ارسالها: 303
#13
Posted: 13 Jul 2011 23:37
با چكش لهش ميكردم تا بچه ها اينقدر كاراي بد باهاش نكنن
پاينده ايران/نابود خرافات
ارسالها: 101
#15
Posted: 10 Aug 2011 06:49
به كسی نمیدادمش
فقط لز ميكنم آقايون پيام ندن
ارسالها: 1784
#17
Posted: 29 Aug 2011 02:08
زمانو نگه میداشتم میرفتم اجیمو یه بوس آبدار میکردم و بر میگشتم.
با یکی که خیلی دوسش دارم کلی حال میکردیم.
مرفتیم هر چی چیپس تو مغازس برمیداشتیم میومدیم خونه با هم میخوردم
خدایا تمام خنده های تلخ امروزم را می دهم * یکی از آن گریه های شیرین کودکیم را پس بده
ارسالها: 12930
#18
Posted: 8 Sep 2011 22:18
تو یکی از جشنهای دانشگاه،خانم ... استاد آناتومی رو اول لختش می کردم بعد تو کسش دینامیت میذاشتم و فتیله شو روشن می کردم و تو آمفی تئاتر دانشگاه ول می کردم تا هم مشکل افسردگی دانشجوها رو حل می کردم هم اون زنیکه رو به سزای اعمالش می رسوندم
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 75
#19
Posted: 10 Sep 2011 13:38
مینداختمش دور.زمان باید بگذره
گفت بی احساسی....
میگم در حدی نیستی که حست کنم...چه برسه بخوام احساسی خرجت کنم....