ارسالها: 471
#22
Posted: 11 Sep 2020 12:26
به نظر من مسئله به خود تنهایی نمیتونه خیلی مرتبط باشه بلکه موضوع اینه که افراد چه نوع برداشتی نسبت به تنهایی دارن و با تنهایی خودشون چه می کنن و دست به چه واکنشی می زنند.
حتی در ایده آل ترین وخوشبخت ترین خانواده هم، زوجین هرگز تمام وقتشونو با هم سپری نمی کنن چون این موضوع عملأ غیر ممکنه(به خاطر جنبه های دیگه زندگی) اما مسئله کیفیت وغنای اون رابطه است که می تونه دلگرمکننده یا ویرانگر باشه.
تنهایی یک واقعیت مسلم زندگی بشر هست و به نظرم خیلی چیز بد ومنفی هم نیست وقرار هم نیست ما همیشه دورمون شلوغ باشه وتنها نباشیم خوبه که بتونیم اون رو به چشم یک فرصت ببینم.
البته من به جای تنهایی، مشکل رو در ناکامی در رسیدن به خواسته وانتظاراتمون در رابطه با فرد دلخواهمون می بینم و این یک شکاف هست که مدام فاصله بین جایی که هستیم وجایی که مورد انتظارمون هست و باید باشه رو یادآوری میکنه و چون ما به دلیل عادات نهادینه شده فرهنگی وخانوادگی که همیشه دیگران رو مسئول یامقصر مسائل ومشکلاتمون می دونیم ودرعین حال نقش ومسئولیت خودمون رو همیشه صفریا ناچیز درنظر می گیریم وبادرنظر گرفتن طرف مقابل به عنوان عامل رنج، احساسات قوی از عصبانیت وانزجارنسبت به اون فرد در مابوجودمیاد که به مرور هم عمیق تر وسنگین تر میشه تاجایی که دیگه ادامه شرایط برامون قابل تحمل نیست و حالا دنبال گزینه ای برای سرپوش گذاشتن روی اون خشم وتنفر می گردیم که معمولا هم با رابطه ای خارج از ازدواج التیام پیدا میکنه.غافل از اینکه این انتخاب به نوعی شبیه انتخاب کسی می مونه که شدیداً تشنه آب هست اما شربت شیرینی می نوشه واون لحظه احساس تشنگی رو به لذتبخش ترین شکل ممکن برطرف می کنه اما ساعت های بعد بیش از پیش احساس تشنگی ونیاز به آب پیدامیکنه.
راه حل اینجا پررنگ کردن مسئولیت وجایگاه خود به عنوان کسی که نقش شماره یک ومستقیم رو یا در بوجود آمدن این شرایط داشته ویا اجازه داده این شرایط بوجودبیاد و تمرکز روی تغییر رفتارهای خودم به جای تغییر طرف مقابل هست.
کنارگذاشتن همیشگی رفتارهای ویران کننده رابطه مانند قهر، تنبیه، سرزنش، غرزدن وانتقاد ولجبازی وتهدید هست که تماما معطوف به تغییر طرف مقابل اون هم باتوسل به زور هست که منجر به واکنش مخرب ازجانب طرف مقابل میشه واین کلاف سردرگم رو پیچیده تر میکنه.
ما بایستی با پایین آوردن انتظارات از اون رابطه به سطحی واقع بینانه وقابل دستیابی و یا برنامه ریزی وتلاش بیشتر برای رسیدن به اون رابطه ی ایده آل و مطلوب وسطح بالا این شکاف رو پر کنیم.
دسترسی من به سایت غیرممکن شده..
وجود من خیلی چیزها به لوتی اضافه کرده بود وبدین ترتیب لوتی خودش رو از یک نعمت گرانبها و ارزشمند محروم کرد، حیف شد.
ارسالها: 7058
#25
Posted: 11 Sep 2020 14:54
lovesex1985: در رابطه با هر چیزی توی زندگی زمانی یه نفر سراغ نوع دیگری از چیزی که داره میره که احساس میکنه لیاقتش بیشتر از اون چیزیه که داره، راضی نیست از چیزی که داره، در حالی که حداقل من به شخصه تمام مواردی که دیدم مردها سراغ زن دیگه ای میرن زن خودشون شرف داره به اونایی که مرد میره سراغشون، و از سر جد و ابادشم زیاده زن خودش... و در واقع لیاقت زن خودشو هیچوقت نداره...
این رو من هم دیدم.
عجیبه که مرد میره سراغ زنی که از زن خودش سطح پایینتری رو داره.
شاید این موضوع برگرده به عدم اعتماد به نفس. و تحقیر و توهین و سرکوفت دائم زن خانه به شوهر.
جالبتر اینکه برعکس زنها همیشه میرند سراغ مردی که سطح بالاتری از شوهرش داره.
شاید علتش این باشه که زن شوهرش رو در حد خودش نمیدونه.
اگر نظر من درست باشه این واقعیت که زن و مرد برای ازدواج در یک سطح باشند یا حداقل آقا کمی (نه خیلی) سطح بالاتری داشته باشه برای جلوگیری از این مشکل موثره.
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ارسالها: 7058
#26
Posted: 11 Sep 2020 15:14
mardmanteqi: اما نظر شخصی خودم؛ در مورد مردان باشخصیتی که سکس را تمام همّ و غم خود نمی دانند:
رابطه جنسی یک کالا نیست که زن برای عرضه بیاورد؛ رابطه جنسی نشانه منتها درجه علاقه زوجین به هم است که در نهایت به سکس منجر می شود.
حالا یک خانم وقتی درخواست سکس همسرش را با بی میلی جواب می دهد؛ قاعدتا خودش دارد اثبات می کند که عشق تو در نهایت علاقه نیست.
از طرفی در جامعه زنهای مطلقه یا بیوه( به هیچ وجه دختر و زن متاهل منظورم نیست) دیده می شوند که نیاز به این رابطه دارند.
لذا مرد وقتی سردی همسرش را دید؛ قاعدتا به زنانی تمایل پیدا می کند که خواهان این رابطه هستند و نیاز عاطفی به مسئله سکس دارند؛ نه نیاز جنسی
فراموش نکنید ارضاء نیاز جنسی؛ به تنهایی و از طریق استمناء هم برای زن امکان پذیر است و هم مرد.
پس رابطه جنسی در ذات خود نشان دهنده یک نیاز عاطفی است.
این نیاز عاطفی وقتی از طریق همسر برآورده نشود؛ قاعدتا مرد بسوی جنس مخالفی خواهد رفت که این نیاز را در وجود خود دارد و واقعا به نیاز عاطفی این مرد؛ پاسخ می دهد. مشکل اصلی ما این است که نیازهای خود را با یکدیگر در میان نمی گذاریم و حتی حرف زدن از سکس را شاید قبیح بدانیم.
سکس را برای یک وقت خاص مثلا شب جمعه می خواهم که فردا تعطیل است و می توانیم بعدش استراحت هم بکنیم و......
آسیب شناسی راوبط زن و مرد در این مجال کوتاه نمی گنجد؛ اما این را مطمئنم اگر زن که سرشار از عاطفه است به همسرش عاطفه ابراز کند؛ مرد او به زنی دیگر تمایل پیدا نخواهد کرد؛ الا مردان هرزه
من صحبت شما رو خیلی میپسندم.منم فکر میکنم یک سکس خوب و لذتبخش در پس یک رابطه عاطفی خوب شکل میگیره.
پس آقایی که سکس خوبی نداره(همینطور خانم) رابطه عاطفی خوبی نداشته چون بیس سکس رو رابطه عاطفی دونستیم.
خیلی خوبه که دو طرف نیازها و خواسته ها و فانتزی های هم رو بدونند و تا حد امکان عملی کنند.
یک زمان با آقایی بودم که تمام لذت رابطه رو تو بوسیدن میبرد.این آدم تمام اعصاب بدنش تو لبهاش بود.تمام وقت لب و دهن و زبون من تو دهنش بود و میخورد جوری که لبهام ترک خورده بود و کج و ماوج شده بود.حتی سکسش هم بیشتر اوقات خوردن اندامم بود و تو یه رابطه طولانی دو سه بار سکس واقعی داشتیم.
حالا خانمش وقتی این آقا میرفت سراغش دستش رو جلو صورتش میگرفته! یا روش رو اونور میکرده! آقای بیچاره اگر به نحوی میتونست ببوستش کلی اه و اخ و چقدر تف کردی! تفی شدم! وتو تفی هستی که دست و پا در آورده و صد تا ادا و اصول و دستمال کاغذی بیار و بره دهن و صورتش رو بشوره و....
این مرد بیچاره ازسگ پشیمون تر میشده و میل جنسی که سهله،میل به زندگیش رو هم از دست میداد در حالی که از هر لحاظ مرد فوق العاده ای هم بود...
من خودم رو با خواسته ها و فانتزیاش هماهنگ کردم.لذت و آرامش و حسی که به من داشت چند هزار برابر آنچه بود که با همسرش داشت.
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ویرایش شده توسط: Streetwalker