ارسالها: 1436
#226
Posted: 9 Aug 2017 09:22
همسایه بالایی زن سن بالا حاج خانومی هست محشره
ARYA1363: عزمم رو جزم کرده بودم تا شهلا رو لخت مادرزاد ببینم حوالی ساعت هفت صبح یک روز تابستونی باز هم شیطون گولم زد و آهسته و با احتیاط رفتم انباری .کیرم شروع به تورم کرد و رفتم سراغ سوراخ کلید .اول یه جفت پای لخت دیدم از فرط خوشحالی فکر کردم شهلا جونمه و میخواستم تف کنم به کیرم و شروع کنم جق .ولی فهمیدم پاهای بهزاد هستش ماشاالله شورتی هم تنش یا بهتر بگم کونش نبود کیر و خایه بهزاد خیلی خنده دار بود کیرش فعلا دودول بود و خوابیده بود و تخماش شل و ول یه زیر پیرهن آبی رنگ پوشیده بود معلوم بود شب سکس جانانه ای داشتن با اینکه تخت داشتن بعد ها فهمیدم کلا رو زمین و فرش و پتو بیشتر حال میکنن .سراغ شهلا بودم که ای کوستو جر بدم عشقم کجایی خبری نبود فکر کردم رفته بیرون نون بخره و میخواستم برم که یهو دیدم یه رون و یک پای سفید و خوشگل و گوشتی اومد رو بدن و کیر و پاهای بهزاد .فهمیدم جیگرم پشت بهزاده حرکت فوق العاده سکسی بود و کیرم بدجوری شق شده بود.این ژست و چندتای دیگه حالیم کرد شهلا طناز و قماربازه بزرگیه تو سکس و اینو بدونید زنای چادری خوشگل بهترین لذت رو توی سکس هم واسه ما و هم خودشون ایجاد میکند اون پا و رون خوشگل هر مردی رو دیوونه میکرد اما بهزاد رو نه چون شهلا استاد خالی کردن آب مردا بود طوری کمربهزاد تپل رو خالی کرده بود توان سکس دوباره نداشت و در خواب زمستونی بود شهلا جونم دلش کیر میخاست اما بهزاد غش کرده بود یکدفعه عشقم نومید از بهزاد پا شد چه صحنه شاهانه و رویایی تمام قد هیکل زنونه خوب بسیار سفید مثل برف اندام فوق العاده ای داشت مثل فاطی تپل نبود ولی لاغر نبود و بدن پری داشت بازم جق شروع شد رسیدم به نقطه اصلی یعنی زیباییهای کس و کون شهلا از شانس من شرت پوشیده بود خیلی ناراحت شدم فحشش دادم خارکسه مگه آدم تو بغل شوهر تو خونه شرت میپوشه .اما بچه ها چه شورتی داشت قرمز بسیار غلیظ وتند سرخ سرخ شهوت اور که ترکیبش با پوست لطیف و مافوق سفیدش آخر سکس و تحریک بود واگه مردی یا پسری باهاش روبرو میشد یارای مقاومت نداشت و ددمنشانه شهلا رو جر میداد و هزار پارش میکرد.کونش از پشت شرت هم ادمو تحریک میکرد بنظرم اگه اروپا یا آمریکا متولد میشد پورن استار قدری میشد هم لذت میبردم و هم افسوس.شرت رو بخاطر پسر بزرگش پوشیده بود چون شبا میترسید و پیش بابا مامان میخابید. حتما میترسید بچه تحریک بشه .کون جمع و جور و پسر کشی داشت نه بزرگ بود نه کوچیک.شورت کل کون رو پوشش میداد و اونوقت این شرتای که نصف کون بیرون میشه مد نبود یا تازه میخاست بیاد فقط وقتی دقت کردم خیلی به وجد اومدم جقم شدت گرفت چون قسمتی از کپل سمت چپ از شورت زده بود بیرون کاش اونجا بودید عقل آدم ناپدید میشد قربون کون سفید شهلا برم از همون تیکه بیرون زده معلوم میشد چه کون با کلاسی داره .شهلا یه نگاهی به بهزاد و بر و بچه انداخت.اومد بیرون .اگه میدونست تحت نظره چیکار میکرد رفت دستشویی عشقم جیش داشت شاشید برگشت اتاق .این بار ممه هاش حشریم میکرد و رونهای سکسی و گودی پشت زانو خلاصه عجب تیکه ای بود و با حوله رفت حموم .منتظر شدم مثل فاطی بدامش بندازم .باید حواسم به خونه خودمون بود تا لو نرم به عشق شهلا و کونش موندم.با حوله بیرون اومد دور کونش پیچیده بود فقط پایین تنه .بدنش رو خشک کرده بود.بچه ها وقتی زنا از حموم در میان اونموقع عیار اصلیشون مشخص میشه و هر چی مالیدن شسته میشه شهلا هم مثل فاطی نمره بالایی داشت .شهلا رفت تو با خودش شرت و سوتین آورد اما اومد بیرون بپوشه .صحنه اصلی فرا رسید حوله رو از دور کمر باز کرد به خدا انگار روحم از بدنم خارج شد پشتش به من بود کسش امکان تماشا نداشت ولی کونش رو بیشتر دوست داشتم دو تا تیکه گوشت سفید زیبا نسبتا پر گوشت در عین حال جمع و جور، یکم بیشتر خودش رو خشک کرد پاهاشو باز کرد و خم شد حوله رو میبرد لای کوس و کونش .داشتم منفجر میشدم شرت و سوتین سفید پوشید که رنگ سفیدش در مقابل شهلا انگار کم میآورد انگار تو بدنش گم پوشید وقتی با ظرافت و لطافت اون شرت سفید رو پوشید دیگه تسلیم شدم اب کیرم پاشید دوباره تو شلوارم.راحت شدم از فرط خوشحالی بال بال میزدم .رفت اتاق تا بره لباس بپوشه و بره نون بخره .منم رفتم بالا و دوش گرفتم.مونده بود کس شهلا رو ببینم .البته من نقشه های بزرگتری داشتم
ARYA1363: قربانت سینا جون .ددمنشانه رو یه زمانی اخبار زیاد میگفت و بیچاره دانش آموزا در دیکته کم میاوردن و نود و نه درصد اشتباه مینوشتند . فکر کنم بعد مرور کلی خانوم خوشگلا باید یه کتاب ازشون بنویسم .من خودم به دید زدن یه سطری ولی واقعی احترام میگذارم .ولی در سوژه های که شخصا شاهدش بودم سعی میکنم تمام و کمال شرح بدم تا شما سینا جونم و سایر دوستان تصاویری از این دید زدن ها در ذهنتون نقش ببنده و لذت ببرید .سعی کردم به کار سرعت ببخشم واگه اشتباه املایی بود به حساب شتاب در کار بذارید .البته منظورم ددمنشانه نبود ها چون دیکته درستی داره. از شهلا لذت ببرید ومنتظر ممه و کس و کون جیگر ایرانی بعد شهلا جونم باشید
ARYA1363: عصر بود و منم تو انباری .البته بیشتر تفریحی بود چون اونموقع شهلا جونم زیاد لخت نمیشد .ولی شهلا با لباس هم ادمو حشری میکرد آستین رکابی زرد و دامنی داشت بازم زرد .ترکیب سکسی جالبی بود تا زانوها بزور میرسید زانو های سکسی که اطرافش گوشتی بودن بازوها و پاهای سفید که لطافتشون اصلا قابل مشاهده بود ممه های پر شیر و بدون سوتین که حتی از زیر آستین رکابی هم کیرم رو راست میکرد .کون خوشگلش بگیر نگیر داشت بعضی مواقع اونم مثل ممه ها لباس رو نزدیک بود پاره کنه اگرچه گوشت خوبی داشت ولی چون جمع و جور بود مثل مال فاطی جونم ولو نمیشد بعضی مواقع هم زیر دامن و شلوار انگار قایم میشد اون روز کون شهلا زیاد برجسته نبود ولی همون سیستم گوشتی ولی خلاصه هم دوست داشتنی بود مشغول آشپزی بود .وقتی دخترا و خانومای خوشگل به زوایای دیگه از خونه میرفتن از شیشه بالای در دیدشون میزدم.زنگ رو زدن بهزاد اومده بود گفت دوستم اومده شهلا هم چادر سر کرد بهزاد راننده کامیون بود دوستش هم مثل خودش لول پایین بود .بعد از مدتی گپ زدن دوستش رفت .بهزاد بعد بدرقه اومد خونه.شهلا عصبانی بود حال اونو گرفت و گفت این کیه آوردی خونه و از این حرفا .شوهرش اول میگفت تو چیکار داری ولی بعدش کوتاه اومد گفت باشه دیگه نمیارم و ... برای آشتی شهلا رو محکم بغل کرد لپش رو حسابی بوسید میخاست دستشو ببر زیر دامن و کس شهلا رو تحریک کنه ولی اجازه نداد .شهلا هم خوش خوشانش میشد هم عصبانی. گفت بهزاد برو به کارت برس بهزاد ول کن نبود شهلا رو صد و هشتاد درجه چرخوند از کون محکم بغلش کرد و کیرش رو میمالید به دامن و کون خوشگل شهلا وچقد آرزو داشتم جای اون بهزاده بودم .بازم بهزاد معذرت خواهی کرد شهلا برای جدا کردن این کنه چسبون قبول کرد و بهزاد بعد از یه حال اورژانسی رفت پی کارش بعدا فهمیدم اون دوتا گرچه بظاهر صمیمی هستن ولی اختلافات اساسی هم دارن که بعدا خیلی بدردم خورد .بهزاد از بیرون زنگ زد بعد فهمیدم میگه پسرداییم با زنش میان شام .ظاهراً شهلا خوشگلم با اونا مشکلی نداشت .واسه ما توفیق اجباری شد رفت لباساشو عوض کنه .بخاطر بهراد رفت پشت در اتاق خواب .بهراد تو هال مشغول بازی بود در رو نبست و در حالت هفتاد درجه تقریبا باز بود .شهلا جون فکر میکرد پسرش نمیبینه ولی نمیدونست من دارم لذت میبرم آستین رکابی رو در آورد صحنه سکسی سکسی بود اخ اخ ممه های سفید عشقم با نوک ممه و هاله قرمز قرمزو و یه کمی هم تیره اطرافش نمایان شد . ترکیب زیبای سه رنگ سرخ و سفید و سیاه ممه های درشتی داشت پر شیر بودنش هم بزرگیشون رو مضاعف میکرد ممه ها کمی شل شدن ولی خوش فرم بودن و اصلا آویزون نشدن .حاضر بودم اونموقع خونه مون رو بدم مال شهلا بشه ولی اجازه بده ممه هاشو حسابی نگاه کنم حسابی بمالونم و بخورم .از یه جهت صحنه خنده داری بود چون بیشتر سر و بدن شهلا پشت در پنهون شده بود ولی سینه های درشت و مشتی شهلا خارج از محدوده بودن قربونشون برم انگار در اتاق خواب دوتا ممه سفید و خوشگل درآورده بود سوتین آبی پوشید از هر رنگی لباس زیر داشت ادمو خوب حشری میکرد .سوتین رو با خودش آورده بود نزدیک در .دامن زرده رو درآورد افتاد رو زمین با پاهاش هلش داد گوشه اتاق. تک و توک قسمتایی از بدنش دیده میشد.بعد رفت سراغ اصل کاری شورتش رو درآورد موقع درآوردن خم شد بخشی از رون خوشگلش دیده میشد شورت صورتی رو انداخت کنار دامن زرده. آخی چه کیفی کردم یادش رفته بود لباس بیاره رفت سمت کمد .وای شهلا قربون خودت و اون کونت برم. بهزاد حق داشت محکم کیرشو بمالونه به این کون لامصب.سریع رفت تا بهراد متوجه نشه .چه کونی در حال حرکت که دیگه بی نظیر میشد سریع شلوارمشکی پارچه ای که نسبتا گشاد بود و شورت بنفش کمرنگ که عکس گل بزرگی قسمت جلوش رو میپوشوند پیدا کرد .وقت ست کردن شورت و سوتین رو نداشت .موقعی که برگشت وای بچه ها موقع برگشتن که حیران و سرگشته شدم چشمام به جمال مرکز زیباییهای شهلا خوشگله روشن شد گرچه موی بدن شهلا کم بود یا اصلا نداشت ولی کس عشقم پر مو شده بود .با اینکه واسه کس تراشیده میمیرم ولی موی کس خانوما و دخترا رو خیلی دوست دارم .بازم ترکیب بدن سفید و موی سیاه کوس حسابی واسم شهوت اور بود طوری که یه دفه جق زدنم از کنترل خارج شد و ایندفعه مایع منی ریخت رو زمین و موکت .فکر کنم شهلا بخاطر مشغله اسباب کشی و چیدن وسایل وقت تیغ و ژیلت زدن به کسش رو پیدا نکرده بود کوس شهلا مثل فاطی تپل بود ولی چون موی زیادی داشت اون روز نشد با فاطی جونم مقایسه کنم.با شتاب رفت پشت در شورت و شلوار رو پوشید .چون سوتین پوشیده بود اومد سمت کمد اول میخواست زیر پیرهن بپوشه ولی بخاطر گرمای تابستون منصرف شد و با یه پیرهن زنونه و لطیف و چادر نازک به کارش پایان داد و منتظر مهمونا شد .دلم میخواست با شهلا وارد روابط صمیمی بشم .
ARYA1363: صبح بازم رفتم انباری .در این صبح دلانگیز و سکسی تابستونی ،شهلا و بهزاد در بغل همدیگه ولو بودن .در بخاطر گرمای تابستون کاملا باز بود بعد رفتن مهمونا اونا سکس حسابی داشتن .اینبار شهلا بعد از پذیرایی مهمونا و بعد پذیرایی از کیر بهزاد و خستگی یک روز و شب کاری تو آغوش گرمش خوابیده بود و فرصت نکرده بود بخاطر بچش حتی شرت بپوشه .بهزاد اما با اینکه خوابیده بود پرانرژی به نظر میرسید شهلا رو از کون بغل کرده بود انگشتان دست شهلا لای انگشتان دست بهزاد بود .ممه ها ولو بودن روی تشک فکر کنم اون ممه ها هم فرصتی برای استراحت پیدا کرده بودن خلاصه کلکسیون زیباییها رو زنده تماشا میکردم.پاهای بهزاد از بالا و پایین رونهای خوشگل شهلا رو در چنگ گرفته بود انگار هیچ راه فراری نداره و مجبور کس و کون رو تقدیم اون بی کلاس بکنه .بر خلاف انتظار شهلا زودتر بیدار شد کمی طول کشید تا وضعیتش رو تشخیص بده .با تقلا خودش رو از میان دست و پاها و کیر بهزاد نجات داد.نشست اتاق با طلوع آفتاب پر نور شده بود شهلا پشت به من بود مثل ایکیو سان نشسته بود کونش با فشار بدن و زمین بیرون زده بود بخشی از اون با تشک ترکیب میشد مثل کون فاطی جونم که رو لبه آجری باغچه نشسته بود و کونش زده بود بیرون وای پشت شهلا خوشگل بود دو تا کتف خوشگل میخواستم پشت شهلا رو ماساژ بدم.یدفه خود شهلا ماساژ رو شروع کرد .شیطون شروع کرد به بازی با کیر و خایه های بهزاد .ای جون شهلا جونم.بهزاد و کیرش همزمان بیدار شدن .بهزاد خندید و همزمان حشری میشد .از دستای شهلا گرفت و بوسید بهزاد بلند شد دوتایی بد جوری هوس سکس کرده بودن .نگاهی به بچه ها کردن نمیخاستن پیش اونا آمیزش کنن هردو پا شدن .بهزاد تشک و دو تا بالش آورد و شهلا در اتاق رو قفل کرد و اومدن بیرون.بچه ها اگه بیدارم میشدن نمیتونستم مزاحم بشن .وای خدای من .بهزاد تشک رو آورد دقیقا یه متری انباری .داشتم بال بال میزدم .شهلا دو تا بالش رو انداخت بالای تشک . کیر بهزاد بدجوری شق شده بود خایه هاش تیره و منقبض .کیرش بر خلاف چاقیش و تصور من از نزدیک که میدیدمش زیاد بزرگ و کلفت نبود پیش کیر من کاملا کم میاورد .همه زیباییهای شهلا از نزدیک میدیدم زیبایی و فریبندگیش ده برابر شده بود اول بهروز پشت به من خوابید و شهلا رو برو وای قربون ممه ها برم .بهروز لپ شهلا روبوسید فکر کنم لب گرفتن بلد نبودو کمی پستونای شهلا رو انگولک کرد سریع رفت سراغ اصل کاری .کاملا ایرانی و سنتی سکس میکردن روبروی هم بودن ضمن اینکه خبری از کاندم نبود .شهلا پاشو بلند کرد اوف اوف خیلی حشریم کرد کسش با اینکه پر مو بود اما قسمتهای پایینی قابل مشاهده بود بیشتر قرمز و صورتی بود بهزاد کیر رو با فشار هل داد تو کس .شهلا چشماشو بست آخی گفت و بعد مدتی از رضایت و خوشی لبخند میزد .باید خیلی مواظب میبودم چون کمترین سر و صدای من باعث لو رفتن میشد.شهلا ناز و عشوه خوبی میکرد.ادا و اطوار و نجواهای سکسی آب منو در میآورد چه برسه به اینکه باهاش بخابی.بهزاد کیر و عقب جلو میبرد و شهلا حال میکرد .خسته شدن جاشون رو تغییر دادن .کون شهلا حالا از یه متری در اختیارم بود بهزاد همزمان با کس کردن اون کون زیبا و با پرستیژ رو میمالوند حیف همچین آدمی که صاحب این کون سفید و پر گوشت و خوشفرم شده بود.یدفه شهلا آخی کرد بهزاد گفت چی شد شهلا گفت موی کوسم کنده شد درد داشت بهزاد خندید و گفت تقصیر خودته باید اصلاح شون میکردی شهلا گفت مال تو هم پر مو هستش خندیدن و ادامه دادن .شدت و سرعت گایش بیشتر شد بهزاد فریادی زد و چشماش بسته شد و همزمان شهلا که بخاطر بچه ها ملاحظه میکرد طاقت نیاورد و فریادی از سر کیف و خوشحالی زد بهزاد ارگاسم شده بود و آبش ریخته بود تو کس عشقم .بعد از همدیگه جدا شدن .دستاشون تو دست هم بود .یه چرتی زدن بعد برگشتن و همدیگرو بغل کردن و خندیدن .پا شدن دو تایی رفتن حموم.دو سه بار جق زده بودم و زیرشلواری خیس خیس شده بود .صبر کردم از حموم در بیان بیرون.به به شهلا موهای کسش رو تراش داده بود کس بی مو و سفید صد برابر بیشتر تحریک میکرد .با خودم گفتم کاش قبل کس دادن اینکار رو میکرد بهزاد هم موهای مزاحم رو نابود کرده بود تا سکس بعدی اذیت نشن . خیلی حسرت بغل کردن و کوس کردن شهلا جونم رو داشتم ولی نمیدونستم خواسته یا ناخواسته وارد زندگی شهلا خواهم شد
ARYA1363: یکی از روز های گرم تیرماه بود رفته بودم کتابخونه که پایینتر از خونه خودمون و تو محله خودمون بود تا کم کم برای کنکور آینده آماده بشم ساعت یازده بود که از کتابخونه خارج شدم و رفتم تا یکی از دوستامو ببینم یه کلاسور مختصری حاوی یه کتاب فیزیک و چند برگ a4 همراهم بود سوار تاکسی شدم پیکان بود و اون موقع خبری از پراید و پژو و سمند نبود کنار دست من یه پیرمرد چاقالو بود و جلو هم یه پسر.سر کوچه ما که رسید تاکسی برای یه خانوم توقف کرد .توجهی نداشتم و نکردم ..خانوم بچه ای به بغل داشت .خانومه نشست کنار من و منم میخواستم جای بیشتری براش باز کنم اما چه اتفاقی افتاد آخ آخ چون سریع نشست و من فرصت تکون خوردن نداشتم قسمت کناری و کمی زیرین از رون خانومه افتاد رو رون من .دیگه تکون خوردن رو فراموش کردم .چنان جاذبه ای داشت که نگو جاذبه مغناطیسی که میگن همون بود شایدم بیشتر .شلوار پارچه ای کرپ مشکی تنم بود .اولین بار بود با یه زن اینطوری تماس مستقیم داشتم .همیشه اولین بار و اولین لحظه بی نظیره و هیچوقت تکرار نمیشه حتی اگه بعدا بیشتر لذت ببرید .همینکه رون پر گوشت اون خانم رو رون من افتاد میخکوب شدم چه لطافتی از گوشت آهو لطیفتر ،ترد بود شل و بیجان که اگه هرچقد با رون خودم میکردم توش جا داشت و چه حرارتی حتی از میان شلوار و چادر من هم پای منو میسوزوند طوری که خرماپزون تابستون رو فراموش کردم آخرش بود هم نرم هم داغ. من نه میخواستم و نه میتونستم جدا بشم .خانومه فکر کنم به شلوار و پیراهن و چادر بسنده کرده بود و خبری از مانتو نبود البته به خاطر گرمای تابستون .بعد از مدتی خانوم مودبانه و با صدایی که مثل بدنش سکسی و لطیف بود گفت آقا میشه یکم جا باز کنید چون من و بچم از گرما اذیت میشیم گفتم چشم صداش آشنا بود واسم .یه دفه دیدم شهلا جون خودمه،خیلی ذوق کردم .همدیگرو شناختیم احوالپرسی کردیم و شهلا از من و مامانم تعریف کرد .شهلا با آرمین زودتر پیاده شد چون میرفت خونه مامانش منم کرایه شون رو حساب کردم اول خجالت میکشید بعد قبول کرد.از همون اول تماس کیرم بدجوری سیخ شده بود و شرت رو با قدرت کناری زده بود شانس آوردم زیر کلاسور مخفیش کردم موقعی که از تاکسی پیاده شدم بازم شق بود به برکت رون سکسی شهلا کمی آب که میدونید قبل مایع منی جاری میشه شرت و شلوارم رو مرطوب کرده بود .یه جوری خابوندمش و بعد دیدن دوستم برگشتم خونه.بازم شلوار ورزشی پوشیدم و تلپ افتادم تو انباری .از سوراخ کلید نگاه کردم یه لحظه شاخ در آوردم .بهزاد بود ظهر تو خونه بود فکر کنم امروز باری نداشت با کامیون ببره .با شرت سفید پادار ولی زیرپیرهن نداشت شربت درست کرد و برد اتاق فکر کردم واسه خودش میبره دوتا گیلاس بود همین که در اتاق رو باز کرد دیگه مات و مبهوت شدم !!!!.یه زن بود لخت مادرزاد رو تخت .فکر کردم تیپ شهلا عوض شده ولی زنه بلند قد بود موهای درازتر به رنگ مشکی بدنش به اندازه شهلا سفید نبود .بهروز نشست کنار زنه .دستش انداخت دور گردنش باهاش عشقبازی میکرد میبوسید یه دفه زن لبای بهزاد رو بوسید بهزاد خجالت کشید ولی باعث شد بعدا لب گرفتن رو یاد بگیره .بهزاد ممه های زنه رو مالید دیگه جق نمیزدم بلکه کنجکاوی میکردم .بهزاد گفت سارا بیا .بعدا فهمیدم جنده معروف محله هس .بهزادبردش سمت پتو میخاست رو پتو سارا رو بکنه .سارا گفت رو تخت .رو تخت بهزاد به روش سنتی میخاست شروع کنه ولی سارا خندش گرفت .خوابید روی تخت بهزاد رو بغل کرد. روش جدید رو بهش یاد داد. بهزاد اول خنگول بازی در میآورد ولی با توضیح سارا راه افتاد .مرتیکه میخاست بدون کاندم شروع کنه چون شهلا قرص ضد حاملگی میخورد سارا مخالفت کرد یه کاندم آورد از کیفش و شروع کرد به پوشوندن کیر شق شده .بهزاد خندش گرفته بود چون لول پایین بود حال و حوصله استفاده کاندوم نداشت و هر دفه زرتی میکرد تو کوس شهلا و اون بیچاره همش باید قرص میخورد .ولی سارا ادمش کرد افتاد روی سارا .سارا با دستاش بغلش کرد. سارا از اون جنده های قدر بود خیلی تو سکس سرحال بود و تا آخرش کم نمیآورد پاهاشو قلاب کرد دور کمر بهزاد .بهزاد اول ملاحظه میکرد ولی بعد تو مراحل آخر فحش میداد ای جنده ای مادر قحبه ای کسکش (با پوزش از خوانندگان با فرهنگ) .سارا همه چی تموم و همه چی ردیف بود .بهزاد حریصانه ممه میخورد و کوس میکرد .موقع ارگاسم بهزاد مثل خر عربده کشید و خالی شد و پیش سارا غش کرد .بعد فهمیدم اونا دو گیلاس مشروب خورده بودن .سارا وقتی نداشت زود لباس پوشید بهزادرو بیدار کرد کاندومشو درآورد انداخت سطل زباله.بهزاد پول سارا رو داد. بین جنده ها نرخ بالایی داشت.یواشکی ردش کرد تا بره .خودشم رفت دوش بگیره . این آقا خونه ما رو تبدیل کرده بود جنده خونه .ولی خب برگ برنده خوبی دستم بود .بعد یه ساعت شهلا با آرمین و بهراد برگشت نگو بهراد خونه مادر بزرگش بوده .همین که وارد شدن بهراد وسط پذیرایی غش کرد .شهلا لباسشو عوض کرد ای جونم بازم مثل برف سفید و دوست داشتنی بود.سوتین نپوشید زیر پیرهن و شورت سفید .نشست جلوی پنکه تا بدن خوشگلش خنک بشه .بعد گفت چرا پتوی رو تخت نامرتبه .بهزاد درست مرتب نکرده بود آسمون ریسمون کرد شهلا کسش رو از رو شرت میمالید و آویزون بهزاد شد تا بلکه کیر بهزاد کسش رو صفا بده غافل از اینکه بهزاد دیگه انرژی واسه سکس نداره .شهلا عصبانی شد و قهر کرد و رفت .این اتفاق باعث شد تا کم کم عزمم جزم بشه و اتفاق بزرگی تو زندگیم رقم بخوره
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
ارسالها: 181
#227
Posted: 21 Aug 2017 01:14
من امروز هم.پستونای مادرزنمو خ دید زدم
برای همیشه و بدون هیچ بخشش این کاربر بن شده است
پرنسس