ارسالها: 96
#21
Posted: 2 Mar 2012 00:02
آها یکی دیگه هم یادم اومد خیلی وقت پیش بچه که بودم یه سری میخواستم ترتیب پسر عممو بدم خونه کسی نبود به زور بردمش تو تا خواستم برم رو کارش شروع کرد دادو بیداد از من کوچیکتره ما هم بچه بودیم دیگه یکم با کونش ور رفتیمو بی خیال شدیم پاشدیم اومدیم بیرون که بریم خونشون.تو راه کلی رو مخش کار کردم که یه وقت بندو آب نده تا رسیدیم در خونه کس کش از تو حیاط داد زد مامان vampire دولشو کرد تو کونم
هیچ وقت هیچکس ندانست.
.
.
شاید شیطان عاشق حوابودکه به آدم سجده نکرد...:
ارسالها: 2
#23
Posted: 27 Apr 2012 19:25
سال ۸۸ من یه مغازه لباس مجلسی زنانه داشتم .نزدیک ساعت ۱۲.۳۰ یه مشتری اومد حدود ۲۳ سال بایه پسر ۴ساله تخس .اقایه لباس انتخاب کرد رفت تو پرو .این در پرو ما چون روبروی در ورودی بود من براش پرده گداشته بودم واون موقع سال هم به خاطر گرمای هوا واینکه مغازه من کولز نداشت زن به خیال پرده در رو نبسته بود اقا من در مغازه داشتمک با دوستم صحبت میکردم که یهوصدای جیق شنیدم برگشتم دیدم تا پسره پرده رو کنده ومامانش لخت ایستاده جیغ میزنه با شورت وکرست تمام این صحنه ها ۳۰سانیه نشد اقا ما بدو در پرو رو بستیم. دختره وقتی بیرون اومد هیچی نگفت فقط سرش رو انداخت پایین وبسرعت ازمغازه رفت بیرون ولی صدای گریه بچه حسابی شنیده میشد بیچاره کتک مفصلی خورد.
شیرین بهانه بود فرهادتیشه برکوی میزد تانشنود صدای مردمانی راکه میگفتنداو دوستت ندارد
ارسالها: 129
#27
Posted: 22 May 2012 07:08
یه پسر خواهر شوهر دارم هم قد و هیکل شوهرمه ، یه پیراهن هم هر دوشون داشتن عین هم بود، یه بار خونه مادر شوهرم رفته بودم حمام همون جا تو حمام یه تاپ پو شیدم با شلوارک و اومدم بیرون رفتم تو اتاق خواب دیدم شوهرم وایساده پشتش به منه تو کمد دیواری دنبال چیزی می گرده منم محکم بغلش کردم و همه تنمو بهش چسبوندم و دستم رو گذاشتم رو کیرش که انگار خواب بود به فاصله سه چهار ثانیه خبر دار شد بر گشت همین طور که گردنشو می بوسیدم یهود دیدم پسر خواهر شوهرمهپسره بدبخت سرخ شده بودمنو تاحالا فقط با مانتو و روسری دیده بود منم که خشک شده بودم اروم اومدم عقب و اونم از اتاق رفت بیرونبعد فهمیدم توفاصله ای که من حمام بودم شوهرم رفته بود تعمیر گاه مادرشم تو پذیرایی خوابش برده بود اینم که فکر کنم کلید داشت اومده بود تو ، تا دوماه فرار می کردیم از هم که همدیگرو نبینیم. البته بعد یکی دوسال نزدیک بود کارمون به سکسم برسه که من نذاشتم...
وقتی که من عاشق شدم
شیطان به نامم سجده کرد!
آدم زمینی تر شد و
عالم به آدم، سجده کرد!