خواهر زنم رو بکنم یا نه؟ - صفحه 2

ارسالها: 145

#11 Posted: 3 Jun 2020 16:56

سلام دوست عزیز من نجربه مشابه شما رو داشتم . اما این برداشت توء شاید بخواد امتحان کنه یا اینکه به زندگی شما حسودی میکنه. این کارو کنی به زنت میگه شک نکن. به نظرم کم محلش کن.

Dra99

کاربر

ارسالها: 31

#12 Posted: 3 Jun 2020 17:23

گفتی زندگیه خوبی داری دلیلی نداره خرابش کنی

پا بند خانم و زندگیت باش شیرینیه زندگیت چند برابر میشه

arya_1359

کاربر

ارسالها: 279

#13 Posted: 3 Jun 2020 18:25

فکر کنم توهم زدی. خواهر زنت قصد دادن به تو رو نداره. اما اگه واقعا این قصد رو داره و پا میده خب بکنش چه اشکال داره.

بهداد

Sfanj343

کاربر

ارسالها: 2

#14 Posted: 4 Jun 2020 00:53

آدم یکبار به دنیا میاد، یکبار میمیره. اگه تو کفشی بکنش. هرچی بشه مهم نیست، مهم اینه که بیست سال دیگه پیش خودت نمیگی که نکردمش و حسرت و...

alireza09p

کاربر

ارسالها: 49

#15 Posted: 4 Jun 2020 01:07

arya_1359: فکر کنم توهم زدی. خواهر زنت قصد دادن به تو رو نداره. اما اگه واقعا این قصد رو داره و پا میده خب بکنش چه اشکال داره.
کاش زودتر میگفتی

اتفاقا آماده آماده بود بزنم نفت دربیاد که خداروشکر اینکارو نکردم و ماجراشو میگم الان

alireza09p

کاربر

ارسالها: 49

#16 Posted: 4 Jun 2020 01:08

agrin68: سلام دوست عزیز من نجربه مشابه شما رو داشتم . اما این برداشت توء شاید بخواد امتحان کنه یا اینکه به زندگی شما حسودی میکنه. این کارو کنی به زنت میگه شک نکن. به نظرم کم محلش کن.
نه امتحان نبود قصد دادن داشت اما بهمین دلیل که شما میگی.امکانش هست بعدن بگه به زنم.یکی از دلایلی بود که منصرفم کرد

alireza09p

کاربر

ارسالها: 49

#17 Posted: 4 Jun 2020 01:10

Dra99: گفتی زندگیه خوبی داری دلیلی نداره خرابش کنی
پا بند خانم و زندگیت باش شیرینیه زندگیت چند برابر میشه
ممنونم همین طوره
شما هم شیرین کام باشی تو زندگیت

alireza09p

کاربر

ارسالها: 49

#18 Posted: 4 Jun 2020 01:35

میخام ماجرامو بویسم شاید کمکی بشه برای بقیه
من از سن 17 تا 23 سالگیم فک کنم نزدیک ده تا دوست دختر در مقاطع مختلف زمانی داشتم که هم رابطه فول کامل هم ناقص تجربه کردم.البته با رضایت دوطرفه نه کسی رو گول زدم نه مجبور کردم . تو 23 سالگیم یه شکست عشقی خوردم و دیگه بیخیال دختر شدم. تو 25 سالگی ازد کردم و عوض شدم یه زندگی خوب و رو به روال. این ماجرا که شرحشو گفتم و شما دوستان مخالفت کردین رو متاسفانه من انجام دادم یعنی واقعا تو فکر انجامش نبودم یهویی پیش اومد که جمعه که همه خونه مادرزنم مهمان بودیم خانومم همیشه زودتر میره از ظهر میره. من هم شب مغازه رو میبندم بعد میرم. اما من این دفعه نیم ساعت زودتر از همیشه رفتم خونشون.که باجناقم اون تایمی که مغازشو میبنده میاد نیومده بود .
زنم و مادرزنم مشغول پخت و پز بودن تو اشپزخونه سرشون گرم بود که دیدم خواهرزنم لب تابو آورد که یچیزی بپرسه وقتی مشکلشو حل کردم بعدش تو مرورگر که باز بود من یهو بفکرم رسید و تایپ کردم عاشقتم و اونم نشسته بود دید و یه نگاه کوچیک انداختم و بعد سریع پاک کردم 10 ثانیه هم طول نکشید. این بهترین حالتی بود بدون اینکه مدرکی باشه چراغ بدم بهش و آمارشو بگیرم ببینم تو خطه یا نه . که اونم پیغامو گرفت. یعنی انگار منتظر چراغ من بود. شب وقتی برگشتیم خونه ساعت 3 نصفه شب دیدم پیام داد با متن احوالپرسی . میدونست که من نصف شبا بیدارم دقیقا همون تایم داد که خانمم خواب باشه. خلاصه بعد چندتا اس چرت و پرت. پرسید اون عاشقتم که نوشتی چی بود و منظورت چی بود. یادم نیست چیا گفتیم و نمیخام یادم بیارم اون لحظات شومو .خلاصه بقیه اش دیگه اتوماتیک پیش رفت دو شبانه روز در تلگرام حرف زدیم و خیلی ندید بدید قضیه رابطه رو قطعی کردیم.(درحالی که من برای سکس با دوست دخترم 3 ماه برنامه آماده سازی میریختم) برنامه طبق دلخواه ما پیش رفت یعنی روز موعود که پدرزن و مادرزنش که طبقه پایین اینا زندگی میکنن هم، خونه نبودن. خلاصه رفتم دم خونشون و موقع پیاده شدن از ماشین حس و حالم عوض شد نشستم تو ماشین و فکر کردم که آخرش چی میشه خب که چی. چرا روحمو اسیر جسمم کردم گلوم خشک شده بود موهای سرمو چنگ میزدم و به آخر عاقبتش فکر میکردم. خلاصه باز به فرصتی که پیش اومده بود و به قسمت های سیرینش فکر میکردم و تسلیم خواسته های شیطانی شدم و رفتم سوار آسانسور شدم دکمه رو زدم و در که داشت بسته میشد قلبم شروع کرد به تپش شدید. سریع بی اختیار پامو گذاشتم لای در. نذاشتم در بسته شه. قلبم داشت میترکید داشتم خفه میشدم.تمام تنم از این خیانت و بی وجدانی شروع کرد به لرزیدن گلوم خشک خشک بود.
فلش دستم بود فلشی که کارتون پر کرده بودم تا بچه با اونا سرگرم شه چون کارتون خیلی دوس داره و راحت سرش گرم میشد تا ما کارمونو بکنیم. همینجوری مونده بودم و به اون بچه معصوم فکر میکردم.به این فک میکردم که من خودم یروزی همون اندازه نبودم. از باجناقم خوشم نمیاد ولی چهره معصوم اون بچه جلو چشمم بود. به این فکر میکردم که بالاخره این ماجرا رو میشه و ممکنه زندگیم بخاطر 20 دقیقه لذت ازهم بپاشه. میدونستم بقول اون دوست عزیز که دوتا خواهر هیچ حرفی بینشون نمیمونه و عاقبتی نامعلوم در انتظار خانواده هاست
برگشتم به پیلوت و تند تند راه رفتم سوار ماشین شدم تا درو بستم شروع کردم بخودم نهیب زدن .سریع ماشینو روشن کردم رفتم یه کوچه بالاتر وایسادم و تا خودمو بازیابی کنم تا دیدم زنگ میزنه ردش کردم و اس دادم من نمیتونم بیام من رفتم اونم شروع کرد منو بست به زنگ و اس میداد چیشده جواب ندادم. بعد اس دادم که منصرف شدم و اونم نصیحت کردم اونم فک کنم قبول کرد. بهرحال مهم خودم بودم که کنسل کردم و تن به یه خواسته لحظه ای ندادم .دیگه برام مهم نبود.میدونستم برای رعایت امنیت اس هارو پاک میکنه چت تلگرامم خودم پاک کردم.یه آب معدنی گرفتمو سرکشیدم صورتمو شستم و گلومو صاف کردم آرامش دادم به صدام و زنگ زدم به خانومم و احوالپرسی کردم ازش دلم آروم آروم شد. پشیمونم از اون صحبتا پشیمونم از اون حرفایی که بین من و اون رد وبدل شد خجالت میکشم. دیگه نگاهش نمیکنم تا اونم پشیمون شه. خیلی بد شد
اون لحطات که تو ساختمون بودم چند دقیقه بودن ولی چند سال طول کشید برام. خوشحالم که سربلندم پیش خدای خودم. ممنون از نگاهاتون.
خوشحالم که اینجا کسی این اقدام رو تایید نکرد.بقول یکی از دوستان فقط به هدف تایید گرفتن زده بودم.

Arad_khan123

کاربر

ارسالها: 122

#19 Posted: 18 Jun 2020 20:58

خیلی خوشت میاد میتونی بکنی ولی یواشکی انجامش بده

saidsaidsaid

کاربر

ارسالها: 1

#20 Posted: 18 Jun 2020 22:37

الان حتما ما باید بهت تبریک بگیم و از انسانیت و وجدان پاکت تشکر کنیم . جوجه را آخر پاییز میشمرن برادر . چشمم آب نمیخوره که ولکنش بشی . بالاخره یه دلیلی هم برای آن معصوم هم پیدا میکنی و دوباره راهی میدان شهوت خواهی شد .فقط یه راه داره و اون هم اینه که اون پشیمون بشه و قیدت را بزنه وگرنه دیگه تو آلوده شدی .