ارسالها: 492
#203
Posted: 17 Mar 2017 10:05
کوچولو که بودم، خیل دوست داشتم که زیر دامن دخترها و زن ها رو ببینم. بیشتر از اینکه دنبال دیدن کس باشم، فقط صحنه ی شورت زنونه که روی اون پوست های کشیده و زیبا رو پوشونده بود جذبم می کرد (اصلاْ نمی دونستم کس چی هست). برای همین هم خیلی پیش می اومد که وقتی دختر همسایه دامن می پوشید و میومد توی حیاط بازی کنیم، به دنبال بهانه باشم تا بخوابم روی زمین و از اون پایین، آسمون بالای سرم تصویر زیبای زیردامن یه دختر باشه. الآن که یادش می افتم دلم واسه سادگی خودم تنگ میشه 
بعد از اینکه دوره سخت و نفس گیر بلوغ رو گذروندم، دیگه هم تعداد دخترهایی که دامن می پوشن کمتر شد، هم اینکه دیگه دید زدن یواشکی به نظرم هم بی انصافی بود و هم لذتش کم شد. دیگه از اون به بعد بیشتر دوست داشتم از طریق رابطه کلامی موفق بشم دخترها رو راضی کنم تا بدنشون رو بهم نشون بدن (زیاد هم موفق نبودم ولی به همون تعداد دفعات کم موفقیتش می ارزید) 
اما الآن چیزی که خیلی دوست دارم اینه که طرفم یواشکی از دیگران، و با علم به اینکه من دارم نگاهش می کنم، جلوم لباس عوض کنه. این حس (که یک نفر هم به تو علاقه داره و هم اعتماد) از هر لذت چشمی بیشتر سیرم می کنه.
خواستم شاعر چشمان تو باشم
باد حواسم را برد
ارسالها: 3746
#204
Posted: 22 Mar 2017 12:17
همين الان از تو قفل در
سكس دوستم نگاه كردم حسابى كون كرد البته از نوع گى
"آتش اگر ميدانست سرانجامش خاكستر است ، اينگونه زبانه نميكشيد"
ارسالها: 96
#206
Posted: 22 Mar 2017 20:22
یواشکی کردن و مالوندن باحال تر از دید زدنه که من کلکسیونشو دارم 
+++ دنیای بی سکس یعنی هیچ +++
ارسالها: 1183
#207
Posted: 6 Apr 2017 13:11
نه تا حالا دید نزدم
اتفاق برام افتاده ولی سو استفاده نکردم با این موردا حال نمیکنم
بـرخـیـز و مـخـور غـم جـهـان گــــذرا...
خــوش بـاش و بــه شـادمـانـی گـــــذرا...
ارسالها: 115
#210
Posted: 17 Apr 2017 19:50
اخ اخ تو عالم بچگی ی دفه ب اصرار یکی از پسرای فامیل ک اومده بود خونمون رفتیم برا خواب بالا پشت بوم.نگو نامرد تو فکر دید زدن بود.تو عالم خاب بیدارم گرد ک بیا خونه همسایتون ببین چ خبره.منم گیج رفتم نگا کنم حواسم نبود خیلی ضایع رفتار کردم خب والا تو خاب بودم و گیج.چشمتون روز بد نبینه طرف مارو دید
هرچی از دهنش درومد گفت و فک کنم چون رو کار بود دیگه حس اومدن تا در خونمونو نداشت.حالا این ک چی گذشت تا صب به ما دو تا بماند
زندگی زیباست
مثه لبخند تو ...
صفحه 21 از 70