ارسالها: 2890
#262
Posted: 27 Dec 2014 19:27
realsex_mazyar
الان از حموم اومده بیرون و موهاشو سشوار میکشه ...
کمی سردش شده پتو انداخته رو دوش اش ...
هر چی هم میگرده نمی دونه جوراب هاش رو کجا گذاشته ...
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2809
#264
Posted: 27 Dec 2014 22:17
SARA_2014: الان از حموم اومده بیرون و موهاشو سشوار میکشه ...
سشوار؟ دخترم مگه؟
الان سارا داره ظرفای شامو میشوره
ویرایش شده توسط: realsex_mazyar
ارسالها: 2890
#265
Posted: 27 Dec 2014 22:26
سلاــــــــــــــــــم آقا ...
خوبی عایااااا ؟
realsex_mazyar: سشوار؟ دخترم مگه؟
داداش من مگه دختر ِ همیشه سشوار میکشه ؟
realsex_mazyar: الان سارا داره ظرفای شامو میشوره
آخه من کی ظرف شستم که دومیش باشه ...
realsex_mazyar
مازیار الان برگشته و طوفان به پا کرده ...
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#267
Posted: 27 Dec 2014 22:46
realsex_mazyar: سلام ساراجان
realsex_mazyar: منو در مقابل داداشت قرار نده فکر نمیکردم چارلی اوا باشه
دگه به خودش خیلی میرسه ... داداش ِ من ِ دیگه ..
realsex_mazyar: حب تو ماشن ظرفشورم نمیزاری؟
گاهی ... شاید ...
realsex_mazyar: طوفان که نه ولی کفش سفر بپا کردم
کجا به سلامتی ؟
realsex_mazyar: سارا داره خمیازه میکشه
آخ گفتی ... الان خوابم میاد ...
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود