انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شوخی و سرگرمی سکسی
  
صفحه  صفحه 19 از 20:  « پیشین  1  ...  17  18  19  20  پسین »

شعر سکسی


مرد

 
من در طلب کسم مرا یاری نیست
من همیشه علاف، مرا کاری نیست
...
ار نیایی و ندی به من کونت را
آب من درون کون تو جاری نیست
...
نکنی قفل چو سگ وقتی من کردمت
تو نترس ، ترس من از هاری نیست
...
هی زنم جق و بترسم که کنم شخصی رل
کیر من اندازه ی ماری نیست
...
وقتی که دو دست حلقه کنم بر کیرم
انگار به روی من باری نیست
...
هر چه گویی تو درست است ولی
کیر من در پی ناله و زاری نیست ...
چه کنم کس ننمودم و تو کردی صدتا
کس نکردن که به معنای خاری نیست

شعر از جوانی در کف و کس نکرده
من الان جای شما بودم یه تعارف خشک و خالی میزدم
     
  
مرد

 
داستان رستم و سودابه
شبي فردوسي خواب زشتي بديد ---------- سراسيمه از خواب خوش بپريد
بديدا كه شرتش شده بس غني ---------- ز آب سفيد و غليظ مني
كتاب بزرگ خودش باز كرد ------------- ز رستم سخن گفتن آغاز كرد
برايت كنم نقل اين داستان ------------ كه آن پهلوان رستم سيستان
حشر شد شبي كير خود كرد راست -------- دو لنگش هوا كرد و دختر بخواست
پر مرغ خود را به آتش كشيد -------- پس از مدتي مرغش آمد پديد
بدو گفت كاي مرغ زيباي من --------- تمام سرت لاي پاهاي من
بسي رخش خود كردم اين سالها -------- بماليدم او را كس و يالها
بقدري كه كردم توي كس رخش -------- شده كس رخش از وسط بخش بخش
هم اكنون ز هاماوران وز شهر و دشت ----- ز توران و ايران و گرگان و رشت
بگرد و برايم زني برگزين -------- كه كونش نمايان شود پشت زين
بدو گفت سيمرغ كاي پهلوان ------ اگر داشته باشي تو جا و مكان
برايت نظر دارم اينك زني -------- كه گر بيني او را بپاشي مني
من اينك روم پس تو بركن لباس -------- ز مرغت مبادا شوي ناسپاس
ولي قبل از آن چيزي از من بگير -------- كه در شهر زابل كِشندش به كير
به آن چيز كاندوم لقب داده‌اند -------- براي زناني به است كز عقب داده‌اند
بگير و بكش بر سر كير خود -------- ز دوشت بيانداز نيزه و تير خود
برفت مرغ و رستم هراسان بشد -------- پس از مدتي لخت و عريان بشد
در افكار خوش روح او پر بزد ---------- به ناگه كسي حلقه بر در بزد
در را باز كرد و ديدا كه او ------------ همان دختر شاه پرورده گو
زن سال و زيباي توران زمين -------- با آن پيكر تركه و نازنين
همان دختر شاه هاماوران --------- كه آوازه‌اش رفته تا آسمان
هماني كه سودابه نامش بود -------- هماني كه كاووس رامش بود
كنون آمده كس به رستم دهد ---------- به كير تهمتن همي لم دهد
بدو گفت رستم كه اي جان من -------- فدايت همه عشق و ايمان من
بيا تا كست را بليسم همي -------- همي آب رويت بريزم همي
ببست اسب خود را نزد رخش قوي ------ ميان درخت سپيدار و سرو سهي
خودش را بيانداخت بر روي تخت -------- برايش تهمتن در آورد رخت
نخست كرست ساخت زابلستان ------ سپس شرت پشمين كابلستان
در آورد و پستان سودابه ديد ------- بترسيد و از جاي خود بپريد
كه اي دختر شاه هاماوران --------- نديدم چنين سينه‌اي تا الان
به پستان سودابه دستي كشيد -------- در كون سودابه شستي كشيد
نگاهي بزد كس سودابه ديد --------- به كيرش سپس كاندوم اندر كشيد
به سودابه فرمود تا پيش او ---------- كَند از كسش پرده و پشم و مو
سپس كير خود كس سودابه كرد ------ بشد رنگ سودابه از درد زرد
بدو گفت سودابه اي پهلوان ----------- برايت بليسم كنون دنبلان
به كير تهمتن بشد حمله ور -------- بگفتا كه كيرت بود كير خر
دهان بزرگ خويش باز كرد --------- به يكباره ليسيدن آغاز كرد
بپاشيد آب رستم بسي با شتاب -------- دهانش بشد پر چو درياي آب
به فرياد سودابه مي‌گفت آه --------- شنيدند همه اهل بازار گاه
گروهي از آن خايه مالان شهر ----- كه از خايه مالي ببردند بهر
رساندند خبر سوي كاووس شاه ------ هراسان بشد زهره و تير و ماه
همه برده سر در گريبان فرو -------- كه شاه و تهمتن شوند روبرو
دل شه همي از زنش تيره گشت ------ به اطرافيانش دمي خيره گشت
به روي سمندش نشست و برفت ------ همي ماند از كار گيتي شگفت
پس مدتي شه به مقصد رسيد --------- ولي زين و اسب تهمتن نديد
در خانه بگشود و سودابه ديد -------- ز نا راحتي جامه از تن دريد
تهمتن به گه خوردن افتاده بود -------- شد كس سودابه خيس و كبود
تهمتن به كاووس گفتا ببخش -------- از اين پس مجدد كنم كس رخش
ببخشود شاه و با خشم گفت --------- مبادا شوي با زنم باز جفت
تهمتن سپس توبه كرد و بگفت -------- كه دارد بسي دردسر كس مفت
     
  
مرد

 
مجنون که به بقچه داشت میلی
کردش هوس سوراخ لیلی
از خانه برون شد و روان شد
ازشدت عشق کون دوان شد
دردست گرفته بود کیرش
گوئی که زمین شده اسیرش
میزد به سر کلاهک کیر
که ای کیر تورا زکون کنم سیر
من مرد ره کونم واینم
تا کون نکنم رام نشینم
در سر همگی خیال کون بود
تا در سر کوی لیلی آسود...
سو سو بکشید نرم وآرام
لیلی چو شنید رفت بر بام
مجنون چو بدید لیلی آمد
از درد فراغ یار دم زد :
لیلی توبیا خراب کونم
یک عمر گذشت ودر جنونم
تا کی به سراغ تو بیایم
ازمقعد کون تو را بگایم
لیلی همه مایه ی قرارم
باز آ که کون تو گذارم
آواره ی کوه و دشت و صحرام
با کیر کجم همیشه تنهام
من ماندم و یک دل شکسته
من ماندم و کیر زنگ بسته
این کیر نماد عشق مرد است
کیر است دوای هرچه درد است
کیراست دلت خبر ندارد
کیر است بخور ضرر ندارد
کیر است چراغ زندگانی
کیر است بخور تو میتوانی
کیر است بخور تو نوش جونت
کیر است بخور بکن تو کونت
مجنونم و خایه ام به دستم
از بوی خوش سوراخ مستم ...
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
لیلی چو سخن ز خایه بشنفت
دستی به کسش کشید و این گفت :
امشب به دلم ویار دارم
با کیر کج تو کار دارم
از هجرتو کس به خار مالم
این کون سفید به مار مالم
کون است نهایت قشنگی
کون است چه لوچه های تنگی
کون است فدای خط چاکش
کون است قسم به اسم پاکش
کون است سفید و نرم ولرزون
کون است بخور بکن فقط کون
مجنون منی فدای تخمت
اون کیر کج سیاه لختت
کیرت رو بذار در زبونم
با کله برو درون کونم
قمبل بکنم که وا کنی خوب
روغن بزنم که جا کنی خوب
مال خودته جرش بده جوووووووون
این کون بزنم به نام مجنون
امشب که بر کسم بیائی
نامردی اگر مرا نگائی ...

ناگه أبَوی لیلی آمد
دستی به دودول گل پسر زد
بگرفت سجاف کون مجنون
گفتا به سخن چنان و همچون :
نام تو چه هست کون دریده ؟
برفرق سرت بگو که ریده ؟
با دختر من تو را چه حاجت ؟
کیرم به میان کس عمت ؟
کس کش ننه ی چوقولمه ی أن
دم میزنی از سوراخ و کردن ؟
خواهی که کنم پاره جناغت ؟
خواهی که کنم روشن چراغت ؟
رسوا بکنم تو را به عالم ؟
خواهی که تو را به أن بمالم ...؟
     
  
مرد

 
مرمر سینه بدیدم و شُدَم،آخ کمرم!
خط پستان رو بدیدم و شُدَم، آخ کمرم!

یک نظر دیدمش و باز هوایی شده ام
محو این روی جمالش بُدِه اَم، آخ کمرم!

لب زیبا و رخ خوب و کُس تنگ، امان...
لعنتی نیست دگر دست خودم،آخ کمرم!

تف بر این دست کج و لرزش دستانم چون
حاصل جَلق مداوم شده ام ،آخ کمرم!

فکر من خواب ندارد چه کنم با دل خویش
خَرزَه ام خشک و منم خسته شدم ،آخ کمرم!

من نخواهم که زنی چند بنامم بدهند
من فقط بسته به خوش رو و برم، آخ کمرم!

اینهمه حسن که در زیر حجابت مخفیست.
من از این حسن نبودش خبرم ،آخ کمرم!

می ناب و سخن یار و صدای ناله
من که امشب به سهولت حشرم ،آخ کمرم!

باز در قاشق ما سیر گیاهی بستند
چونکه کافور ندارد اثرم ، آخ کمرم!

پا نوشت: خَرزَه(همان دودول خودمان)
     
  
مرد

 
میگشتم داخل سایت و دوباره / دیدم یک خانمی تاپیک داره

زده تنهام و سکسی،خیلی هاتم / ممه 85 و چشم براتَم (چشم به راهت هستم)

به تنهایی نشستم توی خونه/ زِ بی کیری که میگیرم بهونه

به دنبال یه مرد کیر کلفتم/ کُسَم پاره کنه کیرش تو پُشتَم

جدای این نجیب و سر به زیرم/ دلم میخواد اصلا تک پَر بمیرم

یکی باشه که اهل حال و حوله/ روزی هفت بار بخوام کیر، جا نمونه

منم ساپورت کنم سکس و دلش را/ یه حالی هم بدم من سُنبُلَش(همان کیر خودمان) را

فقط مردی میخوام خَرجَم کنه کَم/ حمایت کرده باشه مارو یک کَم

یکم پولی بریزه تو حسابم/ اگه پارتنر بِشَم بی پول نباشم

اگر قصد تو جدی آشناییست / تلگرامم چه جای با صفاییست

همینجوری که میخواندم تو تاپیک/ به فکرم زد زود یک ایدۀ شیک

به خود گفتم عجب کِیس درستی/عجب چیزی عجب حرفی شِنُفتی

یکی هستش نجیب و سر به زیره / یه دونه کیر میخواد آروم بگیره

نوشته تک پَره و کُس کَلک نیست/ دلش پارتنر میخواد اهل کَلَک نیست

حالا پارتنر که باشه پول حلاله / یکم خرجش کنم اشکال نداره

بزا تا پُر نگشته کِیس زیبا/ یه پیغامی بِدَم بَر آن فریبا

سریعاً آیدی اش را سرچ کردم/ بگفتم عشق من دورت بگردم

چه تنها وا نشستی توی خونه/ کُسِت تو تنهایی آواز میخونه

به دنبال یه دونه کیر کلفتی؟/ شنیدم من هر آنچیزی که گفتی

نجیب و سر به زیر و تک پَری تو/ یکم پولم حمایت باشه این تو

منم دورت بگردم عیب نداره/ باید صحبت کنیم از نو دوباره

بگم چی دوست دارم چی دوست داری تو/ چادر سَر میکنی یا شال و مانتو؟

سیگار و مشروبم اهلش که هستی؟/ یا اصلا دل به این چیزا نبستی؟

یهو گفتش دیگه وقتت تمومه / سوال اصلی من پیش و رومه

حمایت میکنی از من تو ای یار؟/ بیا و یه 200 تو کارتم بزار

اینم هستش شماره کارت بانکم/ بریز تا من ببینم پول تو کارتم

تا اون وقت من بدونم مَرد مَردی/ حمایت میکنی خوارم نکردی

بهش گفتم که وقت پول الانه؟/ بزا آشنا بشیم رفتیم تو خانه

بدون مشکلی پولم میزارم/ حمایت میکنم جونم میزارم

ولی کی بوده وقتی کُس ندیده/ بگه کلی تو کارتت پول میده

تا این رو از دهان من شنیدش/ سریعا قاطی کرد، دهن دریدش

میگفت تو مرد نیستی پول نمیدی/ مگه از من تو این چت ها چی دیدی؟

برو بابا تو نیستی اهل مَردی/ نه تنها پول نمیدی هی میخندی

به اینجا چون رسید آخر چت ما/ دیدم یکهو بلاک شدم تو اینجا

رفیق این رو بدون اینها کَلَک بود/ کلاهبرداری با یک کم نَمک بود

تا که گول بخوری پولش بریزی / بلاکت بُکنه اون زیر میزی
     
  
مرد

 
آن شنیدم که جوانی کُس‌پرست
خدمتِ شیخِ محل آمد، نشست

گفت: حاج‌آقا! منم گم کرده راه
روسیاهم، روسیاهم، روسیاه

قایقی پوسیده‌ام در بَندَرَت
توبه می‌خواهم کنم در محضرت

شیخ گفت احسنت ای مَردِ جوان
توبه کن، خود را از این غم وا رَهان

توبه از فعلِ پلید و کار زشت
می‌بَرَد یکراست آدم را بهشت

اول از عذری که آوردی بگو
از گناهانی که می‌کردی بگو

آن جوان سر را به زیر افکند و گفت:
کرده‌ام در هر کُسی کیری کلفت

کُلّ دنیا را تجسس کرده‌ام
از پکن تا قاهره کُس کرده‌ام

از کُس و کون‌های تنگ ژاپنی
تا سیَه کُس‌های تاپِ گابُنی

از کُسِ چون مرمرِ روسی بگیر
تا کُسِ همچون گرانیتِ زئیر

از کُسِ زردِ زنانِ کیردوست
تا کُسِ سُرخِ زنانِ سرخپوست

از کُسِ نابِ زنانِ چادری
تا زنانِ بیوه‌ی کُس انبُری

از کُسِ پتیارگانِ نادره
تا کُسِ دوشیزگانِ باکره

از کُسِ سردِ زنانِ قطب تا
کُسْ‌طلاهای خطوطِ استوا

از کُسِ کوبایی و آمازونی
تا کُسِ صاف زنانِ اِستونی

از کُسِ زنهای زیباروی هند
تا کُسِ زنهای شرقِ رودِ سِند

از کُسِ نو بالغانِ کنجکاو
تا کُسِ پیرانِ همچون چرمِ گاو

از کُسِ همجنس‌بازان، وقتِ دَنْس
تا کُس بی‌روحِ زنهای تِرَنس

از کُسِ خشکِ زنانِ راهبه
تا کُسِ خیسِ زنانِ حاجبه

از کُسِ چین‌دارِ چینی‌های ریز
تا کُسِ بی‌مویِ زنهای وِنیز

از کُسِ اتباعِ سوئد تا هلند
از کُسِ کوتاه‌قد تا قدبلند

کرده‌ام در زندگی کُس بی‌شمار
داده‌ام یکریز کُس‌ها را فشار

الحکایت بس که من کُس کرده‌ام
دخلِ کس را در جهان آورده‌ام

آمدم حالا که ارشادم کنید
با دعای عفو خود، شادم کنید!
✧✧✧

شیخ دستی در میان ریش کرد
از حقارت یک نظر در خویش کرد

گفت ای مردِ جوان، صد آفرین
تو بهشتی خلق کردی بر زمین!

آرزوی مؤمنان حور و پری است
با زنان از شش جهت همبستری است

قصد آنها دخلِ حور آوردن است
در جهان آخرت، کُس کردن است

تو در این دنیا بهشتی ساختی
خویش را بر هر کُسی انداختی

قدرِ پاداشِ تمامِ مؤمنان
یک‌تنه کُس کرده‌ای در این جهان!

دارم ایمان کیرِ تو با این سرشت
شاخه‌ی یاسی است از باغِ بهشت

احتیاجی هم به عذر و توبه نیست
توبه از این حجم رحمت، کافریست

سیر در آفاق و در انفُس بکن
توی دنیا ول بچرخ و کُس بکن

خواهشی دارم بلیطی هم بخر
این سفر ما را به همراهت ببر!
     
  
مرد

 
مكالمه عروس و داماد شب حجله.
عروس:آآآی یواااش درررد داره...
داماد:آروم فشار ميدم بره تو...
اوووف درد داره نميره تو...
بيشتر فشار ميدم...
آآآي درد داره فشار نده...
يكم صبر كن الان ميره تو...
آآآخخخ یکم کِرِم بزن شايد بره...
بیا اینم کِرِم ...
اي بابا چقد تنگه...
واااي درد ميكنه بسه ديگه...
انقد تكون نده صبر كن فشار بدم بره...
توروخدا بسه ديگه خيلي درد داره...
بزا يكم عقب جلو كنم بره تو...
آآي يواش درد داره...
آهااا داره ميره...
آآآآي خييلي تنگه...
رفت، تا ته رفت تو...
آآه خيلي درد داشت...
ولي حواست باشه درش نياري كه به سختي ميره تو...
همون روز اول گفتم اين حلقه واسه انگشت من كوچيكه گوش نكردي...
اشكال نداره عوضش خيلي خوشكله.
پايان مكالمه.[b]
[/b]
     
  
مرد

 
آنقــدر طـــوفانیم که بــــــــــاد را هم میکنم
ازسر مستی به یادت یـــــــــاد را هم میکنم

دوش شیرین را به خواب خویش شیرین کرده ام
بخت اگریارم شود فرهــــــاد را هــم میکنم

گر نگاه چپ كند خـسرو به شيــــرين كردنم
خـسرو پسـت فطرتِ پُـر بــاد را هم مي‌كنم

شـاد وخـندانم كه شـد نَـر نـوعروس طبع من
سـاقـدوشان كرده‌ام دامــــاد راهـــم مي‌كـنـم

بـيـــــدِ مـجـــــنـون نـارون ســـــرو سـهـي "با یک چنار"
نخل وكاج وعرعرو شمشاد را هـم مي‌كنـم

شـادم از ديـدار مـرمـرهـاي پـستـان سـپيـد
غـم گـِن و غمگينه و غمبـــاد را هم مي‌كنم

زیر من فریــاد میکردی کمک می خواستی
بیشتر فریــــاد کن امــــــداد را هـم می کنم

در کلاس عـــشق تو مانند شاگــردم هنوز
با همه شاگردیم استـــــــــاد را هـم می کنم

کردنی بسیار بود و وقت کوته زین سبب
هرکه نـــامش از قــــلم افتــــاد را هم میکنم
     
  
زن

 
در خاطرت مانده

آن شب که تو را کردم

از خواب خوشت بیدار؟

گفتم که بخور این را

سرخ است و پر از آب است

این سیب خودم چیدم

از آن طرف دیوار

خوردی و خوشت آمد

خنده به لبت آمد

گفتی که بکن حالا

تعریف از این دیدار

یادش همگی خوش باد

میدادی و میکردم

تو درس محبت را

من گوش به این اقرار

من عاشق و تو عاشق

گفتم که بده، دادی

وآنگاه فشردم من

دستان تو را ای یار

شب بود و نفهمیدی

در پشت تو بنشستم

تا صبح تو را کردم

هر لحظه دعا بسیار

یک لحظه نفهمیدم

آب آمد و رویت ریخت

فنجان چپه شد یک دم

از دست من بیمار

انگشت خود آوردم

کردم همگی سیخش

تا بهر تو برچینم

یک شاخه گل تبدار

در دست تو نسپرده

تو داد زدی ای وای

گفتی که بکش بیرون

از ناخن من این خار

چون پرده به بالا رفت

تو داد زدی در دم

بیرون همه روشن هست

از نور چراغ انگار

گفتم که برو آنور

برگرد و بکش پایین

از پنجره آن‌ پرده

کین نور دهد آزار

آن شب شب خوبی بود

هی کردم و هی دادی

من‌ گریه برای تو

تو عشق به این دلدار
     
  
صفحه  صفحه 19 از 20:  « پیشین  1  ...  17  18  19  20  پسین » 
شوخی و سرگرمی سکسی

شعر سکسی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA