nicenightgay:
انگشت کردن تو کونت یا انگشت کردن دیگران بسته به حال طرف مقابل داره. معمولا من ناراحت نمیشم. مخصوصا بعد از اینکه یکی تو همین مترو انگشتم کرد و تهش ختم شد به این که تو پارک خزانه تقم رو زد. یا خیلی قبل تر توی اتوبوس یه پیر مرده بهم چسبید و اونقد انگشتم کرد و کیرمو مالید که بغلیم متوجه شد و اونم حسابی انگشتم کرد تا مجبور شدم ایستگاه پیچ شمرون با پیرمرده پیاده بشم و برم خونش و بهش کون بدم.
هر وقت هوس فانتیزی های این طوری رو می کنم می رم توی مترو. ساعت های شلوغ رو انتخاب می کنم که راحت بتونم کونم رو به پشت سریم بچسبونم. یبارپشت سریم وقتی متوجه منظورم شد، دستش رو قشنگ دور کمر گرفت و تا زمانی که می خواست پیاده بشه بهم تقه می زد. یبار دیگه از سمت شهر ری میومدم که اگر اشتباه نکنم ایستگاه ترمینال جنوب یک دفعه مترو شلوغ شد. دو سه تا پسر جوون اومدن پشت سرم ایستادن. تو شلوغی به یکیشون نخ دادم و تا خود ایستگاه امام خمینی انگشتم کرد.
یه شب دیگه هم تو خط قائم موقع ترمز گرفتن قطار به پشت سریم چسبیدم. اونم از فرصت استفاده کرد و یه انگشت بهم گذاشت. واسه این که راحت باشه اصلا بر نگشتم. اونم با خیال راحت توی شلوغی انگشتم می کرد. فقط مونده بودم که چرا بهم نمیچسبه و با کیرش بهم نمی ماله. بعد دیدم که پشت سریم نیست. در حقیقت یکی دیگه ار اونطرف انگشتش رو آورده و انگشتم می کنه.
ایستگاه شهید زین الدین پیاده شدم. از مترو که خارج شدم یه افغانیه اومد پیشم گفت دنبالم بیا. فهمیدم همون بود که انگشتم می کرد. پشت ایستگاه نزدیک اتوبان یه سری درخت بود که در تاریکی شب کاملا تاریک بود. رفتیم اونجا و بهم گفت قنبل کن. قبل از اینکه بکشم پایین متوجه شدم کس دیگ ای هم بهمون نزدیک می شه. منتظر ایستادم تا بره. اما دیدم همونجا ایستاد. وقتی به اون یکی گفت زود باش فهمیدم با هم هستن. کشیدم پایین و جلوش قنبل کردم و دستم رو زدم به درخت. کیرشو کشید بیرون و تف زد. قبل از این که کونم بزاره کیرشو خودم رو سوراخم تنظیم کردم. اندازش متوسط بود ولی می تونست کار منو راه بندازه. بی هیچ کلامی کونم گذاشت و سه دقیقه بعد آبشو تو کونم خالی کرد و رفت.
نفر دوم هم که کیرشو بیرون آورده بود و آماده کردن بود، بلافاصله پشتم قرار گرفت و خیلی راحت کونم و فتح کرد و با چند تا تلنبه آبشو برام ریخت و اون هم رفت.
کلا من دوس دارم و خوشم میاد که توی جاهای شلوغ انگشتم کنن.
اگه جقتو زده باشی و خیال پردازی نباشه....
مرز های کونی بودن رو یه تنه جابجا کردی