ارسالها: 273
#51
Posted: 15 Apr 2012 21:30
صد در صد میرم!
ولی سعی میکنم که خودمو خوشحال نشون بدم!
ولی خیلی سخته!
اههههههههههه!
من اگر کشته شوم باعث بد نامي توست!
موجب شهرت بي باکيو خود کاميه توست!
ارسالها: 57
#52
Posted: 30 May 2012 22:58
مجبورم که برم
اون پسرى كه گوشه ى اتاقش كف دستى ميره اما احساسات دختر مردم رو واسه يه سكس به بازى نميگيره ، ناموسأ يه دونه باشه .
ارسالها: 125
#53
Posted: 15 Jul 2012 19:14
نه نمیرم
اون با این کارش میخواد منو زجر بده اصلا چرا باید خودمو سبک کنم و برم
مـَـرد شدن حـاصل ِ یـک لقـاح ِ اتفـاقی ست !
امــا مـَـرد بار آمــدن و زیستــن
حاصل ِ تلاش و غلبــه بر سختــی هــاست،
و مـَـردی جـاودانه شدن ...
حـاصل ِ یک عـُـمر نیــک نـــامی ست...
ویرایش شده توسط: Afikhanom
ارسالها: 273
#54
Posted: 15 Jul 2012 19:33
نمىرم.
لوتی هم نسلش عوض شده :-D
یه مدت نبودیم هم نسلای ما رفتن ی سری جدید اومدن :-D
ارسالها: 549
#55
Posted: 15 Jul 2012 19:39
اگه من باشم میرم و حتما باهاش حرف میزنم و از ازدواج بااون یكی منصرفش می كنم
چون وقتی كه منو به جشن عروسیش دعوت میكنه یعنی از من انتظار داره پا پیش بذارم و از خودم جرأت نشون بدم (البته اگه عشق دوطرفه باشه)
میخندم...ساده میگیرم...ساده میگذرم...بلند می خندم و با هر سازی میرقصم...نه اینکه دل خوشم! نه اینکه شادم و از هفت دولت آزاد!
مدتی طولانی شکســــتم،زمین خوردم،سخــــتی دیدم،گــــریه کردم و حالا...
برای 'زنده ماندن' خودم را به 'کوچه ی علی چپ' زده ام
ارسالها: 3747
#58
Posted: 18 Aug 2012 19:16
با یه دختر دیگه میرم اتیش بگیره
زمانی که خاطره هایت از امیدهایت قوی تر شد .پیرشدنت شروع میشود
ارسالها: 2557
#59
Posted: 5 Sep 2012 10:06
ب هيچ وجه نميرم
روزگار غریبی ست نازنین ...
ارسالها: 297
#60
Posted: 7 Sep 2012 23:32
زمانی که ازدواج میکنه یعنی عشقمون دو طرفه نیست اما عروسیش میرم کلی خوش میگذرونم مهمم نیس چرا دعوتم کرده
دیگر هیچ مزه ای دلچسب نخواهد بود...
من تمام حس چشاییم را...
روی لبانت...
جا گذاشته ام