ارسالها: 288
#11
Posted: 28 Oct 2011 16:52
روسپیگری چیست ؟
روسپیگری دربرگیرنده ی انواع آزار و اذیت جنسی، تجاوز جنسی، ضرب و شتم، ناسزا، فحش، نوعی تبعیض، تجاوز به حقوق بشر، سواستفاده های جنسی و در نهایت استیلا و چیرگی مرد بر زن با استفاده ابزاری است که امروزه به صورت صنعت و تجارتی در سراسر دنیا درآمد ه و انواع روسپیگری خانگی، کار در روسپی خانه ها، ارائه خدماتی چون مکالمات تلفنیِ جنسی، هرزه پردازی ویدئویی، اینترنتی، ماهواره ای و صنعت توریسمِ روسپیگری را در بر می گیرد به گونه ای که هر زنی که بیش از چند ماه در این حرفه بماند ، به گردشِ مداوم بین انواع آن در بازارهای جنسی مجبور می شود. یک روسپی با فروشِ تن خود به معامله ای پایاپای برای کسب درآمد دست می زند . روسپی یک تن فروش است. او فردی است که از طریق ایجاد روابط جنسیِ نامشروع و بی بندو باری جنسی و اخلاقی، تامینِ معاش می کند. رابطه ی بین روسپی و مشتری نوعی تحقیر متقابل است دراین رابطه محبتی وجود ندارد و اگر رابطه ی عاطفی برقرار شود فَحشا نامیده نمی شود و روسپیگری معمولا با دیگر آسیب های اجتماعی مثلِ اعتیاد، جرم، جنایت، قاچاق همراه است.
روسپیگری بیش از چهار هزار سال در تمامی صفحات تاریخ حضوری ملموس دارد، علاوه بر روسپیگری زنان، روسپیگریِ مردان و کودکان نیزقابل مشاهده بوده است اما تا این لحظه از تاریخ تن فروشیِ زنان حضوری به مراتب ملموس تر و عیان تر داشته است. زایش و فرزندپروری و بنابراین تحرک کمتر زن در پهنه ی اجتماعی همواره او را به لحاظ اقتصادی وابسته و دست نشانده ی مرد کرده و زمینه را برای گسترش فرهنگ مردسالار فراهم آورده است، در سایه ی گسترش فرهنگ مردسالارانه، ضایع شدن حقوق اجتماعیِ زنان از بدیهیات است .حاکمان و صاحب منصبان به صورت نهان و یا عیان بالاترین بهره ی اقتصادی و سیاسی را از روسپیگری زنان برده اند. امروزه نیز همانند گذشته بهره گیری روزافزون از جمعِ زنان و کودکان در قالب گسترش “سیاحت جنسی” راه کسب درآمد برای متنفذان و حاکمان است.
با عنایت به رابطه ی بین عرضه و تقاضا حضور عیان و چشمگیر پدیده ی روسپیگری زنان در طول تاریخ چند هزار ساله نشانگر وجود گسترده ی متقاضیان مرد است. اوج مظلومیت زن بدانجا رسید که حتی در زمان هایی که در برخی از جوامع روسپیگری لااقل به ظاهر مذ مت شده است تنها زن روسپی را به محاکمه کشانید ه اند و از مرد همخوابه ی او، تنها به عنوان یک شاهد استفاده کرده اند.
سازمان ملل طی بیانیه ای که در سال 1951 تصویب کرد، کسانی را که روسپیگری را سازماندهی می کنند یا از فعالیت های روسپیان نفع می برند محکوم می کند، اما خود روسپیگری را منع نمی کند. جمعا پنجاه و سه دولت عضو سازمان ملل، از جمله بریتانیا، به صورت رسمی این بیانیه را پذیرفته اند هر چند که قوانین آن ها درباره ی روسپیگری تفاوت های زیادی با هم دارند. سایر کشورها نیز همانند بریتانیا، فقط برخی از انواع روسپیگری مثلِ ولگردی در خیابان یا روسپیگری کودکان را ممنوع کرد ه اند.
برخی از حکومت های محلی و یا ملی به عشرتکده ها یا افرادی که حائز شرایط قانونی باشند مجوز رسمی
می دهند، مثل آلمان یا هلند. در اکتبر 1999 پارلمان آلمان، روسپیگری را به عنوان حرفه ی رسمیِ بیش از 30000 زن که در صنعت سکس کار می کردند به رسمیت شناخت.
همه ی اماکن و مجراهای عرضه ی خدمات جنسی اکنون تحت نظارت و مراقبت حکومت های محلی قرار دارند. کشورهای اندکی هستندکه به روسپیان مرد نیز مجوز کار می دهند.قوانین ضد فحشا معمولا مجازاتی برای مشتریان در نظر نمی گیرند، کسانی که خریدار خدمات جنسی هستند دستگیر یا تعقیب نمی شوند، و در جریان رسیدگی قضایی نیز هویت آنها مخفی می ماند. درباره ی مشتریان بسیار کمتر از روسپیان مطالعه شده است و کمتر کسی هست که معتقد باشد مشتریان روسپی ها دچار اختلالِ روانی هستند، چیزی که درباره ی روسپیان غالبا به صراحت یا به طورضمنی گفته می شود. این عدمِ توازن و تناسب در تحقیق یقینا بیانگر پذیرش غیر انتقادی باورهای کلیشه ای مرسوم درباره ی گرایش جنسی است که طبق آن مردان “طبیعی” است که فعالانه در پی انواع و اقسام ارضا های جنسی باشند اما کسانی که این نیا زها را بر طرف می کنند محکوم می شوند
در این قمار عشق ؛ به خود بیش از تو بد کردم.
ارسالها: 288
#12
Posted: 28 Oct 2011 16:55
وسپیگری درجهان باستان:
بسیاری از تاریخ نویسان روسپیگری را قدیمی ترین شغلِ جهان معرفی کرده اند. اما در مقابل عده ی دیگری معتقدند که تا قبل از اختراع پول، روسپیگری اساسا نمی توانسته وجود داشته باشد. این گروه از تاریخ نویسان، مشاغلی همچون کشاورزی و آموزش را اولین مشاغل جهان بشریت می دانند. دسته ی اول استدلال می کنند که ارائه ی خدمات جنسی در ازای کالا و به خصوص مواد غذایی بوده است؛ شیوه ای که می تواند تا هزاران سال رایج بوده باشد به هر حال گذشته از این اختلاف نظرها، همگان متفق القول هستند که روسپیگری عمری به درازای آفرینشِ انسان و وجود جوامع بشری دارد. کارشناسان روسپیگری را با نوعی رفتار در گونه های خاصی از جانداران مثل پنگوئن ها مقایسه می کنند؛ پنگوئن ها در ازای به دست آوردن سنگ های مناسب برای ساختن لانه ای امن حاضر به برقراری رابطه ی جنسی با پنگوئن نری هستند که این سنگها را در اختیار آنها قرار دهد
هرودت، از شیوه ی خاصی از روسپیگری که موسوم به “روسپیگریِ مذهبی” است نام می برد که هزاران دختر جوان در معابد آیینی به ارائه ی خدمات جنسی مشغول بوده اند. هرودت تمدن فنیقی را خاستگاه این نوع از روسپیگری می داند که در تمامی تمدن های دریای مدیترانه رایج بوده است. دراسرائیل باستان نیز، روسپیگری علی رغم منع صریح دین یهود از دیر باز رایج بوده است و عده ای از پیامبران این قوم نیز شدیدا علیه روسپیگری موضع منفی داشته و با آن مبارزه می کردند. در مصر باستان نیز دختران در ده سالگی آماده ی ازدواج می شدند و دختران و پسران پیش از ازدواج آزادانه با یکدیگرمعاشرت می کردند. ویل دورانت در جلد اول تاریخ تمدن از دختران رقاصی در مصر باستان می نویسد که در مجامع مردان رده بالای کشور به ارائه ی خدمات جنسی و رقصندگی می پرداخته اند؛ این دختران غالبا لباسی نیز بر تن نداشته و خود را تنها با دستبند و گوشواره و خلخال می آراسته اند. هرودت نیزمی گوید که بر هر زن بابلی واجب بوده است که لا اقل یک بار در عمر در معبد ونوس بنشیند و با مردی بیگانه ارتباط جنسی برقرار کند.اما مهم ترین مورد مذهبی روسپیگری به هند بر می گردد، در جنوب هند نیازهای جنسی مردان را موسسه ی خدایی برآورده می کرد که زنانِ این موسسه“چاکرانِ خداوند” نامیده می شدند. هر معبد “تامیل” نیز یک گروه “زنان مقدس” داشت که علاوه بر این که در برابر بت ها می رقصیدند و آواز می خواندند،نیازهای جسمانی مردان را هم برآورده می کردند. در یونان باستان اما روسپیان زنان مستقلی بودند که لباس هایی متفاوت از سایر زنان بر تن می کردند وسالیانه به دولت مالیات می پرداختند. این زنها معمولا در آمدهای قابل توجهی نیز داشتند، یکی از معروف ترین روسپی های مصر باستان با درآمد خود معبدی را ساخت که به یکی از خدایان یونانی تقدیم کرد. در یونان باستان روسپی ها را “پورن” خطاب می کردند، لغت پورنوگرافی نیز از این ریشه ی یونانی آمده است. در روم باستان، دستگاه امپراتوری خود بزرگ ترین متولی روسپیگری بود؛ آنها برد ه ها را از دوران طفولیت تحت آموزش قرار می دادند تا بعد ازبلوغ به روسپیگری گمارده شوند. در ژاپن نیز گیشاها علاوه بر رقصندگی و آوازه خوانی به ارائه ی خدمات جنسی نیز می پرداختند، هرچند گروه دیگری نیزوجود داشتند که کار آنها صرفا روسپیگری بود. این دسته از زنان پاپیونِ کیمونوهای خود را در جلوی لباس گره می زدند که نشان دهنده شغل آنها بود
در این قمار عشق ؛ به خود بیش از تو بد کردم.
ارسالها: 288
#13
Posted: 28 Oct 2011 16:55
قرون وسطی؛ محدودیت روسپیگری:
با شکل گیریِ هرچه بیشتر نظام شهر نشینی، روسپیگری نیز بیشتر در بافت شهری متمرکز شده و مشاهده می شد. در این دوران، با اینکه کلیسای کاتولیک هرگونه رابطه ی جنسیِ خارج از چارچوب ازدواج را گناه و مستحقق مجازات معرفی می کرد، به وضوح با مساله ی روسپیگری مدارا می شد؛ چرا که کشیش های کلیسا معتقد بودند که وجود روسپی ها از گناهان بزرگتری چون تجاوز و زنا و وسوسه ی شیطان جلوگیری می کند. کلیسا روسپیگری را “شیطانِ واجب” می نامید و برای توصیف آن مثال می آورد که زیباترین قصرهای دنیا نیز نیاز به توالت دارند، پس یک جامعه ی شهری متمدن نیز نیازبه روسپی خانه ها و روسپیان دارد ! در اواخر قرون وسطی بود که آرام آرام کشورهایی همچون فرانسه دست به تاسیس خیابا ن های خاصی برای احداث روسپی خانه ها و سکونت روسپیان زدند
در اواخر قرن پانزدهم، برخورد با روسپی خانه ها شدت گرفت و بعد از رفرم های کلیسای پروتستان در جنوب آلمان روسپی خانه ها یکی پس از دیگری بسته شدند. در این دوره سیاستی اتخاذ شده بود که روسپیان باید ظاهری متفاوت از سایر زنان داشته باشند تا در جامعه قابلِ شناسایی باشند؛ برای مثال عده ای از زنان روسپی موهای خود را یا از ته می زدند یا بسیار کوتاه نگه می داشتند. حتی در برخی از جوامع از حضور این زنان در عرصه های عمومی ممانعت می شد
در این قمار عشق ؛ به خود بیش از تو بد کردم.
ارسالها: 288
#14
Posted: 28 Oct 2011 16:56
قرن هجدهم، آغاز تحول روسپیگری:
شاید بتوان استفاده از کاندوم در روسپی خانه های شهر ونیز را نقطه ی عطفی در بررسی تاریخ روسپیگری دانست. در این قرن رفته رفته به مساله ی بیماری های واگیرداری که روسپیان به آن مبتلا می شوند توجه صورت گرفت و اولین کاندوم ها که معمولا از چرم نازک شده ی گاو ساخته شده بودند، مورد استفاده قرار گرفت. از اواخر این قرن، رفته رفته زنانی که به عنوان مدل نقاشی ها یا تصویرهای اروتیک ظاهر می شدند نیز به روسپیگری مشغول شدند در قرن نوزدهم بود که بحث قانونی شدن روسپیگری باب شد و فرانسه اولین کشوری بود که قانون معاینه ی بهداشتی روسپیان را تصویب و به اجرا در آورد. فرانسه و انگلستان که پیشگامان قانونی کردن روسپیگری هستند، این قانون را در کشورهای مستعمره ی خود نیز اعمال کردند. اما در دهه ی ۱۹۱۰و ۱۹۲۰ ، روسپیگری در ایالت های آمریکا ممنوع اعلام شد، مهم ترین دلیل این ممنوعیت فعالیت های گسترده ی ” اتحادیه ی زنان مسیحی” بود که علیه روسپیگری و مصرف الکل حضوری بسیار فعال داشتند. هرچند که این ممنوعیت ها به تدریج کمرنگ تر شد.
از دهه ی ۱۹۸۰ ، بسیاری از کشورها و به ویژه ایالت های امریکا قانونی را تصویب کردند که هر روسپی که بازداشت می شود باید تست اچ آی وی بدهد و اگر جواب آزمایش مثبت بود، روسپی مرتبه ی بعدی که بازداشت شود با جریمه های سنگین رو برو می شود. بالاترین مجازاتی که برای این امر در نظرگرفته شد، ده تا پانزده سال حبس بود .امروزه، روسپیگری یکی از سودآورترین صنعت های جهان است که در کشورهای بسیاری رسمی یا نیمه رسمی محسوب می شود و روسپی ها همچون سایر شاغلین به دولت مالیات می پردازند. روسپیگری در گذر تاریخ، به تدریج از جنبه ی اساطیری، عاشقی و جنبه های مذهبی فاصله گرفته و هرچه بیشتر به عنوان یک آسیب اجتماعی مطرح شد
در این قمار عشق ؛ به خود بیش از تو بد کردم.
ارسالها: 288
#15
Posted: 28 Oct 2011 16:57
روسپیگری در ایران، از آغاز تا امروز:
در ایران باستان نیز، روسپیگری ابتدا با آب و تاب های مذهبی درآمیخته بود
دخترانِ بسیاری در معابد آناهیتا در خدمت معبد بودند، گستره ی این خدمات از رقص و آوازتا برآورده کردن میل جنسی مردان را شامل می شد. به گواهی اسناد تاریخی، در دوره های تسلط قوم مغول در ایران نیز روسپیگری یکی از پر رونق ترین مشاغل بوده است و در مجالس بزم سران مغول همواره تعداد بسیاری از زنان جوان به رقص، پذیرایی و برآورده کردن نیازهای جنسی مردانِ حاضر مشغول بوده اند.یکی از معدود منابعی که به مساله ی روسپیگری در جامعه ی ایرانی نسبتا مفصل پرداخته است، سفرنامه ی شاردن جهانگرد غربی بوده است که در دوران صفویه راهی ایران شده بود. شاردن در سفرنامه ی خود می گوید : « دختران روسپی خانه ها بیشتر از ایرانی، گرجی و سخت خوش قد و قامت و زیبا بودند. محله ی روسپی های اصفهان از سه کوچه و هفت باب کاروانسرای بزرگ به نام کاروانسرای لختی ها تشکیل شده و دوازده هزار روسپی رسمی، یعنی پرداخت کننده مالیات وجود دارد، و این ها غیر از پنهانی ها و معاف شدگان از مالیات هستند. » تنها شهری که در دوران تسلط صفویه از روسپیگری به دور بود، شهر اردبیل بود که دلیل این امر وجود آرامگاه شیخ صفی الدین اردبیلی در این شهر بود. تاریخ می گوید شاه عباس صفوی در سال ۱۰۱۷ هجری همه ی روسپی ها را به دربار فرا خواند و به آنها سه روز مهلت داد که از کار خود دست بکشند و توبه کنند. اما کسی نمی داند سرنوشت این زنان بعد توبه چه شد و یا آن دسته که توبه نکردند به چه سرنوشتی دچار شدند.
حمله ی محمود افغان به ایران، حاصلی جز قحطی، فقر، در به دری و بی خانمانی مردم نداشت. بعد از آن که نادر شاه افشار زمام کشور را به دست گرفت،در دشت مغان تاج گذاری کرد و در این مراسم به مهمانان دختران و زنان گرجی که به اسارت و بردگی گرفته شده بودند به عنوان هدیه پیشکش شد
تعداد بسیاری از این زنان در خانه ی شوهرهای خود باردار شده بودند و در دشت مغان فرزندان خود را به دنیا آوردند.
در دوران قاجاریه، روسپیگری در حقیقت از خود دربار شروع می شده است. بعد از مرگ ناصرالدین شاه نیز ۱۸۸ تن از زنان او را فردی به نام “زال محمد خان” به روسپیگری کشانده و به محله ی ”چاله آبی” می برده است؛ این محله همان جایی است که بعدها محله ی ”شهر نو” آن جا بنا شد. در دوران
پهلوی بود که قلعه ی شهر نو رسمیت یافت. حدود چهار هزار زن در این محله به روسپیگری مشغول بودند، این زنان تقریبا به گونه ای رسمی روسپیگری می کردند و کارت بهداشت نیز داشتند. در دوران پهلوی به طور کلی با سه گروه دیگر زنان روسپی نیز رو برو هستیم : ۱. روسپیان خیابانی ۲. روسپیان خانه های تلفنی ۳. روسپیان کافه ها و کاباره ها. در سال پنجاه و هفت، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی حدود چهارصد خانه ی این محله به آتش کشیده شد. کمی بعدتر دو خیابان اصلی قلعه و کوچه پس کوچه ی آن تخریب شد و زن های این محله ناگزیر به خیابان های اطراف رفته و ساکن شدند. تاسال هزار و سیصد و شصت و هفت نیز این زنان در مناطق همجوار شهر نو زندگی کرده و به کار مشغول بودند، اما در سال ۱۳۶۷ کوچه ها و خیابان های اطراف منطقه ی جمشید تخریب و حدود چهار هزار زن که تعداد بسیاری از آنها نیز روسپی نبودند دستگیر شدند
در این قمار عشق ؛ به خود بیش از تو بد کردم.
ارسالها: 288
#16
Posted: 28 Oct 2011 17:04
. طبقه بندی زنان روسپی از نظر اجتماعی
زنان روسپی از نظر دسته بندی موقعیت اجتماعی و خانوادگی به گروه های زیر قابل تقسیم اند :
١/ ٤. زنان روسپی بی خانمان
٢/ ٤. زنان روسپی مطَلقه یا متارکه کرده
٣/ ٤. زنان روسپی دارای خانواده
زنان روسپی بی خانمان، این دسته از زنان یا از روسپیان دوران گذشته اند و یا به عللی اقوام و خانواده ی خویش را از دست داده اند اغلب آنها سنی بالای ٣٥ سال دارند و از مهمترین عللی که می توان پیرامون ایشان برشمرد عبارتند از اعتیاد زن ، اعتیاد شوهر در گذشته و منحرف نمودن وی ، از
دست دادن والدین و شوهر، طرد از خانواده به علت مسائل اجتماعی.
زنان روسپی طلاق یا متارکه
این دسته از زنان که در بین آن ها زنان جوان هم به وفور مشاهده می شود اغلب مطلقه هستند و یا خانه و کاشانه را ترک کرده اند و در جامعه دچارمشکلی شده اند که قادر به بازگشت به خانواده نمی باشند و خانواده آنها را نمی پذیرد بیکاری و سایر مشکلات اجتماعی و نیاز به رفع مشکلات فردی باعث
انحراف و ادامه ی فعالیت روسپیگری شده اند.
زنانِ روسپی دارای خانواده
این دسته از زنان که متاسفانه تعداشان کم نیست به علل زیر به جرگه ی روسپیان پیوسته اند
اعتیاد شوهر یاخودش، فقر و بیکاری شوهر،
تورم بیش از حد که تاثیر بسیار عمیقی در اقتصاد خانواده گذاشته است
تقسیم بندی روسپیان از نظر درآمد ٦.
١/ ٦. روسپیان با درآمد کم
٢/ ٦. روسپیان با درآمد متوسط
٣/ ٦. روسپیان با درآمد زیاد
روسپیان با درآمد کم : روسپیانی هستند که ظاهری ناخوش آیند دارند، سن ایشان بالا است و مشتریان کمتری دارند، این افراد در حد بخور و نمیرپول به دست می آورند، درآمد ایشان بیشتر خرج اعتیاد می شود . اما نکته ی قابلِ ذکر این که این دسته از روسپیان بدون مشتری نیستند ، اغلب ایشان بیمار
و حتی در بین این افراد ایدز هم مشاهده شده است.
روسپیان با درآمد متوسط : این دسته از روسپیان اغلب زنان خانه دار و شوهردار می باشند که گاهی بدون اطلاع شوهر دست به عمل فحشا می زنند تا پولی کسب کنند تا چرخ اقتصاد خانواده را بچرخانند و گاهی هم با اطلاع شوهر دست به اعمال منافی عفت می زنند و متاسفانه در برخی موارد
شوهر وی را وادار به روسپیگری می نماید و فعالیت این گروه بیشتر ناشی از اعتیاد شوهران است.
روسپیان با درآمد بالا : این دسته از روسپیان جز روسپیان خیابانی و تلفنی هستند، اغلب آنها جوان و زیبا هستند و تشکیلات آنها در حال شکل گیری است محلی برای این کار دارند، خانم رئیس دارند، بیا دارند، و حتی رفیق شخصی که رفته رفته می رود تا مفهوم باج خوار به خود بگیرد
اطلاعات کسب شده نمایانگر آن است که ای نگونه زنان برای هر بار مراجعه بین ٥٠ الی ٣٠ هزار تومان دریافت می نمایند که قسمت اعظم آن را سردسته یا قواد برای خود نگه می دارد.
دو دسته ی اول به علت مراجعات کمتر به آن ها، درآمد کمتری دارند که آن هم برای امرار معاش خواهد بود لیکن دسته ی سوم درآمد بالایی دارند ولی علت وجود پاره فرهنگ روسپیگری که به آن اشاره شد این گونه زنان زندگی را از منظر (( دمی را خوش باش)) می بینند، و مال اندیشی ر ا از دست می دهند بنابراین پول های به دست آمده را به راحتی از دست می دهند برای دوستان خود هدیه می خرند و بالاخره قادر نیستند از درآمد خویش پس انداز نمایند
آنها به محض بیماری دچار مشکل مالی می شوند و این مساله در دوران گذشته نیز وجود داشت زنان روسپی در قلعه ی شهرنو در دوره ی عادت ماهیانه اغلب بی پول بودند و از سردسته یا نزول خورها پول قرض می گرفتند
در این قمار عشق ؛ به خود بیش از تو بد کردم.
ارسالها: 288
#17
Posted: 28 Oct 2011 17:07
نظریه های جامعه شناسان:
برانیسلاو مالینوفسکی، انسان شناس شهیر و بنیان گذار نظریه ی کارکردگرایی، فرهنگ را پاسخ سازمان یافته به نیازهای زیستی انسان میداند چراکه به نظر او انسان بیش از هر چیز یک موجودیت زیستی است و فرهنگ هم در پاسخ به این نیازهای زیستی مفهوم می یابد نه نیازهای اجتماعی و بر این اساس کارکرد هم در سطح رفتار انسانی معنی یافته و به طور ساده عبارت است از ارضای یک کشش ارگانیک و تحقق عملی آن کشش(۱). از جمله ی این نیازهای اساسی زیستی، نیاز جنسی است که انسان برای برآورده کردن این نیاز نهاد مرتبط با آن یعنی نهاد خانواده، خویشاوندی و ازدواج را به وجود آورده است و این نهاد در همه ی جوامع انسانی وجود دارد و وجود اشکال مختلف آن دلیل بر جهان شمول نبودن آن نیست.
از آن جا که دوام یک جامعه بدون برآورده کردن نیازهای اعضای آن جامعه امکان پذیر نیست، جامعه در تلاش دائمی است تا به هر نحوی به این نیازها پاسخ گوید. حال اگر برخی نهادهای جامعه در انجام وظیفه ی خود موفق نباشند یعنی کارکرد مناسبی از خود بروز ندهند، نهادهای دیگری با کارکرد مناسب پاسخ گویی به آن نیاز خاص به وجود می آیند .در جامعه ای که نهاد خانواده و خویشاوندی توانایی پاسخ گویی به نیاز جنسی همه ی اعضای خود را نداشته باشد، افراد آن جامعه از روش های دیگری برای ارضای آن نیازها استفاده می کنند. در این حالت ما با پدیده ی خودفروشی و فحشا به عنوان یک نهاد جایگزین و دارای کارکرد مثبت روبه رو می شویم که برای برخی از اعضای جامعه که به دلایل مختلف توانایی برطرف کردن نیاز خود را از طریق نهاد رسمی و مورد قبول جامعه ندارد، مورد استفاده قرار میگیرد.
در تحلیل کارکردی(فونکسیونی)، پدیدارهای اجتماعی در رابطه با نتایج آنها در کل نظام اجتماعی تجزیه و تحلیل میشود. در این جا با پدیده ی خودفروشی به عنوان یک پدیده ی واقع در جهان خارج و یک واقعیت اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته تا کارکردهای مثبت و منفی و همچنین آشکار و پنهان آن بررسی شود. از آن جا که خودفروشی نهادی به وجود آمده در پاسخ به نیازی زیستی است(به فرض صحّت)، پس دارای ضرورت کارکردی است؛ چراکه اجزای متشکل یک نظام اجتماعی آن چنان به یک دیگر وابسته اند که آثار و نتایج حاصله از هر یک از آنها به ضرورت باعث دوام و بقای کل جامعه می شود
در این قمار عشق ؛ به خود بیش از تو بد کردم.
ارسالها: 288
#18
Posted: 28 Oct 2011 17:09
مينيسم و روسپیگری
اوايـل قـرن 18 مـری ولستـون كـرافـت فمينيسـت انگلـيسی فحشـای خيـابـانی را محترمـانهتـر از ازدواج دانستـه و ازدواج را «فحشـای قـانونی» مینامـد.
حدود يك قرن بعد سوسيال فمينيست آمريكايی اِما گلدمن در مورد مفهوم روسپیگری ابراز داشت: « سوال فقط در مورد درجه و سطحی است كه يك زن، خود را به يك مرد يا به تعداد زيادی مرد میفروشد ـ چه در داخل يا خارج از ازدواج».
مبارزه فمينيسم با تحقير روسپيان از قرن 19 آغاز شد. گيل فِترسون از طرفداران حق روسپیگری در مقاله خود تحت عنوان «تاريخ تكرار نمیشود» نظريه ژوزفين باتلر تندرو انگليسی قرن 19 را اين گونه منعكس میكند«:… در سال 1897 باتلر به همكاران سياسی خود هشدار میداد كه … مراقب كارگران عفيف باشيد، چرا كه آنها پذيرا و موافق هر اندازه جبر، فشار و رفتار تحقيرآميز برای همنوعان خود هستند، زيرا با زور میتوان بشر را وادار به اخلاقی بودن نمود».
فمينيسم وجودگرا
فمينيسم وجودگرا از مكتب فكری سيمون دبوار و با شعار«زن هميشه فاقد قدرت نيست و نيازی به وابستگی به رابطهی زن ـ مرد ندارد» آغاز شد. او معتقد است: «فحشا راهی برای رهايی از وابستگی زنان به مردان است، به گونهای كه قربانی نمی شوند، بلكه دارای قدرت هم خواهند شد»
در اين ديدگاه وضعيت مطلوب، برابری حقوق و آزادی دو جنس است، ولی روسپیگری تا زمان تحقق آن می تواند نوعی آزادی آنی، مثبت و مطلوب را برای زن همراه داشته باشد. دبوار معتقد است كه زنان اين توانايی و ظرفيت را دارند كه قدرت درونی خود را به معنای يك روح زنانگی به جای قدرت رقابت زن با مرد (كه توهمی بيش نيست) بشناسند. وی هم چنين ابزارهای اقتصادی را راه نجات زنانی می داند كه در اثر نابرابری بين دو جنس تحت ظلم واقع شدهاند.
كارول پيتمن از طرفداران اين رويكرد در مورد نقش زن به عنوان يك فاحشه مینويسد: «ممكن است مرد تصور نمايد كه مالك زن است، ولی تعلقات جنسی او نوعی توهم است، زيرا اين زن است كه صاحب مرد است… زن تصاحب نشده است، زيرا به او پول پرداخت شده است. اين تعبير بهتر از نظريهی تلخ ماركسيسم است كه اينگونه اشتغال را نوعی بهرهكشی ظالمانه میبيند. فاحشه يك قربانی مظلوم نيست،« بلكه خمير مايهی زن آزاد شده است
در این قمار عشق ؛ به خود بیش از تو بد کردم.
ارسالها: 288
#19
Posted: 28 Oct 2011 17:10
فمينيسم ليبرال
فمينيسم ليبرال فحشا را مانند انعقاد نوعی قرارداد در زمينهی دادوستد و معامله شخصی می داند. زن برای ورود به چنين معاملهای آزاد است، برخلاف راديكالها كه اين رابطه را بيشتر از آن كه علاقه به شخصيت وی باشد، بهرهكشی شخصی از خدمات زن می دانند؛ ليبرالها معتقدند هرگاه فردی نياز به خدمات تخصصی همچون پزشكی، لولهكشی و مكانيكی داشته باشد، براي او مهم نيست كه چه كسی آن كار تخصصی را انجام میدهد، بلكه صرفاً نياز به خدمات او مهم است.
كارول پيتمن در كتاب خود با عنوان «قرارداد جنسی» مینويسد: «فاحشه يك كارگر مزدبگير نيست، بلكه طرف قراردادی مستقل است كه بنابه ميل خود میتواند معامله را قطع كرده يا ادامه دهد و طرف قرارداد هم يك مشتری مرد است نه يك كارفرما»
فمينيستهای ليبرال معتقدند كه حقوق شخصی نسبت به مصالح اجتماعی ارجح می باشد. مبنای ايدئولوژيكی آنان نظرات سياسی، جاناستوارت ميل است: «دولت بايد خود را از امور شخصی شهروندان كنار بكشد»
بخشي از تئوری فمينيسم ليبرال به اگزيستانسياليسم شباهت دارد، به اين معنا كه ليبرالها نقشهای جنسيتی را تبعيض عليه زنان دانسته و آنان را به رهايی از اين نقشهای ظالمانه توصيه میكنند، اگزيستانسياليستها در جستجوی آزادی و برابری حقوقی زن و مرد می باشند، البته با اين تفاوت كه ليبرالها حق انتخاب روسپیگری ها را حقی سياسی و درونی میدانند (البته درونی بودن به معنای اخلاقی بودن نيست) ولی فمينيستهای وجودگرا انتخاب روسپی را اقتدار اقتصادی می دانند
نظر ليبرالها در مورد فحشا شامل چند سطح است: «ليبرالهای سنتی» با شعار «بدن زن، حق زن است» طرفدار حق فحشا هستند و فحشا را «جنايت بدون قربانی» میدانند كه عاملان آن همه بزرگسال، عاقل و بالغ هستند. به اعتقاد آنها تلاش عليه روسپیگری به دليل صدمه به حساسيتهای اخلاقی فرد سوم (يعنی ناظر) است و بدين جهت نيز فعاليتی جنايتآميز شمرده میشود. اين گروه جامعه را به بردباری و تحمل روسپی ها توصيه می كنند.
دفاع فمينيستهای ليبرال از فحشا به عنوان شاخهای از حقوق بزرگسالان، همراه با آزادی و اختيار برای انجام هر نوع عمل جنسی، برمبنای اصل «مالكيت خود» استوار است. از نظر اين گروه، فحشا برعكس تجاوز است كه در آن بدن زن بدون اجازه او به كار گرفته می شود. در فحشا، يك زن برای برقراری ارتباط جنسی كاملاً آزادانه عمل می كند و حتی در بعضی مواقع خود او آغازگر است. به اعتقاد ليبرالها اگر جامعه به حق «نه» گفتن يك زن در برقراری ارتباط جنسی احترام میگذارد، همين جامعه بايد به حق او برای گفتن «بله» هم احترام بگذارد. البته بين فحشا و ارتباط جنسی «با اختيار» تفاوت وجود دارد. فحشا صرفاً تبادل خواستههای جنسی نيست، بلكه معامله اقتصادی و مالی نيز هست.
فمينيستهای ليبرال همچنين با ديد فردگرايانه، از بازار آزاد دفاع می كنند و فحشا را مخلوطی از رابطه جنسی و بازار آزاد می دانند كه هر دو برای جامعهی سرمايهداری امتياز به حساب میآيد، لذا محكوميت هر يك به مفهوم طرد ديگری است. در چنين شرايط اجتماعی، فرد میتواند غريزهی جنسی خود را كنترل كند، به اين معنا كه زنان روسپی تعيينكنندهی قيمت، زمان و محيط تبادل جنسی هستند. از نظر فمينيستهای ليبرال در واقع يك فاحشه، قربانی مردان نيست، بلكه فاتح آنان است
ليبرالها مشكل اساسی روسپیگری را در استانداردهای دوگانه جامعه می دانند و معتقدند نگرش به زنان روسپی به عنوان شهروند دست دوم بيشتر انعكاسی از ديدگاهی استعمارگونه است، زيرا از يك طرف جامعه به زنان می گويد «ازدواج كنيد» تا بتوانيد همه چيز را از مردان بگيريد و از طرف ديگر تبليغات، رابطهی جنسی را به عنوان يك تجارت و خريد و فروش و ابزار مبادله ترويج میكند، بنابراين قوانين عليه فحشا با اين ديدگاه اجتماعی تعارض دارد.
در موضعگيری ليبرالها هيچ نوع پناه امنيتی براي روسپیها پيشبينی نشده است و چه بسا بسياری از آنها تحت عنوان اصل «آزادیخواهی» با مشكلات ناشی از روسپیگری روبرو شوند. به نظر می رسد ليبرالها میخواهند از زير بار مسئوليت آنچه پديده روسپیگری به زنان وارد می كند، شانه خالی كنند، با اين ادعا كه آنها روسپیگری را تشويق و توصيه نمی كنند و صرف يك انتخاب و حق ذاتی می بينند
در این قمار عشق ؛ به خود بیش از تو بد کردم.
ارسالها: 288
#20
Posted: 28 Oct 2011 17:11
فمينيسم ماركسيست
فمينيسم ماركسيسم ، پيرو تئوري كارل ماركس، بيشتر به موضوعات اجتماعي توجه مينمايد. مطابق اين نظريه، فمينيست ماركسيستها به هر عمل سياسی يا اجتماعی كه نوعی بهرهوری، بردهداری و ظلم به زنان است و به نفع نيروی كار مردان می باشد، معترض هستند و فحشا را عملی می دانند كه به دليل پرداخت دستمزد به شخص روسپی، نوعی فساد و بهرهكشی محسوب میشود. ماركس هم در اين مورد اذعان می دارد: «روسپیگری تنها تجلی خاصی از فحشای عمومی كارگران است»
به نظر فمينيست ماركسيستها فحشا در ارتباط با سياستهای جهانی، كاری نادرست است، روسپی ها ممكن است تصور كنند كه آزاد هستند، ولی در صحنهی بزرگ تر و واقعی اقتصاد و فرهنگ، آنها كارگران تحت ظلمی هستند كه با برنامهی نظام سرمايهداری يعنی بهرهكشی از انسان به كار اجباری وادار شدهاند، البته «پيتمن» دركتاب «قرارداد جنسی»، روسپی ها را كارگران مزدبگير ندانسته است، بلكه دو طرف مستقل يك قرارداد میشناسد. از نظر وی، اعتراض برخی افراد به تحقير و صدمه روسپی ها به وسيله تجارت و جابجايی به اين دليل است كه كالای مورد معامله را نمیشناسند. «حقيقت اين است كه بدن يا وجود فاحشه در بازار عرضه نمیشود، بلكه وی برای عرضهی خدماتی كه مايل است، آزاد است قرارداد منعقد كند»
در اين راستا رابرت نوزيك فيلسوف ماركسيست معتقد است: «اين حق مردم است كه نسبت به آنچه به آنها ضرر میرساند آزادانه فكر كنند، به علاوه هركس (مرد يا زن) حق دارد وجود خود را حتی برای بردهداری تسليم كند»
البته اشتراكاتی در نظريههای، فمينيسم ماركسيست و فمينيسم راديكال (تندرو) وجود دارد كه سيمون ويلدر نقد هر يك چنين مينويسد: انسان در نظام سرمايهداری تدريجاً از خصوصيات معنوی زندگی دور شده و جزئی از يك ماشين ميشود، لذا نگاه به روسپيان بهدليل حذف خصوصيات روانی و مكانيكی مناسب نيست.
وي در انتقاد به مكتب ماركسيسم می نويسد: «اين ديدگاه نه تنها در تئوری، بلكه در عمل هم دچار نقصان است. اين وضعيت در توصيف مكانيزمهای رشد اقتصادی نيز صدق ميكند. هدف اصلی ماركسيسم توزيع كار است كه شباهت زيادی به نظام سرمايهداری دارد. فمينيست ماركسيستها اساس معيارهای خوب و بد اخلاقی را برپايهی فساد در سيستم پرداخت دستمزد كارگر می دانند كه خود تجلی تمايز طبقاتی است. آنها معتقدند دريافت دستمزد شكلی از ظلم است كه خيلی روشن و علنی كارگران را به دليل محروميت از دانش و مهارت به بردگیكشانده و به هيچ می رساند
در این قمار عشق ؛ به خود بیش از تو بد کردم.