ارسالها: 7673
#91
Posted: 29 Aug 2012 15:20
سياوش قميشى - الكى
من فقط عاشق اينم عمرى بكنت بمونم
الكى بگم بده كس
تو بگى بزار تو كونم
من فقط عاشق اينم
شرتتو تو دربيارى
كيرو تا ته بكنم توش ببينم چه حالى دارى
من فقط عاشق اينم سينتو تو مشت بگيرم
اونقدر تو رو بگايم تا كه خونى بشه كيرم
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#92
Posted: 29 Aug 2012 15:20
اندى - خوشگلا بايد برقصن
خوشگلا بايد بدن كس
خوسگلا بايد بدن كس
آخه من قربون اون باسن خوشگلت برم
لا كست كير بشينه قربون داخلت برم
پاشو باز برام بخور تا دست بزارم رو موهات
تا به آتيش بكشى كيرمو با ساك زدنات
خوشگلا بايد بدن كس
خوشگلا بايد بدن كس
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#93
Posted: 29 Aug 2012 15:20
فرهاد - جمعه
جمعه وقت كردنه موسم كس گاييدنه
واسه من ساك ميزنه اونى كه زير منه
داره از كير عمود آب مى چكه
جمعه ها آب خارج از خواب مى چكه
نفسم درنمياد شق شدن سرنمياد
كاش مى كردم سه تا كس اين ازم برنمياد
قد كيرم به هزار سانت ميرسه
جمعه ها كس ديگه بيداد مى كنه
كسه از دست كيرم خسته ميشه
با لباى بسته هم ساك مى زنه
داره از كير عمود آب مى چكه
جمعه ها آب خارج از خواب مى چكه
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#94
Posted: 29 Aug 2012 15:47
توانا بود هر که دانا بود
توانا بود هر که دانا بود ... هر آنچه که گفتيم بيجا بود
نه من آن چنانم که تو گفته اي ... پسر مثل من شوخ، يکتا بود
نه تو آن چناني که من گفتمي ... پري دختري کم چو ليلا بود
الا شاعر ساکت آويزون ... تو را کِيف بيش از تماشا بود...
اگر چهره خلق خندان کني ... ثواب از بر دين و دنيا بود
ↂ ↂ ↂ ↂ ↂ
در كير من غرور نياكان نهفته است مني پدربزرگ و جدم نهفته است
خالي كير مرا زتاب و توان مدان شير زيان ميان نيستان نهفته است
پنئاشتي كه ريشه نسل من گسست در كيرم هزار كس كشي نهفته است
كير مرا آلت خشكي گمان مبر مني بيكران و خروشان نهفته است
در تنگناي كير حسرت كشيده ام نشانه كس هاي بي كران نهفته است
در كير سلام بنگر و ببين چه كس پاره هايي در آن نهفته است
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#95
Posted: 29 Aug 2012 15:53
ایرج میرزا (تو رو خدا وزنو نگاه)
چند تو را گفتم ای فلانی مخور کیر
تا نشوی مبتلا به بواسیر
چون به جوانی تو پند من نشنیدی
رنج بواسیر کش کنون که شدی پیر
کیر بواسیر آورد , همه دانند
درد گلو زاید از زیادی انجیر!
خرما افزون خوری حناق بگیری
کیر ندارد به قدر خرما قوت و تاثیر؟!
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#96
Posted: 29 Aug 2012 17:07
شیخ
زر بأمرد کسی دهد بگزاف
که نداند طریقت زردشت
هرکجا سرو قامتی بینی
چشم در وی کن، خیو در مشت
چون نه کونش دری و نه شلوار
بی گناهت کسی نخواهد کشت
ور جماع آرزوت میباشد
تا به خاتم فرو کنی انگشت
حاصل آن بیش نیست آخرکار
که شود با تو نرم کنگ و درشتگر تأمل کنی، بدان ماند
که خری را خری رود در پشت
ↂ ↂ ↂ ↂ ↂ
جماعت دینی به نقل شیخ!
آمد بنماز آن صنم کافر کیش
ببرید نماز مومنان و درویش
میگفت امام مستمند دلریش
ایکاش من از پس بدمی، وی از پیش
ↂ ↂ ↂ ↂ ↂ
شکایت زن به مرد به نقل شیخ!
روزی،شنیده ام که،زنی شوخ و جنگجوی
با کدخدای خانه همی گفت در وثاق
کای خالی از مروت و فارغ ز مردمی
مردم ز بوی قلیه ی همسایه در رواق
جور زمانه پیش من آری و درد و دل
جای دگر روی بتماشا و اعتناق
بیش از احتمال جور و جفا بردنم نماند
بیزاریم بده، که نمیخواهمت صداق
گفتا که یار محترم و جان نازنین
فتوی نمیدهد دل من صبر بر فراق
گفت ایدغای ابله و قواد قلتبان
چون کیرونان وجامه نباشد، کم از طلاق
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#97
Posted: 29 Aug 2012 17:13
هزل شیخ در مجلس ثانی
تا چه آید بر من از حمدان من
وز بلای کیر من بر جان من
چند سرگردانی مردم دهد
این کل یکچشم سرگردان من؟
گه گریبانم بدررد قحبه ای
گاه کنگی بشکند دندان من
درد بیدرمانم از حد درگذشت
غافلست از درد بیدرمان من
گوئی آن گلبرگ خندان آورد
رحمتی بر دیده ی گریان من
گه ببینم اینه خود در آنه او
دولت این باشد که گردد آن من
روز حسرت میگذارم، تا شبی
گنبدش را تر کند باران من
دو عنابی در میان پای او
سهمگین باشد به بادمجان من
روز و شب دستان عشقش میزنم
وان دو دستی فارغ از دستان من
هرچه خواهد، هرچه گوید، گو بگو
از بدی و نکوئی در شأن من
جز متاع خویشتن نتوان فروخت
این بضاعت بود در انبان من
ↂ ↂ ↂ ↂ ↂ
توصیف شیخ از مرشد
هرکه در کودکی بخورد کیر
چون کلان شد، دهد بخورد دگر
عوض هرچه داده در خردی
کیر در کون أمردی بردی
چونکه پیری و ضعف حاصل شد
شیخ رفت و بگوشه واصل شد
گشت درویش کامل آن مأیون
شد بخود و اصل آن زنکبت کون
بس اثرها به کون و کیر بود
مرشد کامل آنکه زیر زیر بود
هرچه مرشد تو بینی اندر دهر
جمله از کون شوند شهره ی شهر
هرکه کون بیشتر بدادندی
نام مرشد بر او نهادندی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#98
Posted: 29 Aug 2012 17:24
دیوار چه حاجت ک منقش باشد؟ یا
دیوار چه حاجت ک منقش باشد؟
یا عود شکار بر سر آتش باشد؟
داری ک ب عیش ما چه در میباشد؟
این مطرب اگر نمیزند خوش باشد
اینارو از طرف اردیمنیش نوشتم
ↂ ↂ ↂ ↂ ↂ
تو خود خوان حدیث مجمل...!
دو منظور موافق روی در هم
همه کس دوست میدارندو، منهم
هر آنچه این بود، آنرا مهیا
هر آنچه آن بود، این را مسلم
رفیق حجره و گرمابه و کوی
بصحرا با هم و در خانه برهم
مقدم در موخر برده تا ناف
دگر بار این موخر، آن مقدم
نهند از دوستی و مهربانی
چنان برریش یکدیگر، که مرهم
گر این صرفه نگهداری همه عمر
نه دینارت زیان باشد، نه درهم
چونان درخانه باشد کدخدا را
زسرمایه نباشد حبه ای کم
من این پاکیزه رویان دوست دارم
اگر دشمن شوندم اهل عالم
به دستی را که در مشتی نگنجد
چو انگشتی فرو برده بخاتم
کل یک چشم عریانش فتاده
چو اعرابی بسر در چاه زمزم
هرآنکس را که یاری در کنار است
اگر هیچش نباشد، گو مخور غم
عروسان مقنع بی شمارند
عروسی را کنار آور معمم
که چون بیرون کنی شلوارش از پای
تو پنداری که خرواریست شلغم
دگرباری چو نقبش درسپوزی
عرق بر عارضش آید چو شبنم
من آن تازی سوار پهلوانم
ↂ ↂ ↂ ↂ ↂ
که در زیرم بنالد رخش رستم
اگر دانی که دنیا غم نیرزد
بروی دوستان خوش باش و خرم
نظر برروی منظوری حرامست
که نتوان خفت بر پشتش مهندم
حجاب نام و ننگ از پیش بردار
که محرم کون نپوشاند زمحرم
وصال دوستان میخست و دیوار
حدیث دشمنان باد است و پرچم
اگر محکم ببندی بند شلوار
هنوزت عقد صحبت نیست محکم
دو دست و هردو زانو بر زمین نه
اگر پشتی به خدمت میکنی خم
هرآن کز پشت آدم زاد، ناچار
رود بر پشت فرزندان آدم(بویرا دادا:دی)
طریقت خواهی از سعدی بیاموز
ره اینست ای برادر تا جهنم
ↂ ↂ ↂ ↂ ↂ
طریقت خواهی از اردی بیاموز
که ثالث ره نبرده تا جهنم
عجب هزلی سرودم جان امشا
که در هجو و حماسی نیز هر دم
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 2554
#99
Posted: 30 Aug 2012 04:21
سروده ای برای سیما مجد
به کیرم گر تو ای جاکش خانم سیمای کونی
یوزر عوض کرده ای و ریدی به سایتی
اگر دستم رسد به اون سوراخت
تو را گایم همچون یک انتر کونی
ↂ ↂ ↂ ↂ ↂ
شعر كوتاه از شاعر نامدار
طنز و سكس اصفهان، مرحوم "خاكشير"
به كيرم گفتم تورا اي سربريده پوست
كون سفيد يا كوس بى مويت آرزوست؟
برخاست، مودب بروى خايه نشست و گفت:
درويش هركجا كه شب آيد، همان سراى اوست
ↂ ↂ ↂ ↂ ↂ
آن شيخ كه به مدرسه اقامت دارد
گردهد پاسخ من، كرامت دارد!
برخاستن كير زقدش پيداست
برخاستن كون چه علامت دارد ؟!!!
ↂ ↂ ↂ ↂ ↂ
تا تو هم تا نشوی تو نرود
قد رعنای تو از درب صبا
بايد امشب به درت بگزارم
سرخويشتن به تسليم و رضا
خاطرت هست تو را می کردم
شب ها تا به سحر گاه دعا
يادت آيد که به من می دادی
درس آزادگی و مهر و وفا
تو بخوابيدی و من ماليدم
به خاک کف پايت ز وفا
کرده ام راست و تو شل کردی
عهد و پيمانم و پيمانت را
تا فرو کردم فرياد زدی
خنجر از بهر چه بر روی لقا
تيز برخيز و سريع پايين کش
شعله ی خصم و دل و جور و وفا
پاره شد بس که پطاپی کردم -
پرده ی عافيت از فرط دعا
تيز بالا زد و بيرون پاشید
غضب از حلقه ی چشمان شما
دستمالی بده تا پاک کنم
عرق شرم ز رخسار شم
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#100
Posted: 30 Aug 2012 04:33
امیدوارم مطلوب باشه.
کار های خودم رو تو این پست قرار می دم.
یک وقت دیدمت که سراپا مشوشی
با عشوه روی کون خودت دست می کشی
با ناز و خنده به من می کنی نگا
یعنی نایست عزیزم بیا بگا
گفتی که خسته ی شب های بی منی
در فکر کیر خوردن و محتاج دادنی
گفتی :"بجنب عزیز دلم بیا
تا گویمت حدیث مفصل از ابتدا
اول بیا و بوی تنم را نفس بکش
دستی بروی پیرهنم از هوس بکش
بردار از سر من روسری به ناز
دارم به سکس تو بدجور من نیاز
حالا به روی داغ لبم ور برو کمی
در حالتی که پیرهنم را تو می کنی
با یک اشاره در آور تو سوتین
با صد شعف بخور از سینه های من
شلوار و شرت مرا زود در بیار
با چشم های شرر بار و بی قرار
اول بلیس از نوک انگشت تا به ران
با بوسه های مکرر و یا زبان
بعدا بیا و دور کس من طواف کن
فکر ثواب بردن از این زیر ناف کن
لب های داغ کسم را به لب بکش
این داغ کرده تنم را به تب بکش
خیسیِ خوب کسم را زبان بزن
با دست های گرم خودت روی ران بزن
بعد از تمامی آداب کس خوری
برخیز و زود بیا سمت آن وری
یک منبع ثواب کمی آنطرف تر است
کونی که از کسانِ پری وار بهتر است
کونی که طعنه ها بزند بر در بهشت
گوید به صد هزار حور پریوار، زشتِ زشت
تنگ است و تازه، کمی پس صبور باش
فکر پماد و خیسی و فکر عبور باش
اول کرم بیاور و روی درش بزن
با یک دو انگشت و کمی فوتِ کار و فن
حالا بیار کیر خودت را درش بزار
چون خسته ای که رسیدست بر دیار
مشتاق و با ولع و با کمی غرور
با لغزشی ملیح، ولی اندکی به زور
حالا تلنبه بزن نازنین من
با رقص کیر تو و رقصِ این بدن
له له بزن که لذتِ کیرِ تو عالمیست
من در میان لذتم و دردِ مبهمی است
آه از ورودِ تو من خیس گشته ام
مثل غرورِ باکره، تقدیس گشته ام
حالا که آب دوتامان در آمده
چون خسته ای که مرادش بر آمده
برخیز و تشنه بیا روی سینه ام
مسحور و مست بکش بوی سینه ام
پستان سفتِ جوانی ست ور برو
یاقوت سبز و سرخِ یمانی ست ور برو
یک گاز کوچک ار نوک نرمش بزن، ببوس
ای شهوتت به سبکبالی خروس "
من مست بودم و در حال خوردنت
در فکر این که به یکباره دیدنت
اینکه جواب نمی دهی اصلا سلام را
حالا چگونه است که دادی تو کام را
بودم به فکر که یهو فکر من گسیخت
با یک فشار داغ همه آب من بریخت
دیدم که وای شرت شده خیسِ آب من
دیشب تو آمده ای توی خواب من
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"