ارسالها: 1437
#173
Posted: 6 Sep 2016 12:01
منم 9-10 سالم بو یه دوستی داشتم تو محل اون ازم بزرگ تر بود و میدونست و اون منو بیتشر اشنا کرد اولین بارم 12 سالم بود از مدرسه اومدم دیدم مامان و بابا رفتن تو اتاق و درم بسته بود و مامانم جیغ میزد و بابام میگفت یواش الان تموم میشه
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
ارسالها: 76
#178
Posted: 17 Dec 2016 07:02
بچه بودم. زن دایی داشتم که سن کمی داشت و هم بازی ما بود. برام جالب بود که داییم دائم وسط بازی صداش می کنه و میبره تو خونه. یک روز نبردبون گزارشتم رو دیوار و از پنجره کوچیک بالای در دیدمشون. زن داییم زیر خوابیده بود و دایی ام هم روش بود. اون روز هم صحنه فرو کردن را دیدم و هم تلمبه زدن. ترسیدم و فرار کردم.
از اینکه به من خیانت کردی نارحت نیستم. از اینکه دیگه نمی تونم به هیچ مردی اعتماد کنم غمگینم.
ارسالها: 355
#179
Posted: 17 Dec 2016 11:42
سنش رو یادم نیست ولی فیلم پورن تویه گوشی یکی از بچه های مدرسه
زندگی مثل دوچرخه سواری می مونه ... واسه حفظ تعادلت همیشه باید در حرکت باشی ... .((آلبرت انیشتین))