ارسالها: 180
#1
Posted: 22 Mar 2011 05:48
Farshid77: این تاپیک رو با این موضوع شروع می کنیم که آیا در محل کار سکس داشتید؟
تو این موضوع هم مردها و هم زنها می تونن مشارکت کنن؟
آیا محیط کار شما آزاد است؟ یعنی همکارهای خانم شما می تونن حجابشون رو بردارن؟
شما خانمها، آیا تو محیط کار راحت هستید و با هر پوششی می تونید بگردید؟
اگر سکس نداشتید، آیا جک سکسی یا شوخی های چنسی می کنید؟
siahi: قبلا تو یه شركت كار می كردم كه همكارم یه دختر بود
حس كردم خوشش میاد از من
روش كار كردم و نتیجه داد
بارها سكس كردیم
به بهانه جبران كارهای عقب افتاده جمعه ها نی رفتیم و مشغول می شدیم
الان شوهر كرده و هرچند هنوز ارتباط داریم ولی دیگه بهم نمیده
xmxaxnx: من یه بار این کارو کردم
شیفت شب بودم یه دختره ا.مد منم مخشو زدم فهمیدم که مطلقه هستش و فشار روشه
بردمش تو اتاق آخر بخش بهش گفتم چشمت رو ببند
بست و منم لبم رو گذاشتم رو لباش ولی لبم سوخت سینه هاش تو دستام بود و دست دیگم داشت زیپش رو وا میکرد و خلاصش کنم دست یشون دور گزدن من و دست منم زیر رونهاس ایشون
و کیرم م هم داشت یه اهوال پرسی صمیمانه با کس رنه میکرد دیگه نفسهاش تند شد و حساس کردم دیوار کسش داره به کیرم فشارمیاره که سرعت رو کم کردم ولی خالش رو داشت و من دوباره سرعت گرفتم دیگه داشتم منفجر میشدم که واستادم و گفتم میخوام آبم رو توش بریزم و پایه همه چیز هم هستم گفت نه
خلاصه ازمن اصرار و از تون انکار ولی دیگه وقتش بود و حس بیرون کشیدن نبودو آبم رو ریختم توش که از بس زیاد اومد که یهکمش از کنار کسش زد بیرون وکلی ناراحت شد ولی به کیرم
صبح هم گفت قرص خوردم و من گفتم پایه همهچیز بودم وخندید
هنوزم خودش میگه اون شب من خیلی حال کردم و البته منم به روی خودم نمیارم که حاله خوبی بود و همش 5دقیقه طول نکشید
تا حالا چند باری با منشیام تو شركت سكس داشتم
جووووووووووووووون
كبوتر نباش كه تو دل آسمان پرواز كني / آسمان باش تا كبوتري در دلت پرواز كند...
ارسالها: 115
#8
Posted: 30 Jun 2011 19:08
یادش بخیر یه استاد خیلی سنگینو مودبی داشتم كه به هیچ عنوان به كسی رو نمیداد آدم خیلی معروفیم بود دخترا براش بال بال میزدن
اون موقع ها خیلی شیطون بودم و تنها سرگرمیم این بود كه مخ آدمای غیرممكنو بزنم اولین بار كه استادو روز ثبت نام تو موسسه دیدم از منش و شخصیتش خیلی خوشم اومد و تصمیم گرفتم سر كارش بزارم هرچند میدونستم كه زمان بره و وقت گیر و غیرممكن
روز موعود فرا رسید و چون من هفته ای 1 روز فقط تو اون شهر بودم ناخواسته كلاس جمعه ها شدو خصوصی و فشرده یعنی از 10 تا 1
از اونجایی كه من تو همون نیم ساعت اول همه ی مطالبو یاد گرفتم شروع كردیم به حرف زدن منم دیگه بیخیالش شده بودم فقط سعی كردم با چشمام جذبش كنم هر چند اون وقتا خیلی هیپنوتیزم كار میكردم خیلی سر به زیر بودم كه پی به شیطونیم نبره منم پا به پاش از دكتر شریعتیو اینو اون میحرفیدم و با چشمام كه به قول خودش سگ داره وسوسش میكردم كه اون روز كلاسمون تا 5 بعداز ظهر ادامه پیدا كرد و مخمو زدو بعده 3 هفته باهاش سكس كردم ناگفته نمونه منكه پیش از این با 20-30 نفر سكس داشتم اما اون تنها كسی بود كه روم نمیشد پیشش لخت شم و بعدها بهم گفت كه از همون روز اول عاشقم شده
بعد از این هر جمعه كلاسمون بعد یك ربع تموم میشدو تا غروب سكس میكردیم چون خودش مدیر موسسه بود نه منشی داشت و نه مزاحم
میخواست بیاد خواستگاری اما من
بعد از 4 ماه باهاش بهم زدم خیلی مغرور بود و هم به خودم ثابت كردم هر غیر ممكنیو ممكن میكنم و هم پیش دیگران خودمو ثابت كردم
## ##لطفا درخواست سکس و دوستی ندید## ##
سلام مرا به وجدانت برسان و اگر بیدار بود بپرس ، چگونه شبها آسوده میخوابد و من......