ارسالها: 90
#46
Posted: 18 Aug 2011 01:42
یادم هست روزی صبح غمگین ------ به راه افتادم اندر كوچه بر كین
دوماهی بود كیرم كس ندیده ------- ز بس جلقیده بودم كون دریده
به دنبال كسی جانانه بودم -------میونه پستوناش پاشیده بودم
زنده باد ایران عزیز با جوونای لوتیش
ارسالها: 2554
#47
Posted: 7 Sep 2011 17:33
nedal
اقا از كرامات شیخ ما اینست شیره را خورد و گفت شیرین است شعر رو درست بگو
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2808
#48
Posted: 2 Dec 2011 07:42
ostad_tooraj: به دنبال كسی جانانه بودم -------
ولی بیچاره من که کف کرده بودم
قلبم آرام است
این چشمها که میبینی
برای آبیاری آغوش تو پرآب شدهاند
اگه تونستی پوشه ای به اسم con توی کامپیوتر بسازی
بدون خط فاصله یا نقطه و....
ارسالها: 94
#50
Posted: 9 Jan 2012 08:50
به خود گفتم که دیگر جلق بس است --------- نفهمیدم چرا در خانه بودم
به خود گفتم بجم کس ها را بردن -----------
ای هیچ، در هیچ، بر هیچ، سر هیچ، مپیچ