ارسالها: 23330
#1
Posted: 8 May 2021 13:24
تالار : ایران نام تاپیک : نهضت شعوبیه ایرانی | Shu'ubiyya تعداد صفحه : ۶ کلمات کلیدی : نهضت شعوبیه + شعوبیه + تهاجم فرهنگی اعراب + ناسیونالیسم ایرانی + تقابل ایرانیان در برابر تهاجم فرهنگی اعراب
- توضیح : در این تاپیک مطالب پیرامون جنگ فرهنگی ایرانیان در برابر اعراب قرار می گیرد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#2
Posted: 8 May 2021 17:30
«فـــــــــهــــــــــرســــــــــتـــــــــــ»
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#3
Posted: 8 May 2021 17:39
شعوبیه
شعوبیه نام بزرگترین نهضت ایرانیان است که پس از استیلای اعراب بر ایران، برای رهایی از بند امویان و جلوگیری از استحاله و از دست دادن هویت ملی، علیه خلفای مسلمان به پا شد و به حکومت اعراب و خلفای مسلمان اموی پایان بخشید.
ایرانیان که در برابر استحاله و از دست دادن هویت ملی خویش سر میپیچیدند[۱] نهضتهایی را علیه خلفای مسلمان پایهریزی کردند. از اواخر عهد اموی نهضتهای ملی و سیاسی و مذهبی هر روز به رنگی ظاهر میشد.[۲] مقصود اصلی این جنبشها برانداختن دولت و سیادت عرب بود. بزرگترین نهضت ایرانیان که به انقراض دولت و سیادت عربها انجامید نهضت شعوبیه بود.[۳] شعوبیه نام نحلهای است که از اواخر دولت اموی (اوائل قرن دوم هـ. ق) ظهور یافت و به برانداختن بنیامیه، برکشیدن بنیعباس و استقلال سیاسی ایرانیان انجامید.[۴] شعوبیان برای عربها در نژاد و فرهنگ پشیزی ارزش و اعتبار قائل نبودند و خود را برتر از عرب میدانستند.[۵] کار برتریجویی عرب و تحقیر عجم به جایی رسید که امویان غیر عرب و از جمله ایرانیان را موالی میخواندند. عکسالعمل منطقی ایرانیان در برابر این تبعیض نژادی اعراب به دو شکل پدیدار شد: نخست گروهی که با تمسک به متن قرآن (سوره حجرات، آیه ۱۳) که ملاک برتری میان شعوب و قبائل را تقوای الهی میشمارد، به اصل مساوات میان عرب و عجم اعتقاد داشتند.[۶][۷] اینها اگر چه در ابتدا «اهل تسویه»[۸] خوانده میشدند، اما بعدها به «شعوبیه» شهرت یافتند. گروه دوم کسانی بودند که در برابر تبعیض و مظالم اعراب، راه تعصب و افراط در پیش گرفتند و قائل به تفضیل و سیادت عجم بر عرب بودند.[۹] بعدها به تدریج نام شعوبیه به هر دو گروه اطلاق شد و گروه اخیر، پایهگذار نهضتی شد که به تحصیل استقلال ایرانیان در حوزههای سیاسی، فرهنگی و ادبی منتهی گشت. استعمال لفظ شعوبیه به معنای مخالفان قوم عرب، به احتمال زیاد به بعد از سال ۱۳۲ هـ. ق و دوران حکومت بنیعباس بازمیگردد.[۱۰] شعوبیه به معنای عام نام فرقهای است که معتقد به فضیلت عرب بر سایر اقوام نیست و به معنای خاص عبارت از فرقهای است که دشمن جنس عرب است و این قوم را پستترین اقوام عالم میشمارد و جنس عجم را بر عرب ترجیح میدهد.[۱۱]
- کلمه «شعوبیه» برگرفته از آیه قرآن است:
یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَیٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ (حجرات، آیه ۱۳)
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#4
Posted: 8 May 2021 17:48
پیش زمینه
با آغاز جنگ قادسیه در ۶۳۷ میلادی عربهای مسلمان واردایران شدند و لشکر ایران تحت فرماندهی رستم فرخزاد شکست خورد.[۱۲] با مرگ یزدگرد سوم، آخرین شاه ساسانی در سال ۶۵۱ میلادی برخورد نظامی بین لشکر ایران و عربها به پایان رسید، اما درگیری واقعی میان دو طرف آغاز شد.[۱۳]
علت برپایی جنبش
چرایی برپایی چنین جنبشی به رفتار عرب با ایرانیان و نژادهای ناعرب بازمیگردد. جاحظ، نویسنده عرب، آوردهاست: «به عبید کلابی که مردی فقیر بود گفتم: میل داری هجین باشی (هجین=کسی که پدرش عرب و مادرش از نژاد دیگر باشد) و در مقابل هزار جریب از آن تو باشد؟ عبید گفت: هرگز زیر بار این پستی نمیروم[!] گفتم امیرالمؤمنین هجین و کنیز زاده بود. گفت: خدا رسوا کند کسی را اطاعت این خلیفه کند.»[۱۴]
اعراب با عجمیان حتی بعد از گرویدن به اسلام به عنوان انسانهای درجه دوم برخورد میکردند. حتی در بصره مسجد موالی که تازه مسلمانان بودند از دیگران جدا بود. امویها با استناد به احادیث مجعول زبان مردم عجم را تحقیر میکردند. مقدسی در احسن التقاسیم یکی از این احادیث را بدین مضمون نقل نمودهاست: «مبغوضترین زبانها در نزد خدا زبان فارسی است، و زبان خوزستان زبان شیطان است و زبان اهل جهنم زبان بخارایی و زبان اهل جنت زبان عربی است.» تعصب امویها به حدی بود که قتیبه بن مسلم والی خراسان، علیه کسانی که خط خوارزمی مینوشتند و سنت علمی سرزمین خود را میشناختند با شدت عمل برخورد میکرد.
در این میان عجمیان نیز بیکار ننشستند و به جعل احادیث و نقل روایات در برتری ذاتی عجم بر عرب پرداختند که آهسته آهسته این مناقشات رنگ علمی به خود گرفت. در طی این مدت یک طبقه دانشمند از عجم با زبان عربی آشنایی کامل پیدا نمودند و دین و فرهنگ اسلامی را فرا گرفتند که منازعات بین عرب و عجم بدین ترتیب در سطحی علمی جریان پیدا کرد و علما و دانشمندانی که مخالف امویها بودند موضعی جدی اتخاذ نمودند. مباحثات و منازعات از صورت تفاخر رنگ جدی به خود گرفت و و مخصوصاً دانشمندان عجم را بر آن داشت که به جستجوی مفاخر و تاریخ کهن بپردازند. شعرا و خطبای عجم که به زبان عربی مسلط بودند وارد معرکه شدند و در این میان حتی شعرای عرب نیز زبان به ستایش مفاخر و نژاد عجم زبان گشودند. جاحظ کار را به جایی رسانید که هموطنان خود را «طبقه بی دانش» میخواند. المتوکلی یکی از شاعران عرب شعر معروفی در ستایش ایرانیان دارد که یک بیت آن چنین است:
انا ابن المکارم من النسل جم و حائز ارث ملوک العجم
من فرزند نیکیهاو بزرگیها هستم از ریشه جم، در بردارندهٔ میراث پادشاهان عجم (غیر عرب)
مؤرخان نیز برای احیای تاریخ و سنتهای باستانی کوشیدند کسانی چون حمزه بن الحسن اصفهانی و دینوری کتابهای خود را تحت تأثیر روح میهنپرستی تألیف نمودند و قسمت زیادی از آثار خود را به تاریخ گذشته عجم اختصاص دادند. ابن مقفع آشکارا از دین مانی حمایت مینمود. دفاع مقفع از دین مانی دلیل مذهبی نداشت بلکه ناشی از حس ملی وی بود. مجموع این تحولات منجر به برپایی جنبش «شعوبیه» گردید که شاخص جنبش قومی عجم از نظر اعراب شمرده میشد. عربها در نوشتههای این گروه مورد حمله و تحقیر قرار میگرفتند. احیای مجدد روح ملی که از اهداف شعوبیه بود در نبرد قلمی منحصر نماند بلکه جنبشهای سیاسی و حتی قیامهای نظامی به وجود آمد که اندیشهٔ تشکیل مجدد دولتهای ساسانی و هخامنشی را در سر میپروراندند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#5
Posted: 8 May 2021 17:50
نتایج جنبش شعوبیه
شعوبیه یکی از کنشهای سرنگونی امویان و بر سر کار آمدن عباسیان بود. شعوبیه با این که نگرش و پشت گرمیشان به فرهنگ ایرانی در برابر آنچه عرب بدان میبالید بود ولی گهگاه از سلاح دین اسلام نیز سود میبرد.
برای نمونه استناد به آیههایی از قرآن مانند آیهٔ یازده سورهٔ حجرات؛ آیهٔ ۶۴ سورهٔ آل عمران و پیشاپیش همهٔ اینها گفتهٔ قرآنی نام آشنای «الاعراب اشد کفراً و نفاقاً»، در بین ایشان کاربرد داشتهاست.[۱۵]
شعوبیان در سال ۱۰۱ هجری نمایندگانی نزد امام محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب بن هاشم فرستادند و با او به عنوان امام بیعت کردند و دست وفاداری در راه سرنگونی امویان دادند. بیشترین نهال جنبش در خراسان بزرگ کاشته شد. اینان در پی راهی برای پاسخگویی ستمهای حجاج و قتیبه و مهلب و دیگر ستمگران عرب بودند.
به عبارتی شعوبیه گرویدن زرتشتیان را به اسلام آسان ساخت. رومن گیرشمن میگوید: ملت ایران در برابر همه تهاجمات مقدونیه، عرب، مغول، ترک نه تنها توانست نیروی ادامه زندگی خویش را حفظ کند بلکه همچنین توانست این عناصر خارجی را ایرانی سازد، این ملت در طی تاریخ متمادی خویش نیروی حیاتی خارقالعادهای نشان دادهاست.[۱۶]
این نیروی خارقالعاده همان فرهنگ کهن و ریشه دار ایرانی ایست. نهضت شعوبیه هم به طریق تکیه بر معیارهای ایرانی مانند نهضت مرجئه و ... سرانجام به کاهش اختلافات اجتماعی میان مسلمانان عرب و ایرانی شد که در آن فضای جدید، مسلمانان قدیم و جدید زمینهای مشترک یافتند.[۱۷] مقابله ایرانیان با اعراب در آن هنگام از سه مجرای جداگانه آغاز شد: یکی قیامهای نظامی و سیاسی، دیگری قیامهای مذهبی که با مقاومت سخت دستگاههای خلافت روبرو شد، سومی مبارزهٔ فرهنگی که توسط شعوبیه انجام میگرفت. افراد این فرقه در مرحلهٔ نخست دم از تساوی نژادی خویش با عرب میزدند، ولی بعداً خودشان مدعی برتری بر اعراب شدند، و در این زمینه کتابهای متعددی نوشتند. شعوبیه از اوائل سده دوم تا سدهٔ چهارم هجری همچنان به مبارزه خود ادامه دادند. ادوارد براون در کتاب تاریخ ادبیات ایران خود مینویسد: وجه مشترک همهٔ این فرقههای که با نام قدریه و شعوبیه و معتزله و اخوان الصفا که توسط ایرانیان پا گرفتند اعتراض مداوم و عمیق شعور و اصالت انسانی به تبعیضهای جابرانه ای بود که تعلیمات تعصب آمیز بنام مذهب بر آنان تحمیل میکردند. ملک الشعرای بهار در کتاب سبکشناسی مینویسد: که یکی از عوامل بزرگ احیاء زبان پارسی و بهوجود آمدن زمینهٔ تدوین شاهنامه و امثال آن در خراسان تأثیر نهضت شعوبیه و آزاد مردان ایرانی بودهاست. این نهضت با وجود اینکه گاهی به بیراهه رفت اما در کل باعث یک رنگ شدن ملت شد.[۱۸]
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#6
Posted: 8 May 2021 18:04
چهرههای نامدار شعوبی
- اسماعیل بن یسار نسایی (۴۰-۱۳۲ (قمری))
- زیاد عجم (۷۰-۱۲۰ (قمری))
- بشار پسر برد (۹۵-۱۶۸ (قمری))
- حسام پسر عدا (درگذشته ۲۰۹ (قمری))
- ابوالحسن علی مدائنی (۱۳۵-۲۱۵ (قمری))
- ابوحاتم سجستانی (۲۵۵ (قمری))
- ابوعبیدالله محمد مرزبانی (۲۹۷-۳۷۸ (قمری))
- ابویعقوب خریمی
- عبدالله بن مقفع
- ابراهیم پسر ممشاد (سده سوم هجری)
- مهیار دیلمی
- ابان لاحقی
- اسحاق بن حسان خریمی سغدی
- ابونواس اهوازی (حسن بن هانی حَکَمی)
- بَشّار پسر بُرد پسر یرجوخ
- عبدالسلام بن رغبان (دیکالجن)
پانویس
منابع :
- محمودرضا افتخارزاده؛شعوبیه، ناسیونالیسم ایرانیچاپ دوم. تهران ۱۳۷۶
- مرتضی راوندی؛تاریخ اجتماعی ایران؛ پوشینه دوم؛ چاپ سوم
- ناث، ر؛ گلدزیهر؛ افتخارزاده، محمودرضا (۱۳۷۱). اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران. مؤسسه نشر میراثهای تاریخی اسلام و ایران.چاپ اول. تهران. ۱۳۷۱
- ممتحن، حسینعلی (۱۳۸۵). نهضت شعوبیه. انتشارات علمی و فرهنگی. شابک ۹۶۴-۴۴۵-۵۶۶-۵.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#7
Posted: 8 May 2021 18:09
شُعُوبیه، ادعای برتری بینِ ایرانیان و اعراب مسلمان
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#8
Posted: 11 May 2021 14:52
اخوان الصفا
نسخه خطی در سده ۱۲ مربوط به اخوان الصفا
اِخوان الصّفا و خُلّان الوَفا جمعیت سری فلسفی و عرفانی است که در سده ۴ق در بصره و بغداد توسط ایرانیان تشکیل شد[۱] و دائرةالمعارف رسائل اخوان الصفا و خلان الوفا را نوشتند. اساس مسلک و مرام آنان این بود که بین شریعت اسلامی و فلسفه یونانی هیچگونه تضاد و تعارض وجود ندارد و شخص میتواند شریعت اسلامی و حکمت یونانی را بهطور متحد چراغ راه خویش سازد. هدف این گروه ترویج صلح و صفا بین مردم و رفع اختلاف فکری و مذهبی از طریق گسترش حکومت عقل و تلفیق بین فلسفه و مذهب و ایجاد یک گونه آرمانشهر بودهاست.[۲]
آنها شروع به نوشتن مقالاتی بدون گوشزد نام نویسنده نمودند و خود را اِخوان الصّفا و خُلّان الوَفا نامیدند. آنها گرچه در پژوهش به روش یونانیان مانند اقلیدس و نیکوماخوس بودند، ولی پژوهشها و نظریات آنها در زمینهٔ حل مسئلههای مربوط به صوت از یونانیان پیشتر رفت. به گفتهٔ شفیعی کدکنی عقاید آنها توفیقی در کشف نظام موسیقایی جهان داشتهاست. در رساله پنجم، بخش ریاضی، در باب موسیقی سخن رفتهاست.[۳]
جماعت اخوانالصفا با یکدیگر بسیار دوستانه و برادرانه زندگی میکردند و میکوشیدند از هر نوع هواپرستی و فریب و نفاق برکنار باشند.
آنان خود به کیمیاگری و علوم خفیه روی آوردند٬ در حالی که در رسائل خویش٬ نخست٬ مطالعهٔ علوم طبیعی را میآموختند. این امر در گیاهشناسی٬ آنان را به بررسی شکل و ساختمان گیاهان و چگونگی رشد آنها سوق داد. سپس آنان به بحث در کنایات عددی اندامهای گوناگون گیاهان و جایگاهشان در نظام کیهانی پرداختند و مطالعاتشان در رشد و ریختشناسی گیاهان به حال علم سودمند افتاد.[۴]
ملیت و مذهب اخوان
اخوان الصفا احتمالاً ایرانی نسب، و به گمان قوی، شیعی مذهب بودهاند. شاهد نکته نخست آن است که آنان گاه به برابر نهادِ فارسی واژهها اشاره میکنند[۵] و گاه برای بیان مقصود خود، اساساً جز واژه ای عجمی نمییابند.[۶] در برخی نسخههای رسائل، اشعاری فارسی نیز آمدهاست[۷] که به احتمال ـ همچون اشعار عربی[۸] ـ از افزودههای ناسخان است.
دلایل تشیع اخوان فراوان است. آنان ضمن تجلیل از خمسه طیبه،[۹] اهل بیت پیامبر را وارث علوم نبوی[۱۰] و بهرهمند از ولایت خاص الهی میخوانند[۱۱] و غصب حقوق آنان را زمینهساز فاجعه کربلا میدانند.[۱۲]
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#9
Posted: 11 May 2021 14:55
اعضای انجمن
باور برخی تاریخنگاران بر این است که اعضای اخوانالصفا ایرانی بودند.[۱][۱۳] هرچند این انجمن به صورت سری طی حیات میکرد، لکن نام چند تن از جمعیت آن، از طریق آثار ابوحیان توحیدی و دیگران شناخته شدهاست:[۱۴]
- ابوسلیمان محمد بن معشر بُستی (معروف به المقدسی یا المقدیسی)،
- ابوالحسن علی بن هارون زنجانی
- ابواحمد مهرجانی، (برخی از مستشرقان معتقدند که نام این شخص محمد بن احمد نهرجوری است)؛
- ابوالحسن عوفی (العوفی)
- زید بن رفاعه
درجات
جماعت اخوانالصفا بر ظهور حلقههای فتوت و به طبع آن فتوتنامهها مؤثر بودند. اخوان علاوه بر سیر و سلوک فکری دارای سیر و سلوک عملی نیز بودند و بر همین اساس نظامی از تعلیم و تربیت استاد-شاگردی و دستگاهی منظم با سطوح مختلف نوآموزان و مرشدان ساخته بودند. به همین دلیل میتوان اخوان را از مهمترین عوامل تأثیرگذار در ظهور حلقههای اتصال میان حکمت و صناعت و فن و فتوت در تاریخ تمدن اسلامی دانست. مراتب ارشاد و تعلیم نوآموزان جمعیت اخوان بیانگر این نکته است.[۱۵]
افراد بر پایه تفاوت مراتب سیر معنوی درجات چهارگانه داشتهاند:[۲][۱۵]
- اخوان الابرار و الرحماء: سن این گروه بین پانزده تا سی سال بود و کسانی در این سطح پذیرفته میشدند که حاوی سه صفت باشند: صفای ذات و روح، تیزهوشی و سرعت انتقال.
- اخوان الاخبار و الفضلاء: افراد آن بین سی تا چهل سال سن داشتند. صفاتی همچون سخاوت، شفقت، مهربانی و وفاداری به دیگر اخوان و نیز مراعات حال اخوان دیگر لازمه حضور در این مرتبه از مراتب اخوان بود.
- اخوان الفضلاء الکرام: سن بین چهل تا پنجاه سال. گروهی بودند که قوانین را میشناختند، عقاید را تدوین میکردند، اصول و حقایق، دفاع و راهها را روشن نموده و در امر دعوت ساعی بودند.
- مقام مشاهده حق و دارای قوه ملکی: پس از ۵۰ سالگی (مرحله کمال. اخوان در این مرحله برای مشاهده قیامت و صعود به ملکوت آسمان آمادگی داشتند)
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#10
Posted: 11 May 2021 14:59
عقاید
اخوان بر برابری و برادری اعتقاد داشتند. اینان شیعیانی بودند در اطراف بغداد که از روش مخفیکاری و فرستادن داعیان به اطراف همانند قرمطیان و اسماعیلیان استفاده میکردند. جمعیت سرّی آنها از اوایل قرن چهارم به وجود آمد. اخوان الصفا را جمعیتی آرمانی به شیوه فیثاغورثی نیز گفتهاند که اعتقاد به تطبیق علوم پایه با دین داشتهاند.[۱۶]
یکی از عقاید جمعیت که در رسائل اخوانالصفا آمدهاست، این بود که به همان معنا که پیامبرانی چون آدم و نوح و ابراهیم و موسی منشأ هدایت و مصدر راهنماییی مردم بودهاند، اشوزردشت پیغمبر ایرانی و افلاطون فیلسوف یونانی میتوانند مردم را به طریق حقیقت و راه نجات هدایت نمایند. در نظر جماعت اخوانالصفا، خدای پیغمبران بنی اسرائیل همان خدایی است که اشوزردشت آن را اهورامزدا میخواند. اهورامزدای زردشت نیز همان مبدئی است که افلاطون یونانی تحت عنوان خیر اعلی از آن سخن میگوید.
رسالهها
اخوان الصفا ۵۴ عدد رسالۀ عربی برجای گذاشتهاند: ۱۴ رساله در ریاضی، ۱۷ رساله در طبیعی، ۱۰ رساله در علوم نفسانی، ۱۱ رساله در نوامیس و اخلاق، یک رساله به عنوان مقدمه و یک رساله به عنوان چکیده مندرجات.[۱۷]
رسائل اخوان الصفا و خلان الوفا دائرةالمعارفی بزرگ شامل ۵۲ رساله نوشتهٔ اخوان الصفا است. مؤلفان اثر، هویت خود را عمداً پنهان نگه داشتهاند و تاریخ دقیق پدیدآمدن اثر نیز نامعلوم است (احتمالاً حدود نیمهٔ دوم سدهٔ ۱۰ام مطابق قرن ۴ و ه). رسائل شامل چهار بخش عمده است و هر بخش چندین رساله و هر رساله چندین فصل است.[۱۸] اثر پیرامون موضوعات مختلف از دین و هندسه و موسیقی و جغرافیا و علم حساب تا اخلاق و جادو شکل گرفتهاست، که همگی با یک هدف اساسی نوشته شدهاند که مکرراً توسط نویسندگان اثر تأکید شدهاست، که علمآموزی ریاضتی است برای نفس که آن را برای زندگی در عالم پس از مرگ آماده میکند.[۱۹] خلاصهٔ مهمی از کل اثر در یکی از رسالهها و تحت عنوان الرسالة الجامعة آمدهاست.[۲۰]
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.