ارسالها: 2890
#303
Posted: 5 Jan 2015 07:08
realsex_mazyar: سارا داره مربا میخوره، یواشو بیصدا
علم ِ غیب داری عایاااااا ؟
شکمو به تو نمیدم ها ...
realsex_mazyar
مازیار داره چشمهامو می ماله خوابش گرفته ولی همچنان در حال ِ مبارزه است ...
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#309
Posted: 7 Jan 2015 23:39
realsex_mazyar: الان سارا خوابه نازه
realsex_mazyar: سارا شنگول منگوله هی حرکات موزون انجام میده
realsex_mazyar: سارا لاک زده فوت میکنه خشک بشه
الان همه ی این ساراها منم دیگه ...
.........
خواب نازم رو که کردم ...
وای الان چه حالی میده بزنی برقصی آواز دیوانگی بخونی ... ..........
لاکم کجا بود ... ته کشیدن همه ...
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود