ارسالها: 136
#11
Posted: 26 Oct 2011 13:18
بچه های گل لوتی یک داستان در همین مورد دارم، مال خیلی وقت پیشه. نقل قول از همکار دوست صمیمیم:
اسم دوستم مالک(اسم مستعار)
اسم همکارش هم یادم نیست. میزارم مسعود!
مالک تعریف میکرد که یک روز توی دفتر بودم. مسعود با خنده وارد دفتر شد، گفتم چرا میخندی گفت آبروم جلوی بابا مامانم رفت.
مالک گفت: چی شده؟
مسعود گفت: پسرم (سه ، چهارساله) چند شب پیش خونه ی بابا بزرگش بود. وقتی میخواستن بخوابن به مامان بزرگش میگه: چرا لخت نمی شین؟ ماما بزرگش جلوی بابا بزرگش می پرسه برای چی باید لخت بشیم؟
بچه میگه: آخه بابا و مامانم همیشه لخت تو بغل همدیگه میخوابن.
بابا بزرگه همون شب دست بچه رو میگره میبره در خونشون به مسعود میگه: این بچه تو بگیر و هر غلطی میکنی، بکن ولی جلو این بچه نکن!
مسعود میگفت از این چند روزه خودم و خانمم اصلا از خجالت جرات دیدن بابا مامانمو نداریم.
بچه ها گل لوتی من اهل داستان نوشتن نیستم نمیدونم منظورمو رسوندم یا نه؟!
به بزرگواری خودتون ببخشین.
ولی مطلبم حقیقت داره!!
ویرایش شده توسط: makanmajd
ارسالها: 287
#12
Posted: 26 Oct 2011 14:06
سال 72 یا 73 .
شاید ان نقطه نورانی دشت , چشم گرگان بیابان باشد .
ارسالها: 353
#13
Posted: 7 Nov 2011 11:29
فکر میکنم خانوما زودتر از اقایون متوجه این قضیه میشن، چون خانوما باهوشترند اما من یه خاله دارم که دوران مجردیش با مازندگی میکرد ومن همیشه پیش اون بودم تا اینکه ازدواج کرد شب اولی که پیش شوهرش بود من هرچقدر گریه کردم نزاشتن پیشش باشم کلاس اول ابتدایی بودم. بعدش همیشه فکر میکردم که چرا نمیشده من پیششون باشم تا اینکه کشفش کردم
دلم برای هم آغوشیِ صمیمیِ تنها یمان
برای نوازش
برای صدا کردنهای تو
برای حرفهای خوب
تنگ شده
صدایم کن!
دلم برای دوست داشتنهای بی انتها
برای شبهای تا صبح ... بدون خواب
برای خودم
برای خودت
پنجرهها و مهتاب
تنگ شده
صدایم کن!
ارسالها: 444
#14
Posted: 7 Nov 2011 13:27
اول يا دوم ابتدايي بودم
از بچه ها شنيدم
برام عجيب بود
در دستانت گرمای دست دیگری را احساس میکنم.راستش را بگوحقیقت چیست؟؟؟
ارسالها: 85
#15
Posted: 18 Nov 2011 13:41
من از کلاس چهارم دبستان فهمیدم
ما که رسوای جهانیم وانگهی دریا شود
ارسالها: 37
#16
Posted: 24 Dec 2011 05:34
من کردن رو شاید از دوم راهنمایی فهمیدم ولی کلا سکس رو یه بار داییم که مجرد بود رفتم خونش پای ماهواره کاناب سکسی خوابش برده بود و منم نشستم دیدم زن و مرد لخت چطوری با هم دارن ور میرن!
این كاربر به علت تخلف در قوانین انجمن بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 484
#18
Posted: 24 Dec 2011 08:18
8_ سالم بود تقريبا فهميدم سكس چيه,10 سالم بود دوستم طرز تهيه بچه رو بهم گفت باورم نميشد ميگفتم يعني من اينجوري به وجود اومدم?(فك ميكردم خدا باعث ميشه بچه تو شكم مادر به وجود بياد)
اجازه خدا
تو باید جای من باشی
ببینی در تو چی دیدم
ارسالها: 142
#20
Posted: 21 Feb 2012 09:06
دوم راهنمایی اماباورم نمیشد
"دیگران کاشتندوماخوردیم مامیکاریم دیگران بخورند"