ارسالها: 145
#432
Posted: 6 Feb 2019 00:12
CumSuckermale: و فکر اینکه «هرکی تو دنیای خودش واسه خودش مملیه، اینا که می بینی همه حسن پپه اند، الکیه!» و اینکه «خوب بود آدم ها، دانه های دلشان پیدا بود.»
تصور میکنی علت واقعی چی میتونه باشه؟
واقعیت اینه که مجبوریم
همه زندگی و گذشته و اینده و تمایلات و نیازهای
سرکوب شده و کل دار و ندار ما خلاصه شده در یک اسم
.بعضا حتی اسم کوچکشان هم باید پنهان کنند .
وقتی نیازهای جنسی سرکوب بشه اجبارا با افکار جنسی
باید زندگی کرد
و گاه با خاطرات جنسی سابق .دانه های دلمان پیدا نیست
چون احساس امنیت نمیکنیم
زندگی را هرگز جدی نگیر
راحت باش تا بگذرد
وگرنه تا ابد در جا خواهیم زد
از وقتی که ترا دیده ام عاشقت شدم
زچشم من برون مشو کشته آن لبت شدم
ارسالها: 7042
#433
Posted: 6 Feb 2019 00:13
masterekhas
برم به کارام برسم...
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ارسالها: 492
#434
Posted: 6 Feb 2019 00:24
alexander1394: چون احساس امنیت نمیکنیم
دقیقاْ این احساس امنیته رو درست میگی. ترس از ضربه خوردن، باعث میشه حمله ور باشیم! اما فقط این نیست. چون بعضی ها هستند که سعی می کنند به رغم این ترس از عدم امنیت، حداقل با خودشون رو راست باشن. خیلی هم کار سختیه. دلایل پیچیده و گسترده ای داره که من همه اش رو نمی دونم. اما تا حدود زیادی به فرهنگ جامعه بستگی داره. همه اش جنسی نیست. با اینکه جنسیت نقش اساسی درش بازی می کنه. ولی فارغ از جنسیت، توی تعامل ها و معاشرت های ساده روزمره هم جریان داره. این «زرنگ بازی» که وقتی بگیره میگیم چقدر من خفنم و اگر نگیره می گیم از بدشانسیه. فحش دادن مکرر چه با صدای بلند و چه توی دلمون به در و دیوار و همسایه و غریبه و آشنا و ...
با بچه ها که صحبت می کنی، می بینی که هنوز این دقل بازی ها پخته نشده ولی پایه های شکل گیری اش رو می بینی. به نظرم باید بیشتر رو ش مطالعه و بررسی کنم.
خواستم شاعر چشمان تو باشم
باد حواسم را برد
ارسالها: 145
#435
Posted: 6 Feb 2019 01:36
CumSuckermale: دقیقاْ این احساس امنیته رو درست میگی. ترس از ضربه خوردن، باعث میشه حمله ور باشیم! اما فقط این نیست. چون بعضی ها هستند که سعی می کنند به رغم این ترس از عدم امنیت، حداقل با خودشون رو راست باشن. خیلی هم کار سختیه. دلایل پیچیده و گسترده ای داره که من همه اش رو نمی دونم. اما تا حدود زیادی به فرهنگ جامعه بستگی داره. همه اش جنسی نیست. با اینکه جنسیت نقش اساسی درش بازی می کنه. ولی فارغ از جنسیت، توی تعامل ها و معاشرت های ساده روزمره هم جریان داره. این «زرنگ بازی» که وقتی بگیره میگیم چقدر من خفنم و اگر نگیره می گیم از بدشانسیه. فحش دادن مکرر چه با صدای بلند و چه توی دلمون به در و دیوار و همسایه و غریبه و آشنا و ...
با بچه ها که صحبت می کنی، می بینی که هنوز این دقل بازی ها پخته نشده ولی پایه های شکل گیری اش رو می بینی. به نظرم باید بیشتر رو ش مطالعه و بررسی کنم.
فکر نمیکنم کسی دنبال زرنگ بازی باشه
اما هستند افرادی که در چتروم اهداف
خاصی رو دنبال میکنند
در کل ، موافقم
زندگی را هرگز جدی نگیر
راحت باش تا بگذرد
وگرنه تا ابد در جا خواهیم زد
از وقتی که ترا دیده ام عاشقت شدم
زچشم من برون مشو کشته آن لبت شدم
ارسالها: 145
#436
Posted: 7 Feb 2019 22:26
هرکسی ممکنه افکاری داشته باشه یا رفتار خاصی
داشته باشه اما برای من قابل قبول نیست در مورد
شخصی که زمانی رفاقتی داشتم یا همسر یا عشق
یا خانواده یا آشنایآن وووووووووو مطلبی بنویسم
که احساس کنم در شان اون شخص نباشه
زندگی را هرگز جدی نگیر
راحت باش تا بگذرد
وگرنه تا ابد در جا خواهیم زد
از وقتی که ترا دیده ام عاشقت شدم
زچشم من برون مشو کشته آن لبت شدم
ارسالها: 7042
#438
Posted: 23 Mar 2019 23:55
پس فردا باید برم سر کار!
ملت میرن مسافرت من میرم سر کار!
مثلا مرخصی هم هستم!
از الان عزا دارم...
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ارسالها: 377
#439
Posted: 23 Mar 2019 23:56
من که تمام عید آنکال بودم
ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی
ارسالها: 492
#440
Posted: 24 Mar 2019 07:28
فکر اینکه چقدر خوشحالم که Streetwalker باید بره سر کار. اینقدر بدم میاد زن هم غرغرو باشه هم بیکار
و فکر سکس در فضای باز.
خواستم شاعر چشمان تو باشم
باد حواسم را برد