ارسالها: 79
#33
Posted: 18 Oct 2016 12:44
تا حدی غریزه هست ولی تا حدی هم باید آموزش داده بشه
تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی - اندوه بزرگی است زمانی که نباشی
ارسالها: 247
#35
Posted: 19 Oct 2016 13:22
من مطميم ذاتیه . برای من که جوری بود که اوایل فکر میکردم این حس برام منحصر به فرد هست و فقط خودم هستم که چنین حسی را دارم .
I am leaving this website because of discrimination agaist trans genders by admin sites
ارسالها: 78
#36
Posted: 24 Feb 2017 09:02
بحث سکس یک مسئله کاملا اکتسابی هستش یعنی باید آدم بره آموزش جنسی و رفتار با همسر رو به صورت درست از منابع صحیح یاد بگیره....این فیلم های سکسی بدترین منابع یاد گیری برای مسائل جنسی هستند
//زندگی واقعی است نه مجازی//
ارسالها: 402
#37
Posted: 17 Apr 2017 14:45
صد در صد اکتسابیه
چون همراه با عقل که ما داریم
دوما یه زمانی این غریزه تلنگر میده که همون ایام بلوغ هست که ما شروع به اکتساب میکنیم و برای ما یک ملکه میشه
جملۀ « نگران نباش ، درستاش میکنیم . » ، از مقدسترین عباراتِ دنیاست .
فکر میکنم کسانی که روزی این جمله را از کسی میشنوند ، جزء آدمهای خوششانس دنیا به حساب میآیند . « نگران نباش ، درستاش میکنیم . »
ارسالها: 492
#39
Posted: 20 Apr 2017 08:09
اصولاْ نه تنها در مورد سکس بلکه در مورد بیشتر فعالیت ها، خلق و خوها، گرایش ها و حتی بیماری های جسم و ذهن می شه گفت که انسان با اندوخته ی ژنتیکی متولد میشه که خیلی ها معتقدند مثل یک سی دی است که حاوی اطلاعات مربوط به تمام نسل های گذشته است. اما اینکه کدوم یکی از این اطلاعات روی سیستم عامل فرد نسب میشه، در چه شرایطی اجرا میشه و ... رو شرایط محیطی تعیین می کنه، که در بیشتر موارد هم محیط و ذخیره ژنتیکی با هم همخوانی بالایی دارند. مثلاْ فرض کنید کودکی که متولد میشه، ژنی رو که حامل استعداد ابتلا به دیابت نوع ۱ هست رو با خودش داشته باشه و اون رو از به فرض خانواده مادری اش به ارث برده باشه، احتمال میره این ژن به دلیل عادت غذایی و سبک زندگی خاصی در خانواده مادری اش شکل گرفته، که اگر این کودک هم با همون سبک زندگی و عادات خوراکی مادرش و خانواده مادری اش بزرگ بشه (فرض کن تحرک کم و زیاد بودن کربوهیدرات زودجذب در رژیم غذایی) اون ژن هم فعال خواهد شد و . . . شاید تا اینجا به نظرتون بی ربط بیاد بیشتر توضیح میدم.
وقتی همچین سوالی مطرح میشه باید بدونیم منظورمون از سکس چیه : تمایل به تولید مثل، یا رفتارهای جنسی که از فعالیت آلت تناسلی منجر به کسب لذت میشه؟! در مورد اول میشه گفت کاملاْ ذاتی است و منحصر به بشر نیست، بلکه ذات حیات بر این پایه است، حتی موجودات تک سلولی هم این تمایل رو دارند، حتی گونه هایی موجودات وجود دارند که در طول حیات کوتاه خودشون هدفی جز این (تولید مثل) ندارند. اما مورد دوم به نظر میرسه در موجودات پیچیده تر و گونه های متعالی تر (از نظر امکانات حیاتی و دماغی) بیشتر دیده میشه و همین نشون میده که اکتساب در شکل گیری اون ها بیشتر نقش داره.
به نظرم کودکی که متولد میشه درون خودش میل به زایندگی و تولید مثل و ادامه خط ژنتیکی خودش رو به همراه میاره، ولی رفتارهای جنسی رو از طریق مشاهده و تجربه کسب می کنه. مثلاْ دختری رو دیده ام که در سن ۳، یا ۴ سالگی دودول پسر خاله ۱ ساله اش رو برای اولین بار دید، چهره اش رو برای همیشه تو ذهنم ثبت کردم، وقتی با چشم های گرد از اتاق دوید بیرون پیش مامانش، و زیر چشمی مردهایی که توی اتاق بودند رو انگار برای اولین بار، دوباره مد نظر قرار داد. یا اینکه باید شوشول (در اینجا به عنوان اسم کودکانه برای آلت خواه زن یا مرد) خودت رو از دید ملت بپوشونی رفتاری است که مسلماْ انسان های اولیه (خواه فرض کنی از بهشت هبوط کرده اند، خواه از گونه های دیگه تکامل پیدا کردند، یا از فضا روی زمین گذاشته شدند!؟!؟) نداشته اند و شاید بشه گفت اصولاً تمدن از جایی شروع شد که اولین بار اولین نفر شوشول خودش رو پوشوند (و به قول یکی از دوستامون شوهرش رو هم مجبور کرد که شوشولش رو بپوشونه )
شاید یکی از دلایل افزایش روزافزون افسردگی رو بتونیم به همین نسبت بدیم: چیزی که در مورد سکس داریم اکتساب می کنیم ( در جامعه ما به خصوص به دختران از دوران دبستان یاد داده میشه که سکس اخ است و باید از همه مردها فرار کنید چون همه می خواهند به شما تجاوز کنند و ناموس و هستی شما که تکه پوستی داخل واژن شماست را به فنا دهند! و به پسران هم یاد داده می شه که اگر به دختری نزدیک بشی و با او رابطه عاطفی از نوع جنسی برقرار کنی یعنی آدم خلافی هستی و دیگه بعد از ارتباط جنسی نباید خودت رو آدم خوبی بدونی، دیگه افرادی که مثل من دگرباش جنسی هستند که حتی حق حیات هم ندارند!) با اون چیزی که در غریزه و ذاتمون هست (هم آمیزی جنسی با جفت جذاب و مناسب و از نظر ظاهری توانا در تولید مثل) تعارض پیدا می کنه و این تعارض باعث شکل گیری انواع ناکامی شده و در نهایت اگر به خودی خود باعث افسردگی نشه، به عوامل بی شمار افسردگی ساز که در جامعه مون داریم سرعت میده.
ببخشید فکر کنم بیش از حد جواب دادم. ولی نظرم این بود
خواستم شاعر چشمان تو باشم
باد حواسم را برد