ارسالها: 7014
#1
Posted: 11 Aug 2023 01:36
خاطرات سکسی
بهترین خاطرات سکسی
بدترین خاطرات سکسی
بهترین سکس
بدترین سکس
خاطرات سکسی ایرانی
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ارسالها: 361
#3
Posted: 11 Aug 2023 10:19
خاطره شیرین هست که شاید جای دیگه ای هم نوشته باشم
از بس پاک و منزه بودیم شب اول عروسی، پرده رو پیدا نمیکردیم تا پارهش کنیم. یادمه بالاخره یه سوراخ پیدا شد و دسته مبارک رو فرو کردم توش که یهو جیغ خانمم رفت هوا که درش بیار، اون کونه!!!!
in search of way to escape
ارسالها: 297
#5
Posted: 11 Aug 2023 18:24
تلخ ترین شاید مال وقتی بود حدود بیست سالم دوست دخترمو آورده بودم خونه ؛ همسایه چاقالمون دیده بود به والدین زنگ زده بود گفت چشتون روز بد نبینه چه دعوایی راه افتاد...
سکس خوب هم زیاد داشتم بهترینش با دوست دخترم که خیلی هات و سکسی بود و تو سکس چیزی کم نمیذاشت بود که باهم رفتیم مسافرت هر شب مست و پاتیل سکس میکردیم و تمام پوزیشن ها رو امتحان کردیم یه ماه عسل به یاد ماندنی بود
خاطره انگیزترین سکس اگه بهش بشه گفت سکس هم کسی رو که واقعا عاشقش بودم تو پاسداران تهران دست مالی و انگشت کردم با واژن خیس رفت خونه خواهرش ...
پر استرس ترین سکس هم با یه خانم بود که در حین سکس زنگ خونه زده زد و قلبمون اومد تو شرتمون من رفتم قائم شدم با هزارتا دردسر بعد که درو باز کرد دید زن همسایه است نون میخاد !
از سکس با به نفرم پشیمونم یکی که واقعا دوسش داشتم و داشت برام نقش بازی میکرد همون موقعه که با من بود زیرخواب یکی دیگم بود سکس که کردیم متوجه شدم طرف چپی هست و کلی لنگش بالا رفته و فقط داره ادای تنگ هارو در میاره در حالی که دائم میگفت تک پرتم ...
تقریبا تمام فانتزی های که دوست داشتمو انجام دادم رو قبرم بنویسید باکام پرکام
معیادگاه ما انسان و آبادی !
تاریخ آینده میدان آزادی ...
جانی & واکر
ارسالها: 297
#6
Posted: 11 Aug 2023 18:32
Joniiii
همیشه اولین ها خاطره انگیزن
اولین عشق
اولین سکس
اولین بار ...
معیادگاه ما انسان و آبادی !
تاریخ آینده میدان آزادی ...
جانی & واکر
ارسالها: 7014
#7
Posted: 11 Aug 2023 21:26
خاطره تلخ که ندارم. همه رابطه هام رو دوست داشتم. اگر توی رابطه ای از لحاظ جنسی ارضا نشدم از لحاظ روحی حتما ارضا شدم. حتما عشقبازی کردم و لذت بردم....
زمانی با یک آقای متاهل درگیر یک رابطه طولانی شدم.رابطه ای که به یک عشق افلاطونی انجامید.
یکسالی بود که در گیر این رابطه بودیم ولی سکسمون در حد ساک زدن بود اما خوب عشقبازی و لب گرفتن و بیرون رفتن هامون به راه بود.....
معمولا سکس رو آقایون پیشنهاد میدن ولی برای من این کلیشه ها بی معنی بود.یک روز بش برگشتم و بش گفتم؛من دیگه نمیتونم به این رابطه ادامه بدم.
گفت چرا؟
گفتم؛نمیشه که تو خودت رو خالی کنی و ارضا بشی ولی من تازه تحریک شده و آشفته و به هم ریخته برم خونه! باید بریم خونت.....
یه خونه تو شاهین شهر داشت.یه روز صبح برای اولین بار با هم رفتیم شاهین شهر به خونه خالیش.
وقتی ماشین رو تو پارکینگ برد و در پارکینگ رو بست من هنوز رو صندلی جلو ماشین نشسته بودم و تو آینه که سمت خودم برگردونده بودم داشتم رژ لبم رو درست میکردم.در جلو رو باز کرد.از اخلاقای عالیش این بود که همیشه در ماشین رو برام باز میکرد و میبست بعد خودش سوار میشد.
مثل یه بجه بغلم کرد!هنوز فکری هستم جطور غولی مثل من رو بغل کرد،در حالی که کاملا هم قد و هیکل بودیم!همینطور که لبام و رژ لبم رو با هم میخورد بردم تو سالن و دیگه تحمل نکرد...
گذاشتم رو زمین و شلوار و شورتم رو در نیاورده پاهام رو داد بالا و .....
سکسمون دو سه دقیقه بیشتر نبود.شل کمرخان اینقدر هیجان زده بود که به نفس نفس افتاد و خودش رو تو من خالی کرد....
مثل یک بجه بغلش کرده بودم و سرش رو بین سینه هام گرفته بودم و با موهاش بازی میکردم تا آروم شد و بعد کلی عشقبازی با زبون ارضام کرد.
الان میبینم که اون روزها جه روزهای خوبی بود....
رابطه مون تموم شد.در واقع من تمومش کردم چون داشت زنش رو بخاطر من طلاق میداد و دو تا بجه داشت و من نمیخواستم عامل جدایی شون باشم....
هنوزم برام گل و آهنگ میفرسته.هرجند دیگه اون فصل برای من تمام شده....
این آهنگ رو چند روز پیش برام فرستاد.تو ماشینم بلند بلند گوش میدم و به یاد خاطراتمون آه میکشم....
نمیدونم چرا همیشه نیمه گمشده مون رو باید تو تخت خواب دیگران پیدا کنیم؟
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ویرایش شده توسط: Streetwalker
ارسالها: 1724
#8
Posted: 12 Aug 2023 00:58
Streetwalker
با احترام به نظر شما ولی رابطه که فقط یک سال طول بکشد اصلا رابطه طولانی نیست . ولی خاطره ی قشنگی بود لذت بردم . من هم خاطره ای دارم به زودی تعریف میکنم
در ضمن تاپیک هم تاپیک خلاقانه ایه
jhanmii
ماشالله چه همسایه های فضولی دارین صد رحمت به همسایه های ما با این که هزار بار دیدن یکی میاد خونه ما باز هیچی نگفتن
چه خوب است رسیدن به چیزهایی که میخوایی قبل از مردن
ارسالها: 297
#9
Posted: 12 Aug 2023 11:43
raha569
اخه محله قدیمی با همسایه های قدیمی مغزهای فسیلی و فضول جالبه همسایه دیوثمون خودش عمده فروش مواد بود ! بهرحال سنم کم بود و حشریت عقلمون کم کرده بود و تجربه نداشتم ...
معیادگاه ما انسان و آبادی !
تاریخ آینده میدان آزادی ...
جانی & واکر
ارسالها: 297
#10
Posted: 12 Aug 2023 11:51
Streetwalker
من فکر میکردم شما ساکن تهرانی
نمیدونم تو مجردی عاشق شدی یا نه؟ سن آدم یکم که میره بالا دیگه عاقلانه رفتار میکنه حتی تو روابطش منم یه مدت با به زن متاهل تو رابطه بودم که نقش برام بازی میکرد من دوسش داشتم ولی عاشق نه بعد فهمیدم طرف لاشیه و حذفش کردم کلا بالای سی سال با هرکس رفتم تو رابطه هیچ وقت وابسته آنچنانی نشدم چون میدونستم رهگذرن ولی خاطرت برام جالب بود مرسی
معیادگاه ما انسان و آبادی !
تاریخ آینده میدان آزادی ...
جانی & واکر