ارسالها: 7028
#350
Posted: 13 May 2022 21:29
خورده شدن از نرمی گوش گرفته تا انگشت های پام همیشه جزو ثابت همه روابطم بوده.
شاید اگر بخوام صادقانه بگم مدال طلای این رقابت به پشتم برسه،مدال نقره به جلو و مدال برنز به زبونم.
اینها بیشتر از هر جای دیگرم خورده و لیسیده شده.
اما در مورد برنده مدال نقره باید بگم زمانی یک فانتزی اختصاصی با عاغامون داشتیم که اسمش بستنی بود و ....
البته مال زمانی بود که دوستش داشتم نه الان که ازش متنفرم.
فکر کنم قبلا در موردش گفتم...
اما تو روابط آزادم بیشتر به دو صورت بود.
روش اولی اینطور بود که همونطور که به پشت خوابیده بودم میومدن وسط رونهام و شروع میکردن.
روش دوم هم اینطور بود که اونها رو زمین می خوابیدند و من رو دهانشان مینشستم.
تو هر دو روش بارها نزدبک بود طرفم رو بکشم یا بینیش رو بشکنم.
وقتی طرف میومد وسط رونام و من از خود بیخود میشدم چنگ میزدم تو موهاش و با تمام توان اون رو به خودم فشار میدادم.وقتی میخواستم ارضا بشم وضع خطرناک تر میشد چون رونام رو دور صورت یا بدنش قلاب میکردم و طرف دیگه هیچ راه نجاتی نداشت.
من قدبلند و ورزشکارم.مثل مار بوآ طرف روگیر مینداختم و تمام دهن و بینی طرف تو قسمتهای نرم و خیس بدنم فرو میرفت.بارها طرف رو تا مرزخفگی بردم و برگرداندم.
اما وقتی رو صورت طرفام مینشستم وضع خطرناک تر بود.وقتی از خود بیخود میشدم و وزن خودم رو رو صورتش ول میکردم و بدنم رو جلو و عقب میکردم طرف هم در مرز خفگی بود و هم در معرض شکسته شدن بینی.
وای به وقتی که میسترس هم بودم و مثانه ام رو هم همزمان روی صورت طرف خالی میکردم
اینجا هم خطر خفگی بود هم شکستن بینی و هم غرق شدن.چیزی که برده ام عاشقش بود و اغلب همزمان ارضا میشد...
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ویرایش شده توسط: Streetwalker