ارسالها: 10
#103
Posted: 18 Dec 2014 03:46
ممنونم مسعود شما هم خوب گفتی
"میان ان دو پا و ران زیبا -------------- بهشتی داری ای بانوی شهلا"
.
.
نفس گیر است در یاد تو بودن --------- و از بوی تنت رویـا ربودن
تصور کردنش را هم ندانم --------- که روزی در بهشتت پا گذارم
به زیر پای تو افکنده ام سر --------- سرِ سجده فرود آورده بر در
نشانم ده کمی مهر و محبت ---------
پیام خصوصی و درخواست دوستی اکیدا ممنوع
ارسالها: 10
#105
Posted: 26 Dec 2014 01:41
کالباس به دست آمدم پیش ---- جوریت نمایم از پس و پیش
تا به جای خود نیک نشینی ---- جز قنبل بیـ ـبیـ ـت نبینی
ای جودیه ناخلف، کپی کار ---- شعراتو در کوزه ای بگذار
این کار روا نباشد اینجا ----
پیام خصوصی و درخواست دوستی اکیدا ممنوع
ارسالها: 88
#106
Posted: 3 Jan 2015 02:50
چو افتی تو بچنگ گیرم بر خویش ----------- تو را همچو شکاری می کشم نیش
که هر لحظه خم و باشی تو در پیش ------- کنم جوری تو را که دل شود ریش
که بینی رفته بر باد کونی از خویش -------- ببینی که یکی گشته پس و پیش
که کونی پاره و بینی سر سیخ ------------- نبینی تو توانی دیگه در خویش
کنی تو التماس هر دم که درویش ---------- دمی بگذر ز کون بنما تو در پیش
چو شعری را سروده یک هنرمند ------------ کشیده بهر ما او زحمتی چند
نباشد روا چو تو یه کون ده ------------------ کنی دزدی بود کون ده زننده
چو روزی صد نفر را بدی کون --------------- بود به از کپی از این و از اون
نما فکری و زودی کن یه چاره -------------- تا باز بنده نکردم کون پاره
سپس افتد سر و کار تو با خلق ----------
کجایی عشقم؟
سنایم؟
آه......از این روزگار
ارسالها: 1131
#107
Posted: 3 Jan 2015 12:06
amirkhan70: سپس افتد سر و کار تو با خلق ----------
دراری پیر کیرت را تو با جلق
نگاهی کن به اطرافت امیر جان
نظر کردن بیاموز ای امیر خان
به این اشعار تخمی دل مبندی؟!
از این اشعار خاکی، گل مبندی
نما کوشش که شعری تر بگویی
ز جزئيات سکس خر بگویی
بیا با ما تو راه و خم شو حالا
که چون وقتم تو تنگی جان بابا...
چرا چون پشه خون خوردن ندانیم؟...
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 88
#108
Posted: 7 Jan 2015 02:11
ellipseses: چرا چون پشه خون خوردن ندانیم؟...
چرا چون پشه خون خوردن ندانیم؟...
زنیم لافی و در آن در بمانیم
چو نیکو من نظر کردم به اطراف
ندیدم مرد میدان با این اوصاف
فقط دیدم الی پاسی که هر دم
به زیر هر کسی خم میشه در دم
به جای لاف زدن ای بچه کونی
بزن حرفی که در آن در نمونی
تو را من وا گذاشتم بهر کون کن....
کجایی عشقم؟
سنایم؟
آه......از این روزگار
ارسالها: 1131
#109
Posted: 19 Jan 2015 03:39
amirkhan70: تو را من وا گذاشتم بهر کون کن....
چون آبه خربزه، رو فکر نون کن
اگر داری تو عقل و دانش و هوش
بیا راستش کنم زود بپری روش
اگر داری تو یک کون طلایی
بدان بی شک عزیز جمع مایی
اگر خارد دو لپ کون نایست
ازم خواهش بکن تا راست شه واست
اگر من کردمت مصراع بعدی...
با اینکه خودت باید کاملش کنی، اینو تو یاد داشته باش،
بکن قافیه ات را نام سعدی!
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 88
#110
Posted: 21 Jan 2015 07:45
ellipseses: اگر من کردمت مصراع بعدی...
اگر من کردمت مصراع بعدی
زدم لافی و نیستم بنده مردی
الا ای خوش خیال حرفی زدی مفت
کدام خر ازمردیت با تو سخن گفت
بیا در بر تو را بس باشه حاجت
بیا تا من دهم زودی شفایت
بیا در بر کنم بهرت طبابت
کنم اندر تو این دارو دوایت
کنی هر دم تو احساس رضایت
کنی کون مستی راضی زین جماعت
مرید من شوی کون میدی پیشکش
شوی سرمست هر دم زین کشاکش
نترس دیگر همیشه کیف تو کوک.....
کجایی عشقم؟
سنایم؟
آه......از این روزگار