دوست داری آبشو کجات بریزه؟؟؟

توش که خیلی خوبه

من دوبار از ریختن آب مرد لذت زیادی بردم هر دو هم زمان مجردی که با پسر همسایه قاسم دوست بودم ،و خیلی کیر خوبی داشت اون موقع بچه بودم و انگار سایز مد نبود مثل الان ک سریع پسرا میگن ۲۰ سانت یا مثلا ۱۸ سانت دارم ، ولی قاسم کیر خیلی بزرگ و کلفتی داشت بنظر ۲۰ سانت بالا بود ، یبار مامانم اش نذری گذاشته بود و زنای همسایه همه تو حیاط خونه مابودن ، مامان قاسمم بود ، تو اون‌شلوغی قاسم اومده بود رو پشت بوم خونه ما چون پشت بوما بهم وصل بود ،من پای شیر آب داشتم قابلمه میشستم یه ریگی خورد تو سرم، سرم بردم بالا دیدم قاسم رو پشت بوم ما با دست گفت بیا بالا ، منم به مامانم گفتم مامان من الان میام ، حالا تو حیاط ۲۰ زن همسایه جمع شده بودن من رفتم بالا پشت بوم ،تو خرپشته قاسم شروع کرد مالیدن وخوردن کونم ،سرپای ،اصلا دراز هم نکشیدیم، شلوارم تا روی زانو کشید پاین کیرش لا کونم می‌مالید گاهی هم لاپا ،توش نکرد ، ک آبش سریع ریخت لاکونم، دقیقا زمانی ک آبش ریخت مامانم صدا زد منو منم سریع شورت شلوار کشیدم بالا،آبش لای کونم ،اومدم پایین تا ۲ عصر من کوچه ها اش نذری خیر کردم و لای کونم پر از آب کیر خخخخخخ
یبار دیگه هم اخرای سال بود من ب قاسم گفته بودم روز اول عید ما میریم روستا خونه پدر بزرگم تا آخر تعطیلات نمیایم، اونم هی میگفت قبل اینکه برین بیا باهات خدافظی کنم ، سال تحویل ساعت ۱۰ صبح بود ، ما خانوادگی تیپ زدیم ،خوشگل مشکل کردیم ، هرکسی داشت ی کاری میکرد ،من گفتم ی سری برم خرپشته قاسم ببینم باهاش بابای کنم ، رفتم دیدم از قضا رو پشت بوم ما نشسته تو آفتاب، در خرپشته ک باز کردم ذوق کرد سریع اومد تو خرپشته، منم خوشگل کرده بودم و تیپ زده آماده سفر، شروع کردیم پچ پچ صحبت کردن ،لب بعل، گفت شلوارت بکش پایین گفتم نه، گفت ساک بزن ،گفتم روژم خراب میشه ، لب هم بهش نمی‌دادم، گفت حداقل بزارم لا سینه هات ،من زانو زدم ، اونجا ی قالی کهنه داشتیم ک کف خرپشته انداخته بودیم ،من رو همون قالی زانو زدم، دومه مانتوم باز کردم ،از زیر سوتین کرد لا سینه‌ام، یهو آبش ریخت لا سینه هام ،وقتی اومدم پایین گفتم چمدون لباسا کو بابام گفت گذاشتم تو صندوق ماشین ، دیگه نشد سوتین عوض کنم ،با همون آب کیر لای سینههام رفتم مسافرت خخخ تا ۲روز بعدشم حموم نرفتم ،یه شیشه ادکلن ریختم رو خودم ک بوی آب کیر ندم