ارسالها: 889
#43
Posted: 2 Jan 2013 07:07
چند شب پیش با دوستان دور هم نشسته بودیم و یهو بحث کشید به همین سوتی دادن و اینا و هر کی از سوتی هاش میگفت و یکی از دوستان که البته تو بلوف زدن سابقه ی طولانی داره گفت یه شب یه فلش پر از فیلم سکسی داشتم میدیدم حوالی صبح بود که خوابم برد که با تیپای مامانم بیدار شدم و دیدم هنوز فیلما داره نشون داده میشه، میگه خاموش کردم و از خجالت آب شدم... راست و دروغش پای خودش.
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 438
#45
Posted: 30 Jan 2013 15:29
samiraaaasexy
برا منم اتفاق افتیده ولی وب نه فقط سر سکس تل الان متاهلم نه قبلا که مجرد بودم.ای
اوس کــریم:گنــاهامو نادیده بگیرهمونطور که دعاهامو نشنیده میگیری :
(سلام به همه لزبین های لوتی)
ارسالها: 438
#46
Posted: 30 Jan 2013 15:31
mahsa_love3103: [b]من فقط دوبار سوتی دادم هر دوبارشم اممممممممما سوتی بود . ۱بار با خواهر زن دوستم دوست بودم قرار بود مادرشو باباش برن خونه همین دوستم و شام اونجا باشن منم برم پیش شهلا جون و تا آخر شب باهم باشیم .... بعداز رفتن اونا منم رفتم اونجا خونه دوطبقه ازین قدیمیا بود بعد کلی لب بازی رفتیم بالا اطاق شهلا که سکس کنیم شهلاهم وسط سکس داد میزدو جیغ میکشید و آه و ناله میکیرد منم داشتم لب تختش میکردم و پاهاشو دادبودم بالا و شهلاهم فقط آه و اوه میکرد که احساس کردم یه نگاهی داره روم سنگینی میکنه تا برگشتم دیدم مادرش مثل مجسمه با دهن باز مارو میبینه و منم تند فقط لباسمو دستم گرفتم مثل جت تو راپله همینجوری میپوشیدمو میدویدم که زدم بیرون ... فرداش زنگ زد گفت مامانم فقط گیر داده که پسره کرده بود توکست یا از کون میکردد ... اونم چون مامانش فکر میکرد دختره گفته بود منو از کون میکرده ... وبرای این که به مادرس ثابت کنه به زور جا پیدا کردیم رفتم انقدر از کون کردمش بدبختو که بره به مامانش نشون بده که فقط کون میداده ... راستش یادم رفت مامانش وسط راه با باباش دواش شده بوده و برگشته بودن خونه
اوس کــریم:گنــاهامو نادیده بگیرهمونطور که دعاهامو نشنیده میگیری :
(سلام به همه لزبین های لوتی)
ارسالها: 1329
#47
Posted: 30 Jan 2013 16:17
behnam_ei: دوستم تعریف میکرد که یه شب عمم و شوهرش که تازه ازدواج کرده بودن اومدن خونمون و خلاصه شبم موندن
جا خابشونو تو اتاق من انداختن
یکم که چشمم گرم شد دیدم شوهر عمم اروم میگه بکش پایین عمم هم میگفت نهههه ارسلان بیداره
حالا ازین اسرارو ازون انکار
خلاصه شروع کردن به سکس....شالاپ شولوپ
حشری شده بودم دیگه. اروم کشیدم پایینو داشتم زیر پتو جلق میزدم......
یهو بابام درو باز کرد اومد تووو شوهر عمم هم هول شدو پتو منو کشید ک بندازه رو خودشون.....:
من موندمو کیری ک تو دستم بود
یه لحظه عمه و شوهرشو بابام چشاشون شیش تا شد
اونا صبح زود رفته بودن
میگفت بابام تا یه هفته میگفت خاک تو سرت غریبه که نبود عمت بودا
خوشم اومد
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
ارسالها: 438
#48
Posted: 3 Mar 2013 11:49
samiraaaasexy: یه شب داشتم با یه پسری که تو مسنجر باهاش آشنا شده بودم سکس چت میکردیم و وب و... که ترافیم اینترنتم تموم شد. خیلی حالم بد شده بود... واسه همین مجبور بودم ادامه بدم اما با سکس تل.
دراز کشیدم و پتو رو کشیدم رو خودم و شورتمو یکم کشیدم پایین. زیر پتو حرف میزدیم و خودمو ماساژ میدادم.
نزدیکیای این بود که ارضا بشم احساس کردم پتو تکون خورد!
ترسیدم اما خیلی حشری بودم نمیتونستم کارمو قطع کنم شنصفه نیمه. پسره گفت گوشی رو بذار رو واژنت تا من ببوسم. گفتم باشه، گذاشتم گوشی رو روی واژنم که یدفه دیدم مامان از اول ماجرا ایستاده بود کنار بخاری )کنار جایی که من میخابم) تندی شورتمو کشیدم بالا و...! ولی مامان فهمیده بود همه چی رو!
فرداش کلی نصیحتم کرد و از خجالت آب شدم!
منم همچین ترجبه ای رو داشتم ولی نزادشتم کسی مچمو بگیره
اوس کــریم:گنــاهامو نادیده بگیرهمونطور که دعاهامو نشنیده میگیری :
(سلام به همه لزبین های لوتی)
ارسالها: 94
#49
Posted: 3 Mar 2013 12:00
اون موقع که دبیرستان میرفتم در حدود ۱۵ سال پیش یه بار داشتم توی خونه فیلم سکسی میدیدم که یه هو بابام سر رسید ولی نذاشتم بفهمه
زندگي دفتري از خاطر هاست . يك نفر در شب كم ، يك نفر در دل خاك ، يك نفر همدم خوشبختي هاست ، يك نفر همسفر سختي هاست ، چشم تا باز كنيم عمرمان ميگذرد ما همه همسفريم . . . . .
ارسالها: 50
#50
Posted: 14 Mar 2013 23:37
اول دوم راهنمای بودم
لباسامو در اورده بوودم و داشتم جق میزدم یهو دیدم مامنم امد تو./
مردم از ترس.بد بگاااا رفتم. اول مامانم دو سه تا چک ابرودارم زد.
بعدا راجع به ضرر هاش گفت.و منم قول دادم تا دیگه اینکارو نکم.
ببخش تا بخشیده شوی.
دوست بدار تا دوست بدارنت.
رحم کن تا بهت رحم کنن.