انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شوخی و سرگرمی سکسی
  
صفحه  صفحه 2 از 3:  « پیشین  1  2  3  پسین »

دیوان کُس شعریات مِنَ االاُفُقِ الچُپُق (محفل شعر لوطیان)


مرد

 
خسيس

از خساست گوز را چس ميكند
كير را تا نصفه در كس ميكند !

◄►◄►◄►◄►◄►

مستي

آنقدر مستم كه از چشمم شراب آيد برون
وز كس عمم، مغني با طناب آيد برون!

◄►◄►◄►◄►◄►

اشتباه

ديشب تو را ز مستي تشبيه ماه كردم
كير منم نبودي، من اشتباه كردم !

◄►◄►◄►◄►◄►

اديب الادبا

هر كه عمامه به سر داشت بگويند فضلاست
هركه پشمينه به تن داشت بگويند علماست
كير ما هر دو صفت را داراست
به گمانم كه اديب الادباست!

◄►◄►◄►◄►◄►

(بي‌ادبي)

پستان زنت، ز كون تو چاق‌تر است!
گاييدن تو، ز خواهرت شاق‌تر است!
هنگام جماعِ مادرت، فهميدم
در تخت، زنت زاو خوش اخلاق تر است!

◄►◄►◄►◄►◄►

منت

گـوزيـد زنـي بر او چـو بسـپـوزيـدم
ميگـفت لطيفه اي كه بس سوزيدم
ميگـفت كه ريده‌ام به كير همه من
مـنـت سـر تـو گـذاشتم و گـوزيدم

◄►◄►◄►◄►◄►

حكمت

هر چيز كه بيني به جهان هست به جا
يـك مـوي قلم سـان نكـرده بـه خطا
چون كير كه گر به مغز سر جايش بود
مي‌رفت بشر فرو به كس تا كـف پا!

◄►◄►◄►◄►◄►

عقل

كس فراوان است كون كردن چرا
رو به پشت شوخه دون كردن چرا
بوي چس آيد ز كـون، در مغز تو
عقـل را از سـر برون كردن چرا ؟

◄►◄►◄►◄►◄►

چپ اندرقيچي

ياد داری که تو را می کردم شب به آفاق سحرگاه دعا
ياد داری که به من مي‌دادی درس علم و ادب و صدق و صفا
راست کردم همه شب بهر تو من دست حاجات به درگاه خدا
دستمالی بده تا پاک کنم عرق شرم ز پيشانی‌ها

◄►◄►◄►◄►◄►

وام

آن يكي وامي طلب كرد از رفيق
گفت كيرت را ببينم من دقيق
گفت ربط كير من با وام چيست
گفت با پس دادنش بيربط نيست
موعدش چون ميرسد با توپ پر
پاسخم گويي كه كيرم را بخور!
پس ببينم تا خورندم هست آن
يا ندارم خوردن آن را توان!
بسكه خوردم كير از هر وامگير
بايد از اول ببينم سايز كير!!
     
  
مرد

 
شعر نو

ميکشم پايين
پنجره ي تاکسي
ميکنم راست گردنم را
ميکنم تو دستم در جيب
ميچرخوانم سر به سمت کارگر
چشمانش
مردانه، مهربان، پاک
مرتب ميکنم آه، آه، آه
ميکشم نوک انگشتانم روي پيشاني
ظريف و صاف است باد ميرود
در يقه ي باز
جــــــــــــون
در بدن آرام و قرار ندارد
ميخواهد عوض کند همه چيز
ميخواهد چاقو چاقو کند
خود گرد بادي فرياد کشان
در راه است در مرکزش
جـــــــــــون
ميدانم
به يک چشم به هم زدن توانم
شاشيدن به عناصر
اما ميمانم تا گرد باد بيايد
جــــــــــــون
سوار بر مرکزش
آن وقت خواهم گفت
يه من آبجو
چقدر کف دارد

◄►◄►◄►◄►◄►

پيرمرد

بر سر قبر پيرمردي عن كردم
ماله برداشتم و پهن كردم
ناله‌اي از قبر برآمد كه اين عن، عن كيست
گفتمش ناله مكن، غصه مخور، من كردم
     
  
مرد

 
گفتگوي مادر با دختر فريب خورده‌اش

مادر گويد:

اي دختر من باز كه تو حامله هستي
يك بار دگر منتظر قابله هستي
بايد كه بگيري جلوي اين شكمت را
اينقدر چرا تو شكمويي، دله هستي؟

دختر گويد:

والله شدم از دست خودم پاك كلافه
رفتيم شبي با پسري جانب كافه
ديديم كه آن كافه شلوع است ز مردم
گفتيم كمي هم برويم زير ملافه!

مادر گويد:

حيف از پدر و مادر اينقدر نجيبت
افسوس كه از حجب و حيا نيست نصيبت
تشريح بكن بود چطوري جريانش؟
آخر به چه تدبير، چنين داد فريبت؟

دختر گويد:

او بر لب من بوسه زد و لال شدم من
حرفي زد عروسي زد و خوشحال شدم من
من غرق خوشي بودم و در فكر عروسي
افسوس كه يك مرتبه اغفال شدم من!

مادر گويد:

انگار كه در روي زمين هر چه بلا بود
از روز عزل، قسمت ما، طالع ما بود
ما چاره نداريم كنون غير شكايت
نامش چه بود آن پسرك، اهل كجا بود؟

دختر گويد:

اي مادر دور بود از تو بليه
بايد بكنم بنده يكي ليست تهيه
يا كار حسن بوده و يا كار منوچهر
يا ايرج و يا ناصر و يا اينكه بقيه
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
شعر خنده دار

بيا که مي‌کنمت اي نگار حور جمال
نثار جان، نبود لايق تو گر زر و مال
هزار بار فزون کرده‌ام تو را شب و روز
دعا به دولت و عمر و ثنا به جاه و جلال
شبي بيا که من بر درت نهم تا صبح
سرِ ارادت و تسليم و عجز و بنده مثال
تو خواب بودي و تا دسته من فرو کردم
به چشم دشمنت اين خنجر چو آب زلال
منم هميشه که تر ميکنم درت شب و روز
زِ آب ديده که از خون شده‌ست مالا مال
زِ روي مهر و محبت بيا بخور اي دوست
غم مرا که مرا ساخت درد و غم پامال
چه ميشود که بگيري بمالي از سر مهر
مرا تو دست و به سر، دستم اي خجسته مثال
تو نيز چون پدرت کرده‌اي به دادن خوي
که بود منبع احسان و معدن افضال
همه قبيله تو بودند يكسره پشت
براي عالي و داني به گاه تنگي حال
به هر حيل که بود بر دل تو خواهم کرد
تو خوش‌ بخواب که من‌کرده‌ام براي ‌تو راست
قد شجاعت و مردانگي چو رستم زال
به شب نمي‌بردت هيچگاه تا ندهي
شبي نميشوي آسوده تا تو را نکنند
خبر زِ راحتي ايتام و سيري اطفال
خوش آن اديب که او ميکند برادر تو
ادب که‌چون‌تو شود، در سخا و فضل ‌وکمال
ترا که خرمي‌ دل به دادن است، بده
که نيست مردم بخشنده را زيان و زوال
روا بود اگر امروز من تو ر ا بکنم
ثنا که نيست در جهان نظير و همال
بده به مستحق و خوش بخواب تا بکند
خدا تلافي آنرا به ذره المثقال
     
  
مرد

 
جهاد اكبر

شب در بساط احرار از التفات سردار
كنياك بود بسيار، ترياك بود بي مر
هركس به نشوه‌اي تاخت با نشوه كار خود ساخت
من هم زدم به وافور از حد خود فزونتر
ترياك مفت ديدم، هم بسم و هم كشيدم
غافل كه صبح آن شب آيد مرا چه بر سر
گشت از وفور وافور، يبس مزاج موفور
چونان كه صبح ماندم، در مستراح مضطر
ترياكيان الدنگ سازند سنده را سنگ
چون قافيه شود تنگ، وسعت فتد به مدبر
يك ربع مات بودم، زان پس به جد فزودم
تا جاي تو نمودم، خالي من اي برادر
تا سيل خون نيامد، سنده برون نيامد
چيزي ز كون نيامد جز پشگل محجر
الحق كه ريدن ما، ترياكيان بدبخت
باشد جهاد با نفس، يعني جهاد اكبر
     
  
مرد

 
خونه عفاف کدوم وره؟

يه رشته دنباله‌دارپخشيده شد مثل نوار
آدماي مسئله‌دار جيغ ميزدن هوار هوار
سر کلاف کدوم وره؟ خونه عفاف کدوم وره؟
تا که خبر شنيده شد روي هوا قاپيده شد
تو روزنامه چاپيده شد هرطرفي پاشيده شد
درز و شکاف کدوم وره؟ خونه عفاف کدوم وره؟
شنيد يه کله گنده‌اي خبر رو از پرنده‌اي
به حالت زننده‌اي گفت به خبر درنده‌اي
که انحراف کدوم وره؟ خونه عفاف کدوم وره؟
يه آدم راستي چپي گفتش به يه بچه رپي
بيا با من بزن گپي که روزمون شده هپي
حال کفاف کدوم وره؟ خونه عفاف کدوم وره؟
يکي رو ديد که تا ميرفت هرجا همش هوا ميرفت
رو خط قرمز راه ميرفت ميگفت و با ادا ميرفت
که اعتراف کدوم وره؟ خونه عفاف کدوم وره؟
يه تاجري توي دوبي که اهل باده بود و مي
شنيد، پريد هوا که: هي به شوفرش گفت که: اوکي
هاور کراف کدوم وره؟ خونه عفاف کدوم وره؟
يه شاعر غزلسرا قسم ميخوردش: به خدا
نمياد اين حرفا به ما وزني نداره اين صدا
پس اين لحاف کدوم وره؟ خونه عفاف کدوم وره؟
يه فرش فروش مايه‌دار اينو شنيد تا پاي دار
گفت که هوار هوار هوار چونه و قيچي رو بيار
پس قالي باف کدوم وره؟ خونه عفاف کدوم وره؟
يه مفت خور چاق و خسيس دستمال به دست و کاسه ليس
سرپوش گذاشت و گفت که هيس! اين که يه چيز تازه نيس
ناف خلاف کدوم وره؟ / خونه عفاف کدوم وره؟
پيچيد خبر توي لُپي... يکي اومد بياد قُپي!
خورد از سن ايچش قُلُپي از سه جلش گرفت کپي
گفت کاکا لاف کدوم وره؟ خونه عفاف کدوم وره؟
يه ملوان تو کشتي گفت به يه آقاي مشتي گفت
با چهچه‌هاي دشتي گفت با لحن خوب رشتي گفت
«عين» و «شين» و «قاف» کدوم وره؟ خونه عفاف کدوم وره؟
يه فوتباليست توي چمن شنيد و داد زدش به من
نميخوام اين توپ رو حسن! پاس بهت ميدم تو گل بزن
ببين سه جاف کدوم وره؟ خونه عفاف کدوم وره؟
اصغر آقا که يالغوزه ميشکنه تخم خربوزه
هي ميخوره آب از کوزه گفتش به اون لحاف دوزه
تشک و لحاف کدوم وره؟ خونه عفاف کدوم وره؟
يه رهگذر که شاکيه اصليتش کلاکيه
کوچه شونم تو خاکيه گفتش بلد ما کيه؟
جاده صاف کدوم وره؟ خونه عفاف کدوم وره؟
يه گنده لات آس و پاس که بود تو لاله زار پلاس
گفت اين فقط خوراک ماس! کلاه شاپوي من کجاس؟!
قمه و غلاف کدوم وره ؟ خونه عفاف کدوم وره؟
گفتش يکي تو کامارو ول کن بابا اين حرفا رو
بيار پايين اون صدا رو همه ميبينن ما ها رو
کليد آف کدوم وره؟ خونه عفاف کدوم وره؟
حرفاي ما کليشه نيست بليط پشت گيشه نيست
البته تا هميشه نيست..؟‌ سر کلاف کدوم وره؟
     
  
مرد

 
حافظ‌ نامه

نيمه شب پريشب گشتم دچار كابوس
ديدم به خواب حافظ توي صف اتوبوس
گفتم: سلام حافظ گفتا عليك جانم
گفتم: كجا روي؟ گفت والله خود ندانم
گفتم: بگير فالي گفتا نمانده حالي
گفتم: چگونه اي؟ گفت در بند بي خيالي
گفتم: كه تازه تازه شعر وغزل چه داري؟
گفتا: كه مي‌سرايم شعر سپيد باري
گفتم: ز دولت عشق گفتا كه: كودتا شد
گفتم: رقيب گفتا: او نيز كله پا شد
گفتم: كجاست ليلي؟ مشغول دلربايي؟
گفتا: شده ستاره در فيلم سينمايي
گفتم: بگو زخالش، آن خال آتش افروز؟
گفتا: عمل نموده، ديروز يا پريروز
گفتم: بگو زمويش گفتا كه مش نموده
گفتم: بگو ز يارش گفتا ولش نموده
گفتم: چرا؟ چگونه؟ عاقل شده است مجنون؟
گفتا: شديد گشته معتاد گرد و افيون
گفتم: كجاست جمشيد؟ جام جهان نمايش؟
گفتا: خريد قسطي تلويزيون به جايش
گفتم: بگو زساقي، حالا شده چه كاره؟
گفتا: شدست منشي در دفتر اداره
گفتم: بگو ز زاهد آن رهنماي منزل
گفتا: كه دست خود را بردار از سر دل
گفتم: ز ساربان گو با كاروان غم ها
گفتا: آژانس دارد با تور دور دنيا
گفتم: بگو ز محمل يا از كجاوه يادي
گفتا: پژو، دوو، بنز يا گلف نوك مدادي
گفتم كه: قاصدت كو آن باد صبح شرقي
گفتا: كه جاي خود را، داده به فاكس برقي
گفتم: بيا ز هدهد جوييم راه چاره
گفتا: به جاي هدهد، ديش است و ماهواره
گفتم: سلام ما را باد صبا كجا برد؟
گفتا: به پست داده آورد يا نياورد؟
گفتم: بگو ز مشك آهوي دشت زنگي
گفتا كه: ادكلن شد در شيشه هاي رنگي
گفتم: سراغ داري ميخانه‌اي حسابي
گفت: آنچه بود از دم گشته چلو كبابي
گفتم: بيا دو تايي لب تر كنيم پنهان
گفتا: نمي‌هراسي از چوب پاسبانان
گفتم: شراب نابي تو دست و پا نداري؟
گفتا: كه جاش دارم وافور با نگاري
گفتم: بلند بوده موي تو آن زمان ها
گفتا: به حبس بودم از ته زدند آنها
گفتم: شما و زندان؟ حافظ مارو گرفتي؟
گفتا: نديده بودم هالو به اين خرفتي!!!
     
  
مرد

SexyBoy
 
شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی
هر لحظه به دام یک نفر پابندی
زن گفت: هذ آنچه گویی هستم
آیا تو چنان که مینمایی هستی

◄►◄►◄►◄►◄►

اگر تو شاعر در این ولایت
هر رهگزی تو را بگاید !

◄►◄►◄►◄►◄►

چو كیرم را بگیری در دو دستت
كنم آن را همی در کون مستت
نبودم من اگر خارش گرفتی
بکن تا ته فرو انگشت شستت

◄►◄►◄►◄►◄►

جوی آب و می ناب و دختر نیکو سرشت
ای به کیرم که نرفتم به بهشت

◄►◄►◄►◄►◄►

تو كز جام شراب می میخوری
كیر پر پیچ مرا كی میخوری
.What's life? Life is love
.What's love? A kissing
.What's kissing? Come here and I'll show you

Sexy
     
  
مرد

SexyBoy
 
اهل دانشگاهم
قبله ام استاد است
جانمازم نمره!
خوب مي‌فهمم سهم آينده من بي‌كاريست
من نمي‌دانم كه چرا مي‌گويند
مرد تاجر خوب است و مهندس بيكار
و چرا در وسط سفره ما مدرك نيست
چشم ها را بايد شست
جور ديگر بايد ديد
بايد از مردم دانا ترسيد
بايد از قيمت دانش ناليد
وبه آن‌ها فهماند
كه من اينجا فهم را فهميدم
من به گور پدر علم و هنر خنديدم

پدر و مادر اینجا هم فراموشتون نمیکن

◄►◄►◄►◄►◄►

پسری دختری زیبا بدید
به گمانش افتاد افکاره پلید
بر سر کویش نشست در راهی
که ازآن میگذشت گشت آگاهی
آن پلیس آگاهیه خدمتکار
رفت جلوی دختر و زد فریاد
گفت :پس چرا خواهر نداری تو حجاب
مانتو ات تنگ و بر پا نداری جوراب
پر و بالت لاک زده ای تو ستم
نیست بالاتر ازین جرم سنگینتر
گر تو خوشگل بدی و خوش چهره
شوهرت داده بودند با وجهه
دوره خود چادری سیاه تو بپیچ
نبودی بهتر از خواهران بسیج
دخترک خواست که فریاد کند
تا خودش را ازآن خلاص کند
ناگهان ز پشت دیوار و بر و بوم (همون بام)
پسرک جست و یارش بربود
.What's life? Life is love
.What's love? A kissing
.What's kissing? Come here and I'll show you

Sexy
     
  
مرد

SexyBoy
 
آنقدر طوفانیم كه باد را هم می کنم
یعنی از مستی به یادت یاد را هم می کنم
دوش شیرین رابخواب خویش شیرین کرده ام
بخت اگر یاری کند فرهاد را هم می کنم
گر نگاه چپ کند خسرو به شیرین کردنم
خسرو پست فطرت پرباد را هم می کنم
شاد و خندانم که شد نر نوعروس طبع من
ساقدوش را کرده ام داماد را هم می کنم
در چنین هنگامه ای استاد گر گوید: نکن!
با همه شاگردیم استاد را هم می کنم
بید مجنون نارون سرو سهی
نخل و کاج و عرعر و شمشاد را هم می کنم
شادم از دیدار مرمرهای پستان سفید
غمگن و غمگینه و غمباد را هم می کنم
می بنازم چو باقبال بلند تاس خود
وقت بازی تخته و نراد را هم می کنم
صید آن موی کمندم با همه آزادگی
لحظه ای گر دم دهد صیاد راهم می کنم
حقه و نیرنگ در کارم نکن ای یار غار
در نبرد خدعه ها شیاد را هم می کنم
مخلص فرزادم و فرشید و آرش جملگی
لیک هنگام عمل فرشاد را هم می کنم
هر چه گفتم کرده ام اما بدان
آنچه از قلم افتاد را هم می کنم
.What's life? Life is love
.What's love? A kissing
.What's kissing? Come here and I'll show you

Sexy
     
  
صفحه  صفحه 2 از 3:  « پیشین  1  2  3  پسین » 
شوخی و سرگرمی سکسی

دیوان کُس شعریات مِنَ االاُفُقِ الچُپُق (محفل شعر لوطیان)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA