انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد سکسی
  
صفحه  صفحه 7 از 19:  « پیشین  1  ...  6  7  8  ...  18  19  پسین »

تو بچگی كسی به شما تجاوز كرده؟ (چه پسر چه دختر) چه تاثیری تو زندگی شما داشته


مرد

 
من تو بچگی 3 نفر به طور جداگانه من را به زور کردند من اصلا دوست نداشتم سمتشون برم ولی یکیشون با نقشه ی قبلی منو کرد طوری که من با یکی از هم سنام که خیلی هم دوسش داشتم داشتیم حال میکردیو کوچیک بودیم نمیفهمیدیم که یهو دیدم بله اربابشو اورده که من را بکنه از دست اون به زور فرار کردیم خبرش رسید به یکی دیگه که اون هم منو وقتی با خانواده رفته بودیم خونشون {همسایمون بود} من که نمی دونستم چه خبر منو برد تو اتاقش 9 شب بود گفت بیا بخوابیم تا ی بازی جدید بکنیم با هر کی این بازی کردم حال کرده منم خر شدم رفتیم زیر پتو{اخه من از کجا باید میدونستم که میخواهد منو بکنه من اون موقع بچه بودم چنین حس شهوت نداشتم }منو به پهلو خوابوند بعد دسشو محکم دم دهنم گرفت منو تو خودش قفل کرد زورم بهش نمیرسید من داشتم دستو پا میزدم جالبیش این جا بود که داداش کوچیکش که درست یادم 9 سالش بود تو اتاق بود منو میدید دارم گریه میکنم و داداشش منو خفتم کرده امده میگه خوب بچه قشنگا باید کون بدند چرا گریه میکنی {فرهنگ خونوادشون همین بوده} هیچی در کونم یکم مالید ابشو ریخت رو سوراخم {توش کرد} دفعه سوم تقصیر خودم بود 16 سالم بود دلم فیلم سوپر میخواست به یکی از لات ترین ادمای کوچمون که 2 یا 3 سال تفاوت سنی داشتیم گفتم وقتی بچه قشنگ باشی همه برای تریپ مرام میزارند اونم گفت باشه ولی به شرطی که خودمم بیام سی دی و بزارم تو دستگاه و برم منم گفتم باشه خونه خالی شدو بهش گفتم امد. حالا فکر میکردم میخواهد برای اطمینان از این که سی دیش خراب نشه این کارو بیکنه امد خونه فیلم را پلی کرد سوپر کارتونی بود هر دو وایساده بودیم که ی دفعه شلوارو با شرت کشید پایین من امدم در برم خوردم زمین زود خودمو به کون رو زمین نشوندم داشتم التماسش میکردم نکه .هق هق میکردم تو حرفام. گفت فایده نداره امدم در برم با مشت زد تو سرم ولی من ول کن نبودم دید فایده نداره گفت فقط کونتو ماج میکنم ی جق میزنم میرم حالا که فکر میکنم میبینم واقعا عقده ای بود و این که زود رفت بخاطر این بود که بهش گفتم الانه که خونواندم بیاند این اتفاق خودش 1 ساعت طول کشید . من دیگه گوشه گیر شدم خیلی کم رفیق دارم که فقط با یکیشون سکس گی داشتم که اون هم تموم شد . به نظرتون چه بلایی سر ی پسر میاد
برگ زرد
     
  
مرد

 
به ۴ نفر از افراد فامیل که نمیخام بگم کیا بودن و ۵ نفر از همسایه هامون قبل ۲۰ سالگی تجاوز کردم و العان که ۳۰ سالمه از این بابت خیلی پشیمونم به نظرم مثل حیوون بودم هیچی مثل سکس همراه با عشق و علاقه قلبی نمیشه
به دلیل آپلود ویروس بن شد
سکسی بوی
     
  
مرد

 
saeedsexy: به ۴ نفر از افراد فامیل که نمیخام بگم کیا بودن و ۵ نفر از همسایه هامون قبل ۲۰ سالگی تجاوز کردم
خیلی آقایی

samiyar64: دوستان خواهش کمک کنید این جریان من رو بخونید شدیدا به همفکری شما احتیاج دارم

دوستان یه مشکلی پیش آمده برای من فکر میکنم اینجا مناسب باشد برای گفتنش علتشم اینه واقعا موندم و این فکر که چه کنم واقعا داره آزارم میده و واقعا به همفکری شما ها احتیاج دارم
من یه مرد ۳۶ ساله هستم که تقریبا سه سال ازدواج کردم و از ازدواجم هم راضیم و ...خب من تقریبا تا ۲۵ سالی بچه مثبت بودیم جز جق راهی دیگه واسه ارضا بلد نبودیم ..تا اینکه یواش یواش با اومدن اینترنت و مخفی شدن و راحت بودن پشت یه ایدی یاهو و اون رومهای با نام که احتمالا دوستان یادشونه اولین دوست دختر اینترنتی رو پیدا کردیم و اولین سکس زندگیم و بوی خوش زن رو فهمیدیم و یواش یواش راه افتادیم و هی دوست دختر پشت دوست دختر و یه چند تایی هم این وسط فابریک و ..خلاصه فکر کنم تا ۳۱ سالگی در مجموع یه ۲۰ ۳۰ تایی دختر و زن رو ترتیب دادیم . البته کلا ۳ یا ۴ نفر اینا فابریک بودن و بقیه رندومی بود مثلا یه بار دوبار .. کلا خواستم دستتون بیاد من کیم و یکم بحث وصف العشق نصف عشق ..بگذریم یه ۳ سالی هم هست که ازدواج کردیم و شکر خدا راضیم و دیگه هم سرمون انداختیم زیر
چون دیگه هر کاری می خواستم کردم و فکر زندگیم هستم
اما مشکل : ما این وسطا یه روز یه داستانی پیش اومد که نهایت منجر به کردن دختر خالم شد که یه دختر خیلی شیطون بود و سکسی و دوست پسر هم راه به راه داشت و ...البته منم بدم نمیومد هم اونو هم دختر کوچیکه رو ترتیب بدم ولی خب از یه طرف خیلی روابط صمیمی داشتیم با خالم اینا هم اینم که خب تو فامیل و تو شرکت من همیشه تابلو نمی کردم و معتقد بودم کس بازی توو فامیل و توی محل کار ممنوع هر جا ی دیگه هرکاری خواستی بکن ولی این دوتا جارو بیخیال ..

بگذریم در کنار این خصایص یه موجود عجیبی هم بود از نظر روانشناسی ..یعنی هم بشدت حسود بودند کلا این خانواده خاله ما هم تنگ نظر ..یعنی دراین حد مثلا اگه میرفتن خونه داییم اینا میدیم اونا یه تلوییزون ۳۰ اینچ خریدن خلاصه نمی تونستن خودشون کنترل کنن و این حسادت و ... جلو من به راحتی نشون میدادن ...

و یک خصلت دیگه این که به شدت عاشق پول و پول پرستی و اگه میشد سر هر کسی کلاه میگذاشتن و انحا مختلف پول از مردم قرض می کردن یا ..یکی دوبار اون موقع که من تازه ۲۴ سالم بود چک کرفتن و برگشت خورد .. خلاصه ...بگذریم و
ویه خصلت بدی که داشتن اینا که بعد از چند سال بی پولی با کمک این و اون و البته کار زیاد و تلاش بالاخره موفق شده بودن یه خونه سه خوابه تو بالاشهر بخرن و ماشین و درواقع شروع جو گیر شدن و یواش یواش اینکه خود را تافته جدا بافته می دونستن و سعی می کردن یواش یواش فراموش کنن و ادمای فامیل رو فیلتر کنن و سعی کن بگن ما ازاول با کلاس بودیم و
و البته اگرچه روابط ما هم کمتر شده بود اما میشه گفت هنوز خوب بود و من هم روابط خوبی داشتم و چون مهندسی دانشگاه تهران می خوندم نسبتن تیپ و قیافم و معلوماتم هم بد نیود خلاصه ما رو این وسط هوامون رو داشتن و اگه جایی میشد و لازم داشتن از من هم کلاس میگذاشتن که آره مثلا ما هم آدم حسابی داریم ..( نه اینکه حالا بگم من فلانم ها الان دیگه کسی واسه این چیزا تره خرد نمی کنه ) و هروقت هم کامپتور یا یه چیزی خراب می شد چون هم خسیس بودن اون موقع ها خیلی مارو تحویل می گرفتن و دعوت می کردن و بیا شام . بعدشم هیچی دیگه بشن مشکل کامپیوتر حل کن با فلان تمرین کمک پسر و یا دختر کوچیکه کن . منم خب میرفتم بدم نبود هم یه شام خونگی می خوردم ( آهان من 4 سال خوابگاه بودم ..بعدشم یه اتاق گرفته بودم حوالی انقلاب و خونه مجردی و تو ی شرکت برنامه نویسی میکردم ) ..هرچند که به مرور زنگ زدن ها فقط موقعی شده بود که کاردارن و منم خب دیگه بزرگتر شده بودم بیزی تر هم بودم دیگه اینکه اینا هروقت کارشون گیره به من میگن بیا خونمون رفته بود رو مخم و سعی می کردم حداقل یکم کلاس بگذارم بگم فلان روز میتونم بیام و ....

اکثرا هم من میرفتم اونجا دختر بزرگه خالم یا داشت حاضر میشد بره بیرون یا بیرون بود و خلاصه حسابی مشغول بود به دادن چون تابلو بود میرفت حموم تیغ میزد پاهاشو همیشه هم سر این بیرون رفتناش دعوا بود . خاله بش میگفت میری بدی این موقع نصفه شب و ...کلا خاله آدم ساده لوح و کمی بد دهن بود ولی مهربون بود لبته حسود هم بود به شدت و سیکل داشت و ..
خب چقدر حرف زدم کجا بودیم تا اینکه یه روی خاله زنگ زد که فلانی ما خونمون اشوب شده و این دختر ما پایان نامشو داده به یه جا که گند زدن و صبحم اخرین فرصتشه و ایراد داره ..منم قبول کردم هرچند خیلی هم خسته بودم گفتم پس شما بیاید خونه ما و خب منم پرینتر و همه چی هم داشتم و ..خلاصه آنها اومدند ...ساعت 9 شب ..
خب ولی خب کار خیلی طول کشید وخالم یه دو ساعتی بود ..و بعد دید ما کار داریم کلی تشکر کرد و رفت و ما دوتارو تنها گذاشت ..منم هم به شدت خوابم میومد وسط هفته بود هم دیر وقت شده بود و هنوزم کلی کار مونده بود یه جوری بد جور هم حس سو استفاده اونها رو از خودم می کردم که میدیم هر وقت کار دارن ما مییشم فامیل و عزیز جان ... بله ساعت دور بر 3 نصفه شب بود که ما باهم نشسته بودیم و داشتیم اشکالات پایان نامه رو ردیف می کردیم .. یه 5 ساعتی میشد که مشغول بودیم تا این شیطون گفت هرجور شده این دختره جنده را باید بکنی و دنبال یه نقشه ای بودم که اینو ترتیبش بدم و مزد شب بیداریمو بگیرم ..تو همین فکرا بودم و هی یه دفعه در حین اصلاح اون پایان نامه لعنتی که فکر کنم 60 صفحه ای بود و طرفم گند زده بود ( به خاطر خسیسی داده بودند به یکی تایپ کرده بود سمت رباط کریم اخه باباش اونجا یه کارگاه داشت طرفم ببخشید گوه زد بود ) هی ذهنم هنگ میکرد و خودم هم متوجه نبودم که یهو گفت با کمی خنده چته چرا انگار تو فکری ..منم یکم هل شدم ..گفتم هیچی فکر م مشغول شد ..خلاصه یه رب دیگه هم باز من اینجوری شدم ..باز دوباره گفت تو خوبی ..با خنده .. منم دیدم میخنده و خلاصه حشر هم زده بود بالا وچون ما دوتاییی تقریبا به فاصله 40 سانتیمتر درازه کشیده بودیم دمر هر دو پای لپ تاپ اون تیکه تیکه می خوند و میگفت اینجاشو اینجوری درست کن اونجاشو اونجوری..
دفعه دوم که پرسید گفتم با خنده و خجالت و ترس گفتم حالم بد بد ..توهم اینجوری خوابید ی پیشم دارم دارم دیگه از دهنم پریده بود این حرف و انتظار داشتم الان قاطی کنه بگه خفه شو کثافت و من جای خواهرتم ... که دیدم گفت خب چه کار میتونم برات بکنم حالت خوب شه ..منم که هم هیجان زده شده بودم گفتم هیچی فقط یکم بچرخ سمتم از روی لباس بمالم بهتد ،زود ارضا می شم که البته دروغی بیش نبود اون برگشت کمی از روی لباس بعدش بش گفتم اینجوری نمیشه شلوارتو در بیار از رو شرت با کمی اصرار و ناز این کارم کرد که یه شرتی پاش بود که که کمی هم انگار گشاد بود من رفتم وسط پاش شروع کردم مالیدن سر کیرم به کسش یعنی از کنار شرتش که دیگه اونم خیلی خیس شده بود منم هی میمالیدم به بالای کسش دمه کسش مطمئن هم بودم اوپن هست و ..خلاصه یه لحظه خودم توی پوزیشنی قرار دادم که بتونم همزمان خودم بندازم روش و البته کیرم هم بکنم تو ..که اینکارو کردم تا اومد خودشو بکشه عقب دیگه تا ته رفته بود توش . و خیلی هم راحت رفت توش که اون گفت چرا کردی توش و قرار بود فقط سرشو بمالی دم اونجا و منم گفتم یکم صبر کن الان ابم میاد .....و چه گشاد بود البته تو ذهنم گفتم ...خلاصه کردیم بعد کقتم داگی شو رو تختم اونجوری هم کردم بعد گفت خواست ابت بیاد نریزی روم نوچ میشم منم گقتم باشه که بعد چون دستمالم نبود همشو ریختم رو موکت کف اتاق ..خلاصه یکی از بهترین سکسای زندگیم از لحاظ فانتزی بودن اونشب رقم خورد چون اصلا فکرشم نمیکردم و بعدشم دوبازه نشستیم سراون پایان نامه تا ساعت 7صبح تقریبا تموم شد وپرینت .. و من اون شب بازم میخواستم بکنم که دیگه گفت دیر میشه نه باید برم دنیال این پایان نامه و یه بار دیگه بهت میدم و خلاصه منم قول یه سکس دیگه رو گفتم ازش به خیر و خوشی و منم خودم مدتها درکف اون شب بودم .
بگذریم بعدها حدود یکماه دیگه که هرچی دختر دورو بر بود دیدیم نمیاد یا پریود ه ما هم توکف زنگ زدیم به این دختر خاله بعد اینکه مطمئن شدم .دورو برش کسی نیست گفتم پس قولت چی شد . ما تو کفیم بیا اینجا که یهو قاطی کرد و گفت خفه شو اونشبم نباید میکردی توش و ..گفتی از رو شلوار و نمی دونم تو جای برادر ما ....خلاصه یک پتیاره بازی در آورد و منم هرچی دهنم اومد بهش گفتم و خلاصه دیگه همدیگرو گاهی اگه تو مهمونی مید ید یم زیاد توجهی نداشتیم و ...دیگه منم بیخیال شده بودم طبق همون اصل فامیل و همکارو بیخیال گوهش در میاد و البته دور برم هم کس های بهتر بود و ....

بعد ها اون فکرکنم اینترنتی با یه پسر خارجی آشنا شده و ازداوج و رفت خارج و ....منم که الان 3 ساله ازدواج کردم و تقریبا از اون شب اگه اشتباه نکنم 7 سالی میگذره ..تا اینکه شنیدم از ایندفعه که اومده برگشته یه داستان خنده دار به خاله گفته که اره پسرخاله ( ) فلان شب ( یک شبی 5 سال قبل از شبی که سکس کردیم که یه شب ما و اون و خواهر کوچیکش خونشون بودیم و کسه دیگه ه ام نبود و ما تا صبح اون شب بیدار بودیم و صبحم ساعت 6 صبح رفتیم کله پاچه زدیم و چه خوشم گذشت ) دقیقشو که نمی دونم آره این دست من بست و بهم تجاوز کرد و من بعد از واسه همین اینقدر دیونه شدم ..و بعدشم گفته تورو میگیرم با هات ازدواج میکنم و واسه همین صبحش مارو برد بیرون صبحونه داد ... خلاصه این خاله ساده ماه هم ظاهرا باور کرده الان نشسته پیش فک فامیل و هرکسی که که کلان رو ما کلی حساب می کردن میشینه میگه اره این زده دختر مارو اپن کرده نمیدونم اله بله ..خلاصه الان خودشون اصلا جرات نکردن بیان سمت من ..ولی راستش الان شما جای من بودید چه میکردید ؟ خواستم برم با یه وکیل صحبت کنم نمیدونم الان چه کنم برم با خود خاله صحبت کنم بگم اخه داستان تجاوز چیه و بعدش بش ثابت کنم که این داستان ( او ل بشنوم ببینم دقیق چی بافته ) هزارجاش ایراد داره تو مگه فرداش بچتو ندید خوشحال و خندان بودن و اخه این داستان به مرغ پخته هم بگی می خنده یا برم اصلشو بهش بگم اره من کردمش ولی فلان شب تجاوزم نبود اینجوری بود طرفم تا اون موقع خودش صد بار داده بود ...چه می دونم الا ن پیش خودم میگم بیخییال گاهی یه موقع میگم برم اعاده حیثیت کنم از یه طرف من می خوام این قضیه کش پیدا کنه متاهلم ابرو ریزی شه .. خلاصه لعنت به این کیر لعنتی .. اینقدر فکرم مشغوله که نمیدونم چه کنم من میترسم این دختره پس فردا هر اتفاقی واسش بیفته بگن آره تجاوز کرد فلانی بش این اینجوری شد مریض شد سرطان گرفت خودکشی کرد هر چی ...من نمی دونم انگیره این چی بوده به عالم و آدم داد .. بعد اومده این داستان کسشعرو رو آلان گفته ..
الان شما بگید من چه اقدامی کنم ؟
nimakoondeh: عد از اون هر کی منو میدید یا تنها گیر میاورد گیر میداد که منو بکنه. منم اگه از کسی خوشم میومد قبول میکردم. ولی یه بار یه پسره که اون موقع 18 سالش بود ازم خواست که منو بکنه ولی من قبول نکردم و نتیجه این شد که منو به زور جلوی بقیه بچه های مجتمع برد توی یه جای دنج تو پارکینگ و به زور بهم تجاوز کرد. هیچ کاری نتونستم بکنم چون حتی جلوی دهنمو میگرفت که صدام درنیاد. نتیجه این شد که از اون روز به بعد اگه کسی ازم میخواست که بهش کون بدم یا ساک بزنم من دیگه مقاومت نمی کردم و این داستان تقریبا تا 16 سالگیم ادامه داشت و تا اون موقع در حدود 20 نفر منو 1000 دفعه ای کردن چون تقریبا هر روز یه نفر پیدا می شد که ازم کون بخواد. حتی چند بار شد که 2 یا 3 نفری همزمان منو کردن. اونقدری به کونی بودن معروف شدم که حتی دخترای مجتمع هم فهمیده بودن قصه منو و منم ازشون خجالت میکشیدم تو همون میون مامانم هم از داستان بو برد و دعوام کرد ولی کار خاصی نکرد شایدم نخواست بیشتر از این به روم بیاره تو مدرسه دوره راهنمایی هم از دست پسرهایی که ازم بزرگتر بودن در امان نبودم و اونجا هم باهام ور میرفتن. کل این قصه اثری که روم داشته این بوده که الان وقتی اون کسایی که منو کردن میبینم خجالت میکشم و وسواس فکری نسبت به اون دوران پیدا کردم. از همه بیشتر هم خاطره تجاوزی که بهم شد اذیتم می کنه. از ۱۹ سالگی برای مدت ۳ سالی دوست دختر داشتم و به خاطر وسواس فکری که روی سکس توم ایجاد شده ازش خواستم که سکس ضربدری داشته باشیم و این کارو هم کردیم. چند بار هم یه مرد دیگه رو از تو اینترنت پیدا کردیم و ۳ تایی سکس کردیم و حتی یه بارم ازش خواستم بره خونه دوست پسر قبلیش و باهاش سکس کنه و برام تعریف کنه و این کار رو کرد. ولی به خاطر ادامه دار شدن این چیزا ازم جدا شد و الان من حتی میترسم با دخترا دوست بشم
nimakoondeh: من 9 سالم بود یکی از پسرای همسایه که 5 سال ازم بزرگتر بود باهام ور میرفت و منم خوشم میومد و بهم پیشنهاد می داد که کیرشو لای پام بذاره یا براش ساک بزم. ولی داستان از اونجا شروع شد که به بقیه پسرهای مجتمع گفت که با من چی کار میکنه و بعد از اون هر کی منو میدید یا تنها گیر میاورد گیر میداد که منو بکنه. منم اگه از کسی خوشم میومد قبول میکردم. ولی یه بار یه پسره که اون موقع 18 سالش بود ازم خواست که منو بکنه ولی من قبول نکردم و نتیجه این شد که منو به زور جلوی بقیه بچه های مجتمع برد توی یه جای دنج تو پارکینگ و به زور بهم تجاوز کرد. هیچ کاری نتونستم بکنم چون حتی جلوی دهنمو میگرفت که صدام درنیاد. نتیجه این شد که از اون روز به بعد اگه کسی ازم میخواست که بهش کون بدم یا ساک بزنم من دیگه مقاومت نمی کردم و این داستان تقریبا تا 16 سالگیم ادامه داشت و تا اون موقع در حدود 20 نفر منو 1000 دفعه ای کردن چون تقریبا هر روز یه نفر پیدا می شد که ازم کون بخواد. حتی چند بار شد که 2 یا 3 نفری همزمان منو کردن. اونقدری به کونی بودن معروف شدم که حتی دخترای مجتمع هم فهمیده بودن قصه منو و منم ازشون خجالت میکشیدم تو همون میون مامانم هم از داستان بو برد و دعوام کرد ولی کار خاصی نکرد شایدم نخواست بیشتر از این به روم بیاره تو مدرسه دوره راهنمایی هم از دست پسرهایی که ازم بزرگتر بودن در امان نبودم و اونجا هم باهام ور میرفتن. کل این قصه اثری که روم داشته این بوده که الان وقتی اون کسایی که منو کردن میبینم خجالت میکشم و وسواس فکری نسبت به اون دوران پیدا کردم. از همه بیشتر هم خاطره تجاوزی که بهم شد اذیتم می کنه. از ۱۹ سالگی برای مدت ۳ سالی دوست دختر داشتم و به خاطر وسواس فکری که روی سکس توم ایجاد شده ازش خواستم که سکس ضربدری داشته باشیم و این کارو هم کردیم. چند بار هم یه مرد دیگه رو از تو اینترنت پیدا کردیم و ۳ تایی سکس کردیم و حتی یه بارم ازش خواستم بره خونه دوست پسر قبلیش و باهاش سکس کنه و برام تعریف کنه و این کار رو کرد. ولی به خاطر ادامه دار شدن این چیزا ازم جدا شد و الان من حتی میترسم با دخترا دوست بشم
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
بچه که بودم یه یارو گرفتم و لاپایی منو کرد
     
  
مرد

 
تا به حال تجربه نکردم...

nima3363: من قبلن برا خودمو نوشتم نميدونم الان هست يا نه اگه نبود بعدا دوباره مينويسم
ولي تو اين موقع فكرم رفت پيش اون دوتايي كه تو عربستان تو فرودگاه خدمتشون رسيدن وقتي به اينش فكر كردم كه الان خونوادشم مامان باباشم فهميدن دلم براشون سوخت خيلي سخته به جز اونا كل كاروانو شايدم فاميلشونم فهميده باشن خيلي بده......اينكه تو به يه نفر ميدي يا بهت تجاوز ميكنه بعدش ميره خوبيش اينه كه چش تو چش نميشي فقط خودت ميدونيو خودش حتا اونايي كه دوستاشونم اوردن فقط بين شما و اونا بوده حالا اگه يه بار يكي از اونا رو ببيني ياد اون روز ميفتي ولي اين دو تا بچه ها ننه باباشونو هر روز ميبينن يني هر روز يادش ميفتن ..يكي كامنت داده بود كه داشته جغ ميزده باباش ديده ميگفت حالش بده ميخواد خودكشي كنه يكي ديگه گفته بود اوني كه جلو باباش كردنش چي بايد بگه....اصن اگه ديگران هويت اينا رو فهميده باشن چه تو فاميل يا چه تو مدسشون ممكنه يكي ديگه به زور بهشو تجاوز كنه يكي تو خاطراتش نوشنه كه پسره ميگفت تو به اين دادي به اون داي به منم بايد بدي....من خودم يه شرايطي دارم كه ائني كه قبلا مالوند بودتم رو ميبينم من اول دوم دبستان بودم گفت بيا بازي كنيم خوابيد روم از رو شلوار بعد پاشديم بازم مالوند يعني اون بازي كه ميكرديم خودم بهش گفت بازم انجام بده يادمه گفت وايسا برم دسشويي بعدا دوباره فك كنم ابش داشت ميومد من اون موقع نفهميدم بعد از سه چهار سال يادم اومد متنفر شدم ولي چون پسر داييم بود كاري نميتونسم بكنم فقط ازش بدم ميومد الانم بعد اين همه سال ميبينمش يه جوري مثل خجالت يا شرم دارم البته اينقد كه ديدمش كمي عادي تر شده ولي اوايل خيلي سخت بود مخصوصا يه مدت نزديك خونمون زندگي ميكرد بعد ازدواجش ديگه ننه مام عمه مهربون هي غذا بفرست و برم به زنش سر بزنمو اخه زنش همسن خودمه شوهرش سركار بود ميرفتم بهش سر ميزدم ميگن اين ديدنا يه خورده منو عادي كرده ولي امسالم باز وقتي كه ديدمش تو مهمونيا يه بار كه نزديكم اومد يه جوري شدمبا اينكه ۱۵ ۱۶ سال ازون قضيه ميگذره حتي فك كنم همين امسال يه بار خوابايي ديدم ولي منظورم اينه كه ادم خاطرات بدش همش جلو چشماش باشه سخته اون موقع ها بچه ها يه شوخي ميكردن كه ميگفتن يه ضرب المثل چيني هست كه ميگه اگه ديدي يكي داره بهت تجاوز ميكنه و تو نميتوني كاري كني سعي كن از شرايط لذت ببري بعدشم ادم جلوي يكي ابروش بره بهتر ازينه كه ديگران هم بدونن چون جلوي اونام ابروي ادم ميره فكر ميكنم اگه اين دو تا پسره ب كسي چيزي نميگفتن خيلي بتر بود تا الان كه كلي ادم چه شناس چه ناشناس ميدونن .دقيقا هم ادمايي ميدونن قضيه رو كه بيشترين تايم هم رو ميبينن عذاب اين چش تو چش شدنه خيلي بيشتره ...اگه منم ب خونوادم ميگفتم چي ميشد داييم ميفهميد داداشام ميفهميدن ننه باباهه هم ميفهميدن اوه اوه كلا به گاي عظما خيلي سخت ميشد الان برام البته دهن پسر داييمم اسفالت ميشد ولي الان تو زندگيش كمي سختي داره ميكشه يه ۳ ۴ سالي بيكار شده بود خونه باباش زندگي ميكرد الانم سوپور شهرداري هست البته كاگراي شهرداري هم زحمت كشن هم محترمااا ولي خوب ديگه الان خودش دو تا بچه خيلي خيلي خوشكل داره يه دختر يه پسر پسره بزرگتره هم خوشگل پارسال پيراسال بود كه ميخواستم انتقاممو از بچش بگيرم ولي پشيمون شدم هم اون بچه گنا داره هم خودم بچه باز نيستم شايد بزرگتر شه مثل الان سفيد بي مو باشه فيوريت من شه ولي نه گور پدرش ..يه مدت ميترسيدم ديوث به زنش گفته باشه يه خورده سخت بود برام البته رابطم با زنش خوبه ها كلي ميخنديم
لاشیا تجاوز نکنین حتی به عزیز ترین کس اونی که شمارو عذیت کرده
به نظرم اگه یه بار یکی فشارتون داد همه جا جار نزنین که ابروتن بیشتر بره مگر در مواقعی که ازتون باج میخواد به من باشه میرم به باباش میگم بچت منو اذیت میکنه به جز دخترا... دخترا برید شکایت کنین دهن اونا رو اسفالت کنین مادرشون رو به عذاش بنشونین


یه چیزی رو خطاب به اونایی که از تجاوزشون تاثیر بدی گرفتن بگم چه حس انتقام یا تاثیر روحی یا خود کشی
شمایی که اینقد تاثیر بدی روتون گذاشته حتما پیش یه مشاور برید باهاش حرف بزنید مجبور نیستی همون اول بسم الله بگی من بچه بودم یکی منو کرد بگو خاطره بدی دارم الان نمیتون فقط حستون رو بگید تاثیراتتون رو بگید .متاسفانه تو کشور ما همه فکر میکنن که دیوانه ها میرن پیش روانشناس اتفاقن اونایی که ناراحتی های روحی دارن باید برن اگه میتوننین که خودتون با خودتون کنار بیایید که هیچی ولی نمیتونین برید پیش مشاور من خودم مشاور زن ترجیح میدم صحبت کنین تا از باقی مانده زندگیتون بتونین لذت ببرین
دوم یه اقا پسری بود که ازش فیلم گرفته بودن الان ازش باج میگیرن مطمئن باش همون طور که تو از ابروت پیش خوانوادت میترسی اون هم از رفتن ابروش پیش خوانوادش میترسه دوس نداره که همه بدونن یه حیون هست نگا کن که تو ارتباطتون چه نقطه ضعفی نشون دادی سعی کن جلوش رو بگیری با چی ترسوندتت اینکه میره به بابات میگه من پسرتو زدم فک میکنی بابات براش هورا میکشه یا همونجا خایشو میکنه اون برا ترسوندن تو این حرف رو میزنه وگرنه هیچ غلطی نمیتونه بکنه حالا درسته لباس برداشتی یا کارای دیگخ ولی میتونی همین الان جلوش رو بگیری خیلی سخته ها ولی ازین بهتره که وقتی ۳۰ سالت شد بگی که چرا هم چین ظلمی در حقت شده به خواسته هاش تن نده هر کی چیزی ازت خواست اگه تو مدرسه هست به مدیر اگه تو محل به خونوادش بگو که رذیتت میکنن
nicenightgay: وقتی کلاس پنجم بودم چندبار بچه های محل جلوی هم کردنم. یکیشون کیر خیلی کلفتی داشت. تمام کیرشو کرم مالی کرد و به سوراخ منم مالوند. بعد منو به پشت خوابوند و جلوی اون یکی کیرشو دم سوراخم تنظیم کرد. یه هو با یه فشار تمو کیرشو تا تع تو سوراخم چپوند. هرچی گریه کردم و التماس گوش نکرد. داشتم خفه می شدم که اون یکی به کمکم اومد و نجاتم داد. هنوز هم جاش درد می کنه ولی ایکاش بازهم برام تکرار می شد.

یه بار یکی از همسایه هامون که منو خیلی می کرد، منو برد توی یه خونه نیمه کاره. همیشه منو قنبل می کرد و با یه فشار همع کیرشو تو کونم جا می کرد. اون روز اونقدر تو کونم آب منی ریخت که شلوار و شورتم خیس شده بود و وقتی روی زین دوچرخم می نشستم خارج شدن آب از کونم رو حس می کردم. بچه های محل می دونستن امیر منو می کنه. واسه همین اون روز که شلوارم رو خیس دیدن مدام بهم متلک می نداختن که بازم امیر کردتت.

بعد از ظهر همون روز منو برد توی پارکینگ خونشون. دوباره قنبل کردم ولی هرکاری میکرئ کیرش تو نمی رفت. واسه همین با انگشت تو کونم تلنبه میزد. بعد دوباره کیرشو می کرد توی کونم و باز هم نمی رفت. عصبی شده بود واسه همین بلند شد و یه شیشه نوشابه آورد و سرشو به زور توی کونم کرد. بعدشم دسته یه قلم موی نقاشی رو تو کونم فرو کرد و با دیدن این صحنه آبش اومد. بعده ها بچه های بزرگتر محل تا میدیدنم میگفتن میخوای با شیشه نوشابه کونت بزاریم. و فهمیدم که ماجرای شیشه رو واسه اونا تعریف کرده.

امیر کسی بود که منو کونی کرد. اولین بار توی پارکینگ خونشون کونم گذاشت. من نمی دونستم کون دادن یعنی چی و از نظر دیگران کونی بودن چقدر بده. ولی هرچی بود وقتی برای اولین بار کیرش تو کونم رفت حس خیلی خوبی بهم دست داد. بعد از اینکه آبش اومد من اومدم خونه. همش احساس می کردم جای یه چیزی توی سوراخم خالیه. واسه همین یه تیکه چوب صاف و صیقلی پیدا کردم و با وازلین چربش کردم و چپوندمش توی کونم. حس خیلی خوبی بود و این شروعی بود واسه فرو کردن چیزهای دیگه توی کونم. اون موقع من فقط ۱۲ سالم بود.
ehsanbi: مدرسه راهنمایی که می رفتم آخر شهر بود بعدش هم زمین فوتبال بود که بعدازظهرها یا جمعه ها میرفتیم فوتبال اولین بار که سکس داشتم ۱۳ سالم بود ظهر پنجشنبه با دوستم رفتیم فوتبال کسی نبود جز ۱ پسر ۱۸-۱۹ ساله و داداش ۱۱ سالش که ما رو به بهونه فوتبال برد زمین فوتبال دورتری بعد به زور هم من و هم دوستمو جلو همدیگه کرد اولین بار بود که کون میدادم خیلی خیلی درد داشت بعد هم مجبورمون کرد واسه داداشش ساک بزنیم از شانس بد من خونش هم تو مسیر مدرسه من بود منو تهدید ۴ بار دیگه هم منو مجبور کرد بین کلاس های صبح و عصر که ۲ ساعت تعطیل می شدیم و خونشون خالی بود واسه خونمون بهونه بیارم و بگم میرم خونه دوستام و برم اونجا و هردفعه ۲ ساعت به شیوه های مختلف بهم تجاوز کرد اما دیگه دردش مثل دفعه اول نبود و تهدید می کرد اگه دوباره نرم به همه بچه های مدرسه میگه که بهم تجاوز کرده و این باعث ادامه سکسام با بقیه دوستام و غریبه ها شد هم فاعل و بیشترمفعول تا اینکه ۲۸ سالم شدو ازدواج کردم بعد ازدواج هنوز سکس نداشتم
arashshahla: من یه دوستی داشتم رفتم خونشون.برادرش به یه بهانه ای فرستادش از مغازه چیزی بخره.بعد اومد سمتم و از رو شلوار بهم می مالوند.تا دوستم اومد دیکه تمومش کرد.منم هی میگفتن نکن اونم هی میگفت کاری بهت ندارم بابا.یه روز رفتم خونشون دوباره برادرشو فرستاد بیرون.دیدم رفت تو حموم و یه کم بعدش صدام کرد رفتم دیدم لخته.هی میگفت بیا تو حموم یه کم.منم فرار کردم و کلا با اون دوستم به هم زدم.این جریان مال ۱۰ سالگیمه
     
  

 
من تو سن ۹ الگی وقتی که تابستون تموم شد رفتم در مغازه کار کنم شاگرد قدیمی کم کم باهام رفیق شد. وروزای اول دست به پاهام میکشی وکم کم بیشترش کرد .با کیرم بازی میکرد .منم حس خوبی داشتم. ووقتی که دید منم رازیم با من خودشو از راه لای پایی یا دم سوراخ کونم که کیرشو میزاشت یا میمالید ارضا میشد.
     
  
مرد

 
اره چند بار بچه های بزرگتر به زور منو میبردن ومیکردن تازه ابشون اومده بود ومزه میداد بهشون .ومنو میزدن اگه به کسی بگم دوباره منو میکنند .بدن سفیدی داشتم وکون بزرگی واونا میکردن .یه مردی ما رو تو باغ دید وما فرار کردیم ومرده دنبال من میومد منو بگیره وبکنه ولی نتونست چند بار بازم اومد بهم پول داد ومیخواست منو ببره تو باغش بهم میوه داد وبامن مهربون بود تا اینکه مرده تصادف میکنه میمیره ولی من دوسش داشتم چون منو از دست بچه ها نجات داد وهمیشه میرفتم بهم میوه میداد یادش به خیر
سکس خیلی دوست داشتنیه
     
  
مرد

 
تجاوز کار حیوون هم نیست یه کار کثیفه باید افراد انتخاب دوست رو برای خودشون وفرزندانشون مواظب باشن و از دوران کودکی مواظب بچه هاشون باشن تا حتی بانزدیکترین افراد تنها نباشن وتنها بیرون نرن وحتی واسه بازی توی کوچه خودشون کنارشون باشن.وهمیشه وقتی بچشون میره جایی ازشون بپرسن کجابودی چی شد؟ کسی اذیتت نکرد بهش آرامش بدن تا حرف بزنه.
     
  
مرد

 
در حد لاپایی زیاد
     
  

 
نه خوشبختانه همچین اتفاقی برام نیافتاده
تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی - اندوه بزرگی است زمانی که نباشی
     
  
صفحه  صفحه 7 از 19:  « پیشین  1  ...  6  7  8  ...  18  19  پسین » 
گفتگوی آزاد سکسی

تو بچگی كسی به شما تجاوز كرده؟ (چه پسر چه دختر) چه تاثیری تو زندگی شما داشته

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA