ارسالها: 489
#81
Posted: 15 Apr 2013 16:00
نمیدونم یادم اومد سکس نبود ولی با عشق اول اخرم بود...............
فقط خوردمش من اون کاری نکرد
حیف که دیگه باهام نیس
همه از آدمای عوضی بیزارن غافل ازاینکه خودشون آدم عوضی قصه زندگی یکی دیگه ن.
ارسالها: 62
#82
Posted: 30 Apr 2013 18:52
دوست دختر سه چهار سال پیشم
اومده بود خونمون،کلاً میدونست خیلی حشری ام،منم شروع کردم به مالیدن سینه هاشو ....
هم میترسید هم چون نمیخواست از دستم بده راضی شد
خیلی میترسید از سکس ولی واسه بار اول به ساک زدن راضی شد،آخرم که داشت آبم میومد سرشو نگه داشتم تا آبمو بخوره،از دفعه های بعدش کم کم سکس واقعیمون شروع شد ولی اونروز خیلی حال داد
وقتی رفتم بیرون حس کردم همه دارن منو نگا میکنن اصن یه وضع تابلوءی
انسان باید از تنفر متنفر,با بدی ها بد,از جدایی جدا,دوستی ها را دوست و عاشق عشق باشد,این است معنای انسانیت
ارسالها: 3525
#84
Posted: 2 May 2013 04:04
حال ساده با دختر همسایه
ویرایش شده توسط: nisha2552
ارسالها: 221
#86
Posted: 1 Jun 2013 00:32
با همکلاس خواهرم ،الان یه پا وکیله وچند پرونده مو مجانی دنبال میکنه
همه عمر برندارم سراز این خمار مستی
ارسالها: 70
#87
Posted: 10 Jun 2013 23:26
یادش بخیر اولین بار که سکس کردم با دوست پسر ۲۷ سالم بود. منو همچین میکرد که حسابی بهم حال میداد. هنوزم وقتی یادش میافتم حشرم میزنه بالا و دلم میخواد یکی مثل اونو داشته باشم منو بکنه.
وقتي که سگها در بيابان از گرگها رشوه ميگيرند و مترسکان با کلاغ ها تباني مي کنند چه باور به وفاي انسانها
ارسالها: 79
#88
Posted: 11 Jun 2013 15:22
اولین سکسم با یکی دز همکلاسیهای خواهرم بود که خونمون زیاد میومدو میرفت بالاخره یه روز خفتش کردمو لباساشو درآوردم اونم کم کم آروم شد و رو تخت خوابید و ...
كشور من جايی است كه مردانش نسبت به خواهر و مادر خود غيرتی هستند و نسبت به خواهر و مادر ديگران روشنفكر!!!