ارسالها: 9253
#82
Posted: 6 Dec 2013 22:23
EarthQuake_PN: با لگد و کیر نو !
ولی چون عصمت در چهره اش بود *** از اول تا اخر چهره نگشود
دو دستی پیچه بر رخ داشت محکم *** که چیزی ناید از مستوریش کم
چو خوردم سیر ازان شیرین کلوچه *** حرامت باد گفت و زد به کوچه
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#84
Posted: 31 Dec 2013 22:36
mereng: تا شناسی
يا باده كه عيش دلنوازي بكنيم
چون ماية فسق نيست چيزي حاضر
برخيز كه ناچار نمازي بكنيم
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#86
Posted: 31 Dec 2013 22:49
nisha2552: این شعر از ایرج میرزا بود؟
https://www.looti.net/27_338_36.html#msg142422245
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 33
#88
Posted: 12 Jul 2014 20:40
دو پستان را که دیدم،کیر ز شق گفت
بکش پایین ، بکش لاش ، مردم ای تو
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد ، طلب عشق ز هر بی سرو پایی نکنیم
ارسالها: 9253
#89
Posted: 12 Jul 2014 22:05
siablack: ، مردم ای تو
ولي قبل از آن چيزي از من بگير -------- كه در شهر زابل كِشندش به كير
به آن چيز كاندوم لقب داده*اند -------- براي زناني به است كز عقب داده*اند
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 33
#90
Posted: 12 Jul 2014 22:16
دو پستان را که دیدم،کیر ز شق گفت
بکش پایین ، بکش لاش ، مردم این تو
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد ، طلب عشق ز هر بی سرو پایی نکنیم