ارسالها: 2554
#25
Posted: 8 Jul 2012 06:58
اهای خانم گوگوش کست عین کس موش
اهای خانم هاییده ببام کست گاییده
اهای خانم شهره کست چقدر ترشه
اهای خانم حمیرا کس مست وپاتیلا
اهای هنگامه ناز کست چرا شده باز
اهای نوش افرین جان کست قد بادمجان
اهای خانم سپیده کست ابش ماسیده
اهای خانم ادامه بدین
◄►◄►◄►◄►◄►
کیری بطلب که از بلندی بر دوش فلک زند کمندی
کیری که اگر بران نشینی اندر ته پا سپهر بینی
◄►◄►◄►◄►◄►
ای کیر ز شوق این کس و کون
ما را همه شب نمیبرد خواب
اکنون که بیافتیم برخیز
"ای خفتهء روزگار دریاب"
◄►◄►◄►◄►◄►
در کسش کیر همیکردم و کونش میگفت:
"کیست ان سرو که بر راهگذر میگذرد"
کیر صاحب نظری گفت به خونابه چشم:
"نور چشمیست که بر اهل نظر میگذرد"
◄►◄►◄►◄►◄►
همه خرهاي دنيا را ستودن
هزاران شعر بي معني سرودن
به دوش خويش بُردن كوه الوند
فلات خشك را دريا نمودن
از انسان خسيس و گاوسيرت
ز بهر قرض يك تومان ربودن
به خرها علم ِ شيمي ياد دادن
به علم مردم نادان فزودن
بدي هاي تمام مردمان را
به ضرب و زور و با سختي زدودن
از آن بهتر به نزد من «رضايي»
كه زير ِ دست ِ يك گاگول بودن
◄►◄►◄►◄►◄►
گل بودي و گند مي كنندت اينجا
زشتي و پسند مي كنندت اينجا
كوتاه اگر كه باشي اي يار عزيز
غم نيست بلند مي كنندت اينجا
◄►◄►◄►◄►◄►
جنس ارزان را خدا رحمت كند
قيمت نان را خدا رحمت كند
دوستان پايين نمي آيد دگر
نرخ تنبان را خدا رحمت كند
سهم ما ديدن شد ه ،خوردن كه هيچ
سينه و ران را خدا رحمت كند
كار ،بي معني است ،دزدي را بچسب
كندن جان را خدا رحمت كند
از نماز ش هيچ منظوري نداشت
«حاج قربان » را خدا رحمت كند
«شيشه كش» هستند و كارتن خواب ها
«زهره» ،«مرجان » را خدا رحمت كند
نيست در بدبختي ما انتها
«خط ّ پايان» را خدا رحمت كند
گفت :«انساني نمي بينم دگر »
گفتم :« انسان را خدا رحمت كند !»
مي شوي دكتر بدون امتحان
«بچّه خرخوان » را خدا رحمت كند
گفت :«ايمان» –همدهاتي – مُرد ه است
گفتم :«ايمان» را خدا رحمت كند !»
نيست پولي تا بگردم در وطن
سير ِ«گيلان» را خدا رحمت كند
چون ندادم پول ،قيدم را زدند
جمع ياران را خدا رحمت كند
آشكارا مي نمايند اختلاس
دزد ِ پنهان را خدا رحمت كند
سوخته ديروز و فرداهايمان
نيز «الان » را خدارحمت كند
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#27
Posted: 26 Aug 2012 03:49
بی همگان بسر شود ، بی تو بسر نمیشود
این شب امتحان من چرا سحر نمیشود؟!
مولوی او که سر زده ، دوش به خوابم آمده
گفت که با یکی دو شب ، درس به سر نمیشود
خر به افراط زدم * ، گیج شدم قاط زدم
قلدر الوات زدم ، باز سحر نمیشود
استرس است و امتحان ، پیر شده ست این جوان
دوره آخر الزمان ، درس ثمر نمیشود
مثل زمان مدرسه ، وضعیت افتضاح و سه
به زور جبر و هندسه ، گاو بشر نمیشود
مهلت ترمیم گذشت ، کشتی ما به گل نشست
خواستمش حذف کنم ، وای دگر نمیشود
هر چه بگی برای او ، خشم و غصب سزای او
چونکه به محضر پدر ، عذر پسر نمیشود
رفته ز بنده آبرو ، لیک ندانم از چه رو
این شب امتحان من ،دست بسر نمیشود
توپ شدم شوت شدم ، شاعر مشروط شدم
خنده کنی یا نکنی ، باز سحر نمیشود
◄►◄►◄►◄►◄►
دختری هستم به سن سی و سه * فارغ از درس و کلاس و مدرسه
مدرک لیسانس دارم در زبان * دارم از خود خانه و جا و مکان
مرغم و خواهم زبهر خود خروس * مانده ام در حسرت تاج عروس
مبل و اسباب و لوازم هر چه هست * پنکه و سرویس خواب و فرش و تخت
هست موجود و جهازم کامل است * پول نقد و زانتیا هم شامل است
هرچه گوئی هست و تنها شوی نیست * برسرم گیسو و زلف و موی نیست
ترسم از بی شوهری گردم تلف * بر دهانم آید از اندوه کف
کاش جای این همه پول و پِله *گیر میکرد شوهری توی تله
میشدم عبد و کنیز شوی خود * می نمودم چاره درد موی خود
گیسوانی عاریت چون یال اسب * می نشاندم بر سَرَم با زور چسب
زلف خود را چون پریشان کردمی * حتم دارم دردلش جا کردمی
آنچنان شوری زخود برپاکنم *تاکه شاید در دلش ماًوا کنم
بارالها تو کرم کن شوی را * خود مرتب میکنم این موی را
◄►◄►◄►◄►◄►
زني دارم ،فلك تايش نديده**زدستش هوش وعقل من پريده
زرُخسارش نگو رحمت به شادي**زرفتارش دل و قلبم دريده
همه در خواب و در خرناس باشد**كه از خرناس او خوابم پريده
اگر صد من عسل ريزي به رويش**نشايد خوردنش اين ورپريده
مرتب چشم او دنبال چيزي ست**چه پررويي بوُد اين چشم دريده
همه در فكر غيبت يا كه تهمت**زاين كارش جهنم را خريده
بگيرد او زمن ايراد بسيار**نباشد فكر من اين خيرنديده
كند خود را بَزَك چون دلقك سيرك**به روي گونه اش ، سرخاب ماسيده
كنم بهرش فراهم هرچه خواهد**ميان خوردنيها او چريده
اگر با او روم اندر خيابان**طلا چون ديد پاها يش سُريده
به شعر آورد شاعر حال و روز بنده**چوخواندم شد روان اشكم زديده
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#28
Posted: 26 Aug 2012 03:50
آنان كه كتاب مي نويسند
بارنج و عذاب مي نويسند
چون پول كباب جيبشان نيست
از دود كباب مي نويسند
تا مبلغ رشوه را نگيرند
از حق و حساب مي نويسند
چون خم شراب كشف گرديد
يك سوژه ي ناب مي نويسند
از عيش تمامي فقيران
در عالم خواب مي نويسند
در صحنه ي حادثات دنيا
از وضع خراب مي نويسند
از مردم لاغر و خميد ه
وارفته و آب مي نويسند
از كره خري كه مي دهد خوب
هر روز ركاب مي نويسند
در زير لحاف مي نگارند
در زير نقاب مي نويسند
بي شك همگي شبيه بنده
باهول و شتاب مي نويسند
◄►◄►◄►◄►◄►
ای عزیزان پشت کنکوری
تا به کی داغ و درد و رنجوری ؟
تا به کی تست چند منظوره ؟
تا به کی التهاب و دلشوره ؟
شوخی و طعن این و آن تا چند ؟
ترس و کابوس امتحان تا چند ؟
غرق بحر تفکرید که چی ؟
بی خودی غصه میخورید که چی ؟
گیرم اصلاً شما به طور مثال
کشکی، از بخت خوش، به فرض محال
زد و شایسته دخول شدید
توی کنکور هم قبول شدید
یا گرفتید با درایت و شانس
مدرک فوق دیپلم، لیسانس
گیرم این نحسی است، سعدش چی ؟
اصلاً این هم گذشت، بعدش چی ؟
تازه از بعد آن گرفتاری
نوبت رخوت است و بیکاری
بعد مستی، خمار باید بود
هی به دنبال کار باید بود
آنچه داروی دردمندی هاست
صفحات نیازمندی هاست
گر رضایت دهی تو آخر سر
گه شوی منشی فلان دفتر
به تو گویند : بعله، دفتر ما
هست محتاج آدمی دانا
آشنا با اتوکد و اکسل
و فری هند و آوت لوک و کورل
باید البته لطف هم بکند
چای هم، بین تایپ، دم بکند
بکشد وانگهی به خوش رویی
هفته ایی یک دوبار جارویی
این که از این، حقوق هم فعلاً
ماهیانه چهل هزار تومن!
پس بیایید و عز و جز نکنید
بی خودی هی جلز ولز نکنید
شاعر، خواسته از ابتدای کار بگه کنکور بدردتون نمیخوره بابا اما انتهای کار به این نتیجه میرسه که چاره ای بجز درس خوندن ندارید پس درساتونو بخونید تا یه رشته خوب تو یه دانشگاه عالی قبول بشید و ارباب خودتون، خودتون باشید ...
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#29
Posted: 28 Aug 2012 17:02
پرخواري
اي زاهد شهر از تو پروارتريم
هر چند زرنگي از تو هشيارتريم
تو «رانت » خوري و ماهمه «باد هوا »
انصاف بده كدام پر خوارتريم؟!
◄►◄►◄►◄►◄►
دارايي
سالي كه گذشت كار من زاري بود
پنهاني ود رد هاي من كاري بود
دفترچه ي قسط هايم افزايش يافت
دارايي من فقط بدهكاري بود
◄►◄►◄►◄►◄►
سيخ زدن
ما دشمن مردمان و افراد بديم
خالي ز غرض ورزي و بغض و حسديم
از طنز چو سيخ ما هراسان نشويد
ما سيخ زد ن به دشمنان را بلديم
◄►◄►◄►◄►◄►
خيار چمبر
مردي به زنش گفت :«بداختر هستي
زيرا كه تو زاينده ي دختر هستي !»
فرمود زنش :«اگر كه دخترزايم
اي مرد تو پس خيار چمبر هستي ؟!»
◄►◄►◄►◄►◄►
انسان شريف
ميخواره مباش،كافرت مي گويند
پا سور مزن ،مقامرت مي گويند
گرباده خوري ،قمار پنهان بكني
انسان شريف و طاهرت مي گويند
◄►◄►◄►◄►◄►
فتوكپي
اي آنكه شد ه قبله ي دلها رويت
برگشته زقبله جمع دلها سويت
يك لحظه برابرم نشين زيرا كه
خواهم غزلي كپي كنم از رويت
◄►◄►◄►◄►◄►
جنس چيني
بودي تو فرشته و زميني شده اي
مشغول به حيله افريني شده اي
قلابي و بي دوام و ارزان قيمت
اي دوست مگر كه جنس چيني شده اي
◄►◄►◄►◄►◄►
بلند كردن
گل بودي و گند مي كنند ت اينجا
زشتي و پسند مي كنند ت اينجا
كوتاه اگر كه هستي اي يار عزيز
غم نيست بلند مي كنند ت اينجا
◄►◄►◄►◄►◄►
سيب زميني
مانند زنان ِناز چيني شده اي
انگشت نما به نازنيني شده اي
از بيخ كشيده اي رگ غيرت را
اي مرد سترگ سيب زميني شده اي
◄►◄►◄►◄►◄►
لودر زمانه
گرديدن روزگار پيرم كرده
از شادي و از نشاط سيرم كرده
يك عمر شبيه «بولدوزر» بودم من
اما« لودر »زمانه زيرم كرده
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 2554
#30
Posted: 28 Aug 2012 17:05
چسب رازي
چشمان تو لطف و دلنواز ي دارد
در نيمه ي شب تنت چه رازي دارد
هرچند كه مشتاق مكيد ن هستم
لب هاي تو نيز «چسب ِرازي » دارد
◄►◄►◄►◄►◄►
ترك خوردن
در مكتب زندگي كتك خواهي خورد
از خويش و غريبه ها كلك خواهي خورد
اي صخره ي سخت زير ِ انواع ِ فشار
در اوج ِ مقاومت ترَك خواهي خورد
◄►◄►◄►◄►◄►
درنورديدن
با چهره ي آراسته چون ديد مرا
قصّاب ِ زمانه خوش پسند يد مرا
چرخيد وچو ديگران زمين گيرم كرد
در خاك فكند و درنورديد مرا
◄►◄►◄►◄►◄►
گمان مَبَر كه ...
اين مُرد ه پراز غرور، روزي بود ه است
داراي ِ تكبّر و رموزي بود ه است
يك آدم ِ با كلاس و سانتال مانتال
اي دوست مپندار كه گوزي بوده است
◄►◄►◄►◄►◄►
اوّل هفته و آخر هفته
اين قيمت اجناس چه محشر شده است
آقاي فقير سخت لاغر شد ه است
هر چيز كه شنبه مي خريم اي مردم
در آخر هفته ده برابر شده است
◄►◄►◄►◄►◄►
آخر و عاقبت ما و ديگران
هر كسي را كه ستايش كردم
بد و تو زرد در آمد آخر
اختلاسيد شبي يك ميليارد
يك نفر مرد در آمد آخر
مستعد بود كه دكتر بشود
سگ ولگرد در آمد آخر
چونكه سرگرم زمين خواري شد
لات و بي درد در آمد اخر
بار او طالبي و خربزه بود
حامل گرد در آمد آخر
سعي كردم كه شود ساده و گرم
شعر من سرد در آمد آخر
◄►◄►◄►◄►◄►
شعار
ميگن كه مال دنيا هيچه وفا نداره اينا همه ش شعاره
كي مونده توي دنيا ،دنيا دار گذاره اينا همه ش شعاره
بدا ميگن خوب باشيدخوبي كنيدهميشه خوبي كه بد نميشه
كاراي خوب تو دنيا هميشه ماندگاره اينا همه ش شعاره
ميگن عروسي كنيد زندگي مثل قنده! عشق و حاله و خنده
زندگي مشترك فقط بوس و كنار ه اينا همه ش شعاره
ميگن زبان يارو شبيه نيش ماره زهر عقربو داره
نيش زده هركسي رو خوب نشده دوباره اينا همه ش شعاره
ميگن كه مثل فيله زور هركي زياده گرچه حاجي عباده
هركي كه زور نداره مثل گردو غباره اينا همه ش شعاره
هنر نداري شاعر تشبيه و ايهامت كو؟ ببينم ابهامت كو؟
بيخوديه شعرتو، نداره استعاره اينا همه شعاره
◄►◄►◄►◄►◄►
قرو قاطي
دنبال نگاه هرزه ي فاطي باش
ترياك بزن ، غريق ِ الواطي باش
خودخواه مباش و ايد ه آليست مشو
خوش حال از اين وضع قرو قاطي باش
◄►◄►◄►◄►◄►
شناگري
ضايع نشود عزيز! عشق و حالت
لذت ببر اززندگي و از مالت
بايد بزني شيرجه در حوض شراب
هرچند اجَل آمد َه استقبالت
نزن سرش پَخ ميشه
با قلب پاره پاره اگه رفتي اداره
ديدي بهت فحش ميده يه كارمند يه كاره
نزن سرش پَخ مي شه
كار خودت سَخ مي شه
اگه بهت كلك زد مشدي صفر،مش احمد
فرو بخور خشمِتو مثل يه بچّه ي بد
نزن سرش پَخ مي شه
كار خودت سَخ مي شه
حقّتو خورده اگه سهمتو برده اگه
يه جايي يك عمويي تو رو آزرده اگه
نزن سرش پَخ مي شه
كار خودت سَخ مي شه
اگه توي خرابات رفتي سراغ بابات
يه مست بي سرو پا يه تي پازد به اون جات
نزن سرش پَخ مي شه
كار خودت سَخ مي شه
اگه يه شخص خوبي زدت با سنگ و چوبي
اگه خواستي يه وقتي توي سرش بكوبي
نزن سرش پَخ مي شه
كار خودت سَخ مي شه
◄►◄►◄►◄►◄►
روان شادها
يك روز زيارانه خوري شاد شديم
يك روز دچار قهر اولاد شديم
در آخر كار زرتمان شد قمصور
يكهو تركيديم و روان شاد شديم
◄►◄►◄►◄►◄►
حلال مشكلات
پول تو كم است ؟ ما زيادش بكنيم
روي تو گرفته ؟ باز و شادش بكنيم
حلال ِ تمام مشكلاتيم پسر
تنگ است دلت ؟ بيا گشادش بكنيم
◄►◄►◄►◄►◄►
آموزش
به خرها عاشقي را ياد دادن
سرت را بي جهت بر باد دادن
به كوه بيستون رفتن پياده
كلنگي را به آن فرهاد دادن
همه دارايي خود را دو دستي
به جمعي آدم مازاد دادن
تمام ماهيان را صيد كردن
به دست ِ خالي ِ صيّاد دادن
شبانه لوبيا خوردن مداوم
تمام روز ها را باد دادن
از آن خوشتر كه علم ِ زوركي را
به فرزندان ِ مردم ياد دادن
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"