ارسالها: 288
#31
Posted: 4 Nov 2011 11:48
یکی خواهد که اندر کس کند کیر
یکی گوید بجنب زود می شود دیر
رفتم به در كوس كده خواب الوده
کيرمن شق شده و به خون آلوده
هر كه گفتت كه كُست تاريك است
روشنش كن كه چرا باريك است
تمركز وقت كردن واجب است
كه اين سوراخ كس بس كاذب است
تو را گويم سخن اينبار كن گوش
سرش را تف بزن بعدا بكن توش
نوازش مي كنم كونت كه كيرم را جلا دادي
به داغ مهر سوزاندي درون سينه جا دادي
تراوش مي كند آبي گوارا
ز كيرم همچو آبشار نياگارا
ↂ ↂ ↂ ↂ ↂ
نيمه شب در بسترم افكند خود را يار گفت
بوسه ميخواهي بيا اكنون كسي بيدار نيست
گفتمش اي يار آزادم نده رفتم ز دست
گفت امشب مهربانم صحبت از آزار نيست
گفتمش لب را بگويم تا بچسبد بر لبت
گفت آري اين سخن را حاجت تكرار نيست
لب نهادم بر لبش عقل از سرم بيرون پريد
راستي هيچ عاقلي در آن زمان هوشيار نيست
در این قمار عشق ؛ به خود بیش از تو بد کردم.