ارسالها: 642
#121
Posted: 8 Feb 2019 01:03
Streetwalker: اولین تجربم بود و خیلی عجیب
احتمالا تنها آدمی هستم که ارباب رئیسم شدم.الان موندم با این تضاد چکار کنم!
اصلش اینه که هر دو، تو اولین برخورد در شرایط عادی، طوری باشید که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده
و این مصداق همون ضرب المثله س که می فرماد: مرد نر می خواهد و گاو کهن 
(بهتره قبلش دربارش حرف بزنید و حتی مهمتر اینکه تمرین کنید، مِیچور باشید مِیچور)
خودم واسه همین هِشوّخ به سمت کسی که قراره بعدا باهاش برخورد و ارتباط معمول داشته باشم نمیرم
و سر همینم خیلی از کیس ها رو پروندم 
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام ز ما و نه نشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل
زین پس چو نباشیم همان خواهد بود
حکیم عمر خیام
*******
مردم فقط "یک بار" بايد بمونن تا موفق بشن،
ولى جمهوری اسلامی "هر بار" باید موفق بشه تا بمونه . . .
ارسالها: 642
#123
Posted: 8 Feb 2019 01:15
rezasefidbarfi: این حس یعنی چی ؟
یعنی لذت بردن سکسی به روش غیر معمول مثل شلاق زدن، تف انداختن، انواعی از تحقیر در دنیای سکس البته و اینا
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام ز ما و نه نشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل
زین پس چو نباشیم همان خواهد بود
حکیم عمر خیام
*******
مردم فقط "یک بار" بايد بمونن تا موفق بشن،
ولى جمهوری اسلامی "هر بار" باید موفق بشه تا بمونه . . .
ارسالها: 145
#124
Posted: 8 Feb 2019 01:41
یعنی کثافتکاری
زندگی را هرگز جدی نگیر
راحت باش تا بگذرد
وگرنه تا ابد در جا خواهیم زد
از وقتی که ترا دیده ام عاشقت شدم
زچشم من برون مشو کشته آن لبت شدم
ارسالها: 7006
#127
Posted: 8 Feb 2019 09:46
LorenzoLotto
همینطوره که شما میگید.الان هم به هم ریخته هستم هم گیج.
از یک طرف اون رفتارها با شخصیت عادی و معمولیم متضاده.
از یک طرف اون آدم رئیس یه بخش مهمه.فوق تخصصه 60 سالشه و مدیر منه.خیلی هم اصراره داره و تحت فشارم میزاره برای این نوع رابطه و مخصوصا ادامه اون.
از یک طرف تو اون رابطه میتونم رفتاراش رو حسابی تلافی کنم.
از یک طرف یک نوع هیجان و حسی داشت که بدم نیومد.
از یک طرف حس میکنم که رفتارهام عوض شده.
حس آدمی رو دارم که اولین سیگارش رو کشیده...
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ویرایش شده توسط: Streetwalker
ارسالها: 181
#128
Posted: 8 Feb 2019 09:48
ویرایش شده توسط: masterekhas
ارسالها: 492
#129
Posted: 8 Feb 2019 10:15
Streetwalker: الان هم به هم ریخته هستم هم گیج.
از یک طرف اون رفتارها با شخصیت عادی و معمولیم متضاده.
از یک طرف اون آدم مدیر یه بخش مهمه.فوق تخصصه 60 سالشه و مدیر منه.خیلی هم اصراره داره و تحت فشارم میزاره برای این نوع رابطه و مخصوصا ادامه اون.
از یک طرف تو اون رابطه میتونم رفتاراش رو حسابی تلافی کنم.
از یک طرف یک نوع هیجان و حسی داشت که بدم نیومد.
از یک طرف حس میکنم که رفتارهام عوض شده.
هر تجربه جدیدی با خودش احساس ها و هیجان های جدیدی همراه داره. اگر غیر از این بود باعث نگرانی بود.
پیش خودت در نظر بگیر که واقعاً چقدر از شخصیت عادی ات دور هست؟ آیا واقعاً اون وقتی که داری تنبیه و شکنجه اش می کنی کلاً انسان دیگری می شی که هیچ وقت نمی دونستی اون زیر بوده، یا اینکه قبلاً افرادی بوده اند که دلت بخواد این کارها رو باهاشون بکنی، ولی به خاطر شرایط اجتماعی و مصلحت اندیشی این احساس ها رو فروخوردی و از همه (ای بسا از خودت هم) پنهانشون کردی؟! همه ما یک نقاب اجتماعی داریم که ممکنه خیلی خندان و شاد و مهربان به نظر بیاد، که در واقع داره هیجان های شدیدی مثل خشم و اندوه رو پنهان می کنه.
ضمن اینکه این سوال ها رو با خودت و سر فرصت تجزیه و تحلیل می کنی، در نظر داشته باش که او خودش از تو خواسته که برده جنسی ات باشه و تو کسی رو مجبور به کاری نکرده ای. پس اگر از این کار و ارباب جنسی بودن لذت می بری، سعی کن کنترل رو به دست بگیری. اینکه میگی تحت فشار میگذاردت، با اصل برده بودن در تضاده. پس سعی کن در وهله اول کنترل رو به دست بگیری. این تحکم رو بهش بکن که او هست که می خواهد برده تو باشه پس فرمان دادن کار توست، نه اون. و هر موقع خودت آمادگی اش رو داشتی، دستورهای لازم رو بهش خواهی داد. و بهش بفهمون که اگر بخواهد از موقعیت شغلی اش برای اجبار تو به این کار استفاده کنه، عواقب بدی براش خواهد داشت.
در مورد تلافی کردن و خالی کردن خشمت، دقیقاً کارایی چنین رابطه ای همین هست. اگر این رابطه رو درست پیش ببری می تونی باعث بشی که او هم در محیط کاری، نه تنها با تو، بلکه با همه رفتار مناسب تری داشته باشه. ای بسا بدرفتاری و کژاخلاقی که احتمالاً در محیط کار داره برای همینه که یک احساس نیاز به تنبیه شدن در خودش داره که جاش خالی هست!
در رابطه ارباب و برده، نکته مهم فقط این هست که کدهای قرمز (یعنی توقف کامل)، زرد (یعنی کمی ملایم تر) تنها حق حرفی است که برده حق داره داشته باشه و تنها حرف برده است که ارباب ملزم هست به اون احترام بگذاره. باقی درخواست ها و حتی لذت بردن بیش از اندازه برده باید از سوی ارباب با تنبه و تحقیر مواجه بشه 
البته همه این ها باید در گفت و گوهای دو طرفه و پیش از رابطه مطرح و حل و فصل بشه.
در مورد عوض شدن رفتارهات، طبیعی هست که چنین رابطه ای اصولاً و به تدریج اعتماد به خود رو در ارباب افزایش میده، نکته مهم اینجاست که چنین رابطه ای می تونه باعث بشه که فرد کارهای روزانه اش رو بهتر انجام بده، در عین حال اگر آگاهانه و تحت کنترل خود نباشه می تونه آدم رو به یک زورگوی عوضی (که می دونم از خیلی از آدم های زورگوی عوضی دل خوشی نداری) تبدیل کنه. در این مورد چنین سایتی با توجه به اینکه کسی هویت اصلی ات رو نمی شناسه، می تونه کمک کننده باشه که گفت و گو کنی و نظرات دیگران رو در مورد رفتارهایی که در موردشون شک داری بشنوی. یا دست کم اینکه یک ژورنال یا روزنگار خصوصی که کسی جز خودت بهش دسترسی نداره داشته باش و رفتارهایی ات که برات جدید هست و نسبت به اونها نگران هستی رو یادداشت کن. این طوری می تونی در دراز مدت، خودت نسبت به تغییرات خودت یک ارزیابی کلی داشته باشی.
به هر حال امیدوارم که بتونی با این مساله برخورد مناسبی داشته باشی و به زندگی ات طراوت و شادابی ببخشه. 
دیالکتیک من بیدی 
خواستم شاعر چشمان تو باشم
باد حواسم را برد
ارسالها: 7006
#130
Posted: 8 Feb 2019 10:52
CumSuckermale
با این تضادها چه کنم
من چه جور پرستاری هستم که یک نفر رو شکنجه میکنم؟
من چه جور اربابی هستم که بردم رئیسمه؟
من چه جور آدمی هستم که شکنجه و تحقیر یِک آدم نه تنها ناراحتم نکرد بلکه یک جورایی خوشمم اومد؟
آیا من یک منحرف جنسی هستم؟
CumSuckermale: دیالکتیک من بیدی
اگه یک روز برده من شدی کتاب دیالتیک توحیدی شریعتی رو زیر تخمات آتیش میزنم تا تخمات آب پز بشه!
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ویرایش شده توسط: Streetwalker
صفحه 13 از 24