ارسالها: 221
#213
Posted: 11 May 2017 08:05
امشب مهمونی دعوتم . حسابی دید میزنم
ARYA1363: منم خیلی دید زدم که نوبتی تعریف میکنم یکیش بیشتر حالت شوک داشت من حدودا ۱۵ سالم بودم مستاجری داشتیم که زن خوشگل و تپل ولی چادری بود همزمان خیلی فیس و افاده داشت صبح ساعت نه بود که من یه سر رفتم تو کوچه در رو کامل نبستم و تکیه دادم به چارچوب و بعد یه دقیقه برگشتم بچه ها جاتون خالی یکی از زیباترین و سکسی ترین صحنه ها رو دیدم نگو این خانوم خوشگله از خواب صبحگاهی بیدار شده و برای هوا خوری اومده بیرون لباسش شبیه این مایو های شنای زنونه بود ولی جنس لطیفتر ممه ها و کسش رو به زور میپوشوند چه رونایی بچه ها که نظیرش رو ندیده بودم همینکه وارد حیاط شدم چشمامون بهم افتاد باورم نمیشد این خانم چادری و پر فیس و افاده رو اینجوری ببینم مست رونهای خوشگلش و همچنین سر و صورت و اندام خوشگلش بودم تا سراسیمه و خجالتی برگشت سمت در و اینبار دیگه غش کردم چون کون بزرگ وتپل و زیباش رو دیدم که تو اون مایو نسبتا تنگ و کشی جا نمیگرفت و بیرون افتاده بود من یه ربع نمیتونستم برم داخل خونه چون اون اندام خوشگل منو که نوجوون ۱۵ ساله بودم از خود بیخود کرده بود .بعدا لباسش رو کش رفتم وباهاش حسابی جق زدم .البته همین خانوم و تعدادی رو لخت و در حال سکس هم دید زدم که بعدا براتون تعریف میکنم
ARYA1363: سلام به همگی و تشکر از سینا جون .قسمت دوم دید زدن رو براتون تعریف میکنم.وقتی فاطمه خانم تپل و کپل و خوشگل رو نیمه لخت دیدم کارم شب و روز جق بود تا چند روز بعد ایشون برای پرداخت قبض اومد واحد بالایی .سلام و احوالپرسی کردیم اصلا به روی هم نیاوردیم وای چقد خوشگل بود با چادر خونگی و تاپ که ممه های برجسته داشت پارش میکرد و یه شلوار ورزشی نارنجی .برگشت خونه و من همش لخت تصورش میکردم .بعد گفتم دیگه بسه باید فاطی جون رو لخت ببینم.فکر بکری کردم ما یه انباری داشتیم که به مستاجر نمیدادیم مال خودمون بود ولی در و پنجره کوچیکش که قفل بودمشرف به اتاق خواب و هال پذیرایی اون بود ورودی از حیاط بود و کسی نمیفهمید فرصت مناسب پنجره رو پوشوندم ولی یه قسمت کوچیک باز گذاشتم همراه با سوراخ کلید که منبع بیشتر زن و دختری
که لخت دیدم همین بود .اقا صبح کمین نشستم شوهر رفت سرکار و من منتظر .خوابیده بود و منم میترسیدم بابام بویی ببره .خیلی طول کشید و میخاستم برم که صبرم نتیجه داد بچه ها اونموقع موبایل تازه اومده بود و دوربین نبود وگرنه همشو ذخیره میکردم .در اتاق خواب باز شد خدای من انگار یه حوری وارد شده بود توصیف ناپذیر وقتی تپلی و زیبایی یکجا جمع بشن ادمو حشری میکنن .نمیدونستم چیکار کنم دیگه تو این دنیا نبودم .دیگه خبری از چادر و مانتو و روسری و شلوار حتی شرت و کرست و جوراب نبود لخت مادرزاد .سر و صورت بسیار خوشگل و بازوهای سکسی اول نگاهم به پستونای درشتش افتاد اوف اوف نوک ممه ها و هاله دورشون .شروع کردم جق زدن بدنش مانند بعضی خانما خیلی سفید نبود ولی تیره هم نبود یه رنگ خاص که به اون چاقیش ست میشد موهای بلندش کمی پریشون بود و خسته به نظر میرسید معلوم بود شب یه سکس حسابی کرده بود داشت میرفت سمت دستشویی که نگاهم به نقطه اصلی افتاد .واقعا کس طلا بود یکم بزحمت دیده میشد اخ اخ موهاش تازه درومده بود داشتم میمردم رفت دبلیو سی رونهای گوشتی و خوشگل و کونش رو نیمرخ دیدم کاش مال من بود یه دل سیر باهم سکس میکردیم مونده بود کونش رو کامل ببینم از دستشویی درومد رفت سمت اتاق خواب وای وای شاهکار خدا بود بابا عجب کونی بزرگ و تپل زیبا و کردنی .حال میداد واسه مالیدن و گاییدن و تلمبه زدن .این کون رو با دنیا عوض نمیکردم خوشبحال شوهرش وقتی اون کون رو در حال حرکت دیدم دیگه طاقتم تموم شد جق تموم شد و اب کیرم فوران کرد .تا حالا اینجوری مایع منی ازم خارج نشده بود فاطمه خانم لختی رو تخت خوابید و درو باز گذاشت ولی من دیگه نای دید زدن نداشتم اونجا کمی استراحت کردم و رفتم شلوار خیسم رو عوض کردم و یه دوش حسابی گرفتم همراه با لبخند رضایت .
ARYA1363: مرسی سینای عزیز. تشویق های شما مایه دلگرمی منه.اینبار برای تنوع دو سه مطلب مجزا براتون تعریف میکنم هر موقع فاطمه خانم تپل و سکسی و کردنی میومد حیاط با اینکه برهنه دیده بودمش بازم سیر نمیشدم و دیدش میزدم موقعی که رخت رو پهن میکرد تاپ میپوشید یا آستین کوتاه بعضا خط سینه و صورت خوشگلش رو دید میزدم تو خونه زیاد سوتین نمیپوشید و تو تیشرت آستین کوتاه قرمز ممه هاش همون فرمی رو داشت که وقتی توخونه برهنه میشد. گاهی اوقات نوک ممه رو هم که از روی تیشرت مشخص بود با تمام وجود حسش میکردم یه بار لباسی پوشیده بود که برای تحریک شوهرش بود البته من بیشتر تحریک میشدم قسمت بالاش تور بود و ممه های سکسی و هاله قهوهای دورش خیلی حشریم میکرد. یه بار هم که ما رفته بودیم مسافرت من با پسرعموم زودتر برگشتیم و از در کوچه پشت وارد خونه شدم سر و صدایی شنیدم رفتم سمت حیاط و دیدم آخ جون فاطی جون اومده بود حیاط رو بشوره اونم با تاپ و شورت آبی افسار کیرم پاره شد و بدجوری سیخ شد عینهو تیر چراغ برق چوبی. فاطی زیاد آب مصرف میکرد و بابام مخالف اینکار بود اونم میومد مخفیانه حیاط رو بشوره. فاطی دولا شده بود با یه دست شیلنگ آب و یه دست جارو. چه میکنه این فاطی شرتش رفته بود لای کون خوشگلش . کون سکسیش در حالت عادی آدم رو جادو میکرد موقع خم شدن که دیگه هیچ چه قمبلی باعظمت و زیبا بساط جق رو شروع کردم فاطی رو تو پوزیشن سگی تصور میکردم که میذارم کس و کونش. کونش جون میداد واسه سیلی زدن. میرفت اینور و اونور سینه هاش اویزون میشد انگار که داره تاپ رو سوراخ میکنه. موقع دولا شدن رون و کونش منبسط میشدو زیباییش چند برابر خلاصه یه تیکه گوشت سکسی که باید مثل کباب به دهن بکشی و با لذت بخوری موقعی که ارگاسم شدم میخاستم نعره ای از لذت بکشم که ترسیدم فاطی متوجه بشه. جق فاطی که لذت داشت خودش رو میکردم چی میشد متاسفانه از اون زنایی بود که اهل دوستی با پسر مجرد نیستن و نمیشدمخش رو زد . ولی باز به خاطراین صحنه های ناب خدا رو شاکرم. سعی میکنم سریال فاطی کون گنده و خوشگل رو قسمت بعد تموم کنم. هرچند خیلی صحنه های دیگه مونده. بعدش میریم سراغ شهلا جون که اونم جیگر بود
ARYA1363: سلام چند باره به دوستان. شما هم فعالیت خودتون رو بیشتر کنید تا این تاپیک رونق بیشتری بگیره .میخام از فاطمه جونم بازم خاطره سکسی تعریف کنم .یکی از اونا وقتی بود که فاطی برای پاک کردن و شستن سبزی اومد حیاط .باغچه حیاط ما یه ردیف اجر دورش بود که معمولا مهمونا یا مستاجرا مینشستن روش .فاطی کون گنده رو دید میزدم .شلوار استرچ قرمز با تیشرت زرد پوشیده بود .سبزی رو برد سمت باغچه خودش نشست لبه اجری .اوف اوف یه صحنه ناب دیگه کیرم باز قد علم کردچون کون سکسی فاطی خوشگله روی لبه اجر جا نمیگرفت و به طرز عجیبی مثل یک تیکه گوشت بزرگ از اون لبه اجری اویزون شده بود چون تپل بود و لبه اجری کم عرض چندان به کون و عضلاتش فشار میومد که از روی چادر خونگی کاملا مشخص بود چه عظمتی خیلی شهوت اور بود .صحنه فوق العاده سکسی بود طبق معمول یه جق حسابی چاشنی دید زدن کردم .اولین تماس بدنی من با فاطی موقعی بود که برای گرفتن نون اومده بود واحد ما موقع دادن نون انگشتامون بهم خورد اون بروی خودش نیاورد ولی برای من جالب بود .یه بارم فامیلای شوهرش اومده بودن مهمونی .مینا خواهر شوهر فاطی بود که مثل خودش تو قید و بند حجاب نبود و دانشجوی رشته گرافیک بود یبار که شوهر فاطی پشت در بود مینا رفت در رو باز کنه موهای بور خوشگلی داشت خوش اندام بود با شلوار مشکی که باسن زیباش رو مشاهده کردم خط شورتش منو حشری میکرد تحسین برانگیز بود ولی به کون فاطی جونم نمیرسید فرداش تو انباری منتظر شکار صحنه بودم مردا بیرون بودن و فاطی و دو تا خواهر شوهر که اون یکی زیاد چنگی به دل نمیزد به همراه مادر شوهر مشغول عوض کردن لباس شدن برای رفتن به مهمونی .صحنه توپی بود ولی در حد شرت و سوتین لخت شدن ایندفعه بیشتر مینا رو دید میزدم شورت و سوتین سفید خوش اندام بود نه تپل نه لاغر موهای زیر بغلش رو زده بود پاها و بدن سفیدی داشت کرستش رو محکم میبست تا ممه هاش جلوه بیشتری داشته باشن .اینبار نمیخاستم جق بزنم ولی مینا دیوونم کرد و بازم شروع کردم .شورت و سوتین فاطی ست مشکی ولی شورتش گشادتر بود تا اون کون زیبا و بزرگ رو بلکه بتونه بپوشونه ولی بازم مقداری از گوشت کپل با فشار بیرون میزد همین که برمیگشت اون دوتا خواهر شوهر باهم به شرت و کون فاطی اشاره میکردن یواشکی میخندیدن اون یکی خواهره عفت ست نپوشیده بود مادر شوهر سن بالا نیمه لخت باعث خندم میشد.مینا و فاطی خیلی بامزه بودن .میخاستم سریال فاطی رو تموم کنم ولی حیفم میاد بعضی صحنه ها رو توضیح ندم
ARYA1363: اوقاتی که فاطی جون رو دید میزدم یکی از بهترین دوران زندگیم بود و خواهد بود .اون دوران محدودیت ها بیشتر بود و جوونا برای سکس و لذت جنسی خیلی دچار مشکل بودن بنابراین فاطی برای من دبیرستانی حکم معدن طلایی رو داشت که هیچوقت تموم نمیشد یا بقول شاعر به حرص ار شربتی خوردم مگیر از من که بد کردم بیابان بود و اب سرد و استسقاء .فاطی دیگه برای من تنها ابزار دید زدن و لذت بردن و جق نبود بلکه دیگه عاشقش شده بودم و دوسش داشتم و منتظر فرصت بودم تا بهش نزدیکتر بشم البته به روش نرم نه اینکه به فکر سکس با فاطمه جون باشم یا بغل کردن کون طلاییش ،تا اینکه یه روز طرف صبح این اتفاق افتاد فاطی عصر لباسهای خودش و شوهرش و بچه کوچیکش علیرضا که میرفت مهد و بعدا در مورد خل بازیاش تعریف میکنم شسته بود و پهن کرده بود صبح ساعت ده بود که رفت لباس ها رو که خشک شده بود جمع کنه لباسهای زیر و سکسی رو زیر بقیه رختا قایم میکرد تا مردای نامحرم از ممه و کس و کونش خیالپردازی نکنن غافل از اینکه من دار و ندارش رو فتح کردم .کلکسیونی از شرت و کرست و لباس های سکسی داشت برای تحریک شوهرش و چون ارباب خونه خیلی عاشق این ماده خرس خوشگل یا اهوی تپل بود وقتی کار به ارگاسم و عرق کردن میکشید بنوعی این لباس ها زود زود کثیف میشدن و اونم وسواسی بود یه روز در میون کارش شستن لباس زیر بود ،منم چند نمونه از شرت و سوتین و لباس های سکسی و رنگارنگ فاطی جونم رو یواشکی برداشتم و هنوزم به عشق فاطی نمیتونم ازشون دل بکنم ،لباسها رو جمع کرد و به زور با دستا و سینه اونا رو برد سمت خونه .از کنار پرده یواشکی عشقم رو میدیدم تا رفت خونه .مدتی بعد دیدم پارچه سیاهی تو حیاط افتاده رفتم حیاط و برش داشتم سوتین مشکی فاطی بود سوتین نرم و لطیفی بود به عشق ممه فاطی بوسیدمش و به کیرم مالیدم .یه دفعه گفتم پسر الان مامان یا خود فاطی میبینه و الم شنگه میشه .موندم با این کرست چیکار کنم بندازمش زمین یا ببرم بدم خود فاطی جونم .اگه همینطوری میدادم حتما بابام یا شوهرش غلفتی پوستم رو میکندن .البته ظاهرا پسر نجیبی بودم .بازهم مثل پروفسور بالتازار فکر بکری کردم دودل بودم ولی دلم زدم به دریا و رفتم در واحدشون رو زدم فاطی با کمی تاخیر اومد معلوم بود نیمه لخت یا لخت مشفول پوشیدن لباسه نسبتا محجبه اومد دم در چشماش افتاد به سوتین توی دستم موقعیت عجیبی بود زل زده بود به دستام گفتم الان داد و بیداد میکنه کرست من دست تو چیکار میکنه سریع وارد عمل شدم گفتم ببخشید لباستون (جرات نکردم بگم سوتین )افتاده بود حیاط میخاد کارگر بیاد حیاطمون گفتم بدم به شما تا نامحرم نبینه این جمله کارگر افتاد خجالت میکشید و نمیتونست به چشمام نگاه کنه ولی کرست رو اروم ازم گرفت گل از گلش شکفت چون قیافه معصومانه ای داشتم زیاد بهم سخت نگرفت و اروم گفت مرسی اشکالی نداره شما جای داداش کوچیک من هستید نفس راحتی کشیدم تو دلم گفتم کاش جای شوهرت بودم و حسابی سینه های خوشگلت رو لیس میزدم و کون کست رو میمالیدم و تا ته میکردم سوراخهای خوشگلت .صحنه خطرناک ولی با صفایی بود .بعد از اون من و فاطی جون خودمونی شدیم و به من مثل محرم و برادر کوچیک نگاه میکرد منم همزمان دوسش داشتم و به برکت اهوی تپل کام دل میگرفتم البته کارمون به دوستی دو طرفه و سکس نکشید .موقع دانشگاه یکی از دوست دخترام تپل بود وقتی بغلش میکردم و سکس داشتیم یاد فاطی میافتادم انگار فاطی بغلم هستش و این هماغوشیه خداحافظی هستش .دوست دخترم از عشق زیاد من بهش تعجب میکرد و میمرد ولی از اینکه با حرص و ولع و خشونت میگاییدمش شاکی میشد نمیدونست مقصود فاطیه و دوست دختر بهانه .اه بابا این فاطی تموم شدنی نیست قول میدم فردا و پس فردا با یکی دو قسمت و با سرعت بیشتری فاطی جوووووونم رو به خدا بسپارم و با زهرا خوشگل استثنایی یا شهلا جیگرنسبتا دهاتی ولی خوشگل و حشری شروع کنم
زیبا ترین رنگ دنیا زرده
لحظه باز شدن سوتین .........
ارسالها: 76
#214
Posted: 14 May 2017 07:34
اخیراْ توی خونه خودم شاهد سکس دو نفر بودم که از من خواسته بودند تماشاشون کنم. دوستم که به تازگی بعد از مدت ها تونسته دوست پسر خوبی پیدا کنه، از ترس خانواده اش که یه جورایی مذهبی هم هستند، از من خواست دوستش را به خونه من بیاره. چون جامون کوچیک بود خواستم برم بیرون، اما از من خواست که باشم و به سکسشون نگاه کنم چون اینجوری هردو بیشتر تحریک می شدند. اولین بار بود که به میل کسی به سکشون نگاه می کردم اما خیلی خوب بود. جدا از لذت و تحریک جنسی از طریق دیدن زوایای پنهان بدن زن که خودم هیچ وقت تا به حال موفق به دیدنش روی بدن خودم نشده بودم، اینکه ترسی از لو رفتن وجود نداره، دیدن سکس آرامش لذت بخشی به من داد. به من هم پیشنهاد دادند که باهاشون همراه بشم اما نرفتم. راستش هرچند دوست پسرش آدم خوبی به نظر می اومد اما ته دلم راضی نبود. از طرف دیگه دلم نمیخواست که بعد از این چند سال که دوستم بلاخره توسنته یک پسر خوب و با سکس موفق پیدا کنده، من خودم را مثل شلغم بندازم وسط رابطه. وقتی برگشتن خونه هاشون من یک دل سیر خود ارضایی کردم. مخصوصا با لحظه های بوسیدن و نوازش بدن دوستم که پسره خیلی حرفه ای انجام میداد. امیدوارم بازم پیش بیاد.
فیلمی هم که باهاش در کنار این خاطره خود ارضایی کردم این بود.
https://xhamster.com/movies/901545/anal_threesome_turns_into_anal_foursome.html
از اینکه به من خیانت کردی نارحت نیستم. از اینکه دیگه نمی تونم به هیچ مردی اعتماد کنم غمگینم.
ویرایش شده توسط: mahsanazir