی بودن آن ابراز نظر کرده بودند.
دکتر «سیما رضازاده»، جراح و متخصص بیماری‌های زنان و زایمان و نازایی نیز یکی از خوانندگان این مطلب بود. او دارای برد تخصصی و عضو «جامعه جراحان» و «انجمن علمی باروری و نا‌باروری» ایران است. مدت‌ها در تهران به طبابت مشغول بوده و هم اکنون نیز در امریکا به سر می‌برد. او در صفحه فیس بوکش بدون دریافت حق مشاوره، به سوالات بانوانی که ممکن است با مشکلات فیزیکی روبه رو شوند، پاسخ می‌دهد. سیما رضا‌زاده در مورد جایگاه علمی و اخلاقی شیاف‌هایی که به تازگی با عنوان شیاف ترمیم بکارت راهی بازار شده است، به «ایران وایر» می گوید:«از نظر علمی باید بگویم که نه تنها این شیاف که هر نوع تلاشی برای ترمیم بکارت، جایگاه علمی و دانشگاهی ندارد. یعنی در هیچ جای جهان عملی با عنوان ترمیم بکارت را آموزش نمی‌دهند و در هیچ منبع معتبری در این مورد صحبت نمی‌شود. اساسا این مبحث جایگاه علمی ندارد و فرایند آن به شکلی نیست که بشود به لحاظ علمی آن را ارزیابی کرد.»


یعنی عملکرد این محصول، تضمینی و قابل باور نیست؟
در ارتباط با تضمین عملکرد آن، همان طور که خانم دکتر« فان سومرن»، مبدع این شیاف هم در مقاله های خود عنوان کرده، صددرصد نیست؛ مثلا مدت زمان پاره شدن روکش ژلاتینی آن بستگی به دمای بدن دارد. ممکن است مرد در آن زمان که زن انتظار دارد، دخول را انجام ندهد؛ یعنی امکان تطابق نداشتن زمانی بسیار زیاد است و ممکن است رخ دهد. پس احتمال این که هم‌زمان با دخول و بعد از اتمام آن، مایع رنگی خارج نشود و این فرآیند پیش از دخول و یا مدت زمان قابل توجهی بعد از آن اتفاق بیفتد، بسیار زیاد است. به همین دلیل هم ریسک استفاده از آن بالا است.
بنده محصول مورد بحث را از نزدیک در شهر برلین آلمان دیده ام؛ هر کسی با تجربه اندک هم به راحتی متوجه تمایز آن با خون طبیعی می شود.


استفاده از این روش منجر به ایجاد عفونت یا بیماری نخواهد شد؟
خیر، خطرعفونت ندارد. به طور کلی، وجود جسم و مایع خارجی در واژن، آن هم به مدت طولانی، یک فاکتور لازم برای ایجاد عفونت است اما در کوتاه مدت به غیر از موارد آلوده بودن شیاف، خطری استفاده کننده را تهدید نمی‌کند. پس این محصول خطری از این بابت ندارد.


خود شما با ترمیم پرده بکارت موافق هستید؟
پیش از بیان مخالفت یا موافقتم باید بگویم هیچ ترمیمی به معنای سالم شدن پرده بکارت و بازگشت آن به حالت اولیه نیست و این عمل در پزشکی زنان جایگاهی ندارد. هر کسی این ادعا را بکند، حرفی واهی زده و به قول معروف، بازار گرمی کرده است. در واقع، این قسمت از دستگاه تناسلی در اولین رابطه جنسی که با دخول کامل انجام شود، جز در موارد خاص، برای همیشه از بین خواهد رفت و پس از ترمیم هم جای سوچر‌ها به صورت یک اسکار برجسته و روشن مشخص است.


در آن موارد خاصی که می‌گویید ممکن است از بین نرود، آیا از دید پزشک متخصص پنهان خواهد ماند؟
خیر، از بین نرفتن آن به معنای تشخیص ندادن رابطه ازسوی پزشک نیست و به هر حال، پزشک متخصص متوجه رابطه خواهد شد.


با این وصف، چرا باید یک دکتر متعهد و متخصص هلندی برای ابداع چنین محصولی وقت بگذارد؟
به نظر شما، «لیزه میتنر» هنگام رمزگشایی از انرژی اتمی، هیچ‌گاه به پیامدهای هولناک آن در هیروشیما و ناکازاکی فکر هم می‌کرد؟ بحث سوء استفاده از این محصول است که بی‌بند باری را ترویج دهد و نگرانی از افرادی است که با اتکا به این محصول، عفت، پاکدامنی و صداقت را به تاراج بکشند. بر اساس تحقیقاتی که من انجام داده‌ام، خانم دکتر فان سومرن یک پزشک فرهیخته با تجربه بسیار بالا و دلسوز است و همه وی را به دلسوزی می‌شناسند. تردید ندارم او برای کمک به کسانی که شرایط ویژه داشته‌اند، دست به چنین اقدامی زده است.


چرا شما استفاده از شیاف‌های ترمیم بکارت را اخلاقی نمی‌دانید ؟
خانم فان سومرن نیز گفته است متناسب با این که وضعیت مراجعان چه باشد، تصمیم خواهم گرفت که به آن‌ها کمک کنم یا خیر؟ پس نتیجه این است که خود ایشان نیز در پاره‌ای مراجعه ها، گذشته شخص را غیرموجه می‌داند. این مشابه نظری است که بنده دارم. عده‌ای این کار را مشارکت در فریب شخص و اشخاصی می‌دانند که دارای باور‌ها و اعتقاداتی هستند؛ باورهایی که ممکن است برای عدهٔ دیگری که موافق ترمیم بکارت باشند، باورهای غلطی به نظر برسد. اما به هر حال، این سوال به ذهن می‌رسد که آیا ما مجازیم شخص دیگری را به دلیل داشتن یک سری اعتقادی که موافق نظر ما نیست، فریب دهیم؟ اعتقادی که ترجیح شخصی او است؟ او دوست دارد با دختری ازدواج کند که باکره باشد. آیا او اجازه ندارد در مورد خود و انتخابش تصمیم بگیرد؟ من شخصا معتقدم عقاید و انتخاب چنین فردی به عنوان یک انسان محترم است و نباید با اتکا به آلات فریب و کلاه‌برداری، او را فریفت. این‌ها آموزه‌های من از زندگی هستند. تصور کنید نقطه شروع زندگی مشترکی بر پایه دروغ شکل بگیرد؛ در آن شرایط، یک واقعیت پنهان همیشه وجود دارد و بیم از آشکار شدنش، روح و روان فرد را تحت تاثیر قرار می‌دهد. باید دایم مراقب بود تا وقتی صحبت از گذشته شد، به گونه‌ای حرف را عوض کرد مبادا نقطه ضعف زندگی گذشته فرد رو شود. پنهان‌کاری کل زندگی او را تحت تاثیر قرار می‌دهد؛ سعی می‌کند با دوستان سابق و مطلع روبه رو نشود مبادا جرقه کوچکی زندگیش را به گرد باد تبدیل کند. من با موارد متعددی روبه رو شده‌ام که پس از بر ملا شدن ماجرا، ذهن مرد مدام متوجه دروغ‌گویی و فریب‌کاری زن است و دیگر هیچ نکته مثبت شخصیت او را نمی‌بیند. مدام در پی این پاسخ است که چرا وی را فریب داده است. پس اولین پیشنهادم، صداقت و راست‌گویی است. یا یک رابطه زناشویی را شروع نکنید یا اگر کردید، بر پایه و شالوده صداقت باشد.


اما با چنین روندی که شما پیشنهادش می‌کنید، یک دختر ممکن است انتخاب خود را از دست بدهد؟
- خیر. افرادی که درگیر این مشکل شده‌اند، به پیشنهاد من بهتر است دنبال کسانی باشند که طرز فکرشان با آن‌ها مطابقت دارد و این موضوع را می‌پذیرند. این بهتر از یک زندگی مضطرب داشتن است. البته در شرایط امروزی، تعداد این گونه افراد نیز کم نیست. اما در موارد ویژه‌ای که به واسطه یک اتفاق خارج از کنترل فرد، بکارت از دست رفته و این امر جان وی را به خطر خواهد انداخت، موضوع متفاوت است. این ورای بحث زندگی زناشویی است که بنده در باره آن صحبت کردم.


هر کسی ممکن است تصور کند شرایطش وِیژه است.
به نظرم باید برای حل بهتر مشکل، در حوزه مردان هم کار فرهنگی کرد. پسران جوان ما باید به این نکته توجه کنند که سلامت روانی و عاطفی یک دختر که قرار است یک عمر با آن‌ها زندگی مشترک داشته باشد، به مراتب بسیار ارزشمند‌تر از سلامت فیزیکی و بکارت آن‌ها است. پس بهتر است کمی چشمان‌ خود را روی گذشته بسته و با دید بازتری به آینده بنگرند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
دردسری که در زایشگاه چابهار رقم خورد؛ خانواده روشن پوست صاحب فرزند سیاه پوست شدند

اشتباه در زایشگاه بیمارستان امام علی (ع) چابهار منجر به عوض شدن نوزادان دو خانواده شد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ عوض شدن دو نوزاد دختر در زایشگاه بیمارستان امام علی (ع) شهرستان چابهار موجب نگرانی در میان خانواده‌های این منطقه که از خدمات بهداشتی و درمانی این بیمارستان بهره می‌برند، شده است. این در حالی است که وضعیت بهداشت و درمان در چابهار مطلوب نیست و علاوه بر نبود پزشک متخصص، امکانات مناسب این مشکل نیز بر نگرانی‌ها افزوده است.


دختری سیه‌چرده در یک خانوده روشن‌پوست
خانواده «نیاز» منتظر دومین فرزند خود بودند. آن‌ها در ۴۵ کیلومتری چابهار در شهرستان کنارک زندگی می‌کنند. ۲۷ آذرماه ۱۳۹۱ «نیاز» همسرش را برای عمل سزارین به بیمارستان امام علی (ع) چابهار برد. او همان شب صاحب یک دختر شد. همه چیز در ظاهری خوب و خوش پیش رفت تا چندماهی از تولد دختر «نیاز» گذشت و موهای فرفری دخترش او و همسرش را با پرسشی مواجه کرد. نه «نیاز» موهایش فرفری بود و نه همسرش.
«نیاز» و همسرش گمان کردند این مشکل مربوط به موهای نوزاد است و اگر موهای بچه‌اشان را بزنند این قضیه رفع می‌شود. اما حتی با اصلاح موهای دخترک این وضع بهبودی حاصل نکرد. وقتی نوزاد بزرگ‌تر شد و بیشتر شکل گرفت سئوال مهمتری در ذهن «نیاز» جرقه خورد. چرا فرزندش برخلاف او و همسرش سبزه‌روست؟
همین موضوع سبب شد تا میان «نیاز» و همسرش بحثی دربگیرد. «نیاز» در فاصله چندماهی که از تولد فرزندش سپری شده بود حتی نزد خانواده‌اش در منطقه سرباز نرفته بود زیرا می‌ترسید همین سئوال‌ها او را در برابر یک معضل قرار دهد. وقتی فرزند «نیاز» ۹ ماهه شده بود کاملاً مشخص بود که پوستش به سیه‌چردگی می‌زند و همین امر «نیاز» را واداشت تا از همسرش بخواهد که قسم یاد کند که این دختربچه فرزند اوست.
این قضیه به دردسری برای خانواده «نیاز» تبدیل شد و رفته‌ٰفته بحث طلاق هم قوت می‌گرفت. اما یکی از بزرگان فامیل که متوجه مشکل «نیاز» شده بود او را راهنمایی کرد که وقتی همسرت به تو اعتماد می‌دهد دیگر نباید جواب سئوالهایت را از او جستجو کنی و باید به سراغ بیمارستان بروی.
با این صحبت «نیاز» به سراغ مسئولان بیمارستان امام علی (ع) چابهار رفت اما پاسخ مناسبی از آن‌ها دریافت نکرد. همین امر سبب شد که او راهی دادگستری چابهار برود و با طرح شکایتی از دستگاه قضایی خواهان رسیدگی شود.


۳ تولد ۳ عمل سزارین
پس از طرح شکایت «نیاز» در دادگستری چابهار دادیار رسیدگی کننده به این دعوی از مسئولان بیمارستان امام علی (ع) خواست تا موضوع را بررسی و نتیجه را اعلام کنند. همچنین شبکه بهداشت و درمان هم موظف بود نظر کارشناسی به مقام قضایی رسیدگی کننده بدهد. به همین دلیل تیمی در بیمارستان یاد شده شکل گرفت و بعد از بررسی دفاتر مشخص شد در تاریخ ۲۷ آذرماه ۱۳۹۱ در فاصله ساعت ۷ تا ۹ شب سه تولد در زایشگاه این بیمارستان با عمل سزارین انجام شده است.
با توجه به مدارک ثبت شده این احتمال مطرح شد که ممکن است نوزاد سه مادر در زایشگاه با هم عوض شده باشند. یکی از دو خانواده در شهر چابهار مستقر بود و دیگری در بخش دشتیاری چابهار. بررسی اولیه نشان می‌داد که احتمال جابه‌جایی فرزند نیاز با فرزند خانواده‌ای که ساکن چابهار بود بسیار کم است.
اما محل سکونت خانواده‌ای که در روستای دشتیاری بود ظن تیم بررسی کننده بیمارستان را افزایش داد زیرا این روستا محل زندگی اقوامی است که سال‌های بسیار دور از آفریقا به بلوچستان کوچانده شده بودند و همه سیاه‌پوست هستند. با مراجعه به روستا و پیدا کردن خانواده‌ای که در ۲۷ آذرماه ۱۳۹۱ صاحب فرزند شده بودند همه چیز شفاف‌تر شد. فرزندی که آن روز به دنیا آمده بود و حالا حدود ۹ ماه داشت برخلاف پدر و مادرش روشن‌پوست بود.


ریش‌سفیدها پادرمیانی کردند
با اعلام گزارش بیمارستان به دادگاه چابهار موضوع محرز شناخته شد اما مادری که در بخش دشتیاری ساکن بود برایش ساده نبود که از فرزندش جدا شود. از سوی دیگر این خانواده مدعی شدند که نوزادشان مریض بوده و در این مدت برای درمانش هزینه صرف کرده‌اند.
با طرح این مسأله و عدم تحویل نوزاد به خانواده نیاز و در حالی که حدود ۲ ماهی از مشخص شدن اصل اتفاق سپری شده بود «حاج عبدالرحمن هوت» از بزرگان منطقه دو خانواده را به خانه خود در چابهار دعوت کرد و پس از مرور این واقعه و مشکلاتی که نیاز متحمل شده بود از هر دو خواست تا موضوع را حل و فصل کنند.
در نهایت «نیاز» ۲ میلیون‌تومان بابت هزینه‌هایی که «حیدر» پرداخته بود تا نوزاد را درمان کند مخارج انجام شده توسط این مرد را متقبل شد. بدین‌ترتیب و بعد از حدود یکسال «نیاز» دختربچه خودش را به خانه برد و اینک با آسودگی خاطر به سراغ اقوام و بستگان خود در سرباز می‌رود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
صفحه  صفحه 35 از 48:  « پیشین  1  ...  34  35  36  ...  47  48  پسین » 
ایران

Interesting news from Iran | اخبارهای جالب و خواندنی از ایران

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA