ارسالها: 7049
#485
Posted: 27 Jan 2020 00:34
به نظر من که تجربش رو داشتم کار مزخرفیه.
شخصا هر بار اینکار رو کردم آخرش به یک فیلم اکشن تعقیب و گریز ختم شده و قلبم اومده تو دهنم.
رابطه هایی که تو ماشین داشتم ساک زدن بوده.یکبار هم که دستمال کاغذی تو ماشین نداشت مجبور شدم آبش رو بخورم که با وجودی که طرف رو خیلی دوستش داشتم ولی واقعا تهوع آور بود.
یکی از کلک هایی که ما میزدیم این بود که ماشین رو تو یک جای پرت پارکینگ پارک میکردیم و بعد روی ماشین پوش میکشید و خودش بعد از پاییدن اطراف گوشه پوش رو بالا میزد و از لای در میومد داخل و قبل از بستن در پوش رو کامل میکشید پایین و اینجوری ماشین تبدیل به مکان عشق و قرار میشد.
واقعا که چه نو آوریها و اختراعات و ابتکاراتی میکردیم!
زمستونها شیشه ماشین بخار میگرفت،یکی دوبار هم وسط عشق و حال برف بارید و خیلی رومانتیک و زیبا شد...
وقتی دل بخواد آدم چه دیوونگی هایی که نمیکنه...
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ارسالها: 377
#486
Posted: 27 Jan 2020 00:53
Streetwalker: #487 | Posted: 27 Jan 2020 00:34
کاربر
به نظر من که تجربش رو داشتم کار مزخرفیه.
شخصا هر بار اینکار رو کردم آخرش به یک فیلم اکشن تعقیب و گریز ختم شده و قلبم اومده تو دهنم.
رابطه هایی که تو ماشین داشتم ساک زدن بوده.یکبار هم که دستمال کاغذی تو ماشین نداشت مجبور شدم آبش رو بخورم که با وجودی که طرف رو خیلی دوستش داشتم ولی واقعا تهوع آور بود.
یکی از کلک هایی که ما میزدیم این بود که ماشین رو تو یک جای پرت پارکینگ پارک میکردیم و بعد روی ماشین پوش میکشید و خودش بعد از پاییدن اطراف گوشه پوش رو بالا میزد و از لای در میومد داخل و قبل از بستن در پوش رو کامل میکشید پایین و اینجوری ماشین تبدیل به مکان عشق و قرار میشد.
واقعا که چه نو آوریها و اختراعات و ابتکاراتی میکردیم!
زمستونها شیشه ماشین بخار میگرفت،یکی دوبار هم وسط عشق و حال برف بارید و خیلی رومانتیک و زیبا شد...
وقتی دل بخواد آدم چه دیوونگی هایی که نمیکنه...
تجربه اش داشتم بد نیست برای یه بار
ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی
ارسالها: 7049
#488
Posted: 29 Jan 2020 22:55
یک زمانی تو بیمارستان عیسی بن مریم اصفهان بودم که زن و مردی رو آوردن که فک خانم تو تصادف شکسته بود و آلت آقا لای دندونای خانم گیر افتاده بود.داستان اینجوری بود که اینا گوشه خیابون وایساده بودند و خانمه مشغول ساک زدن که یه ابلهی همچین میکوبه به ماشین اینا که سر خانم محکم کوبیده میشه به فرمون و فکش میشکنه و آلت آقا لای دندوناش می مونه.با همون وضع آوردنشون و یک راست بردندشون تو اتاق عمل و جراح ها آلت آش و لاش آقا رو از لای دندونای خانمه در آوردن
جالبه که بعد شنیدم خانمه شوهردار بود و آقاهه اون زمان 12 ملیون به شوهرش پول داد تا شکایت نکنه.
اما بازم دم پرسنل آتش نشانی و اورژانس و تیم جراحی گرم که تونستن ایندوتا رو تو اون وضع از تو ماشین به اتاق عمل برسونن و تو اتاق عمل آلت آقاهه رو نجات بدن.
دم 12 ملیون هم گرم که دهن شوهر خانمه رو بست.
این عجیب ترین مورد پزشکی بود که تو عمرم دیدم.
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹