انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد سکسی
  
صفحه  صفحه 22 از 70:  « پیشین  1  ...  21  22  23  ...  69  70  پسین »

تا به حال یواشکی دید زدی


زن

 
این کار دید یواشکی را خیلی دوست دارم خیلی هیجان داره
سلام به همه دوستان
     
  
مرد

 
من که خیلیییییییییییی
وایییییییییییی
     
  
مرد

 
امشب مهمونی دعوتم . حسابی دید میزنم


ARYA1363: منم خیلی دید زدم که نوبتی تعریف میکنم یکیش بیشتر حالت شوک داشت من حدودا ۱۵ سالم بودم مستاجری داشتیم که زن خوشگل و تپل ولی چادری بود همزمان خیلی فیس و افاده داشت صبح ساعت نه بود که من یه سر رفتم تو کوچه در رو کامل نبستم و تکیه دادم به چارچوب و بعد یه دقیقه برگشتم بچه ها جاتون خالی یکی از زیباترین و سکسی ترین صحنه ها رو دیدم نگو این خانوم خوشگله از خواب صبحگاهی بیدار شده و برای هوا خوری اومده بیرون لباسش شبیه این مایو های شنای زنونه بود ولی جنس لطیفتر ممه ها و کسش رو به زور میپوشوند چه رونایی بچه ها که نظیرش رو ندیده بودم همینکه وارد حیاط شدم چشمامون بهم افتاد باورم نمیشد این خانم چادری و پر فیس و افاده رو اینجوری ببینم مست رونهای خوشگلش و همچنین سر و صورت و اندام خوشگلش بودم تا سراسیمه و خجالتی برگشت سمت در و اینبار دیگه غش کردم چون کون بزرگ وتپل و زیباش رو دیدم که تو اون مایو نسبتا تنگ و کشی جا نمیگرفت و بیرون افتاده بود من یه ربع نمیتونستم برم داخل خونه چون اون اندام خوشگل منو که نوجوون ۱۵ ساله بودم از خود بیخود کرده بود .بعدا لباسش رو کش رفتم وباهاش حسابی جق زدم .البته همین خانوم و تعدادی رو لخت و در حال سکس هم دید زدم که بعدا براتون تعریف میکنم
ARYA1363: سلام به همگی و تشکر از سینا جون .قسمت دوم دید زدن رو براتون تعریف میکنم.وقتی فاطمه خانم تپل و کپل و خوشگل رو نیمه لخت دیدم کارم شب و روز جق بود تا چند روز بعد ایشون برای پرداخت قبض اومد واحد بالایی .سلام و احوالپرسی کردیم اصلا به روی هم نیاوردیم وای چقد خوشگل بود با چادر خونگی و تاپ که ممه های برجسته داشت پارش میکرد و یه شلوار ورزشی نارنجی .برگشت خونه و من همش لخت تصورش میکردم .بعد گفتم دیگه بسه باید فاطی جون رو لخت ببینم.فکر بکری کردم ما یه انباری داشتیم که به مستاجر نمیدادیم مال خودمون بود ولی در و پنجره کوچیکش که قفل بودمشرف به اتاق خواب و هال پذیرایی اون بود ورودی از حیاط بود و کسی نمیفهمید فرصت مناسب پنجره رو پوشوندم ولی یه قسمت کوچیک باز گذاشتم همراه با سوراخ کلید که منبع بیشتر زن و دختری
که لخت دیدم همین بود .اقا صبح کمین نشستم شوهر رفت سرکار و من منتظر .خوابیده بود و منم میترسیدم بابام بویی ببره .خیلی طول کشید و میخاستم برم که صبرم نتیجه داد بچه ها اونموقع موبایل تازه اومده بود و دوربین نبود وگرنه همشو ذخیره میکردم .در اتاق خواب باز شد خدای من انگار یه حوری وارد شده بود توصیف ناپذیر وقتی تپلی و زیبایی یکجا جمع بشن ادمو حشری میکنن .نمیدونستم چیکار کنم دیگه تو این دنیا نبودم .دیگه خبری از چادر و مانتو و روسری و شلوار حتی شرت و کرست و جوراب نبود لخت مادرزاد .سر و صورت بسیار خوشگل و بازوهای سکسی اول نگاهم به پستونای درشتش افتاد اوف اوف نوک ممه ها و هاله دورشون .شروع کردم جق زدن بدنش مانند بعضی خانما خیلی سفید نبود ولی تیره هم نبود یه رنگ خاص که به اون چاقیش ست میشد موهای بلندش کمی پریشون بود و خسته به نظر میرسید معلوم بود شب یه سکس حسابی کرده بود داشت میرفت سمت دستشویی که نگاهم به نقطه اصلی افتاد .واقعا کس طلا بود یکم بزحمت دیده میشد اخ اخ موهاش تازه درومده بود داشتم میمردم رفت دبلیو سی رونهای گوشتی و خوشگل و کونش رو نیمرخ دیدم کاش مال من بود یه دل سیر باهم سکس میکردیم مونده بود کونش رو کامل ببینم از دستشویی درومد رفت سمت اتاق خواب وای وای شاهکار خدا بود بابا عجب کونی بزرگ و تپل زیبا و کردنی .حال میداد واسه مالیدن و گاییدن و تلمبه زدن .این کون رو با دنیا عوض نمیکردم خوشبحال شوهرش وقتی اون کون رو در حال حرکت دیدم دیگه طاقتم تموم شد جق تموم شد و اب کیرم فوران کرد .تا حالا اینجوری مایع منی ازم خارج نشده بود فاطمه خانم لختی رو تخت خوابید و درو باز گذاشت ولی من دیگه نای دید زدن نداشتم اونجا کمی استراحت کردم و رفتم شلوار خیسم رو عوض کردم و یه دوش حسابی گرفتم همراه با لبخند رضایت .
ARYA1363: مرسی سینای عزیز. تشویق های شما مایه دلگرمی منه.اینبار برای تنوع دو سه مطلب مجزا براتون تعریف میکنم هر موقع فاطمه خانم تپل و سکسی و کردنی میومد حیاط با اینکه برهنه دیده بودمش بازم سیر نمیشدم و دیدش میزدم موقعی که رخت رو پهن میکرد تاپ میپوشید یا آستین کوتاه بعضا خط سینه و صورت خوشگلش رو دید میزدم تو خونه زیاد سوتین نمیپوشید و تو تیشرت آستین کوتاه قرمز ممه هاش همون فرمی رو داشت که وقتی توخونه برهنه میشد. گاهی اوقات نوک ممه رو هم که از روی تیشرت مشخص بود با تمام وجود حسش میکردم یه بار لباسی پوشیده بود که برای تحریک شوهرش بود البته من بیشتر تحریک میشدم قسمت بالاش تور بود و ممه های سکسی و هاله قهوه‌ای دورش خیلی حشریم میکرد. یه بار هم که ما رفته بودیم مسافرت من با پسرعموم زودتر برگشتیم و از در کوچه پشت وارد خونه شدم سر و صدایی شنیدم رفتم سمت حیاط و دیدم آخ جون فاطی جون اومده بود حیاط رو بشوره اونم با تاپ و شورت آبی افسار کیرم پاره شد و بدجوری سیخ شد عینهو تیر چراغ برق چوبی. فاطی زیاد آب مصرف میکرد و بابام مخالف اینکار بود اونم میومد مخفیانه حیاط رو بشوره. فاطی دولا شده بود با یه دست شیلنگ آب و یه دست جارو. چه میکنه این فاطی شرتش رفته بود لای کون خوشگلش . کون سکسیش در حالت عادی آدم رو جادو میکرد موقع خم شدن که دیگه هیچ چه قمبلی باعظمت و زیبا بساط جق رو شروع کردم فاطی رو تو پوزیشن سگی تصور میکردم که میذارم کس و کونش. کونش جون میداد واسه سیلی زدن. میرفت اینور و اونور سینه هاش اویزون میشد انگار که داره تاپ رو سوراخ میکنه. موقع دولا شدن رون و کونش منبسط میشدو زیباییش چند برابر خلاصه یه تیکه گوشت سکسی که باید مثل کباب به دهن بکشی و با لذت بخوری موقعی که ارگاسم شدم میخاستم نعره ای از لذت بکشم که ترسیدم فاطی متوجه بشه. جق فاطی که لذت داشت خودش رو میکردم چی میشد متاسفانه از اون زنایی بود که اهل دوستی با پسر مجرد نیستن و نمیشدمخش رو زد . ولی باز به خاطراین صحنه های ناب خدا رو شاکرم. سعی میکنم سریال فاطی کون گنده و خوشگل رو قسمت بعد تموم کنم. هرچند خیلی صحنه های دیگه مونده. بعدش میریم سراغ شهلا جون که اونم جیگر بود
ARYA1363: سلام چند باره به دوستان. شما هم فعالیت خودتون رو بیشتر کنید تا این تاپیک رونق بیشتری بگیره .میخام از فاطمه جونم بازم خاطره سکسی تعریف کنم .یکی از اونا وقتی بود که فاطی برای پاک کردن و شستن سبزی اومد حیاط .باغچه حیاط ما یه ردیف اجر دورش بود که معمولا مهمونا یا مستاجرا مینشستن روش .فاطی کون گنده رو دید میزدم .شلوار استرچ قرمز با تیشرت زرد پوشیده بود .سبزی رو برد سمت باغچه خودش نشست لبه اجری .اوف اوف یه صحنه ناب دیگه کیرم باز قد علم کردچون کون سکسی فاطی خوشگله روی لبه اجر جا نمیگرفت و به طرز عجیبی مثل یک تیکه گوشت بزرگ از اون لبه اجری اویزون شده بود چون تپل بود و لبه اجری کم عرض چندان به کون و عضلاتش فشار میومد که از روی چادر خونگی کاملا مشخص بود چه عظمتی خیلی شهوت اور بود .صحنه فوق العاده سکسی بود طبق معمول یه جق حسابی چاشنی دید زدن کردم .اولین تماس بدنی من با فاطی موقعی بود که برای گرفتن نون اومده بود واحد ما موقع دادن نون انگشتامون بهم خورد اون بروی خودش نیاورد ولی برای من جالب بود .یه بارم فامیلای شوهرش اومده بودن مهمونی .مینا خواهر شوهر فاطی بود که مثل خودش تو قید و بند حجاب نبود و دانشجوی رشته گرافیک بود یبار که شوهر فاطی پشت در بود مینا رفت در رو باز کنه موهای بور خوشگلی داشت خوش اندام بود با شلوار مشکی که باسن زیباش رو مشاهده کردم خط شورتش منو حشری میکرد تحسین برانگیز بود ولی به کون فاطی جونم نمیرسید فرداش تو انباری منتظر شکار صحنه بودم مردا بیرون بودن و فاطی و دو تا خواهر شوهر که اون یکی زیاد چنگی به دل نمیزد به همراه مادر شوهر مشغول عوض کردن لباس شدن برای رفتن به مهمونی .صحنه توپی بود ولی در حد شرت و سوتین لخت شدن ایندفعه بیشتر مینا رو دید میزدم شورت و سوتین سفید خوش اندام بود نه تپل نه لاغر موهای زیر بغلش رو زده بود پاها و بدن سفیدی داشت کرستش رو محکم میبست تا ممه هاش جلوه بیشتری داشته باشن .اینبار نمیخاستم جق بزنم ولی مینا دیوونم کرد و بازم شروع کردم .شورت و سوتین فاطی ست مشکی ولی شورتش گشادتر بود تا اون کون زیبا و بزرگ رو بلکه بتونه بپوشونه ولی بازم مقداری از گوشت کپل با فشار بیرون میزد همین که برمیگشت اون دوتا خواهر شوهر باهم به شرت و کون فاطی اشاره میکردن یواشکی میخندیدن اون یکی خواهره عفت ست نپوشیده بود مادر شوهر سن بالا نیمه لخت باعث خندم میشد.مینا و فاطی خیلی بامزه بودن .میخاستم سریال فاطی رو تموم کنم ولی حیفم میاد بعضی صحنه ها رو توضیح ندم
ARYA1363: اوقاتی که فاطی جون رو دید میزدم یکی از بهترین دوران زندگیم بود و خواهد بود .اون دوران محدودیت ها بیشتر بود و جوونا برای سکس و لذت جنسی خیلی دچار مشکل بودن بنابراین فاطی برای من دبیرستانی حکم معدن طلایی رو داشت که هیچوقت تموم نمیشد یا بقول شاعر به حرص ار شربتی خوردم مگیر از من که بد کردم بیابان بود و اب سرد و استسقاء .فاطی دیگه برای من تنها ابزار دید زدن و لذت بردن و جق نبود بلکه دیگه عاشقش شده بودم و دوسش داشتم و منتظر فرصت بودم تا بهش نزدیکتر بشم البته به روش نرم نه اینکه به فکر سکس با فاطمه جون باشم یا بغل کردن کون طلاییش ،تا اینکه یه روز طرف صبح این اتفاق افتاد فاطی عصر لباسهای خودش و شوهرش و بچه کوچیکش علیرضا که میرفت مهد و بعدا در مورد خل بازیاش تعریف میکنم شسته بود و پهن کرده بود صبح ساعت ده بود که رفت لباس ها رو که خشک شده بود جمع کنه لباسهای زیر و سکسی رو زیر بقیه رختا قایم میکرد تا مردای نامحرم از ممه و کس و کونش خیالپردازی نکنن غافل از اینکه من دار و ندارش رو فتح کردم .کلکسیونی از شرت و کرست و لباس های سکسی داشت برای تحریک شوهرش و چون ارباب خونه خیلی عاشق این ماده خرس خوشگل یا اهوی تپل بود وقتی کار به ارگاسم و عرق کردن میکشید بنوعی این لباس ها زود زود کثیف میشدن و اونم وسواسی بود یه روز در میون کارش شستن لباس زیر بود ،منم چند نمونه از شرت و سوتین و لباس های سکسی و رنگارنگ فاطی جونم رو یواشکی برداشتم و هنوزم به عشق فاطی نمیتونم ازشون دل بکنم ،لباسها رو جمع کرد و به زور با دستا و سینه اونا رو برد سمت خونه .از کنار پرده یواشکی عشقم رو میدیدم تا رفت خونه .مدتی بعد دیدم پارچه سیاهی تو حیاط افتاده رفتم حیاط و برش داشتم سوتین مشکی فاطی بود سوتین نرم و لطیفی بود به عشق ممه فاطی بوسیدمش و به کیرم مالیدم .یه دفعه گفتم پسر الان مامان یا خود فاطی میبینه و الم شنگه میشه .موندم با این کرست چیکار کنم بندازمش زمین یا ببرم بدم خود فاطی جونم .اگه همینطوری میدادم حتما بابام یا شوهرش غلفتی پوستم رو میکندن .البته ظاهرا پسر نجیبی بودم .بازهم مثل پروفسور بالتازار فکر بکری کردم دودل بودم ولی دلم زدم به دریا و رفتم در واحدشون رو زدم فاطی با کمی تاخیر اومد معلوم بود نیمه لخت یا لخت مشفول پوشیدن لباسه نسبتا محجبه اومد دم در چشماش افتاد به سوتین توی دستم موقعیت عجیبی بود زل زده بود به دستام گفتم الان داد و بیداد میکنه کرست من دست تو چیکار میکنه سریع وارد عمل شدم گفتم ببخشید لباستون (جرات نکردم بگم سوتین )افتاده بود حیاط میخاد کارگر بیاد حیاطمون گفتم بدم به شما تا نامحرم نبینه این جمله کارگر افتاد خجالت میکشید و نمیتونست به چشمام نگاه کنه ولی کرست رو اروم ازم گرفت گل از گلش شکفت چون قیافه معصومانه ای داشتم زیاد بهم سخت نگرفت و اروم گفت مرسی اشکالی نداره شما جای داداش کوچیک من هستید نفس راحتی کشیدم تو دلم گفتم کاش جای شوهرت بودم و حسابی سینه های خوشگلت رو لیس میزدم و کون کست رو میمالیدم و تا ته میکردم سوراخهای خوشگلت .صحنه خطرناک ولی با صفایی بود .بعد از اون من و فاطی جون خودمونی شدیم و به من مثل محرم و برادر کوچیک نگاه میکرد منم همزمان دوسش داشتم و به برکت اهوی تپل کام دل میگرفتم البته کارمون به دوستی دو طرفه و سکس نکشید .موقع دانشگاه یکی از دوست دخترام تپل بود وقتی بغلش میکردم و سکس داشتیم یاد فاطی میافتادم انگار فاطی بغلم هستش و این هماغوشیه خداحافظی هستش .دوست دخترم از عشق زیاد من بهش تعجب میکرد و میمرد ولی از اینکه با حرص و ولع و خشونت میگاییدمش شاکی میشد نمیدونست مقصود فاطیه و دوست دختر بهانه .اه بابا این فاطی تموم شدنی نیست قول میدم فردا و پس فردا با یکی دو قسمت و با سرعت بیشتری فاطی جوووووونم رو به خدا بسپارم و با زهرا خوشگل استثنایی یا شهلا جیگرنسبتا دهاتی ولی خوشگل و حشری شروع کنم
زیبا ترین رنگ دنیا زرده
لحظه باز شدن سوتین .........
     
  
↓ Advertisement ↓
زن

 
اخیراْ توی خونه خودم شاهد سکس دو نفر بودم که از من خواسته بودند تماشاشون کنم. دوستم که به تازگی بعد از مدت ها تونسته دوست پسر خوبی پیدا کنه، از ترس خانواده اش که یه جورایی مذهبی هم هستند، از من خواست دوستش را به خونه من بیاره. چون جامون کوچیک بود خواستم برم بیرون، اما از من خواست که باشم و به سکسشون نگاه کنم چون اینجوری هردو بیشتر تحریک می شدند. اولین بار بود که به میل کسی به سکشون نگاه می کردم اما خیلی خوب بود. جدا از لذت و تحریک جنسی از طریق دیدن زوایای پنهان بدن زن که خودم هیچ وقت تا به حال موفق به دیدنش روی بدن خودم نشده بودم، اینکه ترسی از لو رفتن وجود نداره، دیدن سکس آرامش لذت بخشی به من داد. به من هم پیشنهاد دادند که باهاشون همراه بشم اما نرفتم. راستش هرچند دوست پسرش آدم خوبی به نظر می اومد اما ته دلم راضی نبود. از طرف دیگه دلم نمیخواست که بعد از این چند سال که دوستم بلاخره توسنته یک پسر خوب و با سکس موفق پیدا کنده، من خودم را مثل شلغم بندازم وسط رابطه. وقتی برگشتن خونه هاشون من یک دل سیر خود ارضایی کردم. مخصوصا با لحظه های بوسیدن و نوازش بدن دوستم که پسره خیلی حرفه ای انجام میداد. امیدوارم بازم پیش بیاد.
فیلمی هم که باهاش در کنار این خاطره خود ارضایی کردم این بود.
https://xhamster.com/movies/901545/anal_threesome_turns_into_anal_foursome.html
از اینکه به من خیانت کردی نارحت نیستم. از اینکه دیگه نمی تونم به هیچ مردی اعتماد کنم غمگینم.
     
  ویرایش شده توسط: mahsanazir   
مرد

 
خیلی زیاد
مادر زنم و خواهر زنم
     
  
زن

 
دیدم میزنند
     
  
مرد

 
اره....دختر خاله بابامو همین دیشب...و زن عمومو

ARYA1363: معمولا تابستونا شب با شرت میخابیدم حالا با انواع مختلف یا شلوارک و طاقت گرمای تابستون رو اصلا ندارم وقتی هم بنابه علتی چرخه خوابم کامل نشه و ناچارا بیدار بشم گیج میزنم و نیم ساعتی طول میکشه اداپته بشم یه روز عموم صبح زنگ در رو زد شانس اوردم با شلوارک خوابیده بودم گیج و منگ رفتم دم در .عمو سلامی داد و گفت با داداشت کار دارم گفتم رفته اداره گفت ای کیو امروز جمعه هستش خخخخ اره وضع من اینجوری بود .اونموقع اسباب خنده شد ولی یبار خیلی به دردم خورد .ماجرا این بود مادر بزرگ شوهر فاطمه مهمون اومده بود یه مدت پیش اونا سگ جون بود و هشتاد وشیش سالش بود ولی الزایمر گرفته بود و اگه مواظبش نمیشدن میرفت بیرون و گم و گور میشد فاطی شبا در رو قفل میکرد تا اون موقع خواب فاطی و شوهرش یا موقع سکس که زن و شوهر تو یه دنیای دیگه سیر میکنن یا صبح زود از خونه نره بیرون .تو خواب ناز بودم که دیدم در واحد ما رو با شدت میزنن .با همون حالت منگ رفتم دم در دیدم فاطی خوشگلم هراسان و با حالتی که کم مونده گریه کنه اونجاست گفت ببخشید شما طاهره خانوم رو ندیدید دیشب یادم رفت در رو قفل کنم صبح پا شده رفته بیرون میخاستم جواب بدم که دوتامون متوجه موضوع عجیبی شدیم .من با شورت اسلیپ نارنجی رفته بودم دم در و حتی زیر پیرهنم نداشتم بچه ها حدس میزنید اوضاع فاطمه چطور بود از شدت ترس و نگرانی و چون دستپاچه بود فقط یه چادر نازک پوشیده بود و هیچ لباسی نداشت شایدم فکر میکرد مامانم میره دم در از فاصله نیم متری همه چی تقریبا مشخص بود ممه ها بازوها رون و کون دلم میخاست بغلش کنم .نمیدونستم به فاطی جواب بدم یا از تماشای این حوری لذت ببرم فاطی هم اول زیاد تو باغ نبود و میخاست تا دیر نشده اون پیرزنه رو پیدا کنه ولی اونم متوجه اوضاع خودش و من شد بعد دیدم داره به شورت من خیره میشه در حالت عادی کیر و خایه نسبتا بزرگی داشتم نگو یواش یواش داره انقلاب میکنه اونم کمی خودش رو جمع و جور کرد و منم خجالت کشیدم تا کیرم نزده بیرون گفتم الان مامانم رو بیدار میکنم بهتون کمک کنه .فاطی بیشتر حالت صحرای محشر رو داشت وقتی شیپور میزنن همه لخت پا میشن اگه اتفاقی واسه اون پیرزن میوفتاد شوهرش قیمه قیمش میکرد .زود رفتم تو زیر پیرهن و شلوار خونه پوشیدم مامانم رو بیدار کردم رفت پیش فاطی و گفت اول خونه رو بگردیم ببینیم جایی قایم نشده .رفتن واحد پایین و من فاطی رو تو اون حالت با چادر نازک و موقع پایین رفتن از پله ها دید میزدم خدا نصیب همه بکنه .بعد از مدتی مامانم اومد بالا و گفت خبری نیست بریم بیرون رو نگاه بکنیم .گفت این فاطی خجالت نمیکشه پیش من لخت بود اونجوری دنبال خانومه میگشت منم از دهنم در رفت گفتم یعنی حتی لباس زیرم نداشت مامانم گفت نه بعدش جدی شد و گفت تو این کارا فضولی نکن .بعدش رفتن بیرون و چند کوچه اونورتر پیرزنه رو پیدا کردن .فاطی از یه خطر بزرگ نجات پیدا کرد منم همینکه فاطی خوشگه تقریبا لخت رو از فاصله نزدیک زیارت کردم و اونم چشمای خوشگلش به جمال شورت و کیرم روشن شد تا چند روز مسرور بودم
ARYA1363: سلام به همگی .بخش دیگری از دیدزدن و عشقبازی با فاطی جونم رو برای شما تعریف میکنم .فاطی و خونوادش دیگه با ما مچ شده بودن و نه ما راضی بودیم اونا از خونه ما برن نه اونا و منم تو این وسط شانس اورده بودم و برای جق زدن و چشم چرانی سوژه عالی داشتم .فاطی از فیس و افادش کم شده بود و به نسبت روزهای اول زیاد حجاب رو رعایت نمیکرد .فاطی یکم متوجه عشق و علاقه من بهش شده بود ولی بیشتر به حساب احترام و جنتلمن بودن من میذاشت دیگه دیدن ممه و کون از روی لباس و صورت خوشگل عادی شده بود تو ارزوهام میگفتم کاش میتونستم دستاشو بگیرم به دستم و بگم خیلی دوست دارم .برای تماشای بدن لخت و سکسی فاطی باید خیلی احتیاط میکردم چون اگه پدر و مادر یا فاطی و شوهرش میفهمیدن خیلی بد میشد و تیکه بزرگم گوشم بود .یه روز دیگه خیلی حشری شده بودم و کیرم تا صبح به عشق فاطی نخابید گفتم دیگه صبر تا کی باید اون بدن زیباو بهشتی رو لخت ببینم صبح رفتم به انباری فاطی مثل زنای خونه دار عاشق خواب بود شوهرش بچه رو برده بود مهد و خودشم رفته بود سرکار .نوبت من بود تا فاطی جونم رو ببرم سر کار نزدیکای ساعت ده بود که بانو فاطمه از اتاق خواب اومد بیرون .لباس خواب گشاد و بلندی به رنگ سبز تنش بود بخشکی شانس این همه منتظر موندیم ولی هیچی از کس و کون و ممه گیرمون نیومد ولی باز هم انقد خوشگل بود تو اون لباس خواب فوقالعاده سکسی بود .گفتم کمی صبر کنم شاید ز غوره حلوا سازم فاطی کمی نشت رو مبل بعد پاشد رفت اتاق خواب لباس خواب رو از تنش در اورد شانس بهم رو کرد و عشقم رو لخت مادر زاد دیدم شرت نپوشیده بود و کون تپل و سکسی ، ممه ها و کس فاطی جونم رو بار دیگه زیارت کردم .کسش اینبار پشمالو بود .از اون لباس خوابهایی بود که میشه پیش بچه پوشید در عین حال تو بغل شوهر یواشکی بزنی بالا و شوهره بکنه تو و یوقت بچه بیدار شد متوجه چیزی نشه .خیلی وقت بود لختش ندیده بودم نزدیک بود غش کنم فاطی با پستوناش ور میرفت بعد زیر بغلش رو دیدم .بعد رفت سمت کمد و یه سری وسایل برداشت کمی که دقت کردم وسایل حموم بود زود رفت حموم و فرصت جق زدن پیدا نکردم منتظر شدم از حموم دربیاد .بعد از مدتی شهد شیرین پیروزی رو چشیدم فاطی جون اهوی خوشگل و تپل من از حموم در اومد حوله یادش رفته بود یا خودش نبرده بود برهنه درومد بیرون قطرات اب ازسرو بدنش میریخت پایین صحنه جالبی بود فاطی جون بعد از سکس دیشب یه غسل یا دوش حسابی گرفته بود کون و ممه ها و کسش جمع و جورتر و یه کم سفید تر شده بود همونطور که قبلا گفتم بدنش رنگ خاصی داشت معلومه خوب بدنش رو صابون زده بود موهای کس و زیر بغل رو با ژیلت زنونه که بعدا فهمیدم بیک بود خوب تراشیده بود و کسش شبیه موقعی بود که تازه بدنیا اومده .دستاشو بلند کرد و یه کمی نرمش کرد زیر بغل عالی بود تر و تمیز رفت سراغ حوله با یه حوله کوچیک موهای سرش رو خشک کرد و بست دور موهاش با حوله بزرگتر اون بدن ناز و در آغوش گرفتنی رو خشک میکرد .وقتی خم شد پاهاشو مقداری باز کرد لای کون و لای پاها و کسش رو خشک کرد دیگه مردم کون خوشگل فاطی دیگه محشر شده بود نزدیک بود به شدت ارگاسم بشم ولی خودمو کنترل کردم تا بیشتر حال کنم حوله رو میکشد به کسش فک کنم علاوه بر خشک شدن تحریکم میشد بعد حوله رو انداخت یه گوشه رفت پذیرایی رو راحتی با کون لخت و سکسیش لم داد به مبل بازم رونها و کونش از نیمرخ برجسته شد کاش جای مبل می نشست رو کیر و خایه هام و لم میداد وپاهاش دراز میکرد واقعا بغل یه مرد یا پسر بهترین جا برای خانوماس .بعد برگشت اتاق خواب حوله دور سرش رو برداشت و با سشوار شروع کرد به خشک کردن موها .تلفن رو برداشت فکر کنم با خواهرش حرف میزد در حین حرف زدن کس و ممه و رونها چک و بازرسی میکرد خیلی این صحنه ادم رو حشری میکرد .بعد تلفن پا شد و رفت سراغ لباسها .شرت فیروزه ای طرحدار پوشید ولی سوتین نپوشید بعد تاپ و شلوارک سرمه ای پوشید و بعد رفت سراغ صبحونه تا انرژی بیشتری بگیره .دیگه منم به جق پایان دادم ولی اب کیرم رو ریختم تو شورت زرد فاطی که ازش کش رفته بودم .یه صبح عالی شروع شده بود
ARYA1363: از فاطی جون کون گنده فاصله میگیرم چون میخام برای قسمت بعدی واستون مایه بذارم و دارم یه متن با حال به مناسبت اون وقایع از فاطی جوننننننننم اماده میکنم .میخام برم به دوران کودکی شاید اونموقع کیرم یا دودول بزرگم بلند نمیشد ولی از همون موقع عاشق بدن برهنه زنا بودم .میخام از یه فانتزی بزرگ براتون تعریف کنم از حموم عمومی زنانه که معدن حوری ها بود .راستش زمانی در منطقه ای خونه نو ساخته بودیم و چون منطقه گاز کشی نشده بود و ابگرمکن نفتی مشقات بسیاری داشت میرفتیم حموم عمومی .چون جثه ریز و قیافه خوبی داشتم و کلا بچه ارومی بودم مادرم منو میبرد حمام عمومی .مسئول حموم و خانما اصلا اعتراضی بهم نمیکردن .میرفتیم گرمابه خانمها و صندلی هایی بودن که به انتظار مینشستیم تا نفری که تو حمومه در بیاد و ما بریم تو .چه صحنه های فوق العاده ای بود و هنوزم برام نوستالژیک و فانتزی هستش و فراموشش نمیکنم یکیش موقعی بود که یه خانم حدودا سی ساله با دختر ده ساله و پسر پنج سالش تو حموم بودن و ما نوبت انتظار .پسر خیلی شلوغ میکرد و حوصله حموم نداشت یدفعه دیدم پسره لخت در رو واز کرد و میگفت حموم نمیخام در همین اثنا توجه من اول به دودول و باسن اون پسر جلب شد و خندم گرفت خانمای تو نوبت گفتن بچه برو تو بعدش صحنه فوق العاده جالبی دیدم مادرش لخت مادرزاد اومد دم در حموم تا پسره رو ببره تو .اخ اخ چه پستونایی چه صورت ساده ولی خوشگلی داشت دختره زیر دوش مونده بود ولی ندیدمش کس خانمه پشمالو بود و هنوز تیغ نزده بود .اون دوران زیاد ارایش نمیکردن .بزور از دست بچه گرفت مامانش میکشید و اون میخاست فرار کنه پاهای سفید نسبتا بلندی داشت یکی از خانمای چاق و فضول گفت اگه نمیتونی به اقا تقی مسوول حموم بگم بیاد بهت کمک کنه همه خانما غش غش خندیدن و اون زنه عصبانی شد و یه سیلی محکم به کون پسرش زد پسر پرید هوا همه خانما از خنده روده بر شدن و منم محو بدن لخت خانم . بردش تو پسره دیگه جیکش درنیومد .اون پستونای سایز هفتاد هیچ موقع از یادم نمیره اونموقع ارایش زیاد مد نبود ولی غذاها سالم بودن و ضمنا مردم زیاد پرخوری نمیکردن و بدنای خوبی داشتن این خانم هم همینطور بود اگه کوس پشمالو رو فاکتور بگیرم انگار بدنش همونطوری بود که هشت سالگی بود فقط فیزیکی بزرگ شده بود. خانم چاق فضول رو من کرد و گفت کوچولو دودولت سبیل داره یا نه منظورش رو نفهمیدم ولی بازم همه خانما منفجر شدن .یه خاطره هم دختر جوونی بود بنام ارزو که دورادور میشناختمش اول دبیرستان بود و درسخون چون تابستان بود بخار توی حموم رو پر کرده بود برای اینکه خنک بشه اخر سر در حموم رو باز گذاشت مشغول پوشیدن لباسهاش شد من اول نمیدیدمش بعد زیرکانه و از روی کنجکاوی خودم رو به صندلی انتهایی هول میدادم وای چقد ناز بود پستونای نورس و کون جمع و جور و سکسی داشت اول شورت سفید و سوتین کرم رنگش رو پوشید بعد شلوارش رو پوشید منم مثل گرسنگان افریقایی محو تماشای بدنش بودم که یه دفعه دیدم ارزو خانم داره مستقیما به من نگاه میکنه زود سرم انداختم پایین گفتم الان قشقرقی به راه میندازه بعد یواشکی نگاش کردم دیدم داره میخنده بهم و اخر سر روسری و چادر رو پوشید دختری بود درسخون و تو محله پسرا زیاد قربون صدقش میرفتن بعدن درومد پزشکی و شد متخصص قلب .بعداز سالها برای چکاپ قلب مامانم رفتم پیشش خیلی تفاوت کرده بود وزن بیشتر ارایش و مانتوهای کوتاه و تنگ پستون و کون برجسته با بقیه مغرور بود نوبت ماشد و رفتیم تو حال پدر و مادرم رو پرسید و به مامانم با خنده میگفتپسر خوبی دارید پسرتون از اول سربزیر بود .خجالت کشیدم باورم نمیشد بعد این همه سال یادش باشه .دید زدن بعدی هم خانمی بود که یادش رفته بود ساکش صابون بذاره و اونم در رو بازکرد و یکی از خانوما بهش صابون قرض داد اونم بالاتنش رو دیدم چون پشت در قایم شده بود .اخرین مورد مامانم بود که اونم خوشگل بود و وقتی با من بود و منو میشست شرت تنش بود ولی سوتین نداشت ولی جرات نمیکردم به ممه هاش نگاه کنم وقتی حواسش پرت میشد دید میزدم شرتش زیر اب خیس شده بود و کونش رو قشنگ نشون میداد جای بابام اونموقع خالی بود بعد به من گفت برو بیرون خودتو خشک کن. اومد سمت در قفلش کرد از شیشه یکم معلوم بود شرتش رو دراورد اب کشید و دوباره داد به من گفت بزار تو ساک اخر سر گفت پسرم حوله رو بده .خلاصه این حموم چه با صفا بود .یکی دوبارم رفتم به مناسبتی حموم عمومی روستا که ترکیبی از سکس و کمدی هست بعد از اتمام خاطرات فاطی براتون تعریف میکنم
ARYA1363: افرین بچه ها خوب فعالیت میکنید .این تاپیک باید نامبر وان باشه .دو تا دید زدن کوتاه دیگه تعریف میکنم یکیش همین صبح بود زن همسایه مون اومده بود بیرون چون کنتور گاز مشکل پیدا کرده بود حدودا چهل و پنج سال به اندازه فاطی خوشگل نیست ولی خوبه و بدن خوبی داره تیشرتی پوشیده بود که سینه و قسمت بالایی ممه ها و چاک مشخص بود اول صبحی چه حالی داد روسری نداشت من زن سن بالا خیلی دوست دارم متوجه نگاه حشری من شد و چادرش رو مرتب کرد .دو تا دختر داره یکیش خیلی خوشگله زهرا بور و خوش هیکل و چشمای روشن وقتی با تاپ میاد پشت پنجره عقل از سر ادم میپره دومیش مریم خوشگله با موهای مشکی و بدن لاغرتر ولی به زهرا نمیرسه با حجب و حیاست وقتی زهرامیاد دم در و غذای نذری میده و خوش و بش میکنه خیلی حال میکنم .دومیش تو مغازه بود یه کارمند بانک با زن و دخترش .دختر سکسی و نورس بود سفید و لاغر ولی کون جمع و جوری داشت موهاش رنگ طلایی داشت .ولی کونش رو دیدم خیلی کیف کردم چه خط شورتی ازاون شورتا بود که نصف کون رو میپوشوند
ARYA1363: سلام بچه های ناز و دوست داشتنی. بعد مدتی استراحت و زنگ تفریح بازم از فاطمه جونم براتون تعریف میکنم. تو این متن که مربوط به فاطی هست و بعدا خانوم خوشگلای دیگه یه جاهایی موضوع به دید زدن ربطی نداره اما چون بصورت داستانی براتون روایت میکنم باید نوشته بشه تا کلیتی از ماجراهایی که با حوری های ایرانی داشتم به دست مخاطب بیاد. باور کنید دید زدن مخصوصا بدون استرس لذتش کمتر از عاشقی و هماغوشی و سکس نیست. همونطور که گفتم باید تو دید زدن فاطی خیلی دقت میکردم لو رفتنش مخصوصا تو اون دوره زمونه برام گرون تموم میشد. یه مدت به یاد فاطی خوشگله و صحنه های سکسی که از این حوری زمینی مشاهده کرده بودم جق میزدم و بعضی مواقع که افاقه نمیکرد و پرشور میشدم با شورت و سوتین فاطی عزیزتر از جونم ور میرفتم ولی باز باید مواظب بودم چون بعد ارگاسم بخاب میرفتم و اگه پدر و مادر یا داداشم لباسای زیر رو میدیدن خیلی ناجور میشد.من فاطی جون رو کامل لخت دیده بودم طوری که فکر کنم حمید شوهرش هم اندازه من سیر آفاق و انفس نکرده بود تنها یه ارزو داشتم که عاشقانه با فاطی سکس کنم ببوسمش لختش کنم محکم بغلش کنم و کیر سرافرازم یه حال اساسی به فاطی بده و بعد ارگاسم بغل هم بخابیم اما این غیر ممکن بود چون فاطی زن زندگی و خونواده بود همین موضوع باعث شد تا فقط یه رویای دیگه داشته باشم اینکه فاطی رو در حال سکس با حمید ببینم و ببینم ماده خرس خوشگلم موقع فیض رسوندن به حمید چه حالی داره و چطوری حشری میشه و موقع ارگاسم فاطی جون یا حمید اون دوتا رو ببینم البته که کار سختی بود چون بیشتر زوجا شبها و چراغ خاموش سکس میکنن و ظاهرا امکان دید زدن امیزش جنسی اون دوتا وجود نداره اما باز هم شانس طلایی به من رو کرد و صحنه ها و مناظری دیدم که الان برای خیلیا رویا و امر محاله چه برسه به اون دوره زمونه بقول خواجه حافظ فیض روح القدس ار باز مدد فرماید دیگران هم بکنند انچه مسیحا میکرد. بله... از روزی براتون بگم که تو خونه مشغول تماشای مستند شاهد عینی از شبکه دو بودم که زنگ واحدمون به صدا درومد. میدونستم فاطی جون خودمه. اخ جون وقتی این زیبارو رو از نزدیک میدیدم عاشقانه محو تماشای جمالش و اندامش میشدم. فاطی جون گفتم شرمنده ما یه هفته میریم مسافرت خونه خواهرم شما مواظب واحد ما باشید و کلیدارو موقع رفتن بهتون تحویل میدیم. خبری بدی بود خیلی غمگین شدم یه هفته چطور از معشوقم دور باشم گودبای کردیم و فاطی جونم رفت. رفتم اتاق کمی خوابیدم بعد گفتم برم سریع فاطی رو تا مسافرت نرفته یه دید بزنم و شایدم استمنایی قسمت شد رفتم حیاط سر و گوشی آب بدم. همینکه حیاط رو دیدم ناامید شدم چون ماشین حمید اونجا بود احتمالا مشغول بستن بار و بنه سفر بودن و تو اون حالت فاطی لخت نمیشد. با اینحال گفتم به درک بریم فاطی رو ببینم وارد انباری شدم و رفتم سراغ سوراخ کلید...خیلی عجیب بود خبری از فاطی و حمید و پسرشون علی نبود مگه قرار نبود برن مسافرت و الان باید تدارک میدیدن. هیچ سر و صدایی نبود و خیلی شک کردم و یاد داستان اجنه که مادربزرگم تعریف میکرد افتادم که چطوری غیب شدن با خودم گفتم موقعیت خوبی نیست برم بیرون که در همین حین صدای در اومد. علی بود که تازه بیدار شده بود. علی حیران و خوابالو رفت سراغ اتاق مامانش در رو باز کرد و منم میخاستم ته توی قضایا رو در بیارم درو باز کرد ناگهان صدای فریاد بلندی اومد که داد زد کره خر درو ببند علی از ترس دمشو گذاشت رو کولش و دوید سمت اتاق خودش و اسکل اونجا رو قفل کرد. بچه ها وای وای وای میدونید چه اتفاقی افتاده بود چه صحنه ای دیگه تو این دنیا نبودم شیرینترین مهیجترین و سکسی ترین لحظات عمر شونزده هیوده (بیسواد نیستم هفده) سالگیم رو دیدم فاطی لخت بود مثل همیشه اما بیشتر از لخت بود اون جیگر روزگار دیگه تو این دنیا نبود از خود بیخود شده بود در حال کیف بود اونا رو در حال سکس دیدم اولین بار بود سکس رو فراتر از عکس و فیلم سوپر میدیدم طبیعی واقعی ایرانی و عاشقانه خدا به بنده سراپاتقصیر چه لطفی کرده بودچه کیفی حمید خوابیده بود لخت روی تخت با کیر برافراشته آه عشق تپلم نشسته بود روی اون دکل و داشت دکل نوردی میکرد منم دیگه تو این دنیا نبودم انگارتو اون شوره زار خدا بهم شراب شیرین و خنک داده بود کیرم طغیان کرد شلوارم اذیت میکرد درش اوردم و لخت شدم کیرم نفسی کشید گفتم بیا اینم معشوقت بساط جق شروع شد حمید دستای فاطی رو گرفت کسش باز شده بود تراشیده و تر تمیز بود فاطی سنگین بود و زیاد مثل فیلم سوپر بالا و پایین نمیشد بیشتر به جلو و عقب میرفت تا اون کیر رو تو کسش خوب بمالونه حمید کیر نسبتا خوبی داشت هر چند به کیر الان من نمیرسه. ممه های فاطی متورم شده بود سکسی تر از همیشه حمید دستای فاطی رو ول کرد و پستونای بی نظیر فاطی جونم رو گرفت و مالید. بعد پستونای ناز رو ول کرد و سیلی میزد به کون فاطمه. فاطی جووووونم صورتش متغیر بود کمی درد و بیشتر حشری و مواقعی از لذت میخندید که موقع خندیدنش منم از هوش میرفتم حمید فاطی رو خم کرد لبای همدیگر رو بوسیدن یا بهتر بگم خوردن حمید پستونای فاطی رو به دهن گرفت اخ اخ خودم رو جای حمید تصور کردم میخاستم از لذت فریاد بزنم کون فاطی پشت به ما بود و زیارتش نکردم. حمید با اینکه سر علی داد زده بود که در رو ببند ولی خودش یا فاطی خوشگلم از شدت لذت حوصله پیاده شدن از دستگاه و بستن در رو نداشتن حتما فکر من بودن با اینکه همون اوایل ارگاسم شدم ولی خودم و کیرم ول کن ماجرا نبودن بعد از مدتی بازم اب دهن و جق. لحظه استثنایی فرا رسید حمید به اوج لذت رسید و از شدت شهوت فاطی چاقالو رو با کیر و کمرش بلند کرد. حمید نعره ای زد و فاطی جیغی از ته شهوت. منم تو اوج لذت بودم وقتی این صحنه رو دیدم عنان اختیار از کف دادم و طوری مایع منی انزال کردم که فکر کردم اخر عمرم رسیده پاشید و به در و دیوار. فاطی خسته شد و افتاد رو خوشخواب تخت. حمید نای تکون خوردن نداشت پشت به فاطی کرد و خوابید. فاطی جونم بعد از مدتی استراحت رفت دوش بگیره.دلیل این گایش تاریخی این بود. که چون حمید و فاطی میرفتن مسافرت و خونه خواهر و باجناق امکان سکس نداشتن و میخاستن شکمی از عزا دربیارن. بعد حمید منم تو انباری غش کردم. امروز زده بودم وسط کوس طلایی فاطمه جان، ای جان. این بهترین دید زدن تاریخ بود
ARYA1363: از خواب ناز بیدار شدم. یکم بعد فاطی از حموم درومد. دیگه با جق کاری نداشتم فقط عشقولانه فاطی رو زیر نظر داشتم فاطی خودش رو بیشتر تو اتاق خواب خشک میکرد بازم رژه زیبایی ها شروع شد کون گرد و قلمبش با اینکه دوش گرفته بود ولی آثار سیلی های از روی شهوت حمید روش بود و باسنش به دو رنگ سرخ و رنگ خاص بدنش در اومده بود رفت تو اتاق خواب خودشون. علی همچنان تو اتاق قایم شده بود فاطی حمید رو صدا زد و گفت برو حموم غسل کن حمید بعد از اون سکس جانانه بیدار شد. میخاست بره حموم که بدن لخت فاطی حشریش کرد کیرش دوباره بلند شد رفت از پشت بغلش کنه. فاطی عشق گوشتی و کون گشاد من ناگهان برگشت اجازه بغل کردن از کون رو به شوهر نداد جالب بود اونو با شونه پلاستیکی دور کرد و با شوخی زد سر عشقش حمید. مذهبی بود و وسواسی نمیخاست با بدن حمید که با آب کیر و کس و عرق بدن اغشته بود تماسی داشته باشه. فاطمه خیلی سکسی بود اگه رو میداد باید هر نیمساعت حمید با کیر میوفتاد به جون کس و کون طلاییش. حمید با کیر پنچر شده رفت سمت حموم. من موندم و فاطی. عجب چیزی بود فاطی. موهاش حالت پسرانه کوتاه کرده بود که من جون میدادم واسش. کارش با سشوار کم بود و بعد از خشک شدن با حوله رفت سراغ شورت و سوتین. چون میرفت مسافرت شورت گشاد و پادار سرمه ای رنگ پوشید تا اندامهای خوشگلش اذیت نشن پستون بند مشکی هم پوشید ولی معلوم بود زیاد محکم نمیبنده تا اون کبوترا خفه نشن. موقع پوشیدن شرت خم شد باز هم عظمت و زیبایی کونش چند برابر و سکسی بودنش دهها برابر شد کیرم طاقت نیاورد و بلند شد. فاطی پتوی روی تخت رو که نجس شده بود با احتیاط جمع کرد و یه پتوی دیگه جاش پهن کرد. در همین حین حمید از حموم درومد کیر و خایه و کونش بامزه و خنده دار بود پشمای کیرش زده بود نمیدونم چرا قبل کردن فاطی این کار نکرده بود رفت اتاق با حوله فاطی خودش رو خشک کرد با فاطی در مورد سفر حرف میزد یه دفعه از فرط عشق و حشر فاطی رو بغل کرد و محکم بوسیدش و انداختش رو تخت و کیرش رو محکم به شورت و کون فاطی مالید فاطی اول خوشش اومد بعد عصبی شد قدرتش رو نشون داد و با هیکل قوی و سکسی حمید رو هل داد اونور چون کیر حمید بازم هوای سوراخ های فاطی جونم رو کرده بود ولی اون حوصله سکس و خیس شدن دوباره رو نداشت هر دو لباس پوشیدن. فاطی رفت علی رو از اتاق بغلی بیرون اورد و اماده مسافرت شدن. اخه خدایا چطور یه هفته تحمل بکنم دوری فاطی جونم رو. تو اون یه هفته ماجراها و دید زدنهای عجیبی برام رخ داد
     
  
زن

 
بیرون همه
     
  
مرد

 
دید زدن کلا یه حس دلهره و در عین حال لذتی داره که میتونه برا خیلیا معادل یک یا چند سکس باشه.
منم فک کنم تووو همین دسته م.
از هرفرصتی استفاده میکنم
یکی مثل من ...
     
  

 
فداي خاله جونم بشم که هميشه هم ديد ميزدمش هم جق ميزدم به يادش هنوزم بد جور تو نخشم
     
  
صفحه  صفحه 22 از 70:  « پیشین  1  ...  21  22  23  ...  69  70  پسین » 
گفتگوی آزاد سکسی

تا به حال یواشکی دید زدی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA