صفحه 1 از 6: 1 2 3 4 5 6 پسین »

خاطره سکسی خنده دار

میهمان

#1 Posted: 30 Aug 2010 07:50

یه روز من و پدرم خونه تنها بودیم و با پیرژامه نشسته بودیم جلو تلویزیون داشتیم ماهواره تماشا میکردیم. پدرم کانال عوض کرد یهو یه صحنه اومد که جفتمون کف کردیم و رو همون کانال چت شدیم.
اره درست حدس زدید کانال پورنو بود و صحنه های سکس لزبینهای توپ رو نشون میداد.
من حسابی راست کرده بودم و چون عقبتر از بابام نشسته بودم یواشکی داشتم از رو پیرژامه کیرمو میمالوندم که یه دفعه تلفن زنگ خورد..

من وبابام بهم چند ثانیه ای خیره شدیم تا اینکه بابام داد زد : برو تلفنو جواب بده دیگه.
من بدبخت با اون وضع ضایع نمیدونستم چیکار کنم که کیرم تو پیرژامه تابلو نشه وهی اینور و اونورو نگاه میکردم یه چیزی پیدا کنم جلوی خودم بگیرم که یه خودکار دیدم .
تلفن همچنان زنگ میزد وبابام منو با عصبانیت نگاه میکرد.
من دولا شدم و خوکارو برداشتم و چند قدم انداختمش جلوتر , بعد همینطور دولا دولا رفتم تا دوباره به خودکاره رسیدم و باز انداختمش جلوتر تا نزدیکی تلفن وهمونطور ادامه دادم.
بابام کفرش در اومد و داد زد الاغ چیکار میکنی تلفن سوخت؟
گفتم پدر نمیدونم چرا این خودکاره هی از دستم می افته .
خلاصه بالاخره گوشیو برداشتمو بعد از سلامو احوال پرسی با عموم گفت که با داداش کار دارم گوشیو بده بهش.من به بابام گفتم که عمو کارت داره .
بابام یکم به من خیره شد و دوروبرش رو نیگاه کرد ولی چیزی پیدا نکرد, پس رو کرد به منو گفت:
پسر اون خودکارو بنداز اینجا ببینم.
منم خوکارو براش انداختم و اونم کل کارای منو با تاکید اینکه چه خودکار لیزیه تکرار کرد.

نتیجه اخلاقیش رو میزارم به عهده خودتون.

hashar

کاربر

ارسالها: 863

#2 Posted: 4 Sep 2010 03:49

این قضیه كه تعریف میكنم ماله یكی از دوستامه
----------------
یه روز با بچه ها جمع شده بودیم خونه یكی از بچه ها مكان بود 5 نفر بودیم بعد ناهار قرار بود یه كس بیارن بكنیم اما مادرجنده كس بودا

نمیدونی چی بود همه جوره هم راه میومد
اخرین كسی كه رفت تو یكی از بچه ها بود كه طفلكی خیلی ضعف داشت البته خوب اون موقع سن و سالی هم نداشت تازه 19 سالش شده بود شرت زنونه هم ندیده بود چه برسه به كس

بهش گفتم حالت خوبه ؟ گفت اره داداش به بچه ها گفتم نذارید بره خراب میكنه خودشو همه گفتن نه بابا ولش كن طفلكی رنگ به رو نداشت رفت تو 1 دقیقه بعد صدای جیق زنه هممون رو شاش بند كرد بدو بدو رفتیم تو اتاق واااااای دیدم كثافت هیكلش رو برداشته زنه داره هر چی به دهنش میرسه به پسره میگه بعد داد زد هموم كجاست ؟؟؟ چشتون روز بد نبینه خانوم تا واسش كشیده پایین بخوره ابش اومده بعد با فشارش بازی شده و گلاب به روتون رو خانوم بالا آورده
چقدر كیری شد اما بعدا انقدر بهش خندیدیم كه نگو

shahab6677

کاربر

ارسالها: 749

#3 Posted: 12 Oct 2010 07:19

یه روز رفته بودیم خونه خالم

من تو اتاق دختر خالم بودم داشتم مثلا کامپیوترشو درست میکردم

رو صندلی کامپیوترش که نشسته بودم یهو دخترخالم اومدو چایی و ... اورد

اتاقش یه جوری بود که یه کم از پذیرایی و بقیه اتاقا فاصله داشت ...

گفت خسته نباشی بعد یهو اومد نشست رو پام البته برعکس !

دامن داشت ... دامنشو داد بالا چسبود خودشو به ک ی ر م

داشتیم لب میگرفتیم که حشری شد و ک س شو میمالید به ک ی رم

تو حاله خودمون بودیم که یهو خواهرش اومد ...

دخترخالم زود پاشد از رو پام و خودشو سرگرم که مثلا اصلا انگار نه انگار

بعدش که خواهرش رفت ... رو تی شرتمو نیگا کردم دیدم خیس شده

گفتم مگه تو شرت پات نیست !؟

دامنشو داد بالا دیدم به به ...

شرت کاملا توریه

خیسه خیس بود

بعد اون روز هر موقع اون تی شرت رو تنم میکردم کلی میخندیدیم ...

↓ Advertisement ↓

dodel

میهمان

ارسالها: 749

#4 Posted: 26 Nov 2010 15:32

چند روز پیش داشتم از تو الهیه رد میشدم كه از یه خانوم بسیار گنده(ابروها به اندازه كتلت و هیكلش مس دیو بود) آدرس كلانتری محل میپرسیدم كه بعد از ادرس دادن شماره از من گرفت و بعد از ظهر همون روز بهم زنگ زد و گفت بیا خونمون !! آدرس و به دادشم دادمو گفتم اگه از اونجا بهت زنگ زدمو گفتم ردیفه بدون میخوام برم رو كار و اگه گفتم ردیف نیست بدون طرف مرد بوده و میخواد ترتیبه منو بده!! خلاصه دلو زدم به دریا و رفتم . وقتی وارد خونه شدم همون دیو و دیدم كه فقط یه مانتو تنش بود .وقتی نشسته بودم روبروش گفتم الانه كه دخل منو بیاره!! (حس میكردم كلاه كیس سره شه!!) وقتی دگمه های مانتو رو باز كرد اول حالم بهم خورد (بدن مثله سیراب شیردون بود اه اه) بعد خیالم راحت شد كه این طرف مرد نیست و بعدش با بهونه الكی زدم بیروون!! وای وقتی از انجا رد میشم كلی میخندم و میگم خر ما از كرگی دم نداشت!!

saman123

میهمان

ارسالها: 749

#5 Posted: 28 Nov 2010 02:10

من هم یه خاطره بگم
تازه با یه دختره تو چت آشنا شده بودم كه عجیب حشری بودش
این پایه سكس تل بود خفن ماهم كه خوره سكس تل بودیم اما مكان نداشتیم
ماشینو برداشتم آتیش كردم سمت بیرون شهر رفتم تو یه باغی زدم بغل و كیرمو در آوردم زنگ زدم بهش
خلاصه شروع كردیم و فكرشو بكنید با یه من ریش رو صورت و قد بلند و... كیر تو دست چشا خمار داشتیم صفا میكردیم دیدیم ای بابا یكی میزنه به شیشه ماشین!
برگشتم دیدم یه پیرمردی با یه بیل تو دستش داره هاج و واج منو نیگا میكنه و زیر لب نمیدونم چی میگفت
منم سریع استارت زدم و یه دوتا فحشش دادم و فراررررررر!!!!
اینقدر بعدش به خودم خندیدم

abialmasi

میهمان

ارسالها: 749

#6 Posted: 2 Dec 2010 03:15

یه دوست دختر داشتم بچه تهرانپارس بود
یه روز باهم رفتیم تا بازار
تو راه برگشت سوار اتوبوس شدیم و چون زندونه شلوغ بود،اونم اومد قسمت مردونه. مام کنار هم واسادیم که یواش یواش کیرم بلند شد
کفتم یه کاری بکنه
اونم گفت بریم زیر خرپشته خونشون
رفتیم بالا، من تقریبا لخت شدم
اونم شرت و سلوارشو در آورد و شروع کردیم ه سکس
همون حین یهو مامانش در خونه رو باز میکنه و میاد سمت پشت بوم
دتایی در میریم
من میرم رو خر پشته
اونم رفت پشت کولر
مامانش اومد رختها رو پهن کرد و رفت پایین
من که داشتم سکته میکردم
ولی تا رفت خواستم بیام پایین
که دیدم 20 - 30 نفر دارن منو لخت میبینن
خدارو شکر که اون موقع مثل الان همه موبایل ندارن
وگرنه کلیپ من هم احتمالا اومده بود

asada

میهمان

ارسالها: 749

#7 Posted: 2 Dec 2010 04:29

سلام یه خاطره بگم بخندید

یه روز گرم تابستانی مثل بقیه روزها من با رفیقم رفتیم استخر. بعد از شنا اومدیم توی سونا خشک.

اون استخری که ما میریم (استخر جمشیدی تو قیطریه) خیلی خیلی خلوته. صبح هم که باشه اصلا

کسی نیست انگار استخر شخصیه. خلاصه رفتیم تو سونا خشک بعد یه ذره صحبت ، مثلا حالت جنگ

و دعوا گرفتیم با هم. یهو هردومون از سرجامون تو سونا بلند شدیم از هم دور شدیم که مثلا دعوا کنیم.

خلاصه گارد گرفتیم رفیقم هم که گارد گرفت بیا جلو ببینم چه قدر زور داری. منم نامردی نکردم مایو رو

کشیدم پایین کیرو درآوردم و کیر به دست رفتم طرفش. اونم کیرو در آورد اومد سمت من. کیرو هلی

کوپتری میچرخوندیم داشتیم نزدیک هم میشدیم یهو در سونا خشک باز شد یه پیره مرد سرشو که

آورد تو ما رو تو این حالت دید گفت : ااا مثل اینکه مشغول هستید. کارتونو بکنید مزاحم نمیشم.

در و بست رفت بیرون ما هم اونجا مردیم از خنده. دیگه هرموقع میریم استخر یاد این خاطره میفتیم

imana

میهمان

ارسالها: 749

#8 Posted: 31 Dec 2010 22:14

[b]سلام...یه روز یكی از بچه ها گفت میخوام نامزد كنم..اخرین كسو جور كن بكنیم..ما هم زنگ زدیم به یه دختره كه دوستاش بیشتری كس بودن..گفت بیاین ببینین ما هم رفتیم اون دختره كه كس جور میكرد نامزد رفیق ما بود..كلی زد حال خورد بدبخت..ولی واقعا خود دختره اینكاره نبود..دوستاش بودن و این جور میكرد رو حساب رفاقت..

aliakbar

میهمان

ارسالها: 749

#9 Posted: 5 Jan 2011 00:13

بنده دوتا خاطره دارم :
یه روز خونمون مكان بود یكی رو با بدبختی آوردم خونه لباسشو كه در آوردم هنوز یه چرخ نزده بودم كه در هال باز شد هیئت ریخت خونه فكر شو بكن جفتمونم لخت . طرف سریع خودشو جمع كرد زد به چاك من موندم با كلی سرزنش وبدو بیراه تا اینكه بابام شاكی شد گفت : بابا جون كون كه نداده كس كرده . بقیه دیگه صداشون در نیومد.
دم بابام گرم .

aliakbar

میهمان

ارسالها: 749

#10 Posted: 5 Jan 2011 00:20

خاطره دوم : شب جمعه مهمون داشتیم تا بزنن به چاك شد ساعت یك ونیم نصف شب . بابام خوابید ننم هم رفت تا تو حیاط وسایلو جمع كنه . لامپها خاموش بود واطاق تاریك از فرصت استفاده كردم لخت شدم پریده تو رخت خواب بابام . كونمو دادم به شومبول بابام دیدن ناكس راست كرد . یخورده با كونم بازی كرد وانگشت كرد توكونم ( بیچاره ننم چه تحملی داره ) همینجوری یواش یواش اومد جلو تا دست زد به جلوم . منم راست كرده بودم بیچاره بابام داشت سكته میكرد . سریع در رفتم بابام دستو پاشو گم كرده بود انگار جن دیده بود . ننم هی میگفت باب چته ؟ یه دفعه بابام مثل پلنگ پرید شلوار ننمو در آورد شروع كرد به معاینه . من هم از خندم روده بر شده بوده . نتونستم تو خونه بمونم زده بیرون رفتم خونه مش قنبر .

صفحه 1 از 6: 1 2 3 4 5 6 پسین »

شوخی و سرگرمی سکسی /

خاطره سکسی خنده دار

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا