انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد سکسی
  
صفحه  صفحه 13 از 19:  « پیشین  1  ...  12  13  14  ...  18  19  پسین »

تو بچگی كسی به شما تجاوز كرده؟ (چه پسر چه دختر) چه تاثیری تو زندگی شما داشته


مرد

 
من پنجم ابتدایی بودم که پسر عمم که حدودا ۶ سال از من بزرگتر بود از روستا اومده بود برای کار وخونه ما میخوابید شبا همه چی خوب بود تا اینکه یه شب بیدار شدم دیدم شلوارمو داده پایین وکیرشو داره میماله به کون من من خیلی ترسیده بودم وچیزی نمیتونستم بگم اونم دیگه بی خیال شد وخوابیدیم چند روز بعد مادرم بهش گفت داری میری حموم این بچه رو هم با خودت ببر تمیز بشورش هر کاری کردم نتونستم بگم نمیرم باهاش حموم تو زیر زمین بود وخیلی خونه قدیمی خلاصه رفتیم حموم وداخل شدیم من با شورت بودم ولی اون یکدفعه لخت شد وکیر کلفت وبزرگش رو نیمه بیدار انداخت بیرون خیلی ریلکس وراحت من قبلا هم کیر هم سن وسالام رو دهات دیده بودم وهمکلاسیم تو باغ به زور تهدید منو کرده بودن چند نفری ولی برا پسر عمه خیلی کلفت وبود والبته که تو عالم بچگی دوست داشتم کیر من هم روزی انقد بشه که تا الان که متنو مینویسم نصف اون هم نشده خلاصه چند جلسه ای رو مخم کار کرد ومالید وسابید وقول داد که اگر بزارم بکنه توش اب کیرش باعث میشه کیر کلفت بشم من ساده هم باور کردم وکم کم باهاش راه اومدم تا به زور شامپو وصابون ولیز شدن این شکلی کیرش رو تو کون لاغر واستخونی من جا کنه بعدها خودم باهاش میرفتم حموم نمره ویه جوریا دوست داشتم باهاش برم
     
  

 
اولین بار که کنجکاوی سکسی سراغم اومد توی سن فکر کنم شش سالگی بود. ما یه همسایه داشتیم که پسرش هم سن من بود و یه خواهر داشت که یک سال از خودش کوچیک تر بود. درست مثل من. ما چهارتایی هم بازی بودیم. اسم پسره بابک بود. یادمه یه روز توی حیات بازی می کردیم. بابک با شورت روبروی من نشسته بود. از کنار شورتش کیرش افتاده بود. من و خواهرم داشتیم به کیر بابک نگاه می کردیم. خواهرم خیلی با تعجب نگاه می کرد. بعد گفت اون چیه؟ من گفتم دودولشه. بعد به بابک گفتم دودولت رو نشونمون بده. بابک شورتش رو داد پایین و دولش رو نشونمون داد. بعد گفت حالا دخترا نشون بدن. خواهرش و خواهر من شورتشون رو پایین کشیدن اما از دول خبری نبود. حالا منو بابک تعجب کرده بودیم. خواهرم گفت میشه دستش بزنم و کیر بابک رو توی دستش گرفت. خواهرش هم کیر منو. خوشمون اومده بود. اما زود کشیدیم بالا و حواسمون به بازی پرت شد. یه بار دیگه که بابک اومده بود خونمون دوباره دولامون رو به هم نشون دادیم و به هم می مالوندیمشون. بابک هم به دول من می مالوند هم به کس (البته زمان کودکی بهش می گفتیم ناز) خواهرم.
دیگه جزو بازی های هر روزمون شده بود دولامون رو به هم بمالونیم. دخترا هم داشتن با هم بازی می کردن. یبار که با بابک داشتیم دول همو می مالیدیم ازش پرسیدم چه مزه ای داره. گفت نمی دونم. گفتم بیا بخوریم. قبول کرد. اول من دول بابک رو خوردم. راست شده بود. بیشتر بوی ادرار می داد. اما از بوش خوشم اومده بود. مخصوصا وقتی راست شده بود. بعد اونم واسه منو خورد. حس خیلی خوبی بود. واسه همین خواهرم رو صدا کردم که اونم بیاد دول بابک رو بخوره. زیاد خوشش نیومد و دوباره رفت پیش خواهر بابک.
تا این که خونواده بابک از اون محل رفتن. یه پسر خاله داشتم که چهار سال از من بزرگ تر بود. یه روز خونه خالم بودیم و توی زیر زمین بازی می کردیم که احساس کردم پسر خالم همش خودشو به من می مالونه. اون دوچرخه داشت و با هزار التماس و خواهش منو دو تا داداش هاش که هر دو از من کوچیک تر بودن رو نوبتی سوار می کرد. اما منو که سوار می کرد همش با پاش می مالید زیر کونم. بعد خواهرم رو سوار کرد و دیدم با اون هم همین کار رو می کنه. اما خوردن زمین و دیگه خواهرم سوار نشد. دوباره منو سوار کرد و برد تو یه کوچه خلوت و شرع کرد با کونم بازی کردن. من خوشم اومده بود. بهم گفت دوس داری؟ خوشت میاد؟ با سر گفتم آره. بعد گفت می خوای بریم یه جای خلوت؟ گفتم واسه چی؟ گفت بمالونمت تا خوشت بیاد. گفتم باشه. رفتیم پشت یه خرابه. ازم پرسید تا حالا ناز خواهرت رو دیدی؟ گفتم آره. گفت چطوریه؟ گفتم: با مال ما فرق می کنه. مال ما درازه ولی مال اونا تخته. تو ناز خواهرت رو ندیدی؟ بدون این که جواب بده دستام رو زد به دیوار و شلوارم رو کشید پایین. بعد گفت هر بار که ناز خواهرت رو دیدی بهش دست بزن و بمالش بعد بیا واسه من تعریف کن. من که دلم واسه بابک و دولش تنگ شده بود دوس داشتم کیر پسر خالم رو ببینم. یه لحظه برگشتم اما زود سرم و برگردوند و گفت بر نگرد. تو همون یه لحظه دیدم که کیرش از بابک بزرگ تر بود. همین که چسبید بهم و داشت کیرش رو لای کونم می کشید یک دفعه از پشت دیوار دوتا داداشاش پریدند بیرون و شروع به صدا کردن. داشتیم سکته می کردیم. زود کشید بالا و گفت برو خونتون. اما من و داداشاش با هم برگشتیم خونه خالم. دیدم دوباره خواهرم رو سوار کرده و به هوای اینکه درد پاش که خورده بودن زمین خوب بشه داشت رونش و کونش رو می مالید. تا ما رو دید پیادش کرد و رفت دنبال دوچرخ سواری خودش.
خوردن کیر بابک توسط من وخواهرم، مالیدن کونم توسط پسر خالم و دیدن مالیده شدن کون خواهرم توسط پسر خالم هیچ تاثیر بد و یا حال بدی برام نگذاشته بود و بیشتر کنجکاو شده بودم.
یه روز که با خواهرم که توی حیاط بازی می کردیم بهش گفتم اونجاتو ببینم. گفت کجا؟ گفنم نازتو. اما قبول نکرد. بهش گفتم می زارم به دولم دست بزنی. گفت نمی خوام. گفتم چرا پس دول بابک رو خوردی؟ گفت تو گفتی. دیدم تو خوردی منم خوردم. اما دوست نداشتم. بعدش هم دوید رفت توی خونه و دیگه با من بازی نمی کرد.
     
  

 
دیگه با پسر خالم ارتباط نداشتم. اما یک سال بعد یه خونواده دیگه اومدن که توی زندگی آینده من خیلی تاثیر داشتن. چهار تا برادر بودن. برادر کوچیکشون یک سال از من کوچیک تر بود. اسمش داود بود که بعده ها یکی از کسایی شد که هر وقت دوست داشت میومد خونمون و منو می کرد و می رفت. اولین کیر بزرگی هم که دیدم واسه برادر بزرگترش بود که با 16 سال سن، کون من رو تو سن یازده سالگی پاره کرد و ماجرای اون رو قبلا براتون تعریف کردم.
با داود هم توی خرابه پشت خونمون دول بازی می کردیم و آخرش با هم می شاشیدیم.
روزای آخر سال دوم دبستان بودم. یه عکس توی کتابمون بود که یک لوله آزمایش رو توش نشون داده بود. در هر نیمکت سه نفر می نشستیم. سر کلاس یکی از هم کلاسی هامون که اسمش حمید بود گفت: این شبیه چیه؟ من بلافاصله یاد کیر بابک افتادم. دقیقا مثل کیر بود این لوله آزمایش. اما چیزی نگفتم. حمید گفت این لوله آزمایش مثل دول منه. رضا گفت واقعا؟ حمید گفت باور کن. اصلا بیاین دول همو ببینیم. منو رضا دول هامون اندازه هم بود کوچیک و بچه گونه. حمید یک سال از ما بزرگ تر بود. بعد اون دولش رو درآورد. قشنگ دو برابر ما بود. تا اون موقع فکر می کردم همه دولاشون اندازه هم هستن. وقتی کیرش رو در آورد کاملا راست شده بود. شایدم از قبل واسه زدن مخ منو دوستم رضا برنامه ریزی کرده بود. بعد گفت بهش دست بزنین. من و رضا سر کلاس با کیرش بازی می کردیم. خیلی حال می داد. از اون روز به بعد مدام عکس این صفحه رو که می دیدم یاد کیر حمید میفتادم. اصلا عکسش رو به خاطر کیر حمید دوست داشتم.
امتحان ها که تموم شد وقتی داشتیم با رضا به خونه بر می گشتیم، حمید اومد و پیشنهاد داد با هم بریم تو باغ نزدیک مدرسه و دوباره دول همو ببنیم. من قبول کردم اما رضا گفت من نمیام. حمید منو برداشت و با خودش برد توی باغ خرابه نزدیک مدرسه. کنار یه دیوار کیرش رو درآرود و داد دستم گفت زودباش باهاش بازی کن تا کسی نیومده. یه ذره که براش بازی کردم دیدم کیرش راست شد. انگار از دفعه قبل هم بزرگ تر شده بود. دست انداخت تو کونم و گفت می زاری بکنمت؟ من اصلا نمی دونستم کردن یعنی چی! واسه همین پرسیدم یعنی چی بکنمت؟ گفت: هیچی دولم رو میزارم لای کونت. یاد پسرخالم افتادم که می خواست کونم و بماله. پرسیدم باید چکار کنم؟ گفت شلوارت رو بکش پایین، دولا شو سمت دیوار. شلوارم رو کشیدم پایین و خم شدم سمت دیوار. شورتم رو تا زیر کونم کشید پایین و کیرش رو بعد از مالیدن تف بهش، گذاشت لای کونم. سوراخ کونم یه لرزه و تکونی خورد که خیلی خوشم اومد. اما سر کیرش رو که فرو کرد تو کونم از درد با صدای بلند زدم زیر گریه. از ترسش که کسی برسه زود کیرش رو در آورد و شلوارش رو کشید بالا و در حالیکه داشت می دوید گفت برو خونتون. به کسی هم هیچی نگو.
اونقدر دردم گرفته بود که فکر می کردم هنوز کیرش تو کونمه و نمی تونم راه برم. شورت و شلوارمو کشیدم بالا و با اشک چشم راهی خونه شدم. مادرم تا منو دید گفت چرا گریه کردی. اما ترسیدم بگم چی شده و الکی گفتم خوردم زمین.
سومین تجاوزی که بهم شد توی توالت مدرسه بود. من کلاس سوم بودم. برای رفتن دستشویی از معلممون اجازه گرفتم و رفتم توی توالت. همچین که رفتم توی یکی از توالت ها، یه پسر کلاس پنجمی دنبالم اومد تو. گفتم کجا میای؟ برو توی یکی دیگه همه که خالین. گفت زر نزن وگرنه می زنم دماغت رو خورد می کنم و شلوارم رو کشید پایین. کیرش رو دراورد و گذاشت لای کونم. چند بار عقب جلو کرد و شلوارش رو کشید بالا رو رفت بیرون. من در حالیکه دستم به دیوار بود و شلوار و شورتم پایین، نمی دونست باید چکار کنم. یکی دو دقیقه توی همون حالت موندم بعد دیدم خبری نیست، کارم رو انجام دادم و دوباره برگشتم سر کلاس.
اینها تجاوزهایی بود که توسط پسر خالم، حمید و اون کلاس پنجمیه انجام شد. البته جز حمید که یبار بهم فرو کرد و زود فرار کرد، هیچکدوم با دخول همراه نبود. در واقع علی رغم این که بارها کیر توی دستم گرفته بودم، اما تا اون سال اصلا نمی دونستم کون چیه و باهاش میشه چه کارهایی انجام داد.
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn

 
در فاصله کلاس سوم تا چهارم، من دول بازی رو با دو تا از پسر عموهام که با هم داداش بودن انجام می دادم.
شبایی که خونه هم بودیم پیش هم می خوابیدیم. یکیشون یک سال از من کوچیک تر بود و اون یکی یک سال بزرگتر. نوبتی بینشون می چرخیدم و کونم به هر سمتی بود اون از پشت کیرش رو می مالید لای کونم. در حالیکه من داشتم کیرم رو به اون یکی می مالیدم. گاهی با داداش کوچیکتره با مداد یا خودکار و انگشت می کردیم تو کون هم. اما هیچ وقت کیرامون توی کون هم نرفت.
اما تجاوز اصلی رو امیر و عبدالله در سن یازده سالگی انجام دادن و باعث کونی شدن من برای همیشه شدند. اونهم خودم تقصیر کار بودم. البته قبلا این ماجرا رو براتون توضیح دادم. اما دلیل اصلیش همون کیر حمید بود که بار اول که به سوراخم چسبید، یه لرزه و تکون دلچسب بهم داد و با اینکه دردش باعث گریم شد و بعده ها به کلی اون درد رو فراموش کرده بودم، اما هر بار که یادم میفتاد و اون عکس لوله آزمایشگاه رو میدیدم، کیر حمید میومد جلوی چشمم.
اون روزی هم که امیر کونم گذاشت در واقع پیشنهاد دول بازی رو خودم بهش دادم. قبلش یه پسر هفت ساله بود که همه بچه های محل براش هواپیما کاغذی درست می کردن و اون اجازه می داد هر کی بهش هواپیما بده بزاره کیرش رو به کونش از زیر شوار بماله. امیر که 15 سالش بود از همه بیشتر روش سوار می شد. گاهی هواپیماهایی رو که ما درست کرده بودیم رو به زور ازمون می گرفت و میداد به اون پسره و اون هم قنبل می کرد تا امیر ترتیبشو بده.
از فردای اون روز که امیر رو که دیدم ازش سراغ پسره رو گرفتم. امیر با آب و تاب از لحظه ورود کیرش به کون اون پسر هفت ساله می گفت. دلم بد جوری هوس کرده بود. بهش گفتم بریم دنبالش. گفت مامانش نمی ذاره بیاد. بعد گفت کاشکی یکی الان بود می کردیمش. این طوری بود که بهش پیشنهاد دادم بریم با هم دول بازی و خودمون همو بکنیم.
امیر که چشاش از خوشحالی برق می زد گفت الان بریم؟ گفتم بریم. من یه پسر یازده ساله خیلی خوشگل و سفید بودم که تا اون موقع از چشم امیر دور مونده بودم. در واقع اولین برخورد منو امیر، داخل خونه امیر بود که همه داشتن اون پسره رو می کردن. منو برد توی پارکینگ خونشون بین یه عالمه لوازمی که اونجا بود. یه گوشه دنج و انتخاب کرد و دستمو گرفت برد اونجا. بدون اینکه دول بازی کنیم در حالیکه کیرش رو از رو شلوارش می مالید گفت بکش پایین قنبل کن. گفتم قنبل چیه؟ گفت مثه پسر دیروزیه زانوهات رو بزن زمین سرتم رو زمین باشه. کونتو قشنگ بیار بالا. منم بدون دردسر براش قنبل کردم و امیر بین پاهام نشست. همش با کونم بازی می کرد و می مالیدش و از سفیدی و نرمی و خوش فرمی اون تعریف می کرد. من با تعریفای امیر روی ابرا بودم و دوس داشتم بهترین حال رو بهش بدم تا بازم با هم دول بازی کنیم. انگشتش رو روی سوراخم می کشید و میگفت سوراخت خیلی تنگ و داغه. تووووووش چقدر صورتیه و خوش رنگه. کونت شبیه گلابیه. به کیرش تف زد و کون منم حسابی تف مالی کرد. کمرم رو گرفت. کیرش رو سوراخم تنظیم کرد. دوباره اون لرزه ای که یبار با کیر حمید به سوراخم دست داده بود تکرار شد و یه حس فوق العاده خوب بهم داد و امیر کیرش رو یراست هول داد تووووووووش. اصلا کیرش درد نداشت. من کاملا لذت می بردم. چون منتظر بودم با کیر امیر بازی کنم و اونم با کیر من بازی کنه و بزاره منم کونش بزارم. حس خوب دیروز دوباره داشت برام تکرار می شد. امیر حالشو که کرد چند بار کیرش رو تو کونم تکون داد و بلند شد. شلوارش رو کشید بالا گفت برو خونتون. گفتم نوبت منه. گفت نوبتی نیست. فقط من می کنم. بد جوری ضد حال خورده بودم. و بدتر اینکه نمی دونستم دیگه کونی شدم. توی کونم یه چیز لزجی بود که خیلی تحریکم می کرد. بعدا از امیر پرسیدم گفت اون آبمه که تو کونت خالی کردم. از اونروز به بعد روزی دوبار منو می برد توی پارکینگشون و می کردم. منم دیگه به کون دادن به امیر عادت کرده بودم.
یه روز قرار بود آبشو نشونم بوده. واسه همین منو برد خونشون. هنوز شروع نکرده بودیم که عبدالله هم بهمون اضافه شد. وقتی عبدالله فهمید که امیر منو می کنه گیر داد که منم می خوام. البته بازم خودم بهش گفتم که امیر منو می کنه. انروز کیر عبدالله رو که دیدم متوجه شدم تا حالا هرچی دیدم دودول بوده. عبدالله 16 سالش بود. با یه کیر کلفت و سیاه که از کیر حمید هم بزرگتر و کلفت تر بود. البته سرش خیلی کوچیک بود. اما بدنش خیلی کلفت بود. انروز عبدالله با کرم همه کیرش رو چرب کرد و در حالیکه منو به کمر خوابونده بود و پاهام رو امیر بالا گرفته بود کیرش رو یه ضرب تا ته کرد توی کونم که باعث شد پاره بشم و از کونم خون بیاد. دیگه به عبدالله از سوراخ ندادم.
بعد از اون بود که همه بچه های محل فهمیدن که من کونیم و همیشه دنبال کردنم بودن. برای اولین بار اونجا بود که فهمیدم یه پسر کونی در بین بچه ها جایی نداره و صرفا برای گائیده شدن و دادن به دیگران باید انجام وظیفه کنه.
یه روزایی حس بدی سراغم میومد وقتی می دیدم همه منو برای کردن می خوان نه چیز دیگه. اما از اینکه کون دادم تاثیر بدی روم نگذاشت و سال ها با آدمای مختلف به این کار ادامه دادم و برای خودم خاطره های خوبی درست کردم که تعدادی از اون ها رو براتون توی اتاق های مختلف نوشتم.
خوشحال می شم اگه از این ماجرای تجاوزهای من خوشتون اومد و لذت بردین برام پیغام بزارین و همچنین بعد از خوندن خاطره های بیشتر توی اتاق های دیگه نظراتتون رو برام بگین.
     
  

 
azadeazad
سلام
منم همین گول رو خوردم. یعنی بهم گفتن اگه بزار آب منی رو تو کونت خالی کنیم کیرت بزرگ می شه کلفت و با همین روش همیشه تو کونم کردن و آبشون رو تا قطره آخر تو کونم رختن.
     
  

 
ariosam
سلام
از خاطرات دادنت بنویس. مثلا بهترین دادنت چطور اتفاق افتاد.
     
  
مرد

 
هولناک... هولناک... فقط کافیه حرفهای دکتر هولاکویی رو گوش بدین که چه تاثیر مخربی روی کل زندگی داره.
چه بسا كفتارهايي بر روي اجساد شير هاي جنگل سبز رقصيدند ؛ شادي كردند و خود را بزرگ پنداشتند ... ولي نمي دانستند شير ؛ شير مي ماند و كفتار ؛ كفتار!!
     
  
مرد

 
ی بار ی پیر مرد تاکسی داشت سوار تاکسیش گذاشتم باهم ورمیرفت همیشه میدیدمش ازم کرایه نمیگرفت اخرش هم کونم گذاشت
     
  
مرد

 
یه پدر بزرگ ناتنی داشتم لوله کش بود وقتی ۸ ساله بودم یه روز از خونه میخاستن برن تشیع جنازه یکی از آشناهای پدرم منو خونه ی مادر بزرگم گزاشتن اون روز پدر بزرگ دیوثم خونه بود مادر بزرگمم نمیتونست راه بره بدبخت مریض بود این پدر بزرگ منو تو حیاط بازی میکردم صدام کرد منو تو بغلش گرفتو بلند کرد دستشو برد زیر شلوارم و سوراخ کونمو ماساژ میداد بعضنم با انگشتش فشار میداد تا بره تو لبامو میخورد و گردنمو لیس میزد یک ساعت با من این کارو کردو منو مالید آخر سرم به من گفت که اگه کسی بدونه این چیزارو کتکت میزنن نباید بگی منم گفتم چشم گفت باید پیش خودمون بمونه بعد کیرشو درآوردو من براش لیس میزدم آخه تو دهنم جا نمیشد بعد از کلی لیس زدن آبشو تو دهنم خالی کرد از اون روز به بعد هر جا منو گیر میاورد دسمالیم میکردو لاپایی میزد به هم با انگشتشم همیشه رو سوراخم فشار میاورد که کم کم انگشتش قشنگ تو کونم جا میشد یادم نمیره هیچ وقت تقریبا اگه اشتباه نکنم رسیده بودم به سن ۱۰ یا ۱۱ سالگی یه روز وقتی از مدرسه برمیگشتم منو دید بردم خونشون مادرم بزرگم رفته بود خونه ی عموم آخه هممون اونجا شام دعوت بودیم منو برد خونه لخت مادر زاد کرد همه جامو لیس میزد گردنمو میخورد سینه هامو میخورد منم کم کم خوشم میومد منو قمبل کرد و گفت باید تحمل کنی بهم گفت قدت بلند میشه منم گفتم باشه با سوراخم بازی کرد کرم آورد و زد به سوراخ کونم با انگشتش قشنگ یکم بازم کرد درسته سوراخم میسوخت ولی بیشرف اینقدر با من اینکارو کرده بود که خوشمم میومد بعدش کیرشو گزاشت رو سوراخ کونم یواش یواش فشار میداد فک کنم یه ۱۰ دقیقه ای کشید کیرشو بکنه تو کونم بد جور دردم میومد حتی گریه کردم ولی شروع کرد تلمبه زدن و گردنمو میمکید یه حس تازه بهم میداد الانم که مینویسم کیرم سیخ شده یادم میوفته قشنگ به زور تو کونم تلمبه میزد منو بد جور اون روز گایید و آخرشم آبشو رو صورتم خالی کرد و با انگشتش آبشو برمیداشتو به خوردم میداد تا این کسکش بمیره منو هر وقت فرصطش پیش میومد حسابی میکرد سوراخم قشنگ باز شده بود بعد مرگش الان نزدیک ۱۵ ساله نمیدونم حس دادن در وجودم زیاد شدهمش دوس داشتم و دوس دارم یکی منو بکنه نمیدونم چم شده ولی درسته به هیش کی ندادم ولی بعضن نمیتونم تحمل کنم با یه خیاری چیزی کونمو میکنم بد جور دلم میخاد زیر یکی بخابم با تمام وجودش کونمو بکنه با تموم خشونت جرم بده .دیوث کونیم کرد ولی خب جای شکرش هست رسوا نشدمو خودمو نگه داشتم .دوستون دارم مرسی خوندین
Uuuuuu
     
  
مرد

 
Amirts
عجب داستانی بوده. کیر به قبرش بیاد بی احترامی نباشه.
     
  
صفحه  صفحه 13 از 19:  « پیشین  1  ...  12  13  14  ...  18  19  پسین » 
گفتگوی آزاد سکسی

تو بچگی كسی به شما تجاوز كرده؟ (چه پسر چه دختر) چه تاثیری تو زندگی شما داشته

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA