ارسالها: 7046
#421
Posted: 9 Nov 2018 22:26
یک بار با دوستم رفتیم باغ غدیر اصفهان.تو پارکینگهای آخرش که خلوت بود و رفتیم صندلی عقب و براش ساک زدم.خلاصه کمی هم عشقبازی کردیم و لب و... وقتی داشتیم از ماشین پیاده میشدیم که بریم جلو بشینیم و بریم یه مرتیکه ای از لای شمشادها اومد بیرون.نگو تمام وقت داشته ما رو دید میزده.قیافش شبیه معتادها بود.گفت من بسیجیم و بیسیم زدم بسیج در خروجی پارکینگ منتظرتونه و این زنه(من) رو اینجا پیاده کن و خودت برو در پارکینگ نیروها منتظرتن!
دوستم پشت ماشین نشست و تخته گاز زد بیرون.نزدیکای در خروجی بم گفت تو پیاده شو و پیاده برو دم در تا اگه کسی دم در باشه با هم نباشیم و تو پیاده در بری.اما من که خیییییلی وحشت کرده بودم گفتم نه و پیاده نشدم.خلاصه رسیدیم دم در و پول پارکینگ رو دادیم و رفتیم و کسی منتظرمون هم نبود و یارو بلوف زده بود.
خلاصه یک هفته از ترس با هم تماس هم نداشتیم.
بچه های اصفهان که میرن باغ غدیر حواسشون باشه لای شمشادها و بین درختهاش جک و جونور معتاد و مواد فروش و منحرف زیاده.دوربینم داره.پلیسم داره.
اینم خاطره من.ببخشید که طولانی شد.
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ارسالها: 7046
#424
Posted: 23 Nov 2018 14:44
بدی ساک زدن تو ماشین اینه که جوری قرار میگیری که همه جات تو دسترس آقاست و آقایون فکر میکنند وقتی براشون ساک میزنی باید انگشتاشون رو تو همه جای آدم فرو کنند!
به شخصه متنفرم از اینکه موقع ساک کسی انگشتش رو تو جلو یا عقبم فرو کنه.
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ارسالها: 7046
#427
Posted: 5 Jan 2019 22:38
leila111: اگه تصادف بشه یا یه خاطره جالب میشه یا اینکه یک خبر برای بی بی سی
من یک موردش رو دیدم.وقتی طرحم رو میگذروندم...
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ارسالها: 7046
#429
Posted: 5 Jan 2019 22:55
آقا پشت فرمون کنار خیابون نشسته بوده و خانم که رو صندلی شاگرد نشسته بوده برای آقا ساک میزده و در این حین یک ماشین کنترلش رو از دست میده و خیلی محکم زده بود به ماشین اینها و ماشین اینها هم کوبیده شده بود به ماشین جلویی.
خلاصه خانم همونطور که آلت آقاهه تو دهنش بوده فکش محکم میخوره به فرمون و میشکنه و شکستن فک همان و قفل شدن آلت آقا بین دندونهای خانم همان....
جالبه همونطور که آلت آقا تو دهن خانم بود آوردنشون بیمارستان(عیسی بن مریم) و همونطور رفتن تو اتاق عمل و خلاصه آلت جون سخت آقاهه تو اتاق عمل آش و لاش از لای دندونهای خانم خارج شد...
جالبه که جفتشون متاهل بودند و شنیدم آقاهه ده دوازده ملیون به شوهر خانمه داد تا شکایت نکنه و...
عجیب ترین چیزی که در طول سالهای کارم دیدم این بود.
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ویرایش شده توسط: Streetwalker