ارسالها: 4109
#141
Posted: 23 Jul 2021 19:39
غزل شماره٣
اگر آن جنده ي روسي به دست آرد كيره مارا
به كصِ مادرش بخشم دوتا تخم هاي ميرزا را
بده كص را تو اي جنده تا كه يابي درِ جنت
بخور تو آبه اين كير را در اين دشت و صحراها
فغانِ كونِ لوطي ات،شوخِ شيرينيه لا پات
چنان كردن و هي بردن،سوزه سولاخ سوزه سولاخ
ز سكس نا تمام ما،جمال كير پنهان شد
ب آب و رنگ و خط و خال،كصه زيبات پیدا شد
من آن كه دست به تخم ها روز،شبا كونش خرامان شد
كه عشق از پرده ي كص هم برون ايد زليخا را
اگر دشنام فرمابي و اين كون را تو نگايي
جوابت بوي اين چُس باد در اين انظار و مشكل ها
نصيحت گوش كن اي جانا كه دوست دارم كون تورا
سولاخت سعادت مند بگير حرف اين دانا را
حديث از كص محبوبت طرب ِشعر و شاعر داشت
كه كص بدين و بكنين سعادت در همين شب هاس
كونو دادي و در رفتي،بيا عو خوش خوشانت باد
كه در كون تو افشاند فلك عقد ثريا را
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4109
#142
Posted: 23 Jul 2021 19:39
غزل شماره ٤
صفا بگوز به لطف آن غزالِ رعنا پا
كه سر به كون در اين بيابان نظاره گر
كاندوم فروش كه عمرش دراز باد چرا
بي آن نزار درش مگر كاندوم را چرا
غرور كوني ات مگر صفا به اين كير نداد
كه پرسشي نكن و قنبلي زيبا ساز
به خلقي تو دادي و صفا برقرار
بماني هميني،بده و دريا باش
ندانم از چه سبب در سكس پاياني نيست
اه با آن چشمانت طلب كير پنهاني نيست
چو با حبيب بشيني باده پيماني
به ياد كون محبان و زفاف غلابي
در اسمان نه عجب در كصت ماه ها ستاره چيد
خورشيده منظومه ات به دست اورد كيرِ ماه را
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4109
#143
Posted: 23 Jul 2021 19:40
غزل شماره ٥
كص ميرود ز دستم،صاحبِ كون كجايي
دردا كه راز اين سكس خواهد شد آشكارا
كشتي شكستگانيم اي زنِ جنده برخيز
باشد كه باز بينيم كص و كونِ شمارا
اين گوز و چسِ گردون افسانه هست و افسون
بده كصت به ياران كه فرصت شمار كير را
در كصه حلقوي ات صداي خوشه بلبل
هات بودي و شهوتي اب كصت چو جويبار
صاحب كص كرامت،ميكنيمت هدايت
روزي كه لنگت هم رفت رو شونه هاي يك يار
ارامشِ سوراخت اسايشه دو گيتي
با دوستان كص كصك به دشمنان سيك فقط
در كوي سكس و شهوت مارا گذر ندادند
گر تو نميپسندي بشاش به اين قضاوت
آن تلخيه بوي چس مرا به قهقرا برد
باشد كه لپ باسن بالش تر از بالشت ها
هنگام تنگدستي بكش به سوراخ دستي
چون كه همين يه سوراخ قارون كند گدا را
سركش نشو كه چون عن از سركشيت بترسن
دلبر كه با نگاهش كشته داده از قضا
كير من و اسكندر توي كونت تو بنگر
تا بر تو عرضه دارد كص و كونِ خوشگل ها
خوبانه ممه دوست،بخشندگانِ عمرن
ساقي بشاش به جامش ديوثِ كون نشوران
شاعر ز كص نپوشيد جامع ز كير استاد
اي زن پاك دامن معذور بدار مارا
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4109
#144
Posted: 24 Jul 2021 12:40
غزل شماره ۶
به لاي پاي تو،برساند پيام كير را
كه به لطف شهوتِ تو نظرت گرفت چشمان را
ز رقيب ديوثِ تو دستِ يار داشاقِ شير داد
مگر آن سوراخ ثابق مددي دهد كير را
خالِ روي خطه باسن،مثل پرتو رو به خورشيد
ز فريب او بينديش و نده اين كص و كون را
دلِ عالم را بسوزي،تو با اون سينه ي زيبا
تو از اين چه سود داري،به پشم اون كصه زيبا
همه شب در اين اميدم،تا سحر تورا بگايم
دل و جان فداي رونت،نگذار شود معما
چه قيامت است بويت،قوسِ آن باسن زيبا
دل و جان فداي بويت،ردِ آن كُرسِتِ زيبا
بيا يك جرعه شويم در شرمگاهه سكسيه تو
كه شود سجده به نازت،درِ اين سوراخِ زيبا
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4109
#145
Posted: 24 Jul 2021 12:42
غزل شماره ٧
سكسي بيا كه آينه صفاي راحت ميشود
تا بنگري صفاي دل از درزِ باسن ميرود
راز ميان پرده ات رندانِ مستِ كير شد
حال كون كردن نيست،زاهد مگر دلگير شد
وقتِ شكار كص نشد،جاهل بچين باز دام را
كص باز نهان ميشود در جمعِ راست كير ها
در راهه گرمه كونه تو قدم زنان درگير شد
لواط به طعمش ميرود،اه كه وصال سنگين شد
در دلِ شب نرفته اي در سبزه زار كون بدهي
بيگانه در كون نكن،ننگ و نيامِ نام را
در عيشِ كصِ تنگِ تو،آب را چنين زيبا خورد
چون در بهشت ميبرد،اين كصِ نيكو كير را
مارا بر درز باسنت مارا به سرخيه لبات
بيا بشين روي سرش بعدش تو پر كن جام را
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4109
#146
Posted: 26 Jul 2021 23:28
غزل شماره ٨
كوني برخيز كه حاكم قصدِ كونت كرده است
در ميان انجمن طلب ب كونت كرده است
بوي مستِ كونِ تو،صفاي راهه عاشقان
راز و نيازه كونِ تو،عاقل كند ديوانه را
وقتي كه چس ميدهي،از بوي آن باكي نيست
مريدِ كون نگشته اي حتي چسش بد چيز نيست
كيران همه به سوي تو رعشه كنانُ فوج فوج
اري تو پاره ميشوي اين روز برايت باد خوش
گرچه بدي نيست ازين كيري كه در كون ميرود
بادِ غرورِ نفسِ تو به مستراح عن ميبرد
جاكش مگر نيامدي،رندانه جاكشي كني
اما چطور شد كه كير،افسانه ي ديرباز شد
قصدت ازين كوني شدن سعادتِ پيكار بود
با شد كه در اين انجمن صفرت دوباره باز بود
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4109
#147
Posted: 27 Jul 2021 02:04
غزل شماره ٩
رونق عهد سوراخت است و دگر كيران را
ميرسد دست به صفاي كصِ بلبل نشان را
اي گر به جواني بدهي كُصي ناب
خدمت تو برسد،كير همي شاهان را
گر چنين جلوه كند سوراخ تو در نظران
مظطرب حال نگردان كير اين مردان را
ترسم از اين قوم كه بگذارند درت
در سرِ كار خرامان آب روي هيكلت
ياره مردانِ بكن باش در اين بوم و ديار
هست كيري كه بخواباند اين طوفان را
برو از خانه ي گردون و بسي كون بده
كان سيه كير در اخر بيايد آبي سفيد
هر كص و كون را اخر مشتي خاك است
گرچه حاجت به اين جنده ي پاك است
شاعرا مي خور و كص كن و همي هي شاد باش
تا كه كونت سر گذشت عاقبت كير را راست
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4109
#148
Posted: 27 Jul 2021 02:04
غزل شماره ١٠
كير به معشوق رسيد تا باد چنين بادا
كص همه ايمان شد تا باد چنين بادا
كون كه پريشان گشت از همسايه كص بودن
باز كير،به ميان آمد تا باد چنين بادا
ياري كه دلم خستي روي كيره ما هستي
غم چاره ي سوراخ شد تا باد چنين بادا
هم كيره جدا خوردي هم كصه جدا دادي
زان طلعت جانانه ي كص تا باد چنين بادا
زان گوزه دروغينش زان آن چسِ با احساس
عالم همه محو كون تا باد چنين بادا
شب رفت صبوح امد كيرم به فتوح امد
كص درخشان شد تا باد چنين بادا
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4109
#149
Posted: 27 Jul 2021 17:33
غزل شماره ١١
کیر مرا کص مرا سوراخ این کون مرا
جنده تویی غار تویی کیر نگهدار مرا
پلنگ تویی قشنگ تویی شاه کصه میدان تویی
آن سینه های مروارید در بر اسرار مرا
سینه تویی کون تویی دولت جاکش تویی
اه که خسته کرده ای با کصه نابت مرا
سکس تویی یار تویی گوهره دربار تویی
فاحشه ی عشوه گرم بگیر در برت مرا
سوراخ خورشید تویی،کص چو ناهید تویی
روی چو این کیر تویی،پس بخور ابِ مرا
كص تويي،كوني تويي،حاصل اب كير تويي
آب تويي،جنده تويي،بياور پس ابِ مرا
دانه تويي دام تويي،باده اين كون تويي
پخته تويي خام تويي ممه بيار ياد مرا
اين تن تو نشانه را تندي راهش ميشود
راه شدي تا ندهي كص همه كفتار مرا
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...