انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شوخی و سرگرمی سکسی
  
صفحه  صفحه 13 از 128:  « پیشین  1  ...  12  13  14  ...  127  128  پسین »

جوكهای سكسی


مرد

 
151- يه مدت مردم به روحانيت پشت ميكنن،‌ قزوينيا همه ميرن روحاني ميشن!

152- زنه ميره دكتر،‌ ميگه: اقاي دكتر كمكم كنيد، من هركار مي‌كنم نمي‌تونم جلوي خودم رو بگيرم، همش مي‌خوام بدم! دكتره ميگه: خوب خانم تو سن شما اين طبيعيه! شما بايد ازدواج كنيد. زنه ميگه: آقاي دكتر الان چهارساله ازدواج كردم، ولي كمكي نمي‌كنه، هنوز همش مي‌خوام بدم! دكتره ميگه: خوب بعضي موارد پيش ميد كه هورمون‌هاي جنسي زياد فعاليت مي‌كنند، شما سعي كنيد يك دوست پسر پيدا كنيد تا ارضاتون كنه. زنه ميگه: والله آقاي دكتر، 15 تا دوست پسر دارم، ولي كافي نيست، باز هميشه مي‌خوام بدم! دكتره كف مي‌كنه، ميگه: خوب در موارد خيلي نادر، عواطف فاميلي باعث ميشه فرد به ارضاي جنسي نرسه. شما سعي كنيد با يكي دو تا از اهالي فاميل رابطه صميمي‌تر برقرار كنيد. زنه ميگه: والله آقاي دكتر، با همه مرداي فاميل رابطه دارم، ولي بازم كافي نيست، همش دلم مي‌خواد بدم! دكتره شاكي ميشه، داد ميزنه: خانم شما مريضيد!! زنه ميگه:‌ قربون دهنت آقاي دكتر! اينو به شوهرم بگيد كه صبح تا شب ميگه من جندم!

153- قزوينيه ميميره، اون دنيا به علت 70 سال بچه‌بازي مستمر ميندازنش قعر دوزخ، پيش اژدهاي دو سر! يك مدت ميگذره طبقه‌هاي ديگه جهنم هي صداي آه و اوه و داد و بيداد مي‌شنيدن. بالاخره دو سه تا از فرشته‌ها ميرن پيش رئيس جهنم ميگن: اين بيچاره گناه داره، بگذار از پيش اين اژدها بياريمش بيرون. اونم ميگه باشه. همچين كه در سلول قزوينيه رو باز مي‌كنن، اژدهاي مي‌زنه بيرون، حالا ندو كي بدو! فرشته‌ها بهش ميگن: ‌بابا خجالت بكش! آخه چرا داري در ميري؟ اژدهاي ميگه: بابا اين دهن منو سروريس كرده! الان دو ماهه گير داده كه: بالام‌ جان تو كه دو تا سر داري، پس اونيكي كانت كجاست؟!

154- تركه مي‌خواسته بره شكار گوريل، با خودش يك تفنگ و يك سگ و يك گوني برمي‌داره. رفيقش مي‌پرسه: بابا تو مگه چجوري گوريل شكار مي‌كني كه اين همه چيز بي‌ربط لازم داري؟ تركه ميگه:‌ ببين، من ميرم بالاي درخت گوريله رو قلقلك ميدم، گوريله ميافته پايين، سگم ميره تخماشو گاز مي‌گيره، منم مي‌ندازمش تو گوني! رفيقش مي‌پرسه: خوب پس تفنگ رو واسه چي ميبري؟ تركه ميگه: خوب آخه ممكنه گوريله منو پرت كنه پايين!

155- يك بابايي ميميره، ميره جهنم. اونجا ميبرنش تو يك اتاقي، ‌ميبينه مدونا لخت خوابيده رو تخت! بهش ميگن: خوب حالا تا جون داري بايد بكني! يارو خوشحال ميشه، مي‌پره رو بدبخت مدونا،‌ سه ساعت تا دسته مي‌كنه! بعد كه خوب از نفس ميافته، بلند ميشه، ميبينه يك عربه اومده تو اتاق. بهش ميگه: اين عذاب جهنم كه مي‌گفتن اونقدر‌ها هم بد نيست‌ها!‌ عربه ميگه: ولك تازه واردي؟! يارو ميگه: آره، چطور مگه؟ عربه ميگه: تا اينجاش عذاب مدونا بود، حالا ولك بخواب نوبت توست!

156- تركه ميره خواستگاري، پدر عروس مي‌پرسه: شما خونه داريد؟ تركه ميگه: والله خونه كه نه، ‌ولي بروبچه‌ها مكان زياد دارن!

157- تركه رو برق مي‌گيره...ميكنه!

158- تركه خانوم آورده بوده، بعد ازينكه كارشون تموم ميشه،‌ زنه پا ميشه بره يك دوش بگيره. همون موقع موبايل زنه زنگ مي‌زنه، تركه يه مدت به روي خودش نمياره، اما موبايله همين جوري زنگ مي‌زده. آخر تركه هول ميشه، گوشي رو برمي‌داره ميگه: جنده مورد نظر در دسترس نمي باشد...!

159- تو جبهه با رشتيه مصاحبه مي كنن،‌ ازش مي پرسن: شما اينجا تا حالا شاهد امداد غيبي هم بوديد؟‌ رشتيه ميگه:‌ اووو...فراوون! من براي خودم پيش اومده! مصاحبه‌گره خوشحال ميشه، ميگه: ميشه براي بينندگان تعريف كنيد؟ رشتيه ميگه: والله من نمي دونم چه حكمتيه، من اينجا جلق مي زنم،‌ خانم تو رشت حامله ميشه!

160- قزوينيه داشته واسه رفيقش تعريف مي‌كرده كه: بالام جان ديشب رفته بوديم عروسي، جات خالي مختلط مختلط، مرد و پسر قاطي!

161- عربه و تركه ميخواستن كون همديگه بگذارن، قرار ميگذارن هر كسي آخ بگه بايد دربياره دوباره بگذاره. اول عربه مي‌گذاره، تركه خوارش گاييده ميشه، ولي از ترس هيچي نميگه و شروع مي‌كنه سوت زدن. عربه كيرش رو درمياره ميگه: ولك بايد دوباره بگذارم! تركه ميگه: بابا من كه آخ نگفتم! عرب ميگه: سوت كه زدي! تركه شاكي ميشه، ميگه: مادر قحبه 50 گرم گوشت رو ميگذاري توي زودپز، ده دقيقه بعد صداش درمياد، دو كيلو كيرو فرو كردي سوت هم نميتونيم بزنيم؟!

162- يك بابايي زنگ مي‌زنه سر كار به رئيسش ميگه: آقارضا، من امروز اصلاً‌ ناي تكون خوردن ندارم،‌ از سر تا نوك پام درد مي‌كنه! شرمندتم، امروز نميتونم بيام دفتر. رئيسش ميگه: بابا ما امروز جلسه داريم، نمي‌توني كه نياي. ببين من يك راه حلي بلدم سه سوت رو به راه ميشي: من هروقت صبح پا ميشم مي‌بينم حالم خرابه،‌ به زنم ميگم يك ساك اساسي بزنه، به جون تو يهو آدم جون مي‌گيره! يارو هم ميگه: باشه، حالا يك امتحان مي‌كنم، بعد بهت زنگ مي‌زنم. يك ساعت بعد،‌ دوباره زنگ مي‌زنه به رئيسش ميگه: آقا رضا قربون پيشنهادت! به جان تو ميزون ميزون شدم، الانم پا ميشم ميام دفتر، فقط خودمونيم آقارضا، اين خانومت عجب ساكي مي‌زنه!

163- پينوكيو جلق ميزنه آتيش ميگيره!

164- پسر رشتيه با پسر قزوينيه رفيق بوده و هر روز كار اينا اين بوده كه قزوينيه به رشتيه يك پولي ميداده و مشغول ميشده! يه روز پسر رشتيه با باباش تو يك مغازه واستاده بوده كه يه دفعه سر و كله قزوينيه پيدا ميشه و به پسره ميگه: بيا بريم! رشتيه ميگه: بابا مگه نميبيني بابام اينجاس؟! ضايع بازي در نيار! قزوينيه گير ميده كه همين الان بايد بياي، بهت 300 تومن ميدم! رشتيه ميگه: ‌بابا چرا حاليت نميشه؟! ميگم نميشه، جلو بابام ضايع نكن! خلاصه از قزوينيه اصرار واز رشتيه انكار،‌ تا اينكه باباهه بر ميگرده و ميگه: پسرجان،‌ يك دقيقه بيا اينجا كارت دارم! پسر رشتيه ميرينه به خودش، با ترس لرز ميره پيش باباش ميگه: بله بابا؟! رشتيه ميگه:‌ بابا‌جان ميري يا خودم برم؟!

165- يك زن و شوهري هركار ميكردن بچه دار نمي‌شدن (البته درواقع واسه بچه دار شدن فقط ميشه يك كار كرد! و اونها همون يك كار رو هرچي مي‌كردن افاقه نمي‌كرد!) چند دفعه خانم به اشتباه فكر كرده بود كه حامله شده ولي بعد متوجه شدن كه اشتباه كرده. يك روز زنه مياد پيشه مرده و ميگه: من چند روزه عقب انداختم، فكر كنم به اميد خدا، ايندفعه ديگه حامله هستم. مرده ميگه:‌ حالا فعلاً به كسي چيزي نگو تا مطمئن شيم. خلاصه يارو ميره سر كار، چند ساعت بعد مامور برق مياد كه كنتور رو چك كنه، بعد كه كارش تموم ميشه به زنه ميگه: خانم‌ شما عقب‌انداختين! (البته منظورش اين بود كه پرداخت قبض برق رو عقب انداختين) زنه سرخ ميشه، ميگه: اوا خاك به سرم! شما از كجا فهميدين؟! يارو اشاره مي‌كنه به كنتور برق ميگه:‌ از اينجا! زنه با تعجب ميگه: يعني اونجا هم نشون ميده؟! يارو ميگه:‌ بعله خانم، اصلاً‌ اين رو واسه همين كار ساختن! زنه ميگه: پس تورو خدا به كسي نگيد! يارو ميگه: ‌باشه،‌ ولي شوهرتون فردا بايد بياد اداره برق. شب مرده مياد خونه، ‌زنه بهش ميگه: برو بابا تو هم دلت خوشه،‌ميگي به هيچ كي نگو، تو كنتور برق همه چيز رو نشون ميده!‌ فردا هم بايد بري اداره برق. فردا مرده ميره اداره برق، ‌با خجالت از دربون مي‌پرسه:‌ ببخشيد منزل ما عقب انداخته، به ما گفتن بيايم اينجا. دربونه هم بهش ميگه: برو طبقه سوم، قسمت عقب افتادگي‌ها! خلاصه يارو ميره طبقه سوم، بعد از سه ساعت تو صف واستادن، كارمند اونجا بهش ميگه: بعله آقا، منزل شما عقب افتادگي داره، حتماً‌بايد همين امروز بريد‌ جريمشو بپردازيد!‌ يارو شاكي ميشه ميگه:‌يعني چي اقا؟ مگه من چه كار خطايي كردم كه بايد جريمه بدم؟! كارمنده ميگه:‌ به من ربطي نداره، ولي اگه جريمشو ندي قطع مي‌كنيم!! يارو مي‌ترسه ميگه: اي بابا، اگه قطع كنيد اونوقت منزل ما چيكار كنه؟! كارمنده ميگه: من چه مي‌دونم برادر،‌ شمع مصرف كنيد! شمع!

166- تركه چراغ جادو پيدا ميكنه،‌ غوله از توش در مياد ميگه: يه آرزو بكن. تركه ميگه: ميخوام از كيرم به جاي شاش شامپاين بياد! غوله هم ميگه:‌ باشه. خلاصه تركه شب ميره خونه ماجرا رو واسه خانوم تعريف ميكنه، بعد ميگه:‌ برو يه ليوان بيار يه حالي بكنيم! زنه ميگه:‌ چرا فقط يه ليوان؟! تركه ميگه:‌ خوب تو از شيشه بخور!

167- اوا خواهره ميره پيش دكتر ميگه:‌ آقاي دكتر يه كير مصنوعي تو كونم گير كرده! دكتره ميگه:‌ اصلا ناراحت نباش! الان برات درش ميارم. اواهه ميگه: اوا آقاي دكتر! نميخوام درش بيارين كه! ميخواستم اگه ميشه باطريشو عوض كنيد!

168- قزوينيه ميره پرورشگاه يك بچه رو به فرزندي قبول كنه، مسؤول اونجا ازش ميپرسه: بالام‌جان، مي‌كني يا مي‌بري؟!

169- رشتيه ميره پيش رفيقش ميگه:‌ يه زن گرفتم حال كنيم!

170- تركه ساعت دو نصف شب زنگ ميزنه به يك دام‌پزشكه، ميگه: آقاي دكتر، تورو خدا سريع بياين، سگم يك كاپوت قورت داده! دام‌پزشكه ميگه: خوب اگه تو گلوش گير نكرده، مشكلي نيست، خودش دفع ميشه. تركه با حالت عصبي ميگه: نه آقاي دكتر، سگم يك كاپوت قورت داده، تورو خدا زودي خودتونو برسونيد، الان خانم داره گريه مي‌كنه! دام‌پزشكه ميگه باشه، آدرس تركه رو ميگيره و قطع مي‌كنه. هنوز لباسشو كامل نپوشيده‌ بوده كه تركه دوباره زنگ مي‌زنه، ميگه: آقاي دكتر، مشكل برطرف شد. يك كاپوت ديگه تو كشو پيدا كرديم!

171- رشتيه و قزيونيه رو نصفه شب مست و خراب ميگيرن ميبرن منكرات. از قزوينيه ميپرسن: پدرسگ تو چي‌كاره‌اي؟! ميگه: من شاه قزوينم خوار همه تون رو هم ميگام! از رشتي ميپرسن تو چي‌كاره‌اي؟! ميگه: منم پادشاه رشتم، خوار همه تون رو هم ميگام! افسره مي‌بينه اين دوتا حالشون خيلي خرابه، اصلاً حاليشون نيست كجان، مي‌گه جفتشون رو بندازن تو يك سلول تا فردا خوارشونو بگان! صبح كه ميشه مستي از سر جفتشون پريده بوده، اول قزوينيه رو ميارن واسه بازجويي، افسره همون اول يكي مي‌خوابونه زير گوشش بهش مي‌توپه: پدرسوخته! ديشب كه پادشاه بودي، حالا كي‌ هستي؟! قزوينيه ميزنه زير گريه، ميگه: بالام جان من كارگرم، بدبختم، حالا ديشب يه غلطي كرديم شما ببخش مارو. بعد نوبت رشتيه ميشه، افسره بهش مي‌توپه: ‌خوب تو چي‌كاره‌اي؟! رشتيه ميزنه زيرگريه، ميگه: والله ما تا ديشب پادشاه رشت بوديم، ولي از ديشب تا حالا ملكه قزوينيم!

172- آمريكاييه و انگليسه و تركه باهم كل گذاشته بودن،‌ آمريكاييه ميگه: ما يك شاتل ساختيم، در عرض يك هفته 100000 پا ميره بالا! انگليسه ميگه: بابا اينكه چيزي نيست، ما يك شاتل ساختيم، در عرض سه روز 1000000 پا ميره بالا! تركه به خودش ميگه زشته جلو اين دو تا كم بياريم، ميگه: بابا اينا كه چيزي نيست، ما يك شب جمعه داريم، در عرض يك شب بيست ميليون جفت پا ميره بالا!

173- تركه ميره پيش رفيقش ميگه:‌ بابا تو چي كار ميكني اينقدر وضعه كاسبيت خوبه؟! ما خيلي كاسبيمون كساده، سرجدت به ما هم يكم ياد بده. رفيقش ميگه: بيا دو دقيقه بشين اينجا بين من چيكار ميكنم. تركه ميشينه تو دكون يارو، يه مشتري مياد ميگه: آقا تخم چمن دارين؟! يارو ميگه: بله كه داريم، بفرماييد اين تخم چمن اينم به ماشين چمن زني! يارو ميگه: ‌اين براي چيه؟! ميگه: ‌خوب عزيزم تو وقتي چمن كاشتي يه ماه ديگه چمنات بلند ميشن، اون وقت بايد كوتاهشون كني،‌ حالا تا اون وقت هم معلوم نيست من چمن زن داشته باشم، تازه ممكنه گرون شه... خلاصه يك ربع روضه مي‌خونه، مخ يارو رو مي‌زنه. يارو هم ميگه باشه، چمن‌زن رو هم ميبرم. تركه اينو ميبينه خيلي حال ميكنه ميگه: ‌بابا ايول، كارت خيلي درسته! منم ديگه ياد گرفتم! ميره مغازه خودش،‌ يه يارو مياد ميگه:‌ آقا نوار بهداشتي دارين؟‌ تركه ميگه: ‌بله كه داريم، بفرمايين اين نوار بهداشتي، اينم يه چمن زن!‌ يارو ميگه:‌ بابا اين ديگه براي چيه؟!‌ تركه ميگه:‌ بابا جان تو كه شب جمعت ريده شده!‌ بيا حداقل چمناي خونت رو بزن!

174- زنه ميره پارچه فروشي خريد ميكنه،‌ بعد به فروشنده ميگه: چقدر ميشه؟! يارو ميگه:‌خانم شما نميخواد پول بدين، بجاش يه دور از جلو به من بدين! زنه ميگه:‌ حاج‌آقا اينجوري كه خيلي گرون ميشه! اگه ميخواين من يه دور از عقب بهتون ميدم! يارو ميگه: ‌نه خانم اين كه خيلي كمه! به جون بچه‌هام ايني كه شما ميگيد قيمت خريدشه!

175- يارو داشته ميرفته مسافرت، همچين كه از در خونه ميره بيرون، زنش ميره يه اصفهانيه و يك تهرانيه و يك تركه رو مياره خونه، حال و هول! از قضا يارو ميره ترمينال ميبينه بليطش واسه فرداس، برميگرده خونه ميبينه زنش لخته، ميگه:‌ خانم چرا لختي؟! زنش ميگه: آخه هوا گرمه! يارو شك ميكنه، شروع ميكنه به گشتن،‌ اصفهانيه رو تو كمد پيدا ميكنه، ‌بهش ميتوپه: مرتيكه ‌مادرقحبه، تو اينجا چه غلطي مي‌كني؟!‌ اصفهانيه ميگه: بابا چرا داد مي‌زني؟! دارم كمد رو تعمير ميكنم! يارو ميگه: ميگه پس چرا لختي؟! ميگه: ‌خوب هوا گرم بود لخت شدم! حالا بايد هزار تومن هم بدي. ياروهم ميگه: ‌ببخشيد، من اشتباه گرفتم. هزار تومن يارو رو هم ميده و ميره. بعد تهرونيه رو زير تخت پيدا ميكنه، اونم ميگه: داشتم تخت رو تعمير ميكردم و هزار تومن بابت تعميربايد بدي. تا مياد هزار تومن رو بده، ميبينه تركه از تو بالكن ميزنه به شيشه ميگه:‌ منم كردم...منم كردم!
     
  
مرد

 
176- شيره و خره قرار ميگذارن همديگه رو بكنن، اول شيره ميكنه، وسط كار به خره ميگه:‌ برگرد يه لب بده بينم. خره برمي گرده يه لب ميده. بعد نوبت خره ميشه، شروع ميكنه به كردن وسط كار ميگه:‌ هوي شيره برگرد يه لب بده بينم. شيره هم با ناله ميگه:‌ آاي كس‌عمت! اگه بتونم برگردم كه خوارتو ميگام!

177- تركه كيرش مي خوابه، تخماش رو ميدزدن!

178- به يه بچه كونيه ميگن ميخواي چي كاره بشي؟! ميگه: ميخوام فوتباليست شم. ميپرسن چرا؟ ميگه:‌ مي‌خوام توپ رو بر دارم همه رو دريبل كنم بزنم تو گل خودمون! ميگن: آخه واسه چي؟! ميگه: نميدوني چه حالي ميده يه استاديوم بگن: كير تو كونت!

179- به عربه ميگن با آب جمله بساز، ميگه: كير تو كس ننت! ميگن: پس آبش كو؟! عربه ميگه: برو از ننت بپرس!

180- قزوينيه كنار دريا واستاده بوده، ‌مي‌بينه يك بچه داره پشتشو مي‌خارونه. ميگه: ‌بالام‌جان، خورده‌كاري هم قبول مي‌كنيم‌ها!

181- عربه ميره آزمايش خون بده، پرستاره هرچي مي‌خواسته با سرنگ خون بكشه، نمي‌تونسته. بالاخره مجبور ميشه انگشت سبابه يارو رو سوراخ كنه تا خون بياد، ولي باز خوني در نمياد. بالاخره مجبور ميشه با دهن يك مك بزنه تا يكم خون بريزه رولام. عربه خيلي خوشش مياد، ميگه: ببخشيد خانم فردا دوباره شما ازمايش ميگيريد؟ پرستار ميگه: چطور مگه؟ عربه ميگه: آخه فردا من آزمايش ادرار دارم!

182- تركه تو مدرسه 20 ميگره، تو كونش عروسي ميشه، تو عروسي دعوا ميشه، چاقو و چاقو كشي ميشه، كون تركه پاره ميشه!

183- تركه ميره تو يك قهوه خونه تو تهران، ‌مي‌بينه يك بدبختي افتاده رو زمين، 6 تا قمه هم تو شيكمشه! از يكي مي‌پرسه: ببخشيد، اين چيكار كرده بوده؟ يارو ميگه: گنده گوزي كرده بود! بعد از دو هفته ‌تركه ميزنه شيكم يك بدبختي رو تو تبريز سفره مي‌كنه!‌ بازپرسه ازش مي‌پرسه: ‌بابا مگه اين بدبخت چيكارت كرده بود؟ تركه ميگه:‌ جناب سروان،‌گوز گنده داده بود!

184- تركه داشته نوار بهداشتي مي‌گذاشته تو ضبط، رفيقش مي‌پرسه: ‌داري چيكار مي‌كني؟ تركه ميگه: مي‌خوام كس‌شعر گوش بدم!

185- اواهه داشته رد مي‌شده،‌ مي‌بينه كنار خيابون نوشتن: واكس 50 تومن. با خودش ميگه: وا؟! كس 50 تومن؟!

186- تهرانيه و تركه و عربه شرط بندي مي‌كنن كه آب كي بيشتره!‌ اول تهرانيه مي‌زنه، آبش ميشه يك ته استكان. بعد تركه مي‌زنه: آبش ميشه يك نصفه استكان. نوبت عربه ميشه، يك مك مي‌زنه به كيرش، ميگه: ولك اون چهارليتري رو بيار!

187- از لره مي‌پرسن: ببخشيد لهجه شما چجوريه؟ ميگه: ببين عين لهجه فارسي مي‌مونه، ‌فقط بايد بريني توش!

188- قزوينيه داشته بچهه رو ميكرده،‌ وسط كار يهو منكرات ميريزه،‌ اينم براي اينكه‌ صحنه سازي كنه،‌ به بچهه ميگه بيا حالا تو منو بكن. بچهه هي داشته سعي ميكرده، نميتونسته، در همين حين افسره ميرسه، زيپ شلوارشو مي‌كشه پايين، ميگه: بالام‌جان بيا كنار، اين كارا بچه بازي نيست!

189- يارو ميخواست زنش رو بكنه بچه اش مزاحم بود به بچه ميگه برو جلوي پنجره وايستا هر زن چادر مشكي رد شد پنج تومان بهت ميدم چند دقيقه بعد بچه ميگه باباپنج تومان بنويس به حساب يك زن چادري رد شد، يك خورده بعد دوباره ميگه 20 تومان بنويس به حساب 4 تا زن چادري رد شدن. چند دقيقه بعد بچه ميگه: بابا اگه خانوم آورده ‌بودي مقرون به صرفه‌تر بود! دهنت سرويس شد چون خونه بغلي ختم بود تموم شد!

190- خبرنگاره ميره جبهه جنگ گزارش تهيه كنه، يك تركه رو گير مياره ازش ميپرسه: برادر شما اينجا چيكار ميكنين؟ تركه ميگه: زرشك پاك ميكنيم! خبرنگار مي‌پرسه: پس تو كار آشپزخونه‌ايد؟ تركه ميگه: نه بابا! اينجا يك تابلوهايي زدن روش نوشتن: كربلا ما داريم مياييم، زير اين تابلوها ملت مي‌نويسن زرشك! ما اونها رو پاك ميكنيم!! خبرنگار ميگه:كــــــات! آقا درست جواب بده! بابا پخش مستقيمه! دوباره ميپرسه: شما اينجا امداد غيبي هم دارين؟! تركه ميگه: بله، هر از چند وقتي يك توپي، خمپاره‌اي مياد ميافته توي سنگر، هفت هشت نفر غيب ميشن! خبرنگار داد مي‌زنه: كــــــــــــات! بابا اين چه وضعشه! درست جواب بده. تركه ميگه: آخه شما ميپرسي، من هم جواب ميدم ديگه! يارو ميپرسه: برادر شما اينجا ايثار هم ميكنين؟ تركه ميگه: والله عيسي رو نه ولي يه موسي داريم همه ميكنن!

191- بابا بزرگه داشته به بچش نخودچي كشمش ميداده،‌ بهش ميگه: بابا جون بخور كه دودولت بزرگ شه! مادر بزرگه از اون اتاق ميشنوه ميگه: حاج آقا قربونت، يكم هم خودت بخور!

192- يارو كيرش خيلي كوچيك بوده ميره پيش دكتر، ميگه: آقاي دكتر دستم به دامنت، چند روز ديگه عروسي منه يك كاري بكن اين كير ما يه خورده گنده بشه شرمنده زنمون نشيم! دكتره دارو مينويسه ميده دست يارو. تو همين لحظه يكي ديگه مياد تو ميگه: آقاي دكتر اين كير ما خيلي گنده‌اس، پدر مارو درآورده! يه دارويي بده يه خورده كوچيكتر بشه! دكتره نسخه اينيكي رو هم مي‌نويسه. از قضا تو داروخانه داروهاي اين دو تا اشتباه ميشه! فرداش اون باباي كه كيرش كوچيك بود مياد پيش دكتره و داد مي‌زنه: مرتيكه عوضي! يه ذره كير داشتيم اونهم از دست رفت! دكتره ميپرسه: اي بابا! حالا اون يكي مريضه كجاست؟ يارو ميگه:‍ پايين داره عقب جلو ميكنه بياد مادرتو بگاد!

193- قزوينيه يه بچه خوشگل مهمونش بوده، هي ميخواسته بكندش ولي نميدونسته چطور حاليش كنه. تو همين احوال، يكي در مي‌زنه. قزوينيه ميره دم در بعد از يه مدتي شاكي بر ميگرده،‌ پسره ميگه:‌ چي شده؟! قزوينيه ميگه:‌ هيچي اين پسر همسايه بود،‌ ميگفت:‌ بابام گفته يه كاسه تف بدين،‌ مهمون داريم ميخوايم بكنيمش! مي‌بيني بالام جان چه مردم بي ملاحظه‌اين؟! نميگن ما خودمون هم مهمون داريم!

194- قزوينيه مي‌ميره، پسرش مي‌بينه وصيت كرده قبرشو شيب دار بسازن! چند وقت بعد قزوينيه مياد به خواب پسرش، پسره مي‌پرسه: بابا جريان اين قبر شيب دار چيه؟ قزوينيه ميگه: بالام‌جان، تا بچه‌ها بيان روش سر بخورن!

195- رشتيه وسط خيابون گوش پسرش رو گرفته بوده، داشته دخترش رو بدجوري مي‌كرده! ملت جمع ميشن ميگن:‌ بابا چي كار ميكني؟! زشته، واسه چي داري دخترت رو ميكني؟! يارو ميگه:‌ پسري كه درس نخونه بايد خوارشو گاييد!

196- از يه تركه ميپرسن نظرت در باره جلق زدن چيه؟! ميگه:‌ خوبه، فقط اگر ميشه مسوولين يكم زمانش رو بيشتر كنن!

197- تركه با هواپيما داشته ميرفته مسكو، نزديك فرودگاه خلبان ميگه‌: مسافرين عزيز، اينجا فرودگاه مسكوس. تركه با خودش ميگه: جل‌الخالق! كُس‌مُس شنيده بوديم، ولي مُس‌كُس ديگه نشنيده بوديم!

198- سه نفر مي‌خواستن حكم بازي كنن، يك پا كم داشتن. يكيشون ميگه: اصغرجون قربون دستت،‌ ببين كسي رو سر كوچه گير مياري؟ اصغر از پنجره يك نگاه ميندازه تو كوچه،‌ مي‌بينه يك بابايي واستاده سر چهار راه، دستش رو هم كرده تو جيب شلوارش، داره واسه خودش سوت مي‌زنه. اصغر از همون بالا داد مي‌زنه: آقا! بازي ميكني؟!! يارو هول ميشه،‌ ميگه:‌ نه به خدا،‌ دارم تنمو مي‌خارونم!

199- زن تركه حامله ميشه، ميرن دكتر. دكتر معاينه مي‌كنه به تركه ميگه: خانم شما حامله نيستن،‌ اين فقط باد شكمه. تركه هم دست خانوم رو مي‌گيره و برمي‌گردن خونه. بعد از يك ماه شيكم زنه كلي مياد بالاتر، دوباره پاميشن ميرن دكتر، دكتره بعد از معاينه ميگه: عرض كردم كه، خانم شما حامله نيستن، اين فقط باد شكمه! خلاصه چهار پنج ماه،‌ هي شكم زنه ميومده بالا و بالاتر و هي دكتر مي‌گفته اين فقط باد شكمه. آخر تركه شاكي ميشه،‌كيرش رو در مياره مي‌گذاره رو ميز دكتره، ميگه: ‌ببخشيد آقاي دكتر، اگه ميشه اينو يك معاينه كنيد، ببينيد كيره يا تلمبه‌ست؟!

200- يه بابايي نقص فني داشته با زنش ميره دكتر، دكتره مي‌بينه اين وضعش خيلي خرابه، برميداره يه گوني وياگرا براش مينويسه كه به اين زوديا بر نگرده! يارو شب اول يه دونه ميخوره، تا صبح حال ميكنه، شب دوم دو تا ميخوره ديگه مثل خر حال مي‌كنه! روز سوم تموم گوني رو خالي ميكنه تو آبگوشت تا ته ميخوره، بعد از يه ساعت ميافته ميميره! روز اول زنش ميره سر قبرش، ميبينه كيرش يه وجب از خاك زده بيرون، فوري با چاقو مي‌برتش كه آبروريزي نشه. شب هفتش ميبينه معامله آقا قدر يه چنار زده بيرون! خلاصه آخر نبش قبر ميكنن،‌طرف رو سر و ته ميزارن كه خيالشون راحت بشه! بعد از يك سال راديو آمريكا اعلام ميكنه: ايران به آمريكا كير زد!
     
  
مرد

 
201- قزوينيه داشته از ميدون انقلاب رد ميشده، مي‌بينه از پنجره طبقه سوم يه خونه يه كون سفيد و تپلي زده بيرون! خلاصه ميره زنگ ميزنه ميگه: بالام جان، ماهم همشهري هستيم، هوام گرمه، اين درو بزن بيايم بالا بالاخره صواب داره! يارو ميگه: برو بالام جان خدا روزيتو جاي ديگه بده!‌ ما خودمان اينجا 5 نفريم، كان بچه داغ كردست گذاشتيم خونك شود!

202- يارو زنه زبونش مي‌گرفته، ميره سبزي‌فروشي مي‌خواسته نارنگي بخره،‌ ميگه: بي‌دحمت ليم كيلو لالنگي بدين! يارو هم شاگردش رو صدا مي‌كنه، ميگه: اوهوي حسني!‌ نيم كيلو خيار بده خانم!جاهله بعد از چهل سال مي‌خواسته زن بگيره،‌ ميره پيشه مادرش ميگه: ننه ميري برام خواستگاري؟! مادرش كلي خوشحال ميشه كه پسرش ديگه مي‌خواد دست از الواتي برداره و بره سر خونه زندگي، ميگه: بعله كه ميرم عزيزم! خودت‌ كسي رو سراغ داري؟ جاهله ميگه: كس خاصي رو كه نه، ولي من مي‌خوام عيالم عينهو ماه باشه! مادرش ميگه: خودم برات آستين مي‌زنم بالا،‌يك زن مي‌گيرم به خوشگلي ماه!‌ جاهله ميگه: ‌نگرفتي ننه!‌ من مي خوام عيالم عينهو ماه، شب بياد خونه من صبح بره خونه ننش!

203- تركه ميشينه سر كوچه، كوچه ميره تو كونش!

204- قزوينيه زن ميگيره، شب عروسي برادره زنه بهش ميگن: ببين آبجي! اگه اين يه شب به تو گفت برگرد، بيا به داشت بگو تا دهنش رو سرويس كنم! زنه هم ميگه باشه و ميره سر خونه زندگيش. بعد از سه سال، يك روز زنه شاكي مياد پيش برادراش ميگه: آقا داداش،‌ اين بي‌غيرت ديشب به من گفت برگردم! يارو برادره خيلي شاكي ميشه، قمه به دست مياد سراغ قزوينيه، ميگه: مرتيكه بي ناموس! حالا به آبجي ما ميگي برگرده؟! قزوينيه ميگه: بالام‌جان يعني ما بعد از سه سال حق نداريم بچه دار شيم؟!

205- چرا مهمانداران هواپيما رو از زنهاي خوشگل انتخاب ميكنن؟! كه هواپيما زودتر بلند شه!

206- معلمه ميره سر كلاس ميگه بچه‌ها يه مسئله ميدم حل كنيد: پرتقال فروشي 10 كيلو پرتقال خريد به قيمت هركيلو 250 تومان، بعد از 5 روز، 3 كيلو از پرتقالها پوسيدند، 2 كيلو را دزد برد و 5 كيلوي باقي مانده را هم به عبارت هركيلو 100 تومان بفروش رساند، خوب حالا من چند سالمه؟!! يكي از بچه‌ها سريع پاميشه ميگه:‌ آقا چهل سال! معلمه پشماش ميريزه، ميگه: تخم سگ از كجا فهميدي؟! بچهه ميگه: آخه آقا ما يه نوكر داريم، نيمه كس خله، اون بيست سالشه. شما هم كه كاملاً كس خلين، پس چهل سالتونه!

207- قزوينيه حوصلش سرميره، ‌زنگ مي‌زنه كون‌كلوپ(!) يك كون سفارش ميده!! بعد از بيست دقيقه در خونش رو مي‌زنن، ميره از چشمي نگاه مي‌كنه مي‌بينه يك يارو غول بيابوني با تريپ خلافي پشت در واستاده! قزوينيه مي‌پرسه: ‌بالام جان با كي كار داري؟ يارو با صداي كلف ميگه: مارو از كون‌كلوپ فرستادن!! قزونيه زود درو قفل مي‌كنه،‌ زنگ مي‌زنه كون‌كلوپ ميگه:‌ بالام جان اين كوني كه فرستاديد، توجيح شده كه اومده كون بده يا كون بكونه؟!

208- تركه رفته بوده تهران دنبال نوه‌اش كه واسه تعطيلات ببردش تبريز. تو راه پسره اشاره ميكنه به چندتا گوسفند، ميگه: ببعي!‌ ببعي! تركه برمي‌گرده بهش ميگه: ببين اصغرجان! ما داريم ميريم تبريز، اونجا همه مردن!‌ تو هم ديگه بزرگ شدي، بايد مثل مرداي گنده حرف بزني! اينا گوسفندند، گوسفند. يكم مي‌گذره،‌ پسره اشاره مي‌كنه به يك قطار ميگه: دودوچي‌چي! تركه باز ميگه:‌اصغرجان! تو ديگه بزرگ شدي بابا!‌ بايد مثل آدم بزرگا حرف بزني، اين اسمش قطاره. بالاخره ميرسن تبريز، سرشام تركه از نوه‌اش مي‌پرسه: اصغرجان، ديروز تو مهدكودك چي‌كار كرديد؟ اصغر ميگه: قصه گوش كرديم. تركه مي‌پرسه: قصه چي؟ اصغر ياد نصيحت تركه ميافته ميگه: قصه روباه جا‌كش و كلاغ كس‌خل!

209- قزوينيه رو با كير له‌ولورده و درب و داغون مي‌برن اورژانس. دكتر شيفت ازش مي‌پرسه:‌ بابا چه بلايي سر خودت آوردي؟! قزوينيه با حال زار ميگه: بالام جان، مگه من اون مادر قحبه‌اي كه رو ديوار عكس كان كشيده بود پيدا نكنم!

210- از زن رشتيه مي‌پرسن: ‌شما موقع عشق‌بازي با شوهرتون صحبت مي‌كنيد؟ ميگه: اگه زنگ بزنه، خوب آره!

211- رشتيه به زنش ميگه: خانم جان دوست داشتي مرد بودي؟ زنه ميگه: نه، دوست داشتم تومرد بودي!

212- معلمه سر كلاس ميپرسه:‌ كي ميدونه قرص وياگرا چيه؟! پسر رشتيه ميگه: قرص ضد اسحاله! معلمه ميگه: چه ربطي داره؟! بچه ميگه:‌ آخه هر شب مامانم به بابام ميگه:‌ بخور اينو بلكه اون گهت سفت شه!

213- تركه ميميره، اون دنيا هر چي حساب ميكنن، مي‌بينن كاراي خوب و بدش برابره. از خدا ميپرسن چي كار كنيم؟ ميگه: ببرين بهشت و جهنم رو بهش نشون بدين، خودش هر كدوم رو خواست انتخاب كنه. تركه ميره ميبينه تو بهشت يه چند تا آخوند نشستن دارن تسبيح ميندازن و صلوات ميفرستن. بعد ميره جهنم ميبينه، همه جا تاريكه، تو آسمون يك عالمه ستاره دارن حركت مي‌كنن. ميگه:‌ ما اون دنيا كه همش پيش آخوندا بوديم، ديگه اين دنيا حوصلشون رو نداريم!‌ همين جهنم بهتره!! خلاصه ميره جهنم. همين كه اساسش وتحويل ميگيره و وارد جهنم ميشه،‌ يه دفعه يه اژدها مياد تخماشو مي‌خوره، يكي مياد چوب تو كونش ميكنه و... خلاصه دهنش رو ميگان. تركه شاكي ميشه ميگه:‌ خدايا اون وقت كه من جهنم رو ديدم اينجوري نبود! اين چه وضعشه؟! خدا ميگه:‌ بنده نادان! اون وقت كه تو اومدي،‌ مدتي بود با بهشت و جهنم كار نكرده بوديم، رفته بود رو screen saver!

214- تركه ميره داروخونه مي‌خواسته كاندوم بخره، روش نميشده. آخر كيرش رو درمياره مي‌گذاره رو پيشخون، ميگه: خانوم قربون محبتت! ‌اينو واسه ما جلدش كن!

215- زن قزوينيه ميره دادگاه ميگه:‌ آقاي قاضي ديگه خسته شدم. ميخوام طلاق بگيرم. اين هر شب منو از كون ميكنه! قاضي ميگه:‌ خواهر اين كه خيلي مهم نيست، شما بيخودي زندگيت رو سر هيچ و پوچ نابود نكن! زنه ميگه: آخه آقاي قاضي، روزي كه من اومدم خونه اين، سوراخم اندازه يه دو ريالي بود حالا اندازه يه دو تومني شده! قاضيه ميگه: اي بابا، آدم كه واسه هيجده ريال زندگيش رو به هم نميزنه!

217- تركه ميخواسته بياد تهران، ميره ترمينال از يه راننده ميپرسه آقا بليط تهران چند؟ رانندهه ميگه: اگه جلو بشيني 1000 تومن وسط 800 تومن رو بوفه 500 تومن، بعد ميخواد يكم يارو رو سر كار بذاره، ميگه:‌ اگه دنبال اتوبوس هم بدويي 300 تومن! تركه يك نگاهب به كيف پولش مي‌كنه، ميگه: خوبه دنبالش ميدوم! خلاصه 300 تومن ميده‌ و بسم‌الله شروع مي‌كنه دنبال اتوبوس دويدن. نزديكاي غروب اتوبوس داشته از نزديكاي كرج رد ميشده،‌ رانندهه ميبينه تركه هي داره از عقب اشاره ميكنه، شاگردش ميگه:‌ بابا خوارش گاييده شد! نگه دار سوار شه. هوا داره تاريك ميشه سختشه، بيچاره 300 تومن هم كه داده. راننده هم نگه ميداره تركه نفس نفس زنان و شاكي مياد جلو ميگه: ‌اينجا كرج بود؟ راننده ميگه:‌ آره. تركه ميگه:‌ خوب مرتيكه خر چرا هر چي علامت ميدم نگه نميداري؟! من ميخواستم كرج پياده شم!

218- يك بابايي چراغ جادو پيدا ميكنه، دست ميكشه روش غولش در مياد، از قضا اين يكي غولش ترك بوده. غوله ميگه: يه آرزو بكن. يارو ميگه: يه كاري كن كه كيرم اونقدر درازشه كه وقتي راه ميرم رو زمين كشيده شه! غوله هم ميزنه جفت پاهاشو قطع ميكنه!

219- عربه سه تا خايه داشته، ميره پيش لره، ميخواسته يكم پز بده، ميگه: ما دو تا روي هم پنج تا خايه داريم! لره ميگه:اَ... ‌يعني تو يه خايه داري؟!

220- دو تا هزارپا عروسي مي كنند، آخرشب عروس و داماد رو مي‌فرستند تو حجله. يك سه چهارساعتي مي‌گذره، ملت مي‌بينند خبري نشد. مادر عروس ميره از پشت در مي‌پرسه، بابا داريد چي‌كار مي‌كنيد؟! چقدر طولش مي‌ديد؟! داماده با صداي خسته و كوفته ميگه: خانوم اين دختر شما پدر منو درآورده!‌ مادردختره مي‌پرسه: يعني چي؟! مگه چي‌كار كرده؟ داماده ميگه: بابا هرچي ازش مي‌پرسم نميگه كسش لاي كدوم پاشه!

221- عربه ميخواسته جلق بزنه به كيرش آب صابون ميماله باهاش زمينو تي ميكشه!

222- تركه ميره عربستان، يه روز براش يه كار خير پيش مياد(!) ميخواد يه كاندوم بخره، ولي يك كلوم هم عربي بلد نبوده. خلاصه ميره داروخونه، كيرش رو در مياره ميگذاره رو ميز، پولم در مياره ميذاره كنارش. عربه هم فكر ميكنه شرط بنديه، كيرش رو ميندازه رو ميز و پولا رو برميداره!

223- رشتيه عروسي مي‌كنه، شب اول با خانوم ميرن تو حجله. فردا رفقا ازش مي‌پرسن، خوب چطور بود؟ حال داد؟! ميگه:‌ اَووو! نخير، كار يه شب و دو شب و يه نفر دو نفر نيست!

224- قزوينيه داشته تو حموم بچشو ميكرده، بچهه هي داد و بيداد ميكرده: آااي بابايي نكن! درد ميكنه!... آخ..آاااي جر خوردم! قزوينيه شاكي ميشه، ميگه:‌ چه خبرته كره خر؟! مگه ما خودمون بچه نبوديم؟!

225- يه روز سه نفر داشتن از كون گشاد بازيا شون حرف مي زدن، اولي ميگه: من يه بار رفتم دستشويي ديدم خيلي طول كشيد همون جا خوابيدم تا صبح! دومي ميگه: من يه بار تو خيابون خوابم گرفت همون جا اون قدر خوابيدم تا بچه‌هام اومدن بردنم خونه! سومي ميگه: اينا كه چيزي نيست، من يه بار رفتم سينما فيلم كمدي ولي همش گريه كردم. دوستاش ميپرسن: چرا؟ ميگه: چون همون اول كه نشستم خايه‌هام رفت زير كونم تا آخر حوصله نكردم از روشون پاشم!
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
+16/75
.
.
.
.
.
.
.
.
يارو مياد خونه، همچين كه از در وارد ميشه، زنش مياد ميگه: ‌سلام عزيزم! يك لب اساسي بهش ميده، بعد كتشو ازش ميگيره ميبره آويزون مي‌كنه، بعدم دستشو ميگيره ميبردش تو اتاق خواب، شروع مي‌كنه ساك زدن، اونم چه ساك زدني!! مرده يكم زنشو نگاه مي‌كنه، ميگه: راستشو بگو خانوم،‌ اين دفعه ديگه چه بلايي سر ماشين آوردي؟
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
     
  
مرد

 
مسبت هیژده
.
.
.
.
.
.
.
.
يارو كيرش خيلي كوچيك بوده ميره پيش دكتر، ميگه: آقاي دكتر دستم به دامنت، چند روز ديگه عروسي منه يك كاري بكن اين كير ما يه خورده گنده بشه شرمنده زنمون نشيم! دكتره دارو مينويسه ميده دست يارو. تو همين لحظه يكي ديگه مياد تو ميگه: آقاي دكتر اين كير ما خيلي گنده‌اس، پدر مارو درآورده! يه دارويي بده يه خورده كوچيكتر بشه! دكتره نسخه اينيكي رو هم مي‌نويسه. از قضا تو داروخانه داروهاي اين دو تا اشتباه ميشه! فرداش اون باباي كه كيرش كوچيك بود مياد پيش دكتره و داد مي‌زنه: مرتيكه عوضي! يه ذره كير داشتيم اونهم از دست رفت! دكتره ميپرسه: اي بابا! حالا اون يكي مريضه كجاست؟ يارو ميگه:‍ پايين داره عقب جلو ميكنه بياد دهنتو سرویس کنه!
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
     
  
مرد

 
يارو عربه ميخواسته بیاد ايران، سر مرز موقع بازرسي بدني، دست مامور گمرك ميخوره به يك چيز سفت و گنده! ماموره فكر ميكنه عربه داره اسلحه قاچاق ميكنه، ميگه: حاج آقا، كلاشه؟! عربه ميگه: نه ولك، كَلَشه!



......................................................................................................................................

پسر دهاتيه داشته از صحرا برمي‌گشته خونه، ميبينه يه دختري مثل پنجه آفتاب داره تو رودخونه خودشو مي‌‌شوره. پسره واميسته يه تريپ نگاه مي‌كنه بعد يهو پا ميگذاره به فرار، حالا ندو كي بدو. خلاصه ميدوه تا مي‌رسه به دهشون، رفيقش ازش مي‌پرسه: حسني چته؟ چرا فرار ميكني؟ حسني ماجراي دختره رو تعريف مي‌كنه و ميگه: ننم گفته بود اگه به زن نامحرم نگاه كنم خدا منو سنگ مي‌كنه،‌ منم احساس كردم از يه جاييم دارم سنگ مي‌شم!

.........................................................................................................................................
قزوینی ها ماهواره میفرستن هوا از سوراخ لایه ی ازون عکس میگیره!!!
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
     
  
مرد

 
آرنج مرده تو هتل به سینه یه زنه میخوره،مرده میگه:اگه قلبتون به نرمی سینه تون هست،منو ببخشید!
زنه میگه:اگه کیرتون به سفتی آرنجتون هست،اتاق ۲۰۳ منم!!!
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
رشتيه با ترکه تصادف می کنه ترکه میاد بپایین میگه بایا پایین تا مادتو بگام رشتیه میگه دروغ میگی می خوای منو بزنی



ترکه کس مصنوعی می خره موقع استفاده کیرش گیر می کنه زنگ می زنه نمایندگیش شماره سریالشو می خونه طرف بهش میگه اشتباهی بردی این شیر دوشه تا 30 کیلو شیر ندوشه ول نمی کنه
     
  
زن

 
این یه جک واقعیه
تو محله ما تازه گاز اومده بود، یک خانمی از همسایه های ما که اتفاقا آذری زبانم هست دو تا ته سماور نفتی رو(ظاهرا ترکا بهش میگن کون سماور) برده بود پیش یکی از تعمیرکارای سماور. بهش گفته بود آقا من اگه دو تا کون بهت بدم یه کون بهم میدی(دو تا ته سماور نفتی در ازای یک ته سماور گازی) خودش میگفت آقاهه اول متوجه نشد، وقتی دوباره پرسیدم، یک چوب برداشت دنبال من....
____________
قرار شد آلت سه فرد متجاوز رو متناسب با شغلش قطع کنند
اولی قصاب بود
با ساتور قطع کردند
دومی نجار بود
با اره آلتش رو بریدند
دیدن سومی داره میخنده
گفتن چیه ؟
گفت:
من آبنات فروشم
باید اینقدر مک بزنین تا تموم بشه
_____________________
بچه زنگ میزنه 110میگه باباومامانم دوساعت رفتن حموم بیرون نمیان!
پلیس میگه :ازسوراخ درببین زنده اند؟
بچه:مامانی مرده ولی کون بابام هنوز تکون می خوره!!
___________________
یه نفر مرد در جبهه آلتش را از دست میده میبره دکتر دکتر از خرطوم فیل پیوند میزنه و بازسازیش میکنه بعد از یک ماه میبره دکتر نگاه کنه دکتر سئوال میکنه پسرم اذیت نمیکنه پسره میگه نه دکتر خیلی خوب شده فقط ناراحتیم از اینه که هر وقت میرم میهمانی میوه بشقاب میزارند کیره میوه ها را ور داشته و بکونم وارد میکنه
     
  
مرد

 
اصفهانيه ميره خونه يزديه و قرار ميگذارند يك حالي باهم بكنند. خلاصه اول اصفهانيه ميره رو كار و يك ربع حال مبسوطي ميكنه. كارش كه تموم ميشه، يزديه ميگه: خوب حالا نوبت منه. اصفهانيه هم مرام و معرفت رو بيخيال ميشه و شلوارو ميكشه بالا و ميزنه به چاك. يزديه شاكي ميشه، ميره دم در داد ميزنه: اي الهي اون يتا كوني كه كردي حرومت باشه!
     
  
صفحه  صفحه 13 از 128:  « پیشین  1  ...  12  13  14  ...  127  128  پسین » 
شوخی و سرگرمی سکسی

جوكهای سكسی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA