ارسالها: 141
#416
Posted: 10 Nov 2020 11:36
من تجربه خوبی از سکس با زنی داشتم که 13 سال از خودم بزرگتر بود. اون موقع جوون بودم و به تازگی تو یه شرکت استخدام شده بودم. روزها که میرفتم سر کار با این خانم تو اتوبوس هم مسیر بودم. بعد از چند هفته که تقریبا هر روز صبحها و عصرها هم مسیر بودیم، متوجه شدم که محل کارش نزدیک شرکتی بود که من کار می کردم. محل زندگی اش هم دو تا کوچه پایین تر از خونه اجاره ای من بود. اوایل که هر روز می دیدمش سعی می کردم نگاهم رو بدزدم تا یک وقت از خیره شدنم ناراحت نشه. راستش می ترسیدم فکر بد کنه در موردم. بعد متوجه شدم که خودش هم به من نگاه می کنه. کم کم هر وقت من رو میدید لبخند میزد و با تکون دادن سر سلام می کرد. یک بار که تو صف اتوبوس کنار هم وایساده بودیم سلام کردم بهش. باخوشرویی جواب داد. از اون ببعد شروع به حرف زدن کردیم. راجع به کارمون و شرکتمون و اینجور چیزا حرف میزدیم. شوهر داشت و متوجه شدم که از زندگیش راضی نیست. همین باعث شد به هم جذب بشیم. این اولین تجربه ام تو سکس نبود اما با زن شوهردار و زنی با این سن تا اون موقع هیچ رابطه ای نداشتم. در هر صورت وقتی حس کردم که زمینه مناسبه بهش پیشنهاد رابطه دادم. اول تردید داشت، اما بعد قبول کرد. تقریبا 6 ماه رابطه مون بخوبی ادامه پیدا کرد. هفته ای یکبار بصورت مرتب با هم سکس داشتیم. با اینکه از قبلش بی تجربه نبودم، خیلی از نکات مهم در مورد سکس و چیزهایی که زنها از پارتنرشون انتظار دارند رو از اون یاد گرفتم. قطع رابطه مون خیلی دوستانه بود. یک دفعه خودش تصمیم گرفت که دیگه با هم نباشیم و گفت که توبه کرده و دیگه نمیخواد به شوهرش خیانت کنه. بعد از اون هم تا تقریبا یک سال دیگه ای که من تو اون شرکت بودم تو خیابون می دیدم و مثل قبل از دوستیمون، با هم سلام و علیک می کردیم. اما دیگه هیچ صحبتی از سکس و اینجور چیزها نکردیم.
ببین چــه آسون زدی قلبمو شکستی