ارسالها: 4
#442
Posted: 7 Apr 2020 02:49
اصن دید زدن یه حال و هوای دیگه ای داره که نمیشه توصیفش کرد
من یادمه چند سال پیش وقتی ۱۷ سالم بود ، با دوستای بابام خانوادگی رفتیم شمال. بعدش تو یه روستا که ییلاقی هم بود ، وایسادیم و چند روزی اونجا موندیم . خونه ای که گرفته بودیم ، جوری بود که پشت خونه ، به حموم میخورد و یه پنجره کوچیک هم برای تهویه هوا داشت که در حالت عادی نمیتونستی چیزی ببینی مگه اینکه چن تا آجر بزاری زیر پات! منم تو همون روزای اول ، جامو اون پشت با آجر درست کرده بودم و قشنگ میتونستم حمومو ببینم . تو همون چند روز ، هر کی میرفت حموم ، من به بهانه های مختلف ، میرفتم اونجا و از دید زدن خانمای لخت حال میکردم .. وااای نمیدونین چه تیکه هایی بودن حیف دوربین گوشیم شکسته بود وگر نه حتما عکس میگرفتم
گشتم در کوچه های بی کسی
سنگ قبرم را نمیکند کسی
سوختم خاکسترم را باد برد
بهترین یارم مرا از یاد برد
ارسالها: 7029
#446
Posted: 9 Apr 2020 16:58
من زیاد دید میزنم.البته دید زدنهام خیر خواهانه هست.
همیشه تو مونیتور یا زیر چشمی بیمارها رو میپام که کسی حالش بد شد از دست ندیمش.
اما بیشتر بیمارها و همراه هاشون من رو دید میزنند!
مخصوصا این پیرمردها که خییییییییلی هیز و تیزند پدرسوخته! اما با نمک هم هستند...
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ویرایش شده توسط: Streetwalker