ارسالها: 67
#32
Posted: 31 Dec 2012 01:01
2 سال قبل با يكى دوست شده بودم خيلى از سكسش تعريف ميكرد , اولين بارى كه باهاش رفتم خونه خالى وقتى شروع به سكس كرديم بعد از يكم معاشقه به حالت 69 اومد رو من و داشت كسمو ميخورد حتى نذاشت واسش ساك بزنم و كيرش فقط رو سينه هام بود كه بعد از 2 دقيقه يكم وول خورد كيرشو مالوند به سينم و آبش اومد منم بعدش 1 ساعت با كيرش ور رفتم اما راست نشد كه نشد اومدم كه بهش حرف بزنم ديدم از خجالت سرخ شده و زانو بغل كرفته منم دلم واسش سوخت و دلداريش دادمش خلاصه تبديل شد به مجلس ماتم خيلى ضد حال بود
زندگی بدون سکس مساوی با مرگ
ارسالها: 332
#34
Posted: 25 Jun 2013 17:01
۲۲ ساله بودم و دوست دخترم ۱۸ ساله... یه شب تو محله قیطریه چرخ میزدیم از بس با کیرم ور رفته بود آمپرم زد بالا و یه جای خلوت نگه داشتم و رفتیم پشت ماشین و مشغول کردن کون نازنینش شدم و بعد از ۱۰ دقیقه دیدم ۷ - ۸ تا چشم داره مار رو دید میزنه.... ۳ - ۴ تا بچه ۱۴ - ۱۵ ساله داشتند عقب - جلو کردن من رو میدیدند و حال میکردند. ما هم گفتیم د-در رووووو....
گل بی رخ یار خوش نباشد
بی باده بهار خوش نباشد
طرف چمن و طواف بستان
بی لاله عذار خوش نباشد
تنهایی - loneliness
ارسالها: 127
#37
Posted: 9 Dec 2015 22:06
چندسال پیش جا نداشتم.با دوستم رفتیم یکی از شهرای اطراف یه جا کرایه کردیم یه سکس کنیم از بی مکانی
فکر کنم طرفم فهمیده بود
هر دودقیقه میومد به بهانه های مختلف در میزد
کوفتمون کرد.دیگه اون روز هی کشیدیم پایین هی بالا.هی پایین هی بالا
شده بودم عی زیپی.زیپ بالا.زیپ پایین.
آخرشم گفت مامورا دارن میان ماهم نصفه کاره زدیم بیرون
ای کاش به جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی
کاش از پی صد هزار سال از دل خاک
چون سبزه امید بر دمیدن بودی
ویرایش شده توسط: alirezamutamed
ارسالها: 170
#39
Posted: 6 Apr 2018 08:17
سال ۸۷ با دختر حشری دوس شدم که همش کارمون تو کوجه و پارک لب گرفتن بود و مکان نداشتیم کار دیگه ای بکنیم
یکی از دوستام تو روز جمعه دفتر باباش رو ردیف کرد که ما بریم بالاخره برای اولین بار سکس کنیم
تو دفتر جلو میز و صندلی ها یه زیر انداز انداختیم بقلمون یه اکواریوم بزرگ بود
وایسادیم لب گرفتن و لخت شدن که دختره دست گذاشت به اکواریوم و قمبل کرد سمت من ، منم کیرم رو گذاشتم لای جاک کسش و با دست سینه هاش رو مالیدن
تو ابرا سیر میکردم که یهو افتادم تو دریا
نفهمیدم جی شد اکواریوم ترکید و دفتر شد دریا
شانس اوردیم لباسا و گوشی نوکیا ۵۷۰۰ و سونی اریکسون ،!!! خخخ
رو میز بود
هميشه يادمان باشد
که نگفته ها را ميتوان گفت،
ولی گفته ها را نميتوان پس گرفت
چه سنگ را به کوزه بزنی
چه کوزه را به سنگ،
شکست با کوزه است
دلها خیلی زود از حرفها می شکنند...