انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شوخی و سرگرمی سکسی
  
صفحه  صفحه 103 از 128:  « پیشین  1  ...  102  103  104  ...  127  128  پسین »

جوكهای سكسی


مرد

 
دخترہ یجور میگه بیا دوست معمولی باشیم
که انگار من دوست معمولیامو نمیکنم ://
حتی شما دوست عزیز
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
     
  
مرد

 
واقعا متاسفم برات
همان " برو کيرم دهنت" است
اما فوق لیسانس به بالا
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
     
  
مرد

 
مشكل دخترايي كه آمار ميدن ، ولي پا نميدن از زمان مولانا بوده:

حیران شدم درکارتو ، درمانده از رفتار تو
هم می‌گشایی پای را ، هم قفل وبستم میکنی !
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
روزی سنجاقکی به پروانه گفت:میخوام بکنمت!

پروانه گفت:کص نگو الان میخوام بخوابم فردا که بیدار شدم ی ساک ریز میرم واست!

پروانه به خواب عمیقی فرو رفت و هیچگاه نفهمید که عمر سنجاقک فقط یک روز است و سنجاقک در حسرت کص بگای سگ رفت!
نتیجه اخلاقی:بدین بکنیم!شاید فردا دیر باشد!
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
     
  
مرد

 
شبی پیرمردی از راهی می گذشت که در یک دستش سطلی آب و در دست دیگرش مشعلی از آتش بود...!

مردی او را دید و گفت: آیا میخواهی با آن آب، آتش کینه توزی ها را خاموش سازی و با آن مشعل، جهل و نادانی را بسوزانی؟!

پیرمرد گفت: چی کص میگی آخر شبی کونده ؛ هوا تاریکه دارم میرم بشاشم
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
     
  
مرد

 
سربازها یکی یکی از هواپیما میپریدن پایین، نوبت آخری که شد نپرید، سرهنگ گفت چرا نمیپری؟ سرباز گفت قربان مادرم دیشب خواب دیده که چتر من باز نشده! سرهنگ با لبخندی گفت: قربون همه مادرا بشم بیا چتر منو بگیر، چتر من بهتر باز میشه، چتر خودت رو هم بده من!

سرباز با چتر سرهنگ پرید و چترش باز شد و همینطور که آروم فرود می آمد، ناگهان یکی از کنار دستش مثل موشک رد شد و گفت:

ماااااادرتوووو گاییدممم!
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
     
  
مرد

 
روزی شیخی میان قومی رفت و گفت:
ای مردم، می خواهید به شما احکامی بیاموزم که در دنیا و آخرت سعادتمند شوید!؟
آن ها یک صدا گفتند: نه
گویند شیخ به سختی کـیر شد و آن قوم سال ها به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کردند...
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
     
  
مرد

 
از عقابی پرسیدند آیا ترس به زمین افتادن را نداری؟
عقاب لبخند زد و به هوا خیزید و گفت من انسان نیستم که با کمی به بلندی رفتن تکبر کنم
من در اوج بلندی نگاهم به زمین است
در همین حین ناگهان رعد و برق شدیدی به او اصابت نمود و مادرش گـاییده شد و شکلش همچون کـیری پژمرده شد.
کلاغ ها او را از کـون کردند و آبشان را روی صورتش پاشیدند تا او باشد در جواب یک سوال ساده دوساعت کص و شعر فلسفی نبافد.
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
     
  
مرد

 
ﺍﺯ فقیری کیربخت ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﺕ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺳﺖ؟
ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﻴﻦ ﮔﻔﺖ :ﭼﻪ ﺑﮕﻮﯾﻢ ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺯ ﺯﻭﺭ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﻡ ﮐﻮﺯﻩ
ﺳﻔﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺳﯿﺼﺪ ﺳﺎﻟﻪ ﯼ ﺍﺟﺪﺍﺩﻡ ﺑﻮﺩ ﺑﻔﺮﻭﺷﻢ و ﻧﺎﻧﯽ ﺗﻬﯿﻪ ﮐﻨﻢ ...
شیخی ﺯﻣﺰﻣﻪ ﮐﺮﺩ :
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺳﯿﺼﺪ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ و ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻧﺎﺳﭙﺎسی میکنی
ﺩﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ فقیر ﺑﻪ ﺣﮑﯿﻢ ﮔﻔﺖ ؛ کص ننت
شیخ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﯿﺴﺖ؟!
فقیر ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭼﻬﻞ ﺳﺎﻝ نزد ﻣﻦ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺑﻮﺩ
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
     
  
مرد

 
تو قیامت، اونجایی که گناهامو جلو همه نشون میدن، با آرنج میزنم به بغل دستیم میگم، نیگا نیگا اینجاش خیلی‌ باحاله
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
     
  
صفحه  صفحه 103 از 128:  « پیشین  1  ...  102  103  104  ...  127  128  پسین » 
شوخی و سرگرمی سکسی

جوكهای سكسی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA